استراتژیست کیست؟ ذهن استراتژیست چه چیزهایی را میبیند؟
- مطالعهی درس ویژگی های تصمیم استراتژیک
- مطالعهی درس تفاوت رویداد و روند در تحلیل سیستمها
- بتوانند اهمیت جهتگیری استراتژیک را در تصمیمگیری تشریح کنند.
- بتوانند مفهوم انتخاب چالش با مقیاس مناسب (ناحیه مداوار) را شرح دهند.
- در ذهن و زندگی و محل کار خود، سهم دغدغههای استراتژیک را در مقایسه با دغدغههای عملیاتیِ روزمره بسنجند و تحلیل کنند.
برای این دو سوال که استراتژیست کیست و ذهن استراتژیست چگونه میاندیشد و تحلیل میکند میتوان پاسخهای متنوعی ارائه کرد.
پاسخهایی که به سادگی نمیتوان یکی از آنها را به پاسخهای دیگر ترجیح داد.
مثلاً ممکن است بگویید استراتژیست کسی است که استراتژی را درک کرده و میتواند تفکر استراتژیک را در تصمیمگیریهای خود بهکار بگیرد.
همچنین با توجه به درسهای گذشته دربارهی ویژگیهای تصمیم استراتژیک، میتوانید بگویید ذهن استراتژیست میتواند تصمیمهای استراتژیک را از تصمیمهای غیراستراتژیک تفکیک کند.
با توجه به اهمیت این موضوع و چندوجهیبودن بحث استراتژی، ما در درسهای مختلف از زوایای متفاوتی به این پرسش میپردازیم و هر بار میکوشیم بخشی از این مسئله را روشنتر کنیم.
در این درس به سه ویژگی میپردازیم که میتوان گفت بدون بهرهمندی از آنها، کسی نمیتواند ادعا کند که استراتژی را میفهمد و به اصطلاح، یک استراتژیست است.
البته واضح است که آنچه مطرح میکنیم، صرفاً شرط لازم است و بههیچ وجه، شرط کافی نیست. چون استراتژیست شدن و پرورش ذهن استراتژیست مسیری بسیار دشوارتر و پیچیدهتر است.
ویژگیهای مورد بررسی در این درس به شرح زیرند:
استراتژیست مفهوم جهتگیری استراتژیک را درک میکند و به آن توجه دارد.
استراتژیست میتواند از میان چالشهای مختلف، آنهایی را که مقیاس مناسب دارند تشخیص دهد و انتخاب کند.
استراتژیست به روندها حساس است و برای رویارویی با آنها نیز به سراغ روندسازی میرود و تا حد امکان از اقدامهای مقطعی، اجتناب میکند.
در ادامهی این درس به شرح بیشتر هر یک از این سه مورد میپردازیم.
دسترسی کامل به مجموعه درسهای استراتژی و تفکر استراتژیک برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
با عضویت ویژهی متمم، علاوه بر دسترسی به این درسها، به درسهای متنوع دیگری نیز دسترسی خواهید داشت که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
شاید برایتان جالب باشد که بررسیهای ما نشان داده در میان دوستان متممی، کسانی که به استراتژی و تفکر استراتژیک علاقهمند بودهاند، برای مطالعهی درسهای زیر هم وقت گذاشتهاند:
مشاوره مدیریت | کوچینگ | کارآفرینی | کار تیمی | مدیریت تعارض
مدل ذهنی | تفکر سیستمی | تصمیم گیری
مدیریت منابع | گزارش نویسی | سیستمهای کنترل مدیریت
ارزش آفرینی | مدل کسب و کار | دیجیتال مارکتینگ
دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درسها)
تمرین (هر کدام را که راحتتر هستید انجام دهید)
به یکی از پاسخهای پیشفرض (در زندگی شخصی یا کسب و کار) فکر کنید. پاسخ پیشفرض شما باید از همان جنسی باشد که در درس مطرح شد. یعنی اگر آن را پیش روی مردم بگذارید، افراد بسیاری آن را یک انتخاب معقول و واضح فرض کنند. حالا بکوشید شرایطی را طراحی کنید و مثال بزنید و جهت استراتژیک را بهگونهای تعریف کنید که آن پاسخ پیشفرض، مطلوب نباشد و اعتبار نداشته باشد.
آیا تجربه و خاطرهای از زندگی شخصی یا محیط کار دارید که در آن کسی سراغ چالشهای بیرون از ناحیهی مداوار رفته باشد؟ (این تجربه میتواند به خودتان یا شخص دیگری مربوط باشد).
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر استراتژیک به شما پیشنهاد میکند:
- تفکر استراتژیک چیست؟ | دوره آموزش طرز فکر استراتژیک
- معرفی یک مدل تفکر استراتژیک | الگوی پنج بخشی لیدکا
- تحلیل SWOT چیست؟ | آشنایی با ماتریس SWOT
- نقد ماتریس SWOT | گزارشی از بررسی دهها نمونه تحلیل SWOT
- منظور از دیدگاه مبتنی بر منابع (RBV) چیست؟
- منابع و مدیریت منابع (Resource Management)
- فایل صوتی مدیریت منابع: چگونه در ارزیابی منابع خطا میکنیم؟
- فایل صوتی مدیریت منابع: ظرفیت جذب منابع و پرورش آنها
- فایل صوتی مدیریت منابع: استهلاک و پرورش منابع
- تعریف منابع سازمانی
- تحلیل استراتژیک منابع | مدل VRIO
- درباره شیوه مدیریت هزینه و ثروت
- کتاب رقابت برای آینده (نوشته گری همل و پراهالاد)
- کتاب استراتژی اقیانوس آبی (معرفی + خلاصه)
- موفقیت در رقابت یا رهایی از بازی رقابت؟
- ویژگی رقابت سالم
- آیا این تصمیم، یک تصمیم استراتژیک است؟ ویژگی های تصمیم استراتژیک
- استراتژیست کیست؟ ذهن استراتژیست چه چیزهایی را میبیند؟
- کاربرد تفکر استراتژیک در مواجهه با روندهای جدید (مثال اطلاعات فوری)
- انتخاب استراتژیک و ارزیابی شرایط دنیای واقعی (Reality Check)
- موانع تفکر استراتژیک و نگاه استراتژیک به کار و زندگی
- آنالوژی چیست؟ | استفاده از آنالوژی (قیاس) برای فکر کردن بهتر
- روزنامهٔ فردا | اگر اخبار فردا را میدانستیم چه میشد؟
- سناریو چیست؟ نقش سناریو نویسی در تقویت تفکر استراتژیک
- چند نکته در سناریو نویسی برای یک استراتژیست: آرکتایپ های سناریو
- تحلیل استراتژیک منابع | محاسبه سود و ارزیابی هزینه
- خریدن یا ساختن؟ | مقدمهای بر تعریف برونسپاری
- برون سپاری چیست؟ | مزایا و معایب و مشکلات برون سپاری
- تعریف اکوسیستم چیست؟
- مبانی تحلیل اکوسیستم ها
- فیل سفید در استراتژی، مدیریت و کسب و کار
- اگر میخواهید ذهن تحلیل گر داشته باشید، از اهمیت الگوها غافل نشوید
- پیتر شوارتز – متخصص آینده پژوهی و سناریو نویسی در تحلیل استراتژیک
- کتاب از خوب به عالی | جیم کالینز
- کتاب ساختن برای ماندن | جیم کالینز و جری پوراس
- شرایط محیطی تغییر کرده، شما چقدر تغییر میکنید؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
سوال اول: یادم هست که در سال 90 یا 91، در یکی از شرکتهایی که با آنها آشنا بودم، به دلیل ارتباط خوبی که با بانک وجود داشت و اعتباری که با گردش مالی بسیار خوب یکی دیگر از شرکتها (که مالکیت مشترک داشت) ایجاد شده بود، یک وام 4 میلیارد تومانی دریافت کردند.
گردش مالی شرکت آن زمان حدود 10 میلیارد تومان بود و میشد بگوییم که 4 میلیارد تومان، از لحاظ حجم، پرتقالی بود که داخل لیوان آب انداخته شده بود و قطعاً میز را خیس میکرد!
جهت استراتژیک آن زمان سازمان، توسعهی ظرفیت انسانی و پرورش نیروی انسانی برای کسب تجربه و عقد قراردادهای بزرگتر بود. چیزی که بیش از منابع مالی، نیازمند گذر زمان و صرف وقت بود.
ابتدا قرار بود این تزریق مالی، واقعاً خرج توسعهی شرکت شود.
اما طبیعتاً جذب این سرمایه ساده نبود. خصوصاً اینکه هنوز خود شرکت هم سر و سامان نگرفته بود و سادهترین فرایندها و فعالیتها، هنوز خام و جوان بودند.
مدیر (و مالک) شرکت، تصمیم گرفت این پول را فعلاً به صنعت ساختمان ببرد تا سود بهتری ایجاد شود و بعداً هم سود آن فعالیت در شرکت سرمایه گذاری شود.
به تدریج، بیشتر وقت مدیر، بالای "زمین" میگذشت!
بعد از مدتی، واحد مالی دستور دریافت کرد تا از تمام روابط خود برای دریافت یک وام دیگر استفاده کند تا بتوانند با اخذ مجوزها، ساختمان بهتر و بزرگتری بسازند.
واحد مهندسی فرایندها که تازه با دو جوان شکل گرفته بود، به جای مهندسی فرایندهای شرکت، گانت چارت ساخت ساختمان را میکشید که شاید حتی لازم هم نبود. اما مدیر شرکت، احساس میکرد به این شکل، کار علمیتری انجام میشود و از وقت این جوانها هم بهتر استفاده میشود.
زمان جلسات داخل شرکت، به جای شرکای فنی و تخصصی، به جلسه با آهن فروش و دلال سنگ و شریکی که برای ساختن ساختمان انتخاب کرده بودند میگذشت.
آن شرکت امروز تقریباً وجود ندارد.
آن ساختمان، به پایان رسیده اما ظاهراً میگویند که فروش آن در دوران رکود، سود چندانی نخواهد داشت.
وام، درگیر بازی استمهال است و رابطههای بانکی، تقریباً سوختهاند و هزینه شدهاند.
حتی اگر ساختمان با سود خوب فروخته شود، کسب و کاری از بین رفته است که با توجه به رشد و اعتبار اولیه و پتانسیل بازار، این سالها میتوانست هر سال، به اندازهی یک ساختمان سود بدهد.
سوال دوم: در زندگی فردی ما، به نظرم بخشی از آن مدل ذهنی که نهایتاً به اهمال کاری منتهی (ابتدا به عنوان یک خطا و سپس یک عادت و در نهایت یک سبک زندگی) میشود، ناشی از بیتوجهی به ناحیهی مداوار است.
کاری هست که در میانهی ناحیهی مداوار است و مثلاًبا 50 واحد تلاش، 200 واحد نتیجه میدهد.
اما به هر دلیل، میل یا حوصله یا رغبت انجام آن را ندارم و برای اینکه به هر حال، کارهای کوچکتر هم کار هستند و باید انجام بشوند به سراغ کارهایی 5 واحدی میروم که انجام دادن آنها نهایتاً 4 یا 5 یا 6 واحد دستاورد خواهد داشت.
احساس رضایت از اینکه به هر حال کاری انجام شده، من را به ادامهی این روند تشویق میکند و در نهایت در پایان روز یا مهلت مقرر، 50 یا 60 واحد انرژی صرف شده و دستاوردی در همان حدود حاصل شده. آن پتانسیل 150 واحدی (150-200) یا به تعویق افتاده و یا دیگر توان و انرژی و منابع برای انجام آن وجود ندارد.