ماراتن زنان | آیا واقعاً همهٔ مشکل زنان در باورهای ذهنی محدودکننده بود؟
معمولاً هر وقت صحبت از هدف گذاری است، به اهمیت مدل ذهنی و باورها هم اشاره میشود. و نیز رایج است که گفته میشود بسیاری از محدودیتهایی که ما معتقدیم در مسیر دستیابی به اهدافمان وجود دارند، محدودیتهای ذهنی هستند و نه واقعی.
تأثیرگذاری «باورهای محدودکننده» بر انتخاب هدف و پیگیری هدف را نمیتوان رد کرد. اما سوال اینجاست که حدّ این تأثیر واقعاً تا کجاست؟
آیا همیشه میتوانیم انسانها را تشویق کنیم که سقف خواستهها و آرزوهای خود را بالا ببرند و به آنها بگوییم که «اگر دستاوردهای بزرگ کسب نکردهای، علت این است که سقف آرزوهایت کوتاه بوده است؟»
چنین بحثی گستردهتر و عمیقتر از آن است که با یک یا چند داستان رد یا تأیید شود. اما پرداختن به بعضی از این داستانها همچنان میتواند آموزنده باشد.
در این درس میخواهیم دربارهٔ یکی از داستانهای انگیزشی معروف در زمینهٔ باورهای محدودکننده بپردازیم. داستانی که بر اساس آن، علت این که زنان سالها نتوانستند به رکورد دو ماراتن دست پیدا کنند، باورهای محدودکننده آنها بوده است.
اگر به ورزش دو و بهویژه ماراتن علاقهمند بوده و تاریخچه و اخبار آن را دنبال کرده باشید، احتمالاً تا کنون با این نکتهٔ جالب روبهرو شدهاید که رکورد دو ماراتن زنان طی دهههای اخیر به شکل چشمگیری بهبود یافته است.
در سال ۱۹۶۰ بهترین رکورد دو ماراتن ثبتشده برای مردان ۲:۱۵:۱۶ (دو ساعت و پانزده دقیقه و شانزده ثانیه) بود. همان زمان بهترین رکورد ثبتشدهٔ دو ماراتن برای زنان ۳:۴۰:۲۲ (سه ساعت و چهل دقیقه و بیستودو ثانیه) بود. این رکورد در سال ۱۹۲۶ ثبت شده و دیگر هیچ زنی نتوانسته بود آن را بشکند (+).
در نیمهٔ دوم قرن بیستم وضع به این منوال نماند. هم رکورد ماراتن زنان و هم مردان بهبود یافت؛ اما نه به یک اندازه. بهبود رکورد دو ماراتن زنان شگفتانگیز بود:
فقط طی یک دهه (تا ۱۹۷۰) زنان توانستند رکورد خود را ۳۷ دقیقه و ۲۹ ثانیه بهتر کنند. این در حالی است که طی مدت مشابه مردان فقط توانستند ۶ دقیقه و ۴۲ ثانیه سریعتر از یک دهه قبل بدوند.
اوضاع از دههٔ هفتاد تا هشتاد جالبتر بود: مردان طی ده سال نتوانستند رکورد خود را بهتر کنند. اما در همان بازهٔ زمانی زنان به رکورد ۲:۲۵:۴۲ دست یافته بودند. فاصلهٔ رکورد زنان و مردان در ماراتن فقط ۱۷ دقیقه و ۸ ثانیه بود. پس از آن هم شکاف عملکردی میان زنان و مردان تنگ و تنگتر شد.
روند تغییر رکورد دو ماراتن زنان و مردان را در نمودار زیر به خوبی میبینید:
روند تغییر رکورد ماراتن زنان و مردان چند دهه موضوع بحث و منشاء تحلیلهای مختلف بوده است.
احتمالاً برایتان جالب است اگر بدانید که در دههٔ هشتاد میلادی، عدهای با برونیابی نمودارها (ادامه دادن روند مشاهده شده در نمودارها) به این باور رسیده بودند که زنان به زودی رکورد ماراتن را از مردان خواهند ربود. عدهٔ دیگری هم میکوشیدند روند این پیشرفت سریع را در تکامل گونهٔ انسان جستجو کنند (البته میدانیم که تکامل در یک یا چند نسل معدود اتفاق نمیافتد و چنین تصوری بسیار عامیانه است).
در این میان سخنرانان انگیزشی و مربیان هدف گذاری هم شواهد تازهای برای حرفهای خود پیدا کرده بودند. آنها چنین میگفتند:
اما سوال اینجاست که آیا واقعاً این بهبودهای مثبت را میتوان به تغییر نگرش ربط داد؟ آیا درست است که بگوییم زنان در دهههای قبل در هدف گذاری اشتباه کرده بودند و اگر میدانستند که چنین رکوردی قابلدستیابی است، هدف بلندپروازانهتری برای خود تعیین میکردند و چند دهه زودتر به این رکورد میرسیدند؟
برای پاسخ به این پرسش باید به سراغ کتابهای تخصصی فیزیولوژی و ورزش برویم و عوامل بهبود رکورد زنان را جستجو کنیم:
دسترسی کامل به این درس و ۳۴ درس دیگر دربارهٔ هدف گذاری برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۸۸۵۷ نفر از متممیها مجموعاً ۵۴۱۸ تمرین در درسهای هدف گذاری ثبت کردهاند.
با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۳۴ درس به هزاران درس دیگر از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
کوچینگ | مشاوره مدیریت | پرسونال برندینگ
مدیریت زمان | انضباط شخصی | برنامه ریزی
مهارت یادگیری | استعدادیابی | مسیر شغلی
خودشناسی | افزایش عزت نفس | | تصمیم گیری
مذاکره | کار تیمی | گزارش نویسی
دوره MBA (مطالعهٔ منظم درسها)
محصول آموزشی مرتبط
تمرین و مشارکت در بحث
در این درس با نمونهای از هدف گذاری آشنا شدیم که تابع محدودیت باورهای ذهنی نبود. دیدیم که هدف گذاری بسیار بلندپروازانه به تنهایی نمیتوانست عملکرد را بهتر کند. آیا مثال دیگری هم در ذهن دارید که عدهای به اشتباه فکر کنند «باورهای محدودکننده» باعث کوتاه شدن سقف اهداف شده است؟
در مورد عکس ماجرا چطور: آیا مثالی از گذشته یا حال در ذهن دارید که فکر میکنید باورهای محدودکننده واقعاً سطح (سقف) هدفها را پایین نگه داشتهاند؟
مثالتان میتواند از زندگی فردی، کسب و کار و فضای سازمانی و یا اقتصاد و تکنولوژی و حوزههای دیگر باشد.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری هدف گذاری به شما پیشنهاد میکند: چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : صبا کیانی
یکی از موضوعاتی که سخنرانان انگیزشی فقط و فقط به باورهای محدودکننده ربط میدهند، ثروت است. به این معنا که فقط کافیست باور خود را درباره اینکه "پول چرک کف دست است" یا "پول خوشبختی نمی آورد" یا "من لیاقت ثروت زیاد را ندارم" تغییر دهیم تا ثروتمند شویم. در حالیکه لازمه افزایش درآمد و کسب ثروت فقط تغییر باورهای محدودکننده نیست. شرایط اقتصادی، حمایت دولت، عدالت اجتماعی، کسب اطلاعات و مهارتهای مربوط به انواع سرمایه گذاری، پس انداز، برنامه ریزی و سواد مالی، و بعد از اینها، کمی شانس، از جمله فاکتورهای مهم تاثیرگذار هستند.