Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
شرایط دریافت هدیه نوروزی متمم: دوره صوتی آموزش هدف‌گذاری (کلیک کنید)


هنگام نارضایتی از رابطه چه شیوه‌ای را انتخاب می‌کنید؟


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۹۳۶۴۸
پیش نیاز مطالعه درس نارضایتی از رابطه از دوستان عزیز متممی انتظار می‌رود پس از مطالعه این درس:
  • بتوانند چهار مولفه‌ی مدل EVLN را نام ببرند و برای هر کدام مثال بزنند.
  • بتوانند مصداق‌های EVLN را در روابط کاری، رابطه عاطفی و هر شکل از رابطه با هدف کسب حمایت اجتماعی، تشخیص دهند.
  • با مرور تصمیم‌ها و انتخاب‌های خود در گذشته، مواردی را که گزینه‌ی نادرستی را انتخاب کرده‌اند تشخیص دهند.
فشار ذهنی هنگام مطالعه
نیاز به مشارکت شما
کسب و کار
زندگی
پاسخ به نارضایتی از یک رابطه

اگر شریک عاطفی شما، سطحی از وفاداری را که مد نظر شماست تأمین نکند، در ادامه‌ی رابطه‌ی خود با او، چه رفتاری بروز می‌دهید؟

اگر مدیرتان، همواره حقوق و پاداش ماهیانه را با تأخیر پرداخت کند، نگاه‌تان به رابطه با کار چگونه تغییر می‌کند؟

اگر رابطه‌تان با معلم کلاس در مدرسه و دانشگاه، با تنش و اصطکاک همراه شود، برای ادامه‌ی آن رابطه چه تصمیمی می‌گیرید؟

اگر دوست‌تان، بارها حرف‌هایی را که کاملاً شخصی بوده و به عنوان راز به او گفته‌اید، با دیگران مطرح کند، برای آینده‌ی رابطه‌ی خود با او چه الگویی را انتخاب خواهید کرد؟

فرسایش در رابطه

در معرفی شش مرحله‌ی رابطه، به فرسایش به عنوان یکی از وضعیت‌های رابطه اشاره کردیم.

توضیح دادیم که فرسایش با نارضایتی درونی آغاز می‌شود و به تدریج، گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شود و به بیرون هم بروز می‌کند.

توجه داشته باشید که فرسایش در این‌جا واژه‌ی مهمی است و با دقت انتخاب شده است:

پاسخ شما به نارضایتی در رابطه عاطفی و سایر انواع رابطه چیست؟

ما در بحث مدیریت تعارض، درباره‌ی سبک رفتاری تعارض صحبت کردیم (که متأسفانه شما در آن بحث مشارکت نداشتید و هنوز تمرینش را انجام نداده‌اید). آن‌چه در آن‌جا مطرح شده، رویارویی با تعارض‌های موردی است.

اما موضوع این درس، سبک رفتار هنگام نارضایتی از رابطه است. در واقع، بیشتر به الگوهای مواجهه با فرسایش در رابطه می‌پردازیم.

محدودیت در دسترسی کامل به مجموعه درس حمایت اجتماعی و رابطه عاطفی

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های حمایت اجتماعی و رابطه عاطفی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

  تعداد درس‌ها: ۵۱ عدد

  دانشجویان این درس: ۳۹۹۱ نفر

  تمرین‌های ثبت‌شده: ۴۷۱۲ مورد

به عنوان عضو ویژه‌ی متمم به مجموعه درس‌های بسیار بیشتری از جمله درس‌های زیر دسترسی پیدا می‌کنید:

  فهرست درس‌های متمم

ضمناً از میان دوستان متممی، کسانی که درس‌های حمایت اجتماعی و رابطه عاطفی را مطالعه کرده‌اند، به درس‌ها و موضوعات زیر نیز علاقه نشان داده‌اند:

  مدیریت استرس  |  مهارت ارتباطی  |  کوچینگ

  شخصیت شناسی | خودشناسی  |  مدیریت تعارض

  چگونه شاد باشیم | عزت نفس  | هوش هیجانی

  تحلیل رفتار متقابل  |  روانشناسی مثبت گرا  |  حل مسئله

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

تمرین و مشارکت در بحث

آیا تا کنون پیش آمده که برای یکی از رابطه‌های فرساینده‌ی خود یکی از چهار گزینه‌ی EVLN را انتخاب کرده‌ باشید و اکنون فکر کنید انتخاب نادرستی بوده است؟

رابطه‌ای که به آن فکر می‌کنید، می‌تواند شخصی، شغلی یا هر رابطه‌ای با یک یا چند مورد از چهار کارکرد حمایت اجتماعی باشد.

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    باران ، شایان کریمی ، غریبه صالحی ، شهرزاد ، سارا عشقی

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری حمایت اجتماعی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه حمایت اجتماعی
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۰۲ نظر برای هنگام نارضایتی از رابطه چه شیوه‌ای را انتخاب می‌کنید؟

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محسنبازیاری

    پیش نوشت 1: مدت طولانی ای هست که تمرینی تو متمم حل نکردم ولی تصادفاً تصمیم اخیرم به قطع یه رابطه با مطالعه این درس مصادف شد و دیدم مثال خوبی دارم برای این تمرین و حیفه ننویسم و با استفاده از این مدل تحلیلش نکنم.

    پیش نوشت 2: متن نسبتاً طولانی هست و نتیجه دردها و سختی ها (و البته خوشی هایی) هست که در طول این یکسال کشیدم و تحلیل پاسخ های خودم به مسائل هست. به نظرم مفید بود اگه قبل از شروع رابطه این مدل (مدل EVLN) و تحلیل های الانم رو میدونستم.

     

    اصل متن: من آدمی هستم که راحت کاری یا کسی رو رها نمیکنم و تا حدی که ارزش داشته باشه برام و بدونم تأثیر داره، سعی میکنم طرح مسئله کنم و راه اصلاح پیش بگیرم و به فکر راه حل مسئله باشم.

    رابطه دوستی ای بوده که یک سال از شکل گرفتنش گذشته بوده و بالا و پایین های زیادی داشته در طول این مدت. این رابطه هم مثل هر رابطه ای خاطرات خوش و بد خودش رو داشته و تجربیات مفید زیادی. مسائل مختلفی پیش اومده در طول رابطه و به روش های مختلف حل شدن، مواقعی فداکاری و حل مسئله توسط دو طرف و مواقعی فداکاری یه طرفه.

    همیشه هم بعد از رفع اختلاف، رابطه به حالت عادی خودش و شاید حتی بهتر از قبل برمیگشت. نوسانات این شکلی در روابط لزوماً بد نیستن و باعث میشن دو طرف همدیگه رو بهتر بشناسن و شاید حتی رابطه بهبود پیدا بکنه اینه که به شخصه مشکلی با تعارضات پیش اومده نداشتم.

    * به نظرم اگه به دنبال حفظ رابطه هستیم و فکر میکنیم ارزش حفظ کردن داره، یکی از بهترین راهکار ها طرح مسئله و اعلام نارضایتی هست.

    در طول مدتی که تعارضات حل میشدن، با در نظر گرفتن مدل EVLN، میشه گفت پاسخ های Voice و Loyalty توسط یکی از طرفین به کار گرفته میشدن:

     

    Voice: اکثر مواقع مسائل توسط من به صورت ابراز نارضایتی و تلاش برای حل مسئله مطرح میشدن و تقریباً همیشه به نحوی مسئله رو حل میکردیم. بعضاً وقتی طرف مقابل تلاشی برای حل تعارض نمیکرد، خودم باید راه حلی ارائه میدادم و اون هم قبول میکرد و راه حل جواب میداد.

     

    اشتباهات من:

    1- یکی از اشتباهات من این بود که وقتی بعد از بار اول یا دوم میدیدم طرف مقابل اگرچه خواهان رابطه هست، ولی تلاشی موثری برای حل تعارض نمیکنه، خودم باید میفهمیدم که احتمالاً ارزش خرج کردن منابع من رو نداره.

    2- اشتباه دیگه من این بود که اعتماد میکردم به طرف مقابل و حتی مواقعی که طرف مقابل به اندازه کافی انعطاف نشون نمیداد، من خودم رو تغییر یا وفق میدادم با اون، به این امید که اون خودش یا رفتارهاش رو تغییر بده و حتی یه بار اواخر رابطه، صریحاً این پیام رو بهش دادم که من حاضرم خودم رو وفق بدم اگه تو هم حاضر باشی در مقابل خودت رو وفق بدی یا تغییر کنی، ولی حاضر نبود تغییر کنه و جوابی نداد به این پیشنهاد.

    در واقع اشتباه من بیش از حد وفق دادن خودم (overaccommodation) بود وقتی طرف مقابل انعطاف چندانی نشون نمیداد.

     

    Loyalty: بعد از مدتی آروم آروم از پاسخ طرح مسئله برای رفع تعارض، به این پاسخ یعنی وفاداری خوش بینانه به بهبود رابطه استفاده کردم. وقتی دیدم طرح مسئله منجر به تغییر بلند مدت (یا حتی کوتاه مدت) در رفتارهای طرف مقابل نمیشه، به صورت Passive و منفعلانه و با صبر و وفاداری، امیدوارانه منتظر موندم تا شاید تغییری در رفتارهای طرف مقابل ایجاد بشه. اگرچه لازمه اشاره کنم که به شخصه باور نداشتم صرفاً صبر کردن و منفعلانه به نظاره نشستن میتونه این مسائل رو حل کنه ولی وقتی طرح مسئله و اعلام نارضایتی مکرر مسئله ای رو حل نمیکنه، آروم به این سمت رفتم که منفعلانه و خوش بینانه منتظر بهبود بمونم.

     

    اشتباهات من:

    1- یکی از اشتباهات من این بود که مکرراً راهکارم بین پاسخ Voice و Loyalty عوض میشد و اگه بیش از حد خوش بین نبودم، باید بعد از چند بار که میدیدم پاسخ فعالانه و سپس منفعلانه جواب نمیده، به نتیجه میرسیدم که باید رابطه قطع بشه و منابع من رو اعم از اعصاب، زمان و انرژی نگیره.

    2- اساساً من اعتقادی به منفعلانه و خوش بینانه صبر کردن و منتظر موندن ندارم (چه به طور کلی در زندگی چه به طور خاص در روابط) پس نباید اصلاً این نوع پاسخ به نارضایتی رو انتخاب میکردم.

     

    Neglect: بعد از مدتی وقتی تعدد و شدت تعارضات بیشتر شدن، جنس پاسخ های من از Voice و Loyalty بیشتر به سمت Neglect رفتن، به خصوص اواخر رابطه.

    در نهایت به نتیجه رسیدم که این پاسخ اگرچه سخت هست ولی احتمال این که در بلند مدت جواب بده بیشتر هست و وقتی مثال های این نوع پاسخ رو خوندم، دیدم مطابق با پاسخ های من هستن.

    به دلایلی، رابطه طوری نبود که بشه به طور کامل قطع بشه پس پاسخ Exit چندان عملی نبود پس تصمیم گرفتم از این پاسخ استفاده کنم یعنی رها کردن رابطه و همچنین، استفاده از فرصت های ممکن برای تخریب بیشتر رابطه.

    در ابتدا، مسائل و تعارضات به وجود اومده رو با طرف مقابل طرح نکردم و بعد شروع کردم به کاهش دادن وقتی که معمولاً به رابطه اختصاص میدادم تا جایی که تا حد ممکن و به جز مواقع ضروری، وقتی رو به رابطه اختصاص نمیدادم و حتی از طرف مقابل اجتناب میکردم بعضی مواقع.

    1- متأسفانه اگرچه این جنس پاسخ در مراحل نهایی رابطه پاسخ مناسبی بود ولی بعضی روش هایی که به طور خاص انتخاب شدن، درست نبودن. مثل نقد طرف مقابل(نقدهایی که البته وارد بودن) در مسائل نامربوط. (به اصطلاح عامیانه میشه به این گفت، گیر دادن)

    *البته این رفتار متقابل بود و فقط از طرف من نبود.

    2- رفتار بد احساسی با طرف مقابل هم یکی دیگه از اشتباهات من بود. اگرچه شاید با طرف مقابل مشکل داشتم، ولی رفتار بد احساسی پاسخ اشتباهی بود.

    *این نوع رفتار هم متقابل بود.

    3- به نظرم یکی از ویژگی های مشترک این نوع پاسخ میتونه انفعالی تهاجمی (Passive Aggressive) بودن پاسخ ها باشه(حداقل تو این رابطه که بود). یعنی طرفین به طور کامل رابطه رو قطع نمیکنن و تظاهر میکنن که رابطه قطع نشده ولی رفتار انفعالی تهاجمی نسبت به طرف مقابل نشون میدن که رفتار خطرناکی هست، و البته ناسالم.

    *این نوع رفتار هم یکی دیگه از اشتباهات دو طرفه بود.

    ندیده گرفتن طرف مقابل در جمع ها و تعامل ها و همچنین نقد طرف مقابل در جمع ها هم یکی دیگه از پاسخ های دو طرفه بودن.

     

    من مدت زیادی سعی داشتم پاسخ هایی از جنس Voice و Loyalty بدم و دو دلیل اصلی داشت:

    1- سرمایه گذاری زمانی و احساسی نسبتاً بالایی داشتم روی رابطه. یکی دیگه از اشتباهات من این بود که هزینه های غیرقابل بازگشت (Sunken cost) رو در نظر گرفته بودم و هر هفته هم هزینه های غیرقابل برگشت من بیشتر میشد و دلایل بیشتری داشتم برای ادامه دادن رابطه و سعی برای بهبودش و این شد که مدت طولانی با سختی زیاد، سعی در حفظ رابطه داشتم.

    2- کیفیت رابطه در اوایل و اواسط رابطه بالا بود(حداقل برای من) و به این امید که بتونم کیفیت رابطه رو برگردونم به مقدار قبل، سعی داشتم با ابراز نارضایتی و طرح مسئله و حل کردنشون کیفیت رابطه رو بهبود بدم تا به حد قبل برسه. به طور دقیق تر، صمیمیت دو طرفه در اوایل و اواسط رابطه بالا بود. (مرحله سوم رابطه بین فردی)

    در نهایت داشتن آلترناتیوها یا جایگزین هایی برای این رابطه بود که کمک قابل توجهی کرد تا رابطه رو رها کنم. اگرچه تصمیم منطقی این بود که اگه در این حد رابطه برای من سختی داشت، رهاش میکردم ولی طبیعتاً رها کردن یه رابطه عمیق وقتی جایگزینی براش داریم از سختی های رها کردنش کم میکنه و ما بیشتر تمایل به رها کردنش خواهیم داشت.

    یکی دیگه از سختی های رها کردن این رابطه این بود که کارکرد حمایت احساسی (Emotional Supprt) برای من داشت و تلاش داشتم تا حد ممکن این حمایت رو از دست ندم.

    در اواخر رابطه، این که منابع ذهنی زیادی از من میگرفت باعث شد تصمیم بگیرم به هر قیمتی(اگرچه هزینه زیادی نداشت در بلند مدت) رابطه رو قطع کنم.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .