خودافشایی چیست؟ | چگونه با خودافشایی مدیریتشده روابط خود را تقویت کنیم؟
آیا حاضرید وقتی با فرد جدیدی وارد رابطهٔ عاطفی میشوید، از رابطهٔ قبلیتان بگویید؟ با چه کسانی دربارهٔ درآمد ماهیانهتان صحبت میکنید؟ اگر به بدن خود حس خوبی ندارید، آیا به سادگی دربارهٔ این حس با دیگران حرف میزنید؟ آیا ترسهایی دارید که بخشی از ذهنتان را اشغال کرده باشند؟ این ترسها را با چه کسانی در میان گذاشتهاید؟ اگر برنامهٔ مهاجرت داشته باشید، دوستانتان چه زمانی مطلع میشوند؟ از همان روز اول که تصمیم گرفتهاید یا وقتی به مقصد رسیدهاید؟
طبیعی است که این پرسشها پاسخ کوتاه ندارند و با امّا و اگرهای فراوان همراهند. حتی در یک گروه دوستی بسیار کوچک و صمیمی هم ممکن است سطح افشای اطلاعات فرق کند. به یک دوستتان دربارهٔ درآمدتان بگویید و با دوست دیگری در همان گروه - که شاید خود را همانقدر نزدیک میداند - دربارهٔ چنین موضوعاتی صحبت نکنید.
این بحث در ادبیات علمی با عنوان «خودافشایی» یا «Self-disclosure» مطرح میشود و یکی از زیرمجموعههای مهم در مهارت ارتباطی است.
از دوستان متممی انتظار میرود پس از این درس:
- بتوانند بگویند خودافشایی چیست و نمونههای خودافشایی را در روابط خود و دوستان و همکارانشان تشخیص دهند.
- به خاطر بسپارند که خودافشایی از یک سو میتواند یک صفت شخصیتی باشد و از سوی دیگر یک استراتژی ارتباطی.
- بتوانند برخی از مزایا و معایب و نیز فرصتها و تهدیدهای خودافشایی را نام ببرند و برای آنها مثال بزنند.
- چه در زندگی شخصی و رابط دوستانه و چه در محیط کار، آگاهانهتر و پختهتر دربارهٔ خودافشایی تصمیم بگیرند و بهتر تشخیص دهند که این کار چه زمانی و به چه شکلی میتواند مفید باشد.
درسها و موضوعات مرتبط
مهارت ارتباطی | مذاکره | هوش هیجانی
این درس دارای محتوای تشویقی با موضوع مزایا و معایب و تبعات خودافشایی است.
درس را با چند مثال از خودافشایی آغاز کردیم. اما برای این که گسترهٔ بحث بیشتر مشخص شود و مصداقهای متنوع خودافشایی از چشمتان دور نماند، نمونههای دیگری را هم فهرست میکنیم.
معلم با چند دقیقه تاخیر در کلاس حاضر میشود و به دانشجوها میگوید: بچهها ببخشید. ماشینم پنچر شده بود. مجبور شدم کنار خیابان لاستیک را تعویض کنم (گزینهٔ دیگر این بود که دربارهٔ تأخیر حرف نزند و درس را شروع کند. یا این که صرفاً به خاطر تأخیر عذرخواهی کند).
پسری در دیدار با دختر محبوب خود، همزمان با طرح درخواست ازدواج به او میگوید که چند ماه با فردی رابطه داشته و قصد ازدواج هم داشتهاند. اما نهایتاً مخالفت خانواده مانع آنها شده و رابطهشان قطع شده است (گزینهٔ دیگر این است که اساساً در این باره حرف نزد. یا این خودافشایی را در زمان متفاوتی انجام دهد. مثلاً قبل از جلسهٔ درخواست ازدواج. یا مدتها پس از ازدواج).
یک نفر هنگام نوشیدن قهوه با دوست قدیمیاش به او میگوید که «راستش من دوستی با تو را بیشتر به خاطر نوعی تعهد اخلاقی ادامه میدهم. اما دیگر دلم مثل گذشته برای دیدنت تنگ نمیشود و حتی این دوستی هم ارزش چندانی برایم ندارد.» (گزینهٔ دیگر این است که اصلاً چنین چیزی را مطرح نکند و ظاهر رابطه را حفظ کند. یا به تدریج در عمل با کم کردن تماسها و زیاد کردن فاصلهٔ دیدارها دوستی را به سمت کمرنگ شدن ببرد).
فردی به همکارش میگوید که با فرزندم مشکل دارم و گاهی اوقات از این که تصمیم گرفتیم فرزند داشته باشیم پشیمان میشوم. او برخی از رفتارهای ناپسند فرزندش را هم برای همکارش شرح میدهد (گزینهٔ دیگر این است که اساساً چنین چیزی را به همکار خود نگوید. یا صرفاً چند نمونه از رفتارهای ناپسند را بگوید. و یا این که پشیمانی خود را از فرزند داشتن بگوید، اما از مصداقها و رفتارهای ناپسند و نامطلوب فرزندش حرف نزند).
نویسندهای در یکی از نوشتههایش یک متفکر نام میبرد و به جملههایی از او یا نمونههایی از آراء او اشاره میکند. او هنگام طرح ایدهها و نظرات آن متفکر توضیح میدهد که خود او هیچوقت کتابهای آن متفکر را نخوانده و آشناییاش با او از طریق آثار واسط بوده است (گزینهٔ دیگر این است که هیچ اشارهای به این نکته نکند و به آرامی از کنار این موضوع بگذرد. گزینهٔ دیگر هم این است که دروغ بگوید. یعنی تأکید کند که ماهها و سالها پیگیر آثار آن متفکر بوده و کتابها و مقالات او را خوانده است).
دوست خود را میبینید و بدون هرگونه توضیح و مقدمهای، سر بر شانهاش میگذارید و گریه میکنید. پس از چند دقیقه که آرام شُدید، برایش از بحرانی که در زندگیتان آمده حرف میزنید و میگویید که فشارها چقدر زیاد شده و از آستانهٔ تحملتان عبور کرده است (گزینهٔ دیگر این است که اصلاً هیچ نگویید و این وضعیت بحرانی را از او پنهان کنید. یا پس از این که گریستید و کمی سبک شدید، از او تشکر کرده و خواهش کنید که دربارهٔ علت گریه کردنتان چیزی نپرسد).
اکنون با توجه به مثالهایی که مطرح شد، میتوانیم به سراغ تعریف خودافشایی برویم:
تعریف خودافشایی
خودافشایی یا Self-disclosure به این معناست که یک نفر احساسات درونی خود یا اطلاعات شخصیاش را که طرف مقابل نمیداند برای او افشا میکند.
این اطلاعات معمولاً به گونهای است که طرف مقابل حس میکند او میتوانست آنها را نگوید و مطرح نکند.
تفاوت افشا و اقرار
هر دو واژهٔ افشا و اقرار به بیان اطلاعات نادانسته و پنهان اشاره میکنند. با این تفاوت که افشا با اختیار گوینده و اقرار با فشار شنونده انجام میشود.
البته اختلافنظر دربارهٔ تعریف خودافشایی فراوان است و محققان در این زمینه نگاههای متفاوتی دارند. گاهی اوقات، تعریفی بسیار کلی ارائه میدهند. مثلاً میگویند هر چیزی که دربارهٔ خود آشکار کنید و بگویید، مصداق خودافشایی است (+). یا این که میگویند خودافشایی یک فرایند است که در آن، به دیگران اجازه میدهید به اسرار شما و چیزهایی که از نظرتان شخصی تلقی میشوند دسترسی پیدا کنند (+). با این نوع تعاریف، خودافشایی صرفاً محدود به حرف زدن از روابط و احساسات نیست. حتی یک رفتار غیرکلامی ساده، مثلاً بالا زدن آستین و نشان دادن یک تتو هم میتواند مصداق خودافشایی باشد.
گاهی هم به سراغ افشای اطلاعات خاصتر میروند. اطلاعاتی که حرف زدن از آنها مستلزم اعتماد جدی به طرف مقابل است و حتی میتواند شما را آسیبپذیر کند. حرف زدن در مورد جاهایی که از مرزهای عرف یا اخلاق عبور کردهاید و دیگران از آن خبر ندارند، نمونهای از این خودافشاییهای جدی و خاص است (+).
این که خودافشایی را چقدر وسیع یا محدود در نظر بگیرید، بستگی به موضوع بحثتان هم دارد. خودافشایی حداقل در سه حوزه مطرح میشود و این سه حوزه با وجود شباهتها، تفاوتهای جدی هم با یکدیگر دارند:
- خودافشایی در گفتگوهای روزمره با دوست و همکار و اطرافیان
- خودافشایی با همسر و شریک عاطفی و کسانی که رابطهٔ عمیق احساسی با آنها داریم
- خودافشایی در فرایند مشاوره و درمان (جلسات رواندرمانی و فضاهایی از این دست)
از میان این سه حوزه، ما بیشتر به مورد اول، یعنی گفتگوهای روزمره با اطرافیان توجه داریم. دو حوزهٔ دیگر، پیچیدگیهای فراوانی دارند و بحث جداگانهای را طلب میکنند.
ما دربارهٔ چه موضوعاتی خودافشایی میکنیم؟
در گفتگوهایی که روزانه با دوست و همکار و همسایه داریم، موضوعات متنوعی برای خودافشایی وجود دارد. ممکن است از افکار یا احساسات خود بگوییم؛ یا از آرزوها و رویاهایمان. همچنین ممکن است خاطراتی را تعریف کنیم که معمولاً برای دیگران تعریف نمیکنیم و کمتر کسی از آنها مطلع است. حرف زدن از ترجیحات و سلیقهها و موفقیتها و شکستها هم میتواند نمونههای دیگری از خودافشایی باشد.
البته برای این که ببینیم چه حرفی را باید مصداق خودافشایی در نظر گرفت و چه حرفی را نمیتوان خودافشایی دانست، باید خود فرد را هم در نظر بگیریم. ممکن است همهٔ دوستان و آشنایان و حتی سوپرمارکت و نانوایی محل هم بدانند که شما که امروز خودرو پژو دارید، رویای بیامدبلیو را در سر میپرورید. اما همین موضوع، ممکن است برای فرد دیگری، یک موضوع بسیار شخصی و درونی باشد. او همواره چهرهای راضی و قانع از خود نشان داده و حتی به «لوکسسواران» بد و بیراه گفته است. در چنین حالتی، شاید کمتر کسی بداند که او خود نیز چنین رویایی در سر میپروراند.
یا ممکن است یک نفر هر روز عکسهایی از نوشیدنیهایش در شبکههای اجتماعی منتشر کند. اما فرد دیگری حاضر نباشد دربارهٔ این موضوع با دیگران – جز دوستان معتمد – حرف بزند.
بنابراین صرفاً بر اساس موضوع نمیتوان قضاوت کرد و هر وقت از موضوع و مصداق و اهمیت خودافشایی حرف میزنیم، باید بگوییم: «از زبان چه کسی؟ و برای چه کسی؟»
خودافشایی یک صفت شخصیتی است یا یک رفتار آگاهانه و انتخابی؟
وقتی میگوییم یک ویژگی، صفت شخصیتی است، منظورمان این است که تقریباً همیشه و در طول زمان ثابت است و چندان تغییر نمیکند. مثلاً وقتی میگوییم فردی خسیس است، ریسکپذیر است، یا عصبی است، معمولاً چنین منظوری داریم.
اما وقتی از رفتار انتخابی و آگاهانه حرف میزنیم، منظورمان این است که فرد هر بار و در هر موقعیت «تصمیم میگیرد» که چگونه رفتار کند. او ممکن است امروز در یک کار مشخص تصمیم بگیرد گشادهدستانه برخورد کند. اما فردا در کار دیگری، پول خرج نکند. در اینجا نمیتوانیم بگوییم از ویژگی شخصیتی حرف میزنیم.
حالا دربارهٔ خودافشایی چه میتوان گفت؟ اگر بگوییم خودافشایی یک صفت شخصیتی است، یعنی برخی دائماً علاقه به خودافشایی دارند و برخی دیگر، همیشه و در همهجا از خودافشایی اجتناب میکنند. به زبان دیگر، همانطور که میگوییم فلانی درونگراتر یا برونگراتر از من است، باید بتوانیم بگوییم فلانی از من خودافشاتر است. یا این که من از او خودافشاتر هستم.
اما اگر خودافشایی را رفتاری انتخابی در نظر بگیریم، دیگر چنین بحثی معنا ندارد. هر کس هر روز و در هر لحظه و در هر موقعیت و بر سر هر موضوع، جداگانه و مستقل تصمیم میگیرد که خودافشایی کند یا نکند.
حتماً تا کنون برای خود شما هم پیش آمده که افراد مختلف را از نظر میزان خودافشایی با یکدیگر مقایسه کنید. مثلاً بگویید: «مژگان هر چه در دلش باشد را زود بیرون میریزد، اما از نگین به سختی میتوان حرف بیرون کشید.» چنین جملهای – چون مستقل از موضوع و موقعیت بیان شده – نشان میدهد که ما خودافشایی را گاهی به صورت «صفت شخصیتی» به کار میبریم و آن را به عنوان ویژگی ثابت انسانها در نظر میگیریم.
دقیقتر این است که خودافشایی را ترکیب «صفت شخصیتی» و «رفتار انتخابی» در نظر بگیریم. یعنی فرض کنیم هر کس، سطحی از خودافشایی دارد. و این سطح ممکن است برای یک فرد بالاتر یا پایینتر از فرد دیگر باشد. اما هر کس در هر سطحی از خودافشایی، باز هم در لحظاتی تصمیم میگیرد که میزان خودافشایی را بیشتر یا کمتر کند (نسبت به خودش).
نمودار زیر این ترکیب را نشان میدهد:
وقتی از خودافشایی به عنوان یک صفت شخصیتی حرف میزنیم، میتوانیم بگوییم خودافشایی مژگان بیشتر از نگین است. اما نباید فراموش کنیم که هم مژگان و هم نگین، در طول زمان بارها دربارهٔ این که «آیا الان خودافشایی کنم یا نه؟» و نیز این که «چه میزان خودافشایی مناسب است؟» تصمیم میگیرند. بنابراین، خودافشایی برای آنها علاوه بر یک صفت شخصیتی، یک رفتار انتخابی هم هست و همین باعث میشود که نمودار خودافشایی آنها یک خط ثابت افقی نباشد.
منظور از مدیریت خودافشایی یا خودافشایی مدیریتشده چیست؟
وقتی میگوییم بخشی از خودافشایی، انتخابی است، پس این سوال هم مطرح میشود که خودافشایی چه زمانی مناسب است و به چه کار میآید؟ از سوی دیگر، چه زمانهایی بهتر است خودافشایی نکنیم.
برای پاسخ به این سوالها لازم است مزایا و معایب خودافشایی را به خاطر داشته باشیم.
پس از این که با خودافشایی و تبعات آن بیشتر آشنا شوید، به نتیجه خواهید رسید که خودافشایی مدیریتشده و هوشمندانه میتواند نقش مهمی در موفقیت ما در رابطه عاطفی، ارتباطات کاری، مسیری شغلی و نیز حوزههایی مثل مذاکره، مهارت سخنرانی و مهارت ارائه داشته باشد. همچنین اگر به کوچینگ و مشاوره مدیریت علاقهمند باشید، بهکارگیری هوشمندانهٔ خودافشایی میتواند ابراز موثر و ارزشمندی برای شما باشد.
برای مشاهدهٔ متن کامل این مطلب کافی است (بدون پرداخت هرگونه هزینه) در سایت متمم ثبت نام کنید. پس از ثبتنام به تعداد قابلتوجهی از درسهای متمم دسترسی پیدا خواهید کرد نمونهٔ آنها را میتوانید از طریق لینک زیر ببینید:
البته اگر بخواهید به همهٔ درسهای متمم دسترسی داشته باشید، لازم است حق اشتراک بپردازید.
ثبت نام رایگان تجربهٔ متممیها
عناوین زیر تعدادی از درسهای مختص اعضای ویژه متمم هستند:
مدیریت کسب و کار (MBA) | توسعه فردی
فنون مذاکره | خودشناسی | شخصیت شناسی
مسیر شغلی | کوچینگ | مشاوره مدیریت
این درس یک بخش تشویقی دارد
عنوان مطلب تشویقی: مزایا، معایب و تبعات خودافشایی
بخش تشویقی برای کسانی نمایش داده میشود که تمرین همین درس را انجام دادهاند.
پس از ثبت تمرین درس و انتشار آن توسط متمم، دوباره به همین درس مراجعه کنید تا بخشی را که به محتوای درس اضافه خواهد شد ببینید.
تمرین و مشارکت در بحث
به سوالات زیر فکر کنید و بکوشید به کمک آنها وضعیت خودتان را از نظر میزان خودافشایی ارزیابی کنید. پاسخ این سوالها را – هر کدام که راحت بودید و مشکلی برای بیانشان نداشتید – برای دوستانتان هم بنویسید:
در مقایسه با دوستان و نزدیکان، فکر میکنید خودافشایی شما در چه سطحی است؟ بیشتر از دیگران؟ اندازهٔ دیگران؟ یا کمتر از آنها؟
بیشتر در چه حوزههایی خودافشایی میکنید؟ در چه موضوعاتی کمتر به سراغ خودافشایی میروید؟
تا چه حد در مورد اینکه چه چیزی را بگویید یا نگویید، فکر میکنید؟ آیا این رفتار به صورت کاملاً اتوماتیک و درونی شده انجام میشود؟ یا آگاهانه دربارهاش تصمیم میگیرید؟
در یک موضوع یکسان و مشخص، آیا میزان خودافشایی شما در فضای فیزیکی با خودافشاییتان در فضای آنلاین فرق دارد؟
آیا از خودافشایی به عنوان یک ابزار استفاده میکنید؟
آیا میزان خود افشایی طرف مقابل بر قضاوت شما در مورد زیرکی یا سادگی او و نیز قابل اعتماد بودن یا نبودن او تاثیر دارد؟
پنجرهٔ جوهری به عنوان مکمل بحث خودافشایی
پنجرهٔ جوهری را میتوان مکمل مناسبی برای این درس در نظر گرفت. پیشنهاد میکنیم آن بحث را هم در کنار درس خودافشایی مرور کنید: پنجرهٔ جوهری
نمونه خودافشایی در آثار چارلز هندی
چارلز هندی کتابی دارد با عنوان «خودم و مسائل مهمتر.» این کتاب از جنس خودزندگینامه است و در بخشی از آن، خودافشاییهای جالبی را میبینید. اگر دوست داشته باشید میتوانید نمونهای از این خودافشاییها را در یکی از بخشهای پاراگراف فارسی متمم بخوانید: خودم و مسائل مهمتر.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارتهای ارتباطی و زبان زندگی به شما پیشنهاد میکند:
- مهارت های ارتباطی | دوره آموزش ارتباط موثر
- نقاط ضعف شما در مهارت های ارتباطی چیست؟
- ماتریس توانایی های ارتباطی
- فایل صوتی درباره مهارت ارتباطی | ارتباط، زبان زندگی است
- تاریخچه ارتباطات انسانی و تغییر انتظارات انسانها از مهارت ارتباطی
- قوانین مورفی در ارتباطات
- اشتیاق به اظهار نظر | آیا باید این اشتیاق را مهار کرد؟
- تعریف ارتباط موثر یا ارتباط اثربخش چیست؟ موانع ارتباط موثر کدامند؟
- چند نکته در مورد مهارت گوش دادن فعال و موثر
- سه نوع گفتگو | از کتاب ارتباط برتر چارلز دوهیگ
- خودافشایی چیست؟ | چگونه با خودافشایی مدیریتشده روابط خود را تقویت کنیم؟
- مهارت سوال پرسیدن | اصول، تکنیکها و روشهای طرح سوال
- مقایسه کلمات عینی و ذهنی
- اعتمادسازی در رابطه | آشنایی با روش های جلب اعتماد
- تعریف آسیب پذیری چیست؟ آیا باید بکوشیم آسیب ناپذیر باشیم؟
- پنجره جوهری | ابزاری برای شناخت بهتر خود و دیگران
- مهارت ارتباطی: زبان منفی – زبان مثبت
- عبارات توضیحی و استفاده از آنها در گفتگو، نگارش و مذاکره
- هر مقایسهای با نوعی قضاوت کردن همراه است
- جبر محیطی پنهان در گفتگوهای ما (مهارتهای ارتباطی)
- انواع سبک های ارتباطی | با هر سبک ارتباطی چگونه برخورد کنیم؟
- روش صحیح عذرخواهی | معذرت خواهی تاثیرگذار چگونه انجام میشود؟
- معرفی منابع: کتاب هفت چالش ارتباط دنیس ریورز
- کلمات و اصطلاحات مثبت جایگزین (یوفمیزم)
- درباره انتقاد کردن | چگونه انتقاد کنیم؟
- دانلود فایل صوتی | انتقاد کردن و روش درست انتقاد
- چرا در فضای آنلاین کمتر میتوانیم جلوی خودمان را بگیریم؟ | ODE چیست؟
- ارتباط دیجیتال | چند اصل برای بهبود کیفیت ارتباط ناهمزمان
- روش نوشتن نامه اداری | چند نکته درباره نامه نگاری و مکاتبات اداری
- سکوت قدرت درونگراها (قدرت سکوت) نوشته سوزان کین
- صراحت تمام عیار | راهنمایی برای ترکیب قاطعیت و انسانیت در محیط کار
- کتاب ارتباط بدون خشونت | زبان زندگی | مارشال روزنبرگ
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
امروز که داشتم این درس و تمرینش را میخواندم، به این نتیجه رسیدم که مسئلهی خودافشایی، همچنانکه از پیشوند «خود» در آن مشخص است، تا حد زیادی «فردی» و «درونی» است.
مثلاً فکر میکنم بسیاری از دوستان من، احساس کنند که من در زمینههای زیادی خودافشایی دارم.
اما خودم میدانم که آنچه افشا میکنم به نسبت آنچه افشا نمیکنم هیچ است. ضمن اینکه ملاحظات پیچیدهای در زمینهی خودافشایی دارم. مثلاً در مثالهای کاری، همیشه مراقب هستم که حداقل حدود ۱۰ سال از ماجرا گذشته باشد.
اگر توجه کرده باشید، چند سال قبل، مثالهایم به سالهای منتهی به ۸۳ یا ۸۴ محدود بود و کم کم وارد سال ۸۶ و ۸۷ هم شدهام.
این در حالی است که از دید ناظر بیرونی - که ممکن است به تاریخ حرفها بیتوجه باشد - این حس به وجود بیاید که خودافشایی بالایی در زمینهی کسب و کار دارم.
در زمینهی رابطهی عاطفی، تقریباً مطمئنم که چیزی از جنس افشا ندارم.
اما در زمینهی احساساتم، فکر میکنم برونریزی و خودافشایی زیادی دارم. به این معنا که تقریباً همهی دوستانم - و احتمالاً بسیاری از کسانی که الان این نوشته را میخوانند - حال و هوای احساسی عمومی من و حس من نسبت به بچهها و دوستان مختلفم را تا حد خوبی برآورد میکنند.
قضاوت خودم این است که در زمینهی شکستها، خودافشایی بیشتری دارم تا موفقیتها.
همچنین بیشتر در زمینهی خاطرات تا رویدادها.
نکتهی دیگری هم هست که به نظرم مهم است. اگر جایی احساس کنم خودافشایی، میتواند جنبهی آموزشی داشته باشد و تبعات منفی نداشته باشد یا تبعات کمی داشته باشد، معمولاً در این زمینه تردید نمیکنم.
نکتهی دیگری که به ذهنم میرسد این است که حضور در شبکه های اجتماعی و به طور خاص اینستاگرام، تا حد زیادی میتواند به خود ما نشان دهد که جنس خودافشاییهای ما چیست.
لااقل اینستاگرام به من در زمینهی این خودشناسی کمک زیادی کرده است.
***
فکر میکنم در مذاکرههای کاری، از خودافشایی به عنوان یک ابزار به شکل بسیار جدی استفاده میکنم.
***
فکر میکنم در فضای فیزیکی و در جمع کوچک خودافشایی بیشتری دارم تا در فضای آنلاین و جمعهای بزرگ.
***
قطعاً خودافشایی دیگران روی قضاوت من در زمینهی هوشمندی یا ناهوشمندی آنها تاثیر دارد. اما بیش از آنکه به میزان خودافشایی توجه کنم، به موضوع خودافشایی و استراتژی خودافشایی دیگران توجه میکنم و آن را معیار قضاوت قرار میدهم.