تمرین خودآگاهی هیجانی | نوشتن برای “هیچکس”
- مطالعه تعریف هوش هیجانی (بخشِ مربوط به تعریف دنیل گلمن)
- مطالعه درسِ خودآگاهی
- فرایند Expressive Writing را بشناسند.
- اهمیت نوشتن در تقویت خودآگاهی هیجانی را درک کنند.
- در شرایطی که تحت فشارهای هیجانی و رویدادهای نامطلوب قرار میگیرند، از نوشتن بیمخاطب به عنوان یک ابزار برای درک بهتر عواطف و هیجانات خود استفاده کنند.
- به تدریج، سبک ویژهی خودشان را برای نامگذاری و بیان احساسات و عواطف پیدا کنند.
این درس دارای محتوای تشویقی با عنوان چند پرسش و پاسخ دربارهٔ اجرای بهترِ تمرین نوشتن است.
علاقهمندان نوشتن، آنقدر از نوشتن و کارکردهای آن دفاع کردهاند که توصیه به نوشتن، ممکن است در شما مقاومت ذهنی ایجاد کند.
یا اینکه ممکن است به کنایه بگویید: «بعضی انسانها فکر میکنند نوشتن بر هر درد بیدرمان دواست.»
به همین علت، پیش از وارد شدن به اصل درس، مناسب است نکتهی مهمی را به شکل کوتاه و مختصر مطرح کنیم:
نوشتن فعالیتی از جنسِ فکر کردن است؛ اما نوعی از فکر کردن که به علت برونریزی و تبدیل شدن به کلمات، از شفافیت و دقت بالاتری برخوردار است.
اگر در حوزههای مختلف زندگی، ما را به فکر کردن تشویق کنند، هرگز نمیگوییم که فکر کردن را میدانم و دنبال راهکارهای دیگر هستم.
بلکه میپرسیم: «چگونه فکر کنم و به چه چیزهایی فکر کنم؟»
ماجرای نوشتن هم همین است. نوشتن میتواند راهکاری مناسب برای دستیابی به اهداف بسیار متنوعی باشد. اما نکتهی مهم این است که هر بار و در هر موضوع، روش مناسب نوشتن برای آن هدف خاص را بپرسیم و بجوییم.
نوشتن برای تقویت خودآگاهی هیجانی
هنگام آشنایی با تعریف هوش هیجانی دیدیم که خودآگاهی یکی از مولفه های هوش هیجانی است.
در درسی که به خودآگاهی اختصاص داده شد، با دو مورد از مولفه های خودآگاهی یعنی خودآگاهی هیجانی و خودارزیابی آشنا شدیم.
همچنین دیدیم که خودآگاهی هیجانی یا Emotional self-awareness به صورت توانایی تشخیص و تحلیل احساسات، عواطف و هیجانات تعریف میشود.
در این درس میخواهیم با نقشِ نوشتن در تقویت خودآگاهی هیجانی آشنا شویم.
منبع برای تمرین نوشتن برای تقویت خودآگاهی هیجانی
اغراق نیست اگر بگوییم اغلب کتابهای مربوط به هوش هیجانی، بخشی از مطالب خود را – هر چند کوچک – به گسترش دایره واژگان هیجانی و نیز نقش نوشتن در تقویت خودآگاهی هیجانی اختصاص دادهاند (+/+).
اما بررسی منابع مورد استفاده در زمینهی تمرین نوشتن برای بهبود خودآگاهی هیجانی و یافتن ریشههای آنها، معمولاً شما را به کارها و مطالعات جیمز پنه بیکر (James Pennebaker) میرساند که دانشمندی شناختهشده در زمینهی روانشناسی اجتماعی است.
پیشنهاد مطرح شده در این درس هم با مرور کارهای پنه بیکر (به طور خاص: کتاب Opening Up by Writing Down) تنظیم شده است.
نوشتن دربارهی شغلِ از دست رفته
پنه بیکر در کتاب Opening Up، تحقیق جالبی را شرح میدهد که بر روی جمعی از مهندسهای تعدیل شده (حذف با انگیزهی کوچکتر شدن شرکت) انجام شده است (+).
این افراد به طور متوسط ۵۲ سال سن داشتهاند و به همین علت، پیدا کردن شغل جایگزین برای آنها چندان ساده نبوده است. حدود ۶ ماه بعد از اینکه شغل خود را از دست دادند، یک محقق آنها را به سه دسته تقسیم میکند:
- گروهی که از آنها خواسته شده بود دربارهی تجربهی تلخِ از دست دادن شغل، بنویسند.
- گروهی که از آنها خواستند دربارهی اینکه وقت خود را چگونه میگذارنند بنویسند.
- از گروه سوم هیچ کاری خواسته نشد تا از وضعیت آنها برای کنترل و مقایسه با دو گروه دیگر استفاده شود.
قانون نوشتن این بود که هر روز نیم ساعت دربارهی موضوعِ تعیینشده بنویسند و این کار را برای پنج روز متوالی انجام دهند.
دسترسی کامل به درسهای هوش هیجانی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
تعداد درسها: ۳۱ عدد
دانشجویان این درس: ۵۰۱۱ نفر
تمرینهای ثبتشده: ۳۶۳۴ مورد
اعضای ویژهی متمم، علاوه بر دسترسی به درسهای هوش هیجانی به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنند که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
البته از میان درسها و مطالب مطرح شده، ما فکر میکنیم شاید بهتر باشد ابتدا مطالعهی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | کار تیمی
خودشناسی | شخصیت شناسی | تحلیل رفتار متقابل
کوچینگ | مدیریت تعارض | رابطه عاطفی
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
این درس یک بخش تشویقی دارد
عنوان مطلب تشویقی: چند پرسش و پاسخ دربارهٔ اجرای بهترِ تمرین نوشتن
بخش تشویقی برای کسانی نمایش داده میشود که تمرین همین درس را انجام دادهاند.
پس از ثبت تمرین درس و انتشار آن توسط متمم، دوباره به همین درس مراجعه کنید تا بخشی را که به محتوای درس اضافه خواهد شد ببینید.
مشارکت در بحث
اگر تمرین Expressive Writing را پیش از این انجام دادهاید یا پس از این درس به سراغش رفتید و آن را مثبت یافتید، تجربهٔ خود را با دوستانتان نیز در میان بگذارید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری هوش هیجانی به شما پیشنهاد میکند:
- هوش هیجانی (هوش عاطفی) و کاربرد آن در مدیریت و کسب و کار
- هوش هیجانی پایین چگونه به ما لطمه میزند؟
- دانیل گلمن | رواجدهندهی مفهوم هوش هیجانی (هوش عاطفی)
- تعریف هوش هیجانی چیست؟
- هوش هیجانی | مدل پیتر سالووی و جان مایر
- کاربرد هوش هیجانی | هوش عاطفی در محیط کار و زندگی شخصی
- نشانه های هوش هیجانی بالا چیست؟ (مولفه های هوش هیجانی)
- برای تقویت هوش هیجانی روی کدام مهارتها و ویژگیها وقت بگذاریم؟
- تعریف خلق در روانشناسی چیست؟
- تفاوت هیجان و احساس چیست؟
- اصل صفر در مدیریت احساسات و افزایش هوش هیجانی
- خودآگاهی | یکی از مولفه های هوش هیجانی
- تمرین تقویت هوش هیجانی | الان حالتون چطوره؟
- انواع هیجانات و ابراز احساسات با کلمات | چرخ رابرت پلاچیک
- تمرین خودآگاهی هیجانی | نوشتن برای “هیچکس”
- همدلی چیست؟ تأکیدی بر اهمیت همدلی به عنوان یک مهارت
- تعریف همدلی چیست؟ | تفاوت همدلی و همدردی
- پرسشنامه همدلی (به همراه پاسخنامه و کلید امتیاز دهی)
- تعریف کار عاطفی یا کارگری احساسی در محیط کار
- مدیریت احساسات و ایفای نقش در محل کار
- مدیریت خشم | برخی از روش های ناکارآمد تخلیه خشم
- آیا حالات صورت روی احساسات و هیجانات ما تأثیر میگذارند؟
- کتاب هوش هیجانی دانیل گلمن (کتابی ساده اما غنی)
- کتاب گفتگوهای سرنوشت ساز
- آنتونیو داماسیو
- هوارد گاردنر (پیشنهاد دهندهی مدل هوش چندگانه)
- کاربرد هوش هیجانی در مدیریت پروژه (معرفی کتاب)
- جدال میان عقل و احساس
- مقاله | تأثیر نوشتن دربارهٔ احساسات بر روی حافظهٔ فعال
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : امیرمحمد قربانی
پیشاپیش، به خاطر طولانی شدن این کامنت و همچنین شاید خستهکننده بودن آن، عذر میخواهم. برای همهی دوستان نیز مفید نیست. میتوانم بگویم که برای شخصی مفید است که میخواهد بنویسد، اما در شناخت هیجانهایش و نامگذاری آنها کم میآورد.
شخصا، ضعف زیادی در این قسمت داشتم و دارم. در شناخت هیجانهایم و در نامگذاری آنها. و اکنون، نزدیک به چند ماه است که سعی میکنم به طور جدی، این ضعف خود را اصلاح کنم.
آن اوایل که این کار را شروع کرده بودم، اصلا نمیتوانستم حالتهای جزئیتر و Subtle حسهایم را تشخیص دهم. حس میکردم. میتوانستم بفهمم. میتوانستم درک کنم. شدت را میفهمیدم. ولی این که دقیقا چیست را نه. شبیه به این که بدانی باد دارد به صورتت میخورد، میدانی باد قوی یا ضعیف است؛ ولی نفهمی که از کدام طرف میوزد.
میتوانستم بگویم که حالم خوب، معمولی یا بد است. اما میبینید که هیچ کدام از اینها را نمیتوانیم به عنوان حس در نظر بگیریم.
من چرا حالم بد است؟ حالم بد است چون ترسیدهام؟ حالم بد است چون خشمگینم؟ حالم بد است چون غمگین شدم؟ به خاطر تحقیر حالم بد است؟
انگار نمیتوانستم نام حسهایم را بگویم و کل آن را در کلمهی حال بد خلاصه میکردم.
آن اوایل، نوشتن نیز برایم خیلی سخت بود. چون نمیدانستم این حس چیست که بخواهم برای آن نامی بگذارم.
معتقدم، برای Expressive Writing باید دامنهی واژگان خود را در مورد حسها و هیجانها، افزایش دهیم تا نوشتنمان برای خودمان هم لذتبخشتر، ساختارمندتر، دقیقتر و با جزئیات بیشتری باشد.
دو پیشنهاد در این مورد دارم که خود آنها را انجام میدهم. آنها را مینویسم، شاید برای شما هم مفید باشد:
۱. کمک گرفتن از موسیقی
سرزمین هیجانها در موسیقی، مرزی ندارد. میتوان در آن برای همیشه گشت و گذار کرد و یاد گرفت. اما قدم گذاشتن در این سرزمین، بدون داشتن راهنما، برای کسی که نمیتواند نام حسهایش را به خوبی بگوید، گیجی و سرگردانی را به همراه خواهد داشت.
به عنوان مثال، توصیف راجر کیمیین در کتاب درک و دریافت موسیقی، در مورد بالهی پرندهی آتشین، بدین گونه است:
... در این صحنه (صحنهی دوم و پایانی)، قهرمان پیروز میشود و به نامزدیِ شاهدختی زیبا در میآید. صحنه به ملایمت آغاز، اما رفتهرفته با افزایش تدریجی شدت صدا، ورود سازهای بیشتر، و تکرار ملودی در محدودههای زیرتر، پرشکوهتر میشود. پس از این گذار کند به سوی اوج، آرامشی ناگهانی میرسد؛ لحظهای که در آن جز زهیها همه از نواختن دست میکشند...
ما میتوانیم به این موسیقی گوش داده و سپس به کمک توضیحاتی که میدهد، سعی کنیم که هیجانهایی را که داریم نامگذاری کنیم و حتی پاراگرافی در مورد آن موسیقی بنویسیم. شبیه یک بازی.
جالبی این بازی این است که بازندهای ندارد؛ چون چیزی به عنوان تنها برداشت درست، از آنچه میشنویم و حس میکنیم، وجود ندارد. برداشت من و شما به احتمال زیاد، متفاوت است؛ اما هر دوی آنها درست.
۲. خواندن نوشتههای افرادی همچون آلن دوباتن
نوشتهی زیر، از کتاب در باب مشاهده و ادراکِ دوباتن، ترجمهی امیر امجد است:
در نقاشی اتومات (۱۹۲۷) زنی تنها به نوشیدن فنجانی قهوه نشسته. دیر وقت است و از کلاه و کتش پیداست آن بیرون سرما بیداد میکند. اتاق بزرگ، پرنور و خالیست و چیدمانی کاربردی دارد... زن با ظاهر شرمگین و کمی هراسانش چندان عادت ندارد تنها در مکانی عمومی بنشیند. ظاهرا اشتباهی رخ داده، یک جای کار میلنگد.
زن ناخواسته تماشاگر را فرامیخواند تا دربارهاش به قصهپردازی بنشیند، قصههایی از خیانت یا شکست. وقتی فنجان قهوه را به سمت لبش میبرد، مراقب است دستش نلرزد. ممکن است ساعت یازدهِ شبی در ماه فوریه در یکی از شهرهای بزرگ آمریکای شمالی باشد.
اتومات، تصویر اندوه است و با این حال خود، نقاشی اندوهناکی نیست.
بر خلافِ خشونتِ تزئینات، خودِ محل چندان پست و محقر به نظر نمیرسد.
دیگرانی که در آنجا حضور دارند، هر یک شاید سرگرم کار خویش است، مردان و زنانی که در خلوتِ خود قهوه را مزهمزه میکنند نیز همین اندازه غرق فکرند، همین اندازه دورافتاده از اجتماع: تنهایی عمومی با تأثیرِ کارسازِ کاستن از غمی در درونِ هرکس که در خلوتِ خود تنهاست.
هاپر از ما دعوت میکند با زن در تنهاییاش همدل شویم. ظاهرِ زن از وقار و سخاوتش حکایت میکند، شاید فقط کمی زیاده خوشباور است و اندکَکی سادهدل - گویی در کُنجِ دلزدهی دنیا فرو افتاده.
هاپر ما را در طرف زن قرار میدهد، طرفِ بیگانهای در مقابلِ خودیها.
به نظرم، این دو مورد، یعنی گوش دادن به موسیقی با راهنما و خواندن نوشتهی افرادی مثل دوباتن (مثلا کتاب هنر همچون درمان یا کتاب فوق)، هم به ما کمک میکند که هیجانهایمان را بهتر بشناسیم و هم دامنهی واژگان ما را در این مورد بالاتر میبرد. در نتیجه، میتوانیم بهتر بنویسیم.