عبید زاکانی و رساله تعریفات (رساله ده فصل)

احتمالاً با شنیدن اصطلاح واژه نامه شیطان به یاد کتاب آمبروز بیرس میافتید که در کشور خودمان هم ترجمه و منتشر شده است.
این نوع واژه نامهها، که تعدادشان کم هم نیست معمولاً به این صورت تولید میشوند که نویسنده میکوشد به شیوهی طنز، برای هر یک از واژههای رایج در ادبیات عمومی، توضیحی متفاوت از معنای ادبی ارائه کند.
معمولاً این توضیحات، به واقعیتهای اجتماعی هم گوشه چشمی دارند.
مثلاً آمبروز بیرس، در توضیح واژهی تبریک گفته است: نوعی حسادت مودبانه.
همچنین در توضیح خیانت گفته است: پاداش اعتماد.
او همچنین در توصیف بیعدالتی میگوید: نوعی بار است که تحملش بر دوش خودمان دشوار و بر دوش دیگران بسیار آسان است.
اگر چه بسیاری از فارسی زبانان، مانند سایر مردم جهان با شنیدن واژه نامه شیطان به یاد آمبروز بیرس میافتند، شاید برایتان جالب باشد که نخستین نمونه از این نوع واژه نامه، در ایران و توسط طنزپرداز بزرگ ایرانی، عبید زاکانی تنظیم و منتشر شده است.
این بار در پاراگراف فارسی متمم، به این رساله عبید زاکانی سر میزنیم.
عبید زاکانی رساله کوچکی دارد که به نام رساله تعریفات یا رساله ده فصل مشهور است.
سبک عبید زاکانی در طراحی ساختار این رساله چنین است که هر فصل را به موضوعی اختصاص داده است. به عنوان مثال، یک فصل را به دنیا و ما فیها اختصاص داده و واژههای این حوزه را تبیین کرده است.
فصلی هم برای قاضی و متعلقات در نظر گرفته و فصل دیگری را به ارباب پیشه و اصحاب مناسب اختصاص داده است.
البته فصلها طولانی نیستند و هر یک در حد یکی دو صفحه هستند. در کل، اصطلاح رساله در دوران قدیم را میتوانید معادل جزوه در دوران جدید در نظر بگیرید و حجمی مانند یک جزوهی کوچک را برای آن تصور کنید.
در اینجا برخی از واژههای رساله ی تعریفات و ملحقات آن را با هم مرور میکنیم:
الفلاکت: نتیجهی علم
العشق: نهایت خبط
الراستگو: دشمن همه کس
الریش: دستاویز متفکران
الرسوم: گرفتاری اولاد
المتفکر: تنها
الوکیل: مجتهد دروغ
الکذاب: منجم
الطبیب: جلاد
الرشوه: کارساز بیچارگان
الواعظ: آنکه بگوید و نکند
الدانشمند: آنکه عقل معاش ندارد
دارالتعطیل: مدرسه
توضیح اینکه: واژهها و مدخلهای متعددی در این رساله و سایر رسالههای عبید زاکانی وجود دارد که به علت دور بودن از آداب عمومی، آنها را نقل نکردهایم.
همچنین، در صورتی که به روند شکلگیری رفتارهای تاریخی ما ایرانیان علاقمند باشید، شاید برایتان جالب باشد که بدانید برخلاف تصور عامه که لطیفه ساختن برای اقوام دیگر را پدیدهای جدید میدانند، رسالههای عبید، سرشار از استریوتایپهای مختلف در مورد اقوام کشور است و متاسفانه ظاهراً این عادت ناپسند، قدیمیتر از چیزی است که در نگاه نخست به نظر میرسد.
برخی از کتابهای کلاسیک که در متمم به آنها پرداخته شده
- جملات زیبا از کتاب تذکره الاولیاء عطار نیشابوری
- جملات زیبا از کتاب طاعون | آلبر کامو
- حکایت فیل در تاریکی | داستان فیل مولانا در مثنوی
- تاریخ بیهقی
- عبید زاکانی و رساله تعریفات (رساله ده فصل)
- جملاتی از مونتسکیو (نویسنده کتاب نامه های ایرانی و روح القوانین)
- پاراگراف فارسی: بعضی ماجراها، همان بهتر که آغاز نشوند
- پاراگراف فارسی: درباره زوال و نابودی
- حکمتی که در درد کشیدن وجود دارد
- وانمود کن ناشنوایی تا سرانجام ناشنوا بشوی
- چند پاراگراف از فیه ما فیه مولوی
- جملاتی از کتاب در جستجوی زمان از دست رفته نوشته مارسل پروست
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : شهرزاد
بسیار جالب بود.
اسم عبید زاکانی، معمولاً قصیده ی معروف «موش و گربه» ی او رو هم به یاد آدم میاره.
* گفته میشه: او هم عصرِ حافظ می زیسته و اگر حافظ با بیانی لطیف، مشکلات زمانه را در قالب شعر به باد انتقاد می گرفت، اما عبید با طنزی تند و گزنده، زمانه ی خویش را به چالش میطلبیده. (+)
* شاید خالی از لطف نباشه اگر چند نمونه از طنزهای او از «رساله دلگشا» (منبع: اینترنت) رو هم در اینجا بخونیم:
خانه مصیبتزده
درویشی به در خانهای رسید. پاره نانی بخواست. دخترکی در خانه بود. گفت: نیست. گفت: مادرت کجاست؟ گفت برای تسلیت خویشاوندان رفته است. گفت: چنین که من حالِ خانه شما را میبینم، خویشاوندان دیگر میباید که برای تسلیت شما آیند.
گربه تبردزد
مردی تبری داشت و هر شب در مخزن مینهاد و در را محکم میبست. زنش پرسید چرا تبر در مخزن مینهی؟ گفت: تا گربه نبرد. گفت: گربه تبر چه میکند؟ گفت: ابله زنی بوده ای! تکهای گوشت که به یک جو نمیارزد میبرد، تبری که به ده دینار خریدهام، رها خواهد کرد؟
دلیل شُکر
مردی خر گم کرده بود. گرد شهر میگشت و شکر میگفت: گفتند: چرا شکر میکنی. گفت: از بهر آن که من بر خر ننشسته بودم و گرنه من نیز امروز چهار روز بودی که گم شده بودمی.
سرکه هفت ساله
رنجوری را سرکه هفت ساله تجویز کردند. از دوستی بخواست. گفت: من دارم اما نمیدهم. گفت: چرا؟ گفت: اگر من سرکه به کسی دادمی، سال اول تمام شدی و به هفت سالگی نرسیدی.