راه اندازی کسب و کار | دردسرهای شباهت شرکا و تیم کارآفرین همگن
بسیاری از پروژههای کارآفرینی میان کسانی کلید میخورد که با یکدیگر شباهتهایی دارند. این شباهتها میتواند در جنسیت، زادگاه، سابقهی تحصیلی، سن، تخصص و یا تجربهی کاری باشد.
مثلاً زیاد میبینیم که دو یا چند نفر از دانشجویان یک دانشکده (مثلاً مدیریت یا نرمافزار) تصمیم میگیرند که یک استارتاپ راهاندازی کنند و گمان میکنند که زمینهی تحصیلی و تخصصی مشترک، میتواند زمینهساز موفقیت آنها باشد.
یا بسیار پیش میآید که ببینیم افرادی که کمابیش سن و سال مشابه دارند، با یکدیگر شریک شدهاند و یک کسبوکار راهاندازی کردهاند.
این پدیده که میتوان آن را تشکیل تیم همگن نامید، مزیتها و معایبی دارد. اما غالبِ مطالعات و بررسیها نشان میدهند که معایب آن بر مزایایش میچربد (+).
ما در این درس ابتدا دربارهی مزیتهای تیم همگن صحبت میکنیم. این مزیتها همان جذابیتهای فریبندهی شباهت میان شرکا است که باعث میشود از شکلگیری تیم همگن استقبال کنند.
در ادامه دربارهی دردسرها و مشکلات بلندمدت یک تیم همگن صحبت میکنیم و در پایان، به این نکته میپردازیم که تفاوت و تنوع، همیشه و همهجا هم خوب نیست و شرکا بهتر است در برخی زمینهها، شبیه یکدیگر باشند.
به نظر میرسد تیم همگن، لااقل در کوتاهمدت، مزیتهای فراوانی داشته باشد.
نخستین مزیت این است که تشکیل یک تیم همگن سادهتر و سریعتر است. فرض کنید چند دانشجوی MBA بخواهند با یکدیگر یک کسبوکار جدید راهاندازی کنند. تشکیل یک تیم بنیانگذار بسیار ساده بهنظر میرسد. فقط کافی است سر کلاس درس، دور و بر خود را نگاه کنند و ببینند دوست دارند با چه کسانی شریک و همکار باشند. از نظر آنها، برگزاری چند جلسه و انجام هماهنگیهای اولیه برای تصمیمگیری دربارهی شروع کسبوکار کافی بهنظر میرسد.
اما حالا فرض کنید این افراد تصمیم بگیرند فردی با تخصص مدیریت مالی یا تخصص برنامهنویسی را به تیم خود اضافه کنند یا به این نتیجه برسند که میخواهند فردی را که ده تا بیست سال از آنها بزرگتر است پیدا کنند و به عنوان مدیر اجرایی شرکت خود منسوب کنند.
واضح است که انتخاب چنین افرادی بسیار دشوار خواهد بود و چالشی جدی محسوب میشود.
تیم همگن مزایای دیگری هم دارد. مثلاً رابطهی کاری در یک تیم همگن، بهتر شکل میگیرد. شباهت، بیتردید زبان مشترک میآورد و زبان مشترک باعث میشود که رابطهی کاری سریعتر شکل بگیرد. در یک تیم همگن به نظر میرسد که همه آمادهی شروع کار هستند و به سرعت میتوان فعالیت را کلید زد.
دسترسی کامل به مجموعه درسهای کارآفرینی برای اعضای ویژه متمم امکانپذیر است.
تعداد درسها: ۶۴ عدد
دانشجویان این درس: ۶۳۱۰ نفر
تمرینهای ثبتشده: ۳۷۲۷ مورد
پس از فعال کردن اشتراک ویژه در متمم، به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
دوستانی که درسهای کارآفرینی متمم را مطالعه کردهاند، به درسهای زیر هم علاقه نشان دادهاند:
مدل کسب و کار | بیزینس پلن | ارزش آفرینی
تصمیم گیری | استراتژی | تفکر استراتژیک | داستان کسب و کار
مشاوره مدیریت | کوچینگ | مسیر شغلی
دیجیتال مارکتینگ | برندسازی | پرسونال برندینگ
مذاکره | مهارت ارتباطی | توسعه فردی
دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درسها)
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
تمرین و مشارکت در بحث
شما در زمینهی شباهتها و تفاوتها میان شرکا چه تجربهای داشتهاید؟ آیا واقعاً تفاوتها را همیشه و بیقید و شرط، مفید دیدهاید؟ یا به نظر شما در تفاوتها هم حد و حدودی وجود دارد و اگر تفاوت از حد بگذرد، میتواند مخرب و آسیبآفرین باشد؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارآفرینی و ایجاد کسب و کار جدید به شما پیشنهاد میکند:
- دوره آموزش کارآفرینی | راهنمای راه اندازی و مدیریت کسب و کارهای کوچک
- آیا آموزش کارآفرینی مفید است؟ | سهم دانش کارآفرینی در موفقیت کارآفرینان و توسعه کسب و کار
- در مدیریت کسب و کارهای کوچک و متوسط چقدر به منابع آکادمیک اعتماد کنیم؟
- مشاوره کسب و کار | راه اندازی کسب و کار جدید و راهکارهای رشد و توسعه کسب و کار شما
- تعریف کارآفرینی چیست؟ | مروری بر تاریخچه کارآفرینی
- فرایند کارآفرینی | آشنایی با مراحل کارآفرینی
- مهارتهای کارآفرینی چه هستند؟ آیا برای کارآفرینی آماده هستیم؟
- ویژگی های یک کارآفرین | مروری بر ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان
- چرا میخواهید کارآفرین شوید؟ انگیزه شما از کارآفرینی چیست؟
- دو راه متفاوت برای ورود به دنیای کارآفرینی
- تعریف ایده چیست؟ ایده پردازی در کارآفرینی چگونه است؟
- انواع کارآفرینی چیست؟ کدام راه، میتواند برای شما مناسب باشد؟
- کارآفرینی سازمانی چیست و کارآفرین درون سازمانی چه میکند؟
- کارآفرینی دولتی چیست؟ آیا شما یک کارآفرین دولتی هستید؟
- کسب و کار خانوادگی چیست و چه مزایایی دارد؟
- کسب و کار نوپا و کارآفرینی پاره وقت
- میکرو بیزینس | حتی کوچکتر از کسب و کارهای کوچک
- تعریف استارت آپ چیست؟
- انواع استارت آپ | استارت آپها چگونه دسته بندی میشوند؟
- باغ وحش کارآفرینی (غزالها، فیلها، موشها و سایر حیوانات)
- تعریف بنگاه اقتصادی چیست و چرا از واژهی بنگاه استفاده میشود؟
- مزیتهای کسب و کارهای کوچک و نقش آنها در اقتصاد ایران
- کارآفرینی در ایران و علتهای شکست آن | فایل صوتی برای دانلود
- راه اندازی کسب و کار | چه زمانی کسب و کار خود را شروع کنم؟
- راه اندازی کسب و کار | کارآفرینی را تنها آغاز میکنید یا با شریک؟
- راه اندازی کسب و کار | دردسرهای شباهت شرکا و تیم کارآفرین همگن
- راه اندازی کسب و کار | عاقبت شراکت با دوستان و خانواده
- مرکز رشد (انکوباتور) کسب و کار چیست؟
- شتاب دهنده کسب و کار چیست و چه تفاوتی با مرکز رشد دارد؟
- سازمان در مرحله تولد و مفهوم تعهد
- مدیریت ناب | تولید ناب و سایر مفاهیم مرتبط با Lean
- MVP چیست؟ (کمینه محصول پذیرفتنی)
- عمل زدگی: یکی از مشکلات سازمانها در مرحله نوزادی
- نکتهای در مورد سبک زندگی کارآفرینان
- سرمایه گذاری خطرپذیر یا سرمایه گذاری جسورانه (VC) چیست؟
- شرکت هلدینگ چیست و چه تفاوتی با شرکت های سرمایه گذاری دارد؟
- تهیه طرح توجیهی و انجام مطالعات امکان سنجی
- راهنمای اسلایدسازی و تدوین گزارش توجیهی برای راه اندازی یک کسب و کار
- طرح کسب و کار (طرح تجاری) چیست؟ چگونه بیزینس پلن بنویسیم؟
- یک انتخاب کلیدی در کارآفرینی | ثروت آفرینی بیشتر یا کنترل بیشتر؟
- تئوری نمایندگی | چالشهای جدایی مالکیت و مدیریت
- موفقیت کسب و کارهای کوچک را با چه معیارهایی بسنجیم؟
- نشانه های شکست یک کسب و کار کوچک چیست؟
- عوامل موفقیت استارتاپ ها | یک استارت آپ موفق چه ویژگیهایی دارد؟
- مهمترین دلایل شکست استارتاپ ها
- اشتباهات رایج کارآفرینان در مسائل مالی
- استیو بلنک کیست؟
- اریک ریس کیست؟ (Eric Ries)
- مایکل فریزه | محقق در زمینهی روانشناسی کارآفرینی
- حرفهای جک ما | دربارهی کار، موفقیت و کارآفرینی
- کتاب با چرا شروع کنید | سایمون سینک
- کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می دانستم | تینا سیلیگ
- کتاب نوآفرینی (آدام گرنت) | راهنمایی برای پرورش خلاقیت و نوآوری
- کتاب سختی کارهای سخت | دردسرها و چالش های یک مدیرعامل
- کتاب چالشهای کارآفرینی | دوراهیهای پیش روی کارآفرینان
- کتاب دوره عمر سازمان (چرخه عمر سازمان) | آدیزس
- کتاب صفر به یک | پیتر تیل
- کتاب نوپای ناب یا The Lean Startup نوشته اریک ریس
- کتاب تست مامان | چگونه یک ایده را ارزیابی کنیم؟
- گزارشهای مدیریتی | شاخص سهولت انجام کسب و کار در کشورهای مختلف
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : مهدی رمضانی
تجربهی من میگه در مجموع بهتره شرکا و نفرات کلیدی کسب و کار همگن نباشن.
یکی از مسائلی که ما رو میبره سمت تشکیل تیم همگن نزدیکی ویژگیهای شخصیتیه. چند نفر دور هم جمع میشیم و نگاه استراتژیکمون توسعهست. توسعه میدیم برای توسعه و اونقدر توسعه میدیم که کسب و کار بزرگی داریم و ولی سود خوبی نداریم، یا مثلا درگیر تحقق سود بالاییم و توسعه رو دست کم میگیریم و در یک لحظه متوجه میشیم که رقبا دارن بازار رو میگیرن و چون زیرساخت توسعه نداریم به سرعت حذف میشیم. آدما راحت ترن در مجموعهای باشن که همه شبیه خودشونن. طبقه اجتماعی، روش ارتباطی، جهان بینی مشترک و غیره. آفت اصلی اینجاست که همیشه کنار هم نشستن و احسنت و آفرین گویان دارن میرن جلو. کسی نقد نمیکنه، چونکه اصلا ایراد رو نمیبینه چون اون ایراد رو خودش هم داره پس فضای نقد درست به وجود نمیاد. این بزرگ ترین اثر نامطلوب تیم همگنه.
در مجموع تضارب آرا سازندهست ولی هزینه داره. یک مثالی که هست یک نفریه که اگر تمام اعضای گروه متحدالقول باشن باید مخالفت کنه. برای اینکه چیزی رو نشون بده که بقیه نمیبینن. البته یه نکته شرط لازم تیم ناهمگن هست و اون اهمیت دیالوگه. باید بتونن با هم صحبت کنن. روش ارتباطی درستی برای مبادله نظرات و خصوصا نقد داشته باشن. حوزه اختیارات و مسئولیت هم باید شفافیت بالایی داشته باشه. لزوما ناهمگن بودن تیم منتج به مطلوب نمیشه. اگر تیم ناهمگنی داشته باشیم که بشه داخلش تبادل نظر و نقد کرد به سرعت خطاهای همه مشخص میشه. هر عضو از یک منظر مساله رو میبینه و در نهایت تحلیل بهتری نسبت به تحلیل یک تیم همگن هم نظر متحدالشکل خواهیم داشت. این اصطکاک اگر در سطح دیالوگ و تبادل نظر اثرش رو بگذاره و در نهایت بعد از تصمیم نهایی همهی اعضا در یک زمین مشترک باشن، بهترین نتیجه حاصل میشه. ولی اگر در تمام سطوح این ناهمگونی رسوخ کنه و مثلا در سطح اجرایی هرکسی ساز خودش رو بزنه هزینهای که تحمیل میکنه بیشتر از ارزش افزودهشه.
یکی از تجربیات من در مورد یک کسب و کار از عدم وجود فضای دیالوگ در یک تیم ناهمگن این بود که ما بعد از یک سال از آغاز کسب و کار به یک حاشیه سود معقول رسیدیم، نظر من روی توسعه بیشتر بود و نظر یکی از شرکای اصلی روی عدم هزینهکرد روی توسعه و برداشت سود. عدم وجود فضای گفتگوی مشترک و هم چنین تضاد بسیار بالای ارزشهای فردی باعث این شد که نهایتا من اون کسب و کار رو با وجود حاشیه سود مناسبش ترک کنم. فضا برای توسعه به وجود نیومد و فضایی برای گفتگو هم وجود نداشت و امکان ایجادش نبود. الان بعد گذر چند سال اون کسب و کار اندازهش کمی کوچکتر شده و مسلما سود کمتری هم داره. هم من و هم دیگر شرکا در مجموع متضرر شدیم، من یک کسب و کار سودده رو ترک کردم و عضوی که موند هم در نهایت به هدف فقط زنده نگه داشتنش رسید. تیم ناهمگن میتونست به نتیجه خیلی خوبی برسه ولی دو دلیل اصلی که بالا گفتم اجازه این رو نداد.
در مجموع بهترین گزینه تیم ناهمگنه، با توانایی شنیدن، تحمل و تحلیل نظر مخالف در یک فضای دیالوگ محور و در سطوح بالاتر سازمان.