فایل صوتی آموزشی | مهارت سخنرانی و فن بیان
در این اپیزود از سلسله فایل های صوتی توسعه فردی رادیو متمم، در ادامهٔ آنچه در درس مهارت سخنرانی گفته شده، نکاتی دربارهٔ سخنرانی در جمع و فن بیان را مرور میکنیم.
برای یادگیری هر مهارتی – از جمله فن بیان و مهارت سخنرانی – مهم است که برای بهبود در سه حوزه تلاش کنیم:
- مدل ذهنی مناسب برای آن مهارت (در اینجا مهارت سخنرانی)
- الگوهای رفتاری و تکنیکهای مربوط فن بیان و مهارت سخنرانی (یا هر مهارت دیگر)
- محیط مناسب برای رشد و توسعه مهارت مد نظرمان
نکتهای دربارهٔ اندازهٔ جمع و تعداد مخاطبان: وقتی از «سخنرانی در جمع» حرف میزنیم، هر نوع جمعی را مد نظر داریم، از یک جمع کوچک خانوادگی یا جمع بزرگ چندهزارنفری مخاطبان یا همکاران. با این حال، بسیاری از مثالها در این فایل صوتی و درسهای سخنرانی به جمعهای نسبتاً بزرگ (چندصدنفره) اختصاص دارد. چون وقتی یک جمع بزرگ را تصور میکنید، درک نکات و مفاهیم مربوط به فن بیان و سخنرانی سادهتر است. ضمن این که وقتی سخنرانی در یک جمع چندهزار نفری را دور از دسترس نبینید، تلاش برای کسب مهارت سخنوری در جمعهای کوچک برایتان سادهتر و شیرینتر خواهد بود.
دانلود رایگان فایل صوتی مهارت سخنرانی در جمع
برخی از نکات مطرح شده در این اپیزود
- حتماً به مدل ذهنی مناسب برای سخنران بودن و سخنرانی کردن توجه کنید. تقلید از رفتار سخنرانان حرفهای لزوماً از شما یک سخنران حرفهای نخواهد ساخت. مگر این که به مدل ذهنی آنها هم توجه کرده و بخشهایی از ذهنیت آنها را هم اقتباس کنید.
- هم ذهن روی بدن و زبان بدن تأثیر دارد و هم زبان بدن بر ذهن. اما نقطهٔ مناسب برای یادگیری فن بیان و سخنوری، ذهن است. در ادامه، این دو بر یکدیگر تأثیر میگذارند و با سرعت بیشتر به پیش میروید.
- اهمیت زبان بدن را در سخنرانی فراموش نکنید. همسو بودن زبان بدن و کلمات آنقدر مهم است که برخی آن را یکی از مهمترین نشانههای ظاهری کاریزما میدانند.
- تا زمانی که مهارت همدلی را در خود تقویت نکنید، هر چقدر هم که بر فن بیان و تکنیکهای سخنوری مسلط باشید، به یک سخنران خوب و تأثیرگذار تبدیل نخواهید شد.
- مراقب باشید کمال طلبی شما را متوقف نکند. قرار نیست در سخنرانی بینقص و بیخطا باشید.
- هدف از سخنرانی صرفاً انتقال اطلاعات نیست. انتقال تجربه و حسوحال خوب هم به همان اندازه مهم است.
فایل صوتی بعدی (ادامهٔ این بحث): برنامه ریزی برای سخنرانی
درسهای مرتبط در متمم: تقویت فن بیان
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت ارائه و سخنرانی به شما پیشنهاد میکند:
- مهارت ارائه مطلب و سخنرانی (نقشه راه درس)
- برای تقویت فن بیان روی کدام مهارتها وقت بگذاریم؟ | آموزش فن بیان
- چند نکته و تمرین برای سخنرانی و مهارت صحبت کردن در جمع
- شناخت بهتر استرس سخنرانی و صحبت در مقابل جمع
- گام اول در غلبه بر استرس هنگام سخنرانی | طبقه بندی علتهای استرس
- فایل صوتی آموزشی | مهارت سخنرانی و فن بیان
- فایل صوتی آموزشی | برنامه ریزی برای سخنرانی در جمع
- مخاطب شناسی در سخنرانی | توجه به شرایط محیطی
- مخاطب شناسی در سخنرانی | موضع مخاطب نسبت به سخنران و سخنرانی چیست؟
- روش مدیریت کلاس و ارائه مطلب | تجربهی کارل راجرز
- نکات و تکنیکهای برقراری ارتباط چشمی در سخنرانی
- تله پرامپتر یا اتوکیو چیست؟ آیا سخنرانان حرفه ای از آن استفاده میکنند؟
- تنظیم متن سخنرانی | چند نمونه چارچوب و ساختار رایج
- یادداشت سخنرانی | آیا استفاده از یادداشت برای سخنرانی درست است؟
- نکاتی درباره سخنرانی معرفی ایده / محصول / کسب و کار
- چگونه از حرفها و ایدههایتان در سخنرانی پشتیبانی میکنید؟
- برای کاهش استرس سخنرانی باید “توهم شفافیت” را بشناسید
- تمرین سخنرانی | چند نکته و روش برای افزایش تسلط بر سخنرانی
- سخنرانی های تد (Ted Talks) | این سخنرانیها چقدر مفید هستند؟
- سایت تد TED | پیشنهاد چند سخنرانی
- رادیو متمم | ترکیب اطلاعات و سرگرمی در سخنرانی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
من تجربه سخنرانیهای متنوعی داشتم (و تا هزار نفر در سالن هم تجربه کردم). امروز که این فایل صوتی را با هدف تسلط بیشتر و دقت بهتر شنیدم متوجه شدم در زمینه «رضایت همه مخاطبین» تلاشهای بیهودهای انجام دادهام. تلاشی که مرا عصبانی؛ کیفیت ارایه را حداقلی و مخاطب هدف را ناراضی میکرد.
در مورد این نکته که : سخنرانی مهارتی عملی هست (و برای نمونه یاد میگیریم چه چیزی را کجا بگوییم یا نگوییم):
من در سخنرانیها و تدریس خودم از انسان با لفظ «جانور دوپا» استفاده میکنم؛ یکبار در یک دانشگاه که رویه مذهبی قوی بر آن حاکم است آن را در میان صحبتهایم گفتم و فعالان یک جنبش دانشجویی و نماینده آنها نیم ساعت بحث میکرد که ما اشرف مخلوفات هستیم و شما نباید از این لفظ استفاده کنید (جایی دیگر هم از کلمه پارتنر آشفته شده بودند و اصرار داشتند که بگویید نامزد!)
مهمترین نکته ای که از متن دوست داشتم اصیل بودن و خودمون بودن بود
خیلی وقتها پیش میومد و میاد که هم خودم و هم دوستان نزدیکم بهم فشار میاوردن و میارن که تو چرا مثل فلانی فلان کار رو انجام نمیدی، یا اون حرفا رو باید میزدی یا یه جوره دیگه باید میگفتی… امانهایتا به خودم اومدم که من همینم : رفتارم و مدل ذهنیم همینه و اون فرد دیگه یه جور دیگه فکر میکنه و رفتار میکنه پس طبیعیه یه جور دیگه رفتار کنه
اما به خودم هم تاکید کردم که لازمه پشت خودم بودن قایم نشم و مهارت هامو افزایش بدم و تقویت کنم
چند روز پیش داشتم برای یک جمع دانش آموزان دختر دبیرستانی در یک المپیاد ورزشی صحبت میکردم
یه معلم ورزش بلند شد و پشت به من شروع به صحبت با گروهی از دانش آموزان کرد… نزدیک بود همه توجه ها رو ببرم سمتش ولی خیلی بهم فشار اومد که جلو خودم رو گرفتم و به این مورد اشاره نکنم ، سعس کردم همزمان با مشارکت گرفتن از دانش آموزان و پرسیدن چند سوال قضیه رو حل کنم
و نهایتا نتیجه خوبی به دست داد، سخنرانی رو خیلی خراب نکردم
این فایل صوتی را فکر میکنم چند ماه پیش گوش داده بودم اما این بار که دوباره گوش دادم یک سری نکات به ذهنم آمد که فکر کردم شاید خالی از لطف نباشد که با دوستان متممی مرور کنیم .
۱) نکته اول که در فایل مطرح شد اصیل بودن یا همان خودمان بودن است .
عموما مقاومت انسان ها را در برابر کسانی که خودشان نیستند و سعی میکنند خود را چیزی فراتر از جامعه انسانی ببینند دیده ام . یک حرف ساده تاثیر پذیری بسیار بیشتری به نسبت سالادی از کلمات سخت و مبهم پیچیده دارد .
۲) نکته دوم مطرح شده همدلی کردن با مخاطب است .
شخصا خود من فردی که در هر جایگاه خود را تافته جدا بافته می داند و نمی تواند اثرات و نشانه های همدلی را در وجود مخاطبان خودش پیدا کند کنار می گذارم .
۳) نکته سوم این بود که سخنرانی یک ماموریت است . ( من به مانند یک پروژه آن را تفسیر می کنم . یک شروع دارد ، و یک پایان و در نهایت باید یک خروجی داشته باشد.) خروجی آن از نظر مدل ذهنی من همان رساندن پیام یک ارائه است .
۴) اهمیت آماده سازی نکته بعدی بود که محمد رضا شعبانعلی به زیبایی آن را تفسیر کرد .
برنامه ریزی برای ارائه مناسب یک مطلب ، اماده سازی خود ؛ مدیریت زمان و برنامه ریزی مهم ترین گام های پیش از ارائه یک مطلب است .
۵) نکته بعدی که در فایل صوتی مطرح شد این بود که سخنرانی بیش از ارائه یک پاورپوینت و اسلاید و یا عکس می باشد .
شاید در دوران لیسانس ام به وفور این مورد را مشاهده می کردم . مجموعه از اسلاید های زیاد ، عکس های نامناسب و فقط روخوانی از مطالب که حوصله هر مخاطبی را به سر می برد .
۶) مطلب بعدی ایده ال گرایی یا از نظر من کمال گرایی
در دفاع یکی از دوستانم در دوران ارشد یادم هست که برق رفت و استرس تمام وجودش را گرفته بود که حتی حرف زدن عادی خودش را هم به سختی انجام می داد که خوشبختانه اساتید فهیم و بزرگواری داشت و به او ارامش دادند و سعی کردند که به اون بفهمانند که قرار نیست همه چیز باب میل ادمی باشد .
۷) و نکته اخر که خودم هم به شدت درگیر آن بودم این که قرار نیست همه موافق نظر ما باشند . همیشه در هر جمعی افرادی پیدا می شوند که بگویند ماست سیاه است .
اگر تازه کار هستید، هر یک از سخنرانی ها یا آزمون ها میتواند برای تان به آخرینشان هم تبدیل شود. پس همه چیز به این چنددقیقه یا حتی چندثانیه بستگی دارد و این موضوع می تواند شما را نگران کند. عمیق نفس بکشید و لبخندی بزنید (که می توانید صدایش را از طریق بلندگو بشنوید). به توانایی های خودتان اعتماد داشته باشید و بدانید فرقی ندارد چه اتفاقی می افتد، مهم این است که شما به بهترین شکل تلاش کرده اید.
قبلا این فایل را گوش داده بودم، اما این بار چیزهای جدیدی از آن آموختم
به عنوان مثال آموختم که:
اگر برای مشتری ، دوستان، کارمندان …حرف میزنیم به جای شما از ما میتوانیم استفاده کنیم
اگر ایمیل تبلیغاتی میفرستم که محتوای آن این است که،( از گذشته دل بکن به آینده فکر کن ) شاید بد نباشد به جایش بنویسیم از گذشته عبور کنیم و به آینده فکر کنیم
اصالت خودمان را در همه موارد حفظ کنیم، اگر آدمهای موفق را میبینیم به جای تقلید کارهایشان مدل ذهنیشان را بیاموزیم
در دبیرستان هم هنوز انقدر خجالتی بودم که یک انشای بدون اضطراب نخواندم ، درست مثل محمد رضا اگر به میزی تکیه می دادم همه متوجه لرزیدنم می شدند؛ گرچه لرزش صدایم داد می زد که ترسیدم.
امروز سمینارهای آموزشی ۸ ساعته را فقط با یک وایت برد برای هر تعدادی برگزار می کنم. فقط یک صفحه A4 دارم که تیتر و ترتیب همه مطالب را کوتاه و یک یا دو کلمه ای می نویسم و معمولا حتی نگاهش هم نمی کنم
سخنرانی های من سهیم شدن تجربه هایم با دیگران است، من انقدر خودم هستم که هر کسی به راحتی این را می فهمد. من طبیبم و در یکی از رشته های پزشکی تخصص دارم. روزی که برای اولین بار شروع به طبابت در مطب خودم کردم متوجه درد بزرگی شدم؛ که بالای ۹۵ درصد بیماری ها ی مراجعینم حاصل جهل است. بیش از ۲۰ سال مدرسه و دانشگاه به من یاد نداد با ترسم با اضطرابم با هوسم با خشمم با حسادتم با عادتهایم چه کنم؛ من آنقدر رنج کشیدم، آنقدر به در و دیوار خوردم تا آنچه که در مهد کودک و دبستان می شد بیاموزم را بیاموزم
اینجا بود که شروع به آموزش کردم، آنچه که در هیچ مدرسه ای و دانشگاهی نیاموختم ، طفلی پدر و مادرم هم که خودشان هم نیاموخته بودند و قربانی این جهل بودند.
با یک نفر مخاطب شروع کردم ، به قدری مسلط که انگار یک عمر سخنران یا معلم بودم، چند ماه بعد کلاسهایم صد نفری شد.
در سمینارهام هر زمانی که برسم وارد سالن می شوم ، با همه خوش و بش می کنم تا زمان شروع صحبت هایم برسد. بداهه صحبت نمی کنم چون می دانم چه کار قرار است بکنم. ۶۰۰ بار یک سمینار آموزشی را برگزار کردم اما حتی اگر دو جلسه متوالی اش را هم در نظر بگیریم تکراری نیست. امروز ممکن است حرفی را بزنم که در هیچ کدام از آن ۶۰۰ بار نگفته ام؛ من کسی که در جلسه قبل بودم نیستم،او مرده است.
آموزش هایم ارتباطی به رشته تحصیلی ام ندارد؛ من روانشناس و روانپزشک نیستم، اما به جرات می توانم بگویم هیچ کسی در ایران نمی تواند بهتر از من در اضطراب، افسردگی، انواع فوبیا، خشم. نفرت، شکست های عاطفی به افراد کمک کند. این ها آموزش و self help است و من پا در کفش هیچ روانشناس و روانپزشکی نمی کنم.
در زمینه یکی از مشکلات خیلی مهم بشری هم نه تنها در ایران که در جهان جامع ترین و کاملترین روش حل مشکل را دارم، در این زمینه انسان شناسی و علم پزشکی را به هم آمیخته ام.
منظورم از گفتن مطالب بالا :
اول اینکه؛ اگر به قول محمد رضا اصیل باشیم و تجربه خودمان را سهیم شویم و نقش بازی نکنیم؛ سنخنرانی چندان تفاوتی با صحبت کردن با یک دوست ندارد.
دوم اینکه؛ وقتی پای احساس وسط می آید فرقی نمی کند کجا باشد؛ ترس، ترس است چه از مار کبری، چه از سخنرانی. گرچه نام اولی ترس است و طبیعی به نظر می آید و دومی فوبیاست که مرضی ست؛ در کل هر دو یک حس هستند و راه رها شدن از هر دو یکی ست. ترس در هر حال ما را فلج می کند گرچه در اولی به نظر ما را وادار به فرار می کند.
و تا امروز من چیزی موثر تر از (Mindfulness–Based Stress Reduction (or MBSR
در رها شدن از احساس نیافته ام . یک برنامه جهانی که خاستگاهش هند است و یک تکنیک مدیتیشن است اما بزودی روانشناسی و روانپزشکی را دگرگون می کند.
mindfulness هنری ست که تک تک افراد یک جامعه اگر آن را بیاموزند آن جامعه بهشت می شود.
سپاسگزارم محمد رضا
درس مهارت سخنرانی در ۷۰ کلمه :
حرف اساسی این درس ، مدل ذهنی سخنران هست
علاوه بر مدل ذهنی ، مدل اجرایی اون کار (رفتار) ، و محیط مساعد مهارت اهمیت داره اما تاکید این درس به مدل ذهنیه
در ادامه محمدرضا از ۸ موردی میگه که به ما در سخنرانی کمک میکنه :
اورجینال بودن
همدلی با مخاطب
پیام سخنرانی
آماده سازی قبلی
حال خوب مخاطب
پرفکشنیسم نبودن
یادگیری در عمل
مخالفان یا بی توجهان
سلام
از محمد رضای شعبانعلی گرامی بابت این فایل آموزنده و مفید بسیار سپاسگزارم. من این فایل را که گوش کردم، با کمی تغییرات برای خودم مکتوب کردم. گفتم شاید برای دوستان دیگر هم مفید باشد.
از اینجا دریافت کنید
من فکر میکنم سخنرانی خوب علاوه بر داشتن اطلاعات در زمینه مورد صحبت، احتیاج به تقویت اعتماد به نفس هم داره. بدون داشتن اعتماد به نفس نمیشه سخرانی یا ارائه ی خوبی داشت حتی با وجود تسلط بر موضوع
خیلی برام پیش اومده بود که در پرزنت هام بعضی خندیدن یا بی توجه بودن
در انتها حس و حالم از کل سخنرانیم منفی بود
حالا به این نتیجه رسیدم همیشه و همه جا چنین افرادی هستن
ماموریت من چی بوده و چقدر بهش رسیدم،اینه که مهمه
سلام
در اغلب متونی که من خوندم از مهمترین مسایل فردی، راحتی و صداقت انسان با خودشه که نمود بیرونی اش به اشکال مختلف مشهوده. زمانی که تلاش خودم به شخصه برای راضی نگه داشتن همه است اولین اتفاقی که میفته اینه که از واقعیت خودم فاصله میگیرم و سلسله وار تفکرات و احساسات و اتفاقات ناهمگون شروع میشن. ممنون از یادآوریتون.
خیلی خوب بود استفاده کردم.اما استفاده واقعی به قول خود آقای شعبانعلی وقتیه که تو شرایط واقعیش قرار بگیرم که حالا حالاها نیست
من بیشتر دنبال این هستم که تسلط کلامیم در جمع بالاتر بره و استرس دنبال کلمات گشتن هنگام موقعیت های تنش زا رو نداشته باشم
در حال خوندن کتابی از “ناتانیل براندن” به نام “چگونه خود را باور کنیم” هستم
در فصل چهار کتاب که در مورد “خودپذیری” به معنای پذیرش حقیقت و واقعیت خود به عنوان اصلی ترین معیار زندگی آگاهانه حرف می زنه به نکته ی جالبی در مورد سخنرانی و ترس و اضطراب ناشی از اون اشاره می کنه، چیزی که حداقل من تا حالا نمی دونستم و اینجا نقل به مضمون می کنم
براندن میگه: (معمولا وقتی میخواید جایی سخنرانی کنید یا وارد جمع نا آشنایی بشید احساس اضطراب و نگرانی می کنید و سعی می کنید با اون حس اضطراب بجنگید و به خودتون بگید: “نترس یا خجالت نکش”. در واقع این کار ناراحتیتونو بیشتر می کنه و باعث میشه بدنتون علایم هشداردهنده مواقع اضطراری و علامت خطر را به مغزتون بفرسته و موجب بشه مغز با شدت بیشتری بجنگه با این اضطراب.
راهبردی که معرفی می کنه در این کتاب اینه که میگه این ترس و اضطراب رو بپذیرید و باهاش نجنگید. شاید به خودتون بگید: “هی، من می ترسم”. اما بعد نفسی بلند، ارام و عمیق می کشید، شما روی تنفس عمیق و آرامتون تمرکز می کنید، اگرچه ممکن است این کار در ابتدا و حتی تا مدتی دشوار باشد اما شما مقاومت می کتید و به تماشای ترس خود می نشینید، شاهد ترس خود هستید اما اجازه نمی دهید ترس بر شما غلبه کند.
“اگر می ترسم پس می ترسم ولی این دلیل نمی شود که هشیار نباشم. از چشم هایم استفاده می کنم. من به دیدن ادامه می دهم ”
حتی گاهی ممکنه بخواید با ترستون صحبت کنید و ازش بخواید تا بدترین اتفاق ممکن رو که قراره رخ بده رو براتون بگه تا با اونم روبه رو بشید و بپذیریدش.
این راهبرد شما رو از خیالاتی که آزارتون میده رها می کنه و به سمت واقعیت آرامش بخش سوق میده.
و براندن این رو هم میگه که ممکنه همیشه با این روش ترستون از بین نره ولی در هر صورت با قبول این ترس شما راحت تر و آزادترید و می تونید عملکرد موثرتری داشته باشید و هشیاریتون رو حفظ کنید و بدونید که از همه ی حس ها بزرگ تر و قدرتمندترید.)
وقتی مدرسه می رفتم مجری برنامه های جشن و مناسبت های مدرسه می شدم، یادمه استرس داشتم اما نه در حدی که بخواد کارمو خراب کنه یا تاثیری رو اجرام بذاره و جوری باشه که بخوام طفره برم از این مسئولیت.
ولی برای یه سوال پرسیدن از معلم تو کلاس درس و بعد ها از استاد تو دانشگاه مشکل داشتم، همیشه از صحبت کردن تو جمعی که افراد نا آشنا تو اون جمع زیاد باشن می ترسم، وقتی هم که صحبت می کنم بدنم و صدام میلرزه و استرسم کاملا مشهوده
امسال هم که ارشد قبول شدم قطعا با ارائه های زیادی در کلاس درس روبه رو هستم، از همه مهم تر دفاع پایان نامه ست که اگه همین طوری پیش برم نمی تونم ارائه خوبی داشته باشم
انگار علاوه بر این که اعتماد به نفسم کمه، Self-efficacy من هم کمه
و بهتون قول میدم اگه همین نوشته ها رو می خواستم حضوری براتون بگم برام خیلی سخت می شد و نمی تونستم خوب بیانشون کنم که این نشون میده اون مهارت کلامی ای که تو حرف زدن مدیریت شده گفتید رو هم ندارم که اصلا تا حالا به این قضیه فکر نکرده بودم و اون مطلب برام خیلی خیلی جالب بود و شگفت زدم کرد.(کلا خاصیت مطالب متمم همینه، آدمو شگفت زده می کنه)
امیدوارم که با کمک متمم و انجام تمرینات لازم بتونم این مهارتمو ارتقا بدم و بهتر از قبل باشم.
در طول همسفر شدن من با درسهای متمم و در ادبیات غالب نوشته ها اصطلاح” مدل ذهنی” را زیاد می شنویدم و می خواندم، برایم مشخص شد که یکی از اولین گام ها برای هر کاری داشتن یه مدل ذهنی درست از آن هست همچنان که دراین فایل صوتی به آن اشاره شد اما حقیقتا این مفهوم همچنان برای من گنگ بود حس می کردم خوب در ذهنم جا نیفتاده است تا اینکه همزمان با مطالعه درس های مهارت ارتباطی کتابی تحت عنوان “پیام ها” را آغاز کردم در این کتاب توضیحی آمده است که در رابطه با مدل ذهنی ،حداقل برای من بسیار روشن کننده بود؛ اجازه می خواهم این بخش را در قالب این کامنت با متمم به اشتراک بگذارم:
“هیچ دو فردی دنیا به یک شکل تجربه نمی کنند. هر فردی درباره چگونگی چیزها تصویر یا مدل خاص خود را دارد…مدلی که درباره دنیا شکل می دهید به شما کمک می کند تا به اتفاقاتی که می افتند معنا ببخشید. مدل به شما می گوید که چه چزی واقعا مهم است، به چه چیزی باید توجه کنید و چه چیزی را نادیده بگیرد… هیچ کس دنیا را به صورت مستقیم نجربه نمی کند همه یک نمایش ذهنی از آن را تجربه می کنند.آنچه می بینید، می شنوید و احساس می کنید به واسطه یک فکر یا تعبیر و تفسیر انجام می شود. نظرات شما درباره جهان، واقعیت های شما گشته اند. بنابراین آنچه تعیین می کند که چه گزینه هایی را پیش رو دارید و با چه محدودیت هایی مواجه هستید، مدل شما از دنیا است. رفتار هر فرد هر چقدر هم برای دیگران عجیب باشد موقعی که در قالب گزینه هایی نگریسته شود که از مدل آن فرد درباره جهان نشات می گیرد، معنا پیدا می کند”
من سخنرانی در جمع تا هزار نفر داشته ام با استقبال بالا رمز موفقیت در انها عمدتا مسائلی بود که شما اشاره کردین ۱تازگی ومطابق نیاز مخاطب بودن مطالب در باره کار افرینی ،خلاقیت وبحثهایی از روانشناسی بود تازگی وجذابیت بحثها به من اعتماد به نفس میداد ۲ به نظر میرسدصمیمیت صداقت مصنوعی نبودن همین که شما می گوییدخودمان بودن در نهایت صمیمیت وفقط با این ادعا که شاید بتوانیم کمک کنیم با هم یک قدم برویم بالا تر بدون هیچ تصنعی ۳درک وهمدلی با مخاطب هیچ اداب وترتیب خاصی نداشتم در ارائه، طبیعی است به طور غریزی در شروع کار حس مخاطب را میگرفتم وبا احترام به شخصیت وشعور انها ودرک حس انها باهم جلو میرفتیم بعدا فهمیدم این کار کلی تکنیک دارد والبته توجه به انها هم جالب است اما به قول شما مهم همان چند نکته بالاست تازه بودن مفید بودن صمیمی بودن واقعی ،اینها که باشد حتی بدون هیچ تکنیکی استقبال پیش می اید یادم می اید یک بار قرار شد در باره سیستم اموزشی برای اساتید سخنرانی کنم چون متون انگلیسی نمی خوانم با اینکه منابع فارسی نو وتازه جمع کرده بودم اما از درون راضی نبودم میزهم کوتاه بود تا فرصتی پیش می امد یکی دوتا از استادها می امدند و می گفتند ما ناراحتیم شما خم شده اید خسته میشوید واخرش تشکر صمیمانه، نه رسمی ،حالا که به متنها ی یک سخنرانی توجه میکنم می فهمم زبان بدن همراه نبوده واساسا مناسب نبوده اما تازگی مطالب وهمان موارد بالا ان نقص در تکنیک ارائه گویی باز هم به صمیمیت ماجرا افزوده بود ومن فقط همراهی وهمدردی میدیدم واگر ان موارد بالا که شما گفتید نبود اسباب خنده میشد وابروی برگزار کنندگان هم میرفت در حالی که کلی استقبال شد در واقع مخاطب می گوید بر مبلغ افزا وخودت باش و به وقت وشعور من احترام بگذار وحرف تکراری نزن