Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


منتور کیست و منتورینگ یعنی چه؟


منتور کیست؟ منتورینگ چیست؟

نمی‌توانیم از مسیر شغلی و موفقیت شغلی حرف بزنیم، اما به اهمیتِ منتورینگ (Mentoring) داشتنِ منتور (Mentor) اشاره نکنیم.

اصطلاحاتی مثل منتورینگ و کوچینگ طی سال‌های اخیر با گسترش فضای استارت‌آپی بیشتر به گوش می‌خورند. اما این اصطلاحات اصلاً تازه نیستند و قدمتی طولانی دارند. چندین دهه است که در کتاب‌های مدیریتی به این مباحث پرداخته شده و نویسندگان بسیاری در این حوزه به مطالعه و تحقیق پرداخته‌اند (+).

در این درس می‌خواهیم کمی درباره‌ی منتور و منتورینگ حرف بزنیم و توضیح دهیم که پیدا کردن یک منتور خوب می‌تواند مسیر موفقیت شغلی را برای شما ارزان‌تر و کوتاه‌تر کند.

ترجمه‌ی منتور و منتورینگ به فارسی

درباره‌ی ترجمه‌ی منتور و منتورینگ هم دردسر کم نیست. معمولاً منتور را به مربی ترجمه می‌کنند اما از آن‌جا که کوچ هم به مربی ترجمه می‌شود، به کار بردن این معادل در فارسی دردسرساز خواهد بود. ضمن این‌که به فرض که منتور را ترجمه کنیم، برای ترجمه‌ی Mentee (مِنتی) یعنی کسی که از راهنمایی منتور استفاده می‌کند، دچار مشکل خواهیم شد.

باور ما در متمم این است که می‌توان منتور را به راه‌نما و منتی را به راه‌جو (یا رهجو) ترجمه کرد. اگر چه در این‌جا هم این دردسر وجود دارد که ممکن است این دو اصطلاح با رهبر و پیرو اشتباه گرفته شوند.

به همین علت در این درس، ما از همان واژه‌ی منتور استفاده می‌کنیم و امیدواریم استفاده‌ی مکرر از این واژه‌ی انگلیسی را در یک متن فارسی بر ما ببخشید و در ادامه، به اصل درس توجه کنید و حواستان به بازیِ معادل‌‌یابی و معادل‌سازی پرت نشود.

منتور کیست؟ به چه کسی منتور می‌گویند؟

درباره‌ی تعریف منتور اتفاق‌نظر وجود ندارد.

برخی معتقدند که هر مشاوری را می‌توان منتور نامید. مثلاً اگر یک پلتفرم وجود داشته باشد که شما را از این نقطه‌ی دنیا به فرد باتجربه‌ای در نقطه‌ی دیگری از دنیا متصل کند و شما هیچ‌کدام یکدیگر را نشناسید و در یک جلسه‌ی مشاوره‌ی کوتاه یک ساعته از او مسئله‌ی خود را بپرسید، می‌توانید بگویید که به یک منتور مراجعه کرده‌اید‌ (+).

برخی دیگر منتورینگ را کاری جدی‌تر، رسمی‌تر و بلندمدت‌تر می‌دانند (+/+).

دیدگاه ما در متمم به نگاه دوم نزدیک‌تر است و فکر می‌کنیم که باید «مشاوره‌ی موردی» را از منتورینگ متمایز دانست و این دو مفهوم را با هم مخلوط نکرد.

بر این اساس ما منتورینگ را یک رابطه‌ میان دو نفر در نظر می‌گیریم که در آن، یکی از طرفین دارای تجربه، توانمندی‌ها و مهارت‌هایی است که می‌تواند به تدریج و در طی زمان به طرف دوم منتقل کند.

به تعبیری ساده‌تر و خودمانی‌تر، منتورینگ رابطه‌ای است که در آن منتور فرد راه‌جو (مِنتی) را زیر پر و بال خود می‌گیرد و به او کمک می‌کند تا مسیر شغلی را سریع‌تر و ساده‌تر و با خطای کمتر طی کند.

در این رابطه، فرد کم‌تجربه‌تر می‌تواند مشکلات شخصی و شغلی خود را پیش منتور ببرد و از او برای راهنمایی در حل آن‌ها کمک بخواهد.

رابطه با منتور یک رابطه‌ی عمیق است

بسیاری از رابطه‌‌های رسمی سازمانی، عمیق نیستند. شما از مدیر یا سرپرست خود تبعیت می‌کنید، چون چارت سازمانی از شما چنین چیزی را می‌خواهد. چه‌بسا در بخشی از رفتارها و تصمیم‌ها، حرف او را قبول نداشته باشید، اما به علت جایگاه سازمانی بالاتر، از او «تبعیت» می‌کنید.

این در حالی است که وقتی شما کسی را به عنوان منتور انتخاب می‌کنید، قاعدتاً مدل ذهنی و تجربه و نحوه‌ی نگرش او را پذیرفته‌اید و همین باعث می‌شود که با جان و دل (و نه به خاطر فشار قانونی) حرف‌ها و توصیه‌های او را بپذیرید.

تفاوت‌های دیگری هم بین منتور و سرپرست وجود دارد. ما معمولاً مسائل شخصی خود را نزد مدیر و سرپرست خود نمی‌بریم. این در حالی است که ممکن است یک نفر، خستگی، سرخوردگی یا حتی تضاد میان کار و زندگی شخصی را نزد منتور خود مطرح کند و از او کمک بخواهد.

به همین علت گفته می‌شود که رابطه‌ با منتور یکی از عمیق‌ترین رابطه‌هایی است که در یک سازمان شکل می‌گیرد (+).

آیا خود ما منتور را پیدا می‌کنیم؟

در بعضی سازمان‌های بزرگ، برنامه‌های رسمی منتورینگ تعریف می‌شود. به این معنا که از هر یک از مدیران و افراد باتجربه خواسته می‌شود سرپرستی و هدایت یک یا چند نفر را بر عهده بگیرند و به آن‌ها در طی کردن مسیر شغلی کمک کنند. چنین برنامه‌هایی معمولاً به‌طور خاص برای کسانی در نظر گرفته می‌شود که امید می‌رود بتوانند در آینده سمت‌های بالا را در سازمان بر عهده بگیرند.

اما این نوع تعریف رسمی رابطه‌ی Mentor و Mentee الزاماً کارآمدی بالایی ندارد. ممکن است منتور این رابطه را صرفاً به عنوان یک تکلیف سازمانی بپذیرد و یا این‌که فرد کم‌تجربه‌تر، اساساً توانمندی و قدرت و شایستگی منتور را نپذیرفته باشد (بسیار پیش می‌آید که افراد کم‌تجربه‌تر در مقابل تجربه‌ی افراد مجرب تمکین نکنند و آن‌ها را الگویی مناسبِ دیروز و دورانِ گذشته بدانند).

به همین علت معمولاً وقتی از نقش منتورینگ در رشد و پیشرفت شغلی صحبت می‌شود، جنس صحبت این‌گونه است که به نسل جوان‌تر و کم‌تجربه‌تر توصیه می‌شود که برای خود یک یا چند منتور بیابند و از آن‌ها برای طی کردن مسیر شغلی خود کمک بگیرند.

آیا منتور باید حتماً از درون کسب و کار و سازمان خودم باشد؟

محدودیت در دسترسی به مجموعه‌ درس‌های مسیر شغلی

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های مسیر شغلی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

اعضای ویژه‌ی متمم علاوه بر دسترسی به درس‌های مسیر شغلی به مجموعه‌ی گسترده‌ای از درس‌ها به شرح زیر دسترسی پیدا می‌کنند:

 فهرست درس‌های متمم

البته بررسی‌های آماری ما نشان داده که علاقه‌مندان به درس‌های مسیر شغلی از میان مجموعه درس‌های متمم به مطالعه‌ی درس‌های زیر بیشتر علاقه‌مند بوده‌اند:

  خودشناسیشخصیت شناسی | کار تیمی

  کوچینگ | مشاوره مدیریت  |  استعدادیابی

  مذاکره | رفتار سازمانی | تصمیم گیری

  ارزش آفرینی | فایل صوتی حرفه ای گری

  دوره MBA (مطالعه‌ی منظم همه‌ی درس‌ها)

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

وظایف منتور – از منتور چه انتظاراتی داریم؟

وظایف منتورکتی کرام در عین این‌که تأکید می‌کند تعریف واحدی برای منتورینگ وجود ندارد، بر دو نکته تأکید می‌کند. نخست این‌که منتورینگ رابطه‌ای است که میان یک نفر با سن و سابقه‌ی بیشتر و فردی که سن و سابقه‌ی کمتر دارد شکل می‌گیرد. دیگر این‌که منتور بودن در بستر کسب و کار (و مسیر شغلی) معنا پیدا می‌کند.

اگر این تعریف منتورینگ را بپذیریم، حالا می‌توانیم به این سوال بپردازیم که منتور برای تحقق این اهداف، چه وظایفی بر عهده دارد و چه نقش‌هایی را باید ایفا کند؟

کرام چهار دهه قبل نقش‌های منتور را به دو دسته تقسیم کرد و جالب این‌جاست که طی این سال‌ها، تقسیم‌بندی‌اش هم‌چنان مورد توجه است و محققان دیگر تغییر چندانی در آن ایجاد نکرده‌اند

 [ مطالعه‌ی بیشتر: وظایف منتور ]

تفاوت کوچ و منتور

تفاوت کوچ و منتور

کوچ (Coach) و منتور (Mentor) در سال‌های اخیر از واژه‌های پرتکرار در فضای آموزش، مدیریت و کسب‌وکار بوده‌اند.

افراد بسیاری کوچینگ و منتورینگ را به عنوان حرفه‌ی خود برگزیده‌اند و اصطلاحاتی مانند کوچ کسب و کار، منتور کسب و کار، کوچ فروش و کوچ تحول فردی بسیار بیشتر از گذشته به گوش می‌خورند.

شاید تا به حال این سوال در ذهن‌تان شکل گرفته باشد که کوچ کیست؟ و تفاوت کوچ و منتور در کجاست؟ آیا کوچینگ و منتورینگ واقعاً دو فعالیت مجزا و مستقل هستند؟ یا صرفاً دو نام متفاوتند که برای یک مفهوم و فعالیت یکسان به کار می‌روند؟

 [ مطالعه‌ی بیشتر: تفاوت کوچ و منتور ]

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مسیر شغلی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مسیر شغلی

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۴۱ نظر برای منتور کیست و منتورینگ یعنی چه؟

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محمدرضا قره‌داغی

    من‌هم تفاوت بین منتورینگ و کوچینگ را به‌صورت دقیق نمی‌دانستم و برخی مواقع این اصطلاحات را به‌صورت اشتباه به‌کار می‌بردم.

    حالا می‌فهمم رابطه‌ای که من با یکی از دانشجویانم داشتم در حقیقت رابطه منتور و منته بوده.

    از سال 93 که ایشان از مقطع کارشناسی فارغ‌التحصیل شد، رابطه ما شروع شد. اوایل به دلیل تجربیاتی که داشتم، در زمینه‌های توسعه کسب‌و‌کار و برندینگ توصیه‌هایی برای ایشان داشتم. در ادامه و به‌مرور در رابطه با شرکت تبلیغاتی وی توصیه‌هایی داشتم و خطاهای وی را برطرف می‌کردم. بعد از گذشت چندین سال، کم‌کم کار به جایی رسید که در رابطه با تصمیمات خانوادگی، صحبت‌های درددلی و تخلیه ذهنی هم صحبت می‌کردیم و پیشنهادات من را انجام می‌داد.

    بعد از مدتی، که البته چند سال بود، به مرحله استقلال تدریجی رسیدیم. این امر با اتمام مرحله کارشناسی ارشد ایشان اتفاق افتاد و دوست داشتم در اکثر موارد وی مستقل عمل کند و گاهی به‌عمد خودم را از برخی مشکلات کنار می‌کشیدم و وی را تنها می‌گذاشتم؛ هرچند دورادور نظاره‌گر بودم.

    بارها وی را به درون مشکلات هل می‌دادم تا قدرت وی در برخورد با مشکلات را بسنجم و وی سربلند بیرون میامد.

    الان پس از گذشت حدود 6 سال از شروع این رابطه، در فاز چهارم هستیم. وی را به عنوان یک همکار امین و قابل اعتماد می‌شناسم و از طرفی، وی به یک دوست مطمئن برای من و خانواده‌ام تبدیل شده.

    با توجه به این وضعیت، احتمالا باید کم‌کم منتظر منتورینگ معکوس باشم؛ امری که در دنیای روبه‌رشد و متغیر کسب‌و‌کار امری بدیهی و طبیعی است.

    به قول پیتر فیسک در کتاب gamechangers:

    راز موفقیت نسل جدید کسب‌و‌کارها، تغییر قواعد بازی است

    پس با توجه به تغییرات قواعد بازی، که نمونه‌ای از آن را در چند ماه اخیر نظاره کرده‌ایم، منتورینگ معکوس امری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

  1. بابک وفایی گفت: (عضو ویژه)

    هر درس جدیدی از مسیر شغلی را که مطالعه می کنم متوجه می شوم که “در تمام کارها ناتمامم”.

  2. Elahe.Etemadi گفت:

    جالب بود که من آشنایی با این موضوعات نداشتم و چقدر کمک کننده بود و چه قدر نیاز هست در محیط کاری واقعا

  3. امیر گفت:

    در طول سال ها خیلی موارد نقش منتور رو برای دوستان نزدیکم داشتم و چقدر شور و شوق در من ایجاد میکرد و این درس تلنگری شد برای من که جدی تر این عمل رو ادامه بدم 

  4. مریم فخری گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    اعتراف می کنم که مدت هاست منتوری نداشته ام و چقدر دوست داشتم که داشته باشم… مطمئن بودم که اگر داشتم اوج میگرفتم. 

    آخرین منتور واقعی من «معلم کلاس چهارم دبستان»  من بود که من را که از ضوابط و قوانین خشک مدرسه ی غیرانتفاعی گریزان بودم طی مدت کوتاهی چنان توانمند کرد یا بهتر بگویم توانمندی هایم را مثل آنتی ژن بر سطح سلول اکسپرس کرد که خودم متعجب هستم از لطف بی دریغش… نمی دانم کجاست ولی دلم برایش تنگ شده است… 

    از آن زمان تا کنون درجستجوی منتوری برای راهم هستم ولی نیافته ام… واقعا نیافته ام… مدتهاست که دنبال role model یا همراهی شبیه خود، با معیارها و سلسله مراتب ارزشهای مشترک خود میگردم ولی هر بار دلشکسته تر از قبل… ناشکر نیستم ابدا… چرا که در تمام فصلهای زندگی ام فردی بر سر راهم قرار گرفته که درسی به من بدهد و برود و کاملا تنهای تنها تنها این مسیر را طی می کنم… ناشکر نیستم ابدا… ولی نمی توانم به خود دروغ بگویم که با همراهی دوست یا منتور این مسیر شیرین تر میشود… واقعا می شود…

    البته این مدل هم در نوع خود می تواند جالب باشد… ولی دو fact را آویزه ی گوش خود کرده ام… بدان و آگاه باش که هر شخصی در هر پارتی از زندگی ات می تواند در آن موضوع خاص منتورت باشد… از طرفی اگر روزی هر جوانی را دیدم که به در جستجوی منتوری برای خود بود، از صمیم قلبم، به وی کمک خواهم کرد… چرا که خود رنج این دوران را به تنهایی تحمل کردم… تنهایش نمی گذارم ابدا… 

    گواه این ادعای خودم که هر از چندگاهی خود را ارزیابی میکنم که مریم حواست باشد شعار ندهی؛ این است که روزی در کتابخانه بیمارستان نشسته بودم و از خستگی به واسطه صبح زود بیدار شدن، پلک هایم بر هم می افتاد، با همان نگاه خواب آلود شکلات کاکائویی را جلوی چشمانم دیدم. سرم را بالا بردم دختری بود که من اولش به خاطر نیاوردمش…استاجر من نبود ولی بعد که برایم از منتورینگ کارگاه ها گفت و از شوق و انرژی که زمانی از من گرفته بود ناگزیر خواب از چشمانم ربوده شد، لبخند بر لبانم و البته بر چشمانم که غالبا وقتی عمیقا خوشحال میشوم برق میزند… تشکر کردم و با شوق ادامه دادم…

  5. علیرضا گفت:

    با این که به نظر می‌رسه چنین رابطه‌ای در هر حوزه‌ای قابل تعریف هست و شاید اغلب ما در بخشی از زندگی‌امان بدون این که با مفهوم منتور و منتی آشنا بوده باشیم، چنین رابطه‌ای و حتی مراحل مختلف آن را لمس کرده باشیم ولی در حوزه مسیر شغلی یکی از جذاب‌ترین تصویرهایی که از این موضوع دیده‌ام مربوط به رابطه‌های شخصیت‌های سریال suits بوده که به زیبایی لحظه به لحظه این مراحل رو به تصویر کشیده. 

  6. شاید بتوان منتور و منتی را به مرشد و مرید هم ترجمه کرد.

  7. وقتی مفاهیم منتور و منته را می خواندم مدام داستان شمس و مولانا در نظرم  عبور می کرد. به نظر من رابطه این دو نفر از همین جنس بوده است. حتی مراحل آن هم قابل مشاهده است.

    وقتی شمس و مولانا آشنا می شوند و کم کم مولانا به شمس اعتماد می کند و او را برای منتوری خودش قبول می کند. مرحله اول

    در ادامه مولانا دل به آموزه های شمس می سپارد و در تمام علوم باهم به بحث می پردازند و شمس به مولانا در به کمال رسیدن و سرودن اشعارش کمک می کند. حتی در مسائل جزئی زندگی مولانا وارد می شود و به او کمک می کند از تمامی قید و بند های دنیا رها شود. مرحله دو

    در ادامه با مرگ شمس این رابطه به پایان می رسد ولی همواره مولانا به یاد شمس می ماند و در خاطرش رابطه شان را ادامه می دهد. شاید اگر شمس از دنیا نمی رفت، کم کم با ترک او، در به استقلال رسیدنش کمک می کرد و یک رابطه دوستانه بینشان شکل می گرفت.

  8. به نظر می رسد که رابطه استاد_شاگردی که در زمانهائی نه چندان دور در ایران وجود داشت، نوعی رابطه منتورینگ بود. شاگرد که معمولاً در سنین نوجوانی بود در مغازه فردی که مهارتی داشت و یا به تجارت مشغول بود با عناوینی مانند پادوئی شروع به کار می ‌کرد و اگر استعداد لازم را داشت مهارتهای سخت یا نرم استاد را یاد می گرفت و کم کم به استقلال می رسید و می توانست خود کاری مستقل را شروع کند.

  9. این درس برای من درس زندگی بود. نه فقط درسی در حیطه‌ی مسیر شغلی. 

    خوشحالم تا این لحظه که حدود ۳ سال از آشنایی و فعالیت من در متمم می‌گذرد، از همین محیط و از همین بچه‌های متممی، دوستان خوش‌فکری پیدا کرده‌ام که گفتگو کردن با آن‌ها، مرا در حل مشکلات زندگی‌ام یاری داده.

    برخی از گفتگوها محدود بوده ولی برخی دیگر آنقدر عمیق شده و ریشه دوانده که رابطه‌ی دوستانه‌ی ابتدایی ما، تبدیل به رابطه‌ای عمیق شده. ناخودآگاه من خودم را در قامت شاگردی می‌دیدم که معلمی مهربان و دلسوز (منتور) پیدا کرده و از بیان حرف‌هایش، شرم ندارد و خجالت نمی‌کشد. پذیرفته می‌شود و قضاوت نمی‌شود. راهنمایی می‌گیرد و تنها کاری که می‌تواند در آن لحظه پس از شنیده شدن انجام دهد، تشکر کردن است و بس. او هم در جواب این تشکر با تواضعی که مرا نمک‌گیر خودش کرده می‌گوید «حرفش را نزن پسر! هر وقتی خواستی هستم.»

    متمم، برای من منتورهای دلسوزی جفت و جور کرده. سوای از منتورهایی که ناخواسته در مسیر زندگی‌ام قرار گرفته‌اند. از معلم و دوست و استاد که حالا رفیق شده‌ایم و رابطه‌ای آنچنان عمیق تشکیل داده‌ایم که به حق می‌توان ادعا کرد نوعی منتورینگ است.

    جا دارد به این بهانه از دوست خوب متممی‌ام دکتر جواد خوانساری تشکر کنم. به حق به او مدیونم. 

  10. یک مورد هست که در انجمن های ۱۲ قدمی ( برای درمان انواع اعتیاد استفاده میشه ) که اصلاحی دارن به نام راهنما و رهجو .(sponsor-sponsee) که درواقع فردی که دوازده قدم رو پیشرفته یه عنوان راهنما به فردی که تازه وارد هست، کمک میکنه‌ این راه زو طی کنه ، البته این رابطه مالی نیست، دوستی نزدیک و عاشقانه نیست و البته یک کمک حرفه ای مثل پزشکی و غیره هم نیست .(+)

    به نظر شخصی من گویا این رابطه ی پیروی و آموختن قدمتی به اندازه انسان امروزی داره . خیلی دور نیست زمانی که داستانهایی نقل میشه که فردی برای مثلا ساخت ساز مراجعه میکرده به معروف ترین و معتبرترین سازنده زمان خودش و اون فرد برای مدتها فقط میگفته باید جارو بزنی یا داستانهای سایر مهارتهای رزمی ، مهارتهای هنری و …. که با ریاضت کشیدن و استمرار از فرد با تجربه به فرد تازه کار منتقل میشد. 

    اما بازهم به نظر شخصی (نامعتبر) من امروز بیشترین چیزی که باید افراد برای اون به سراغ مربی ، منتور ، راهنما ، مربی یا هر فرد دیگری بتونه کمک کنه بروند این هست که چطور بتونن در ارتباط با دیگران زندگی ، کار و پیشرفت کنن.

    انقدر بمباران اطلاعات و انتخابهای گوناگون وجود داره و تکنولوژی اونقدر سرعت داده به زندگی ما. که شاید فرصت جبران اشتباهات نباشه و والدین که آموزه هایی داشتن برای نسل جدید زیاد اعتقادات و طرز فکروشن کار نمیکنه و اگر هم خوب باشه نسل جدید تاثیر خاصی نمیگیره و نسل قبل رو قبول نداره و حتی اگر اسمش رو ندونن به دنبال پیروی هستن از کسی که قبولش دارن یا متاسفانه کسانی که دام پهن کردن و با شو آف دارن برای دادن فرمول های جادویی و نشان دادن مسیر ذهن تازه واردان رو هم آلوده و هم منحرف میکنن. 

    از متمم و محمدرضا شعبانعلی خیلی ممنونم که مباحث رو باز میکنن و خوشبخت‌ کسی که در ابتدای مسیر کسب و‌کار با متمم و استاد شعبانعلی ( نمیتونم استاد رو نگم) آشنا میشوند.

     

  11. محمد گفت:

    خیلی جالب بود برای من. اصلا آشنایی با این مفهموم نداشتم. نمی‌دونم چرا ذهنم بعد از خواندن این مطلب سریع به یاد رابطه مرید-مرادی در فرهنگ عرفانی خودمون افتاد!

  12. به نظر می رسد . مفهوم منتور ، از زمان کودکی با ما همراه است . در ابتدایی ترین یادگیری ها ، مثل راندن دوچرخه که معمولا پدر یا مادر در کنار ما می ایستند و آرام آرام ، یاد می گیریم چطور فرمان را هدایت کنیم و دوچرخه را برانیم. ظاهرا منتورینگ به شکل غیر رسمی در شکل زندگی ما وجود دارد ، با توجه به فرهنگ و آموزه های ما ، احترام به افراد مسن و با تجربه ، که گه گاه موجب یادگیری از آنها و پیروی از رفتار و عملکردشان می شود.
    بعدتر در مسیر زندگی ، با کسب تجربه و دیدگاه ، خودمان بارها در جایگاه منتور ،در کنار افراد زیادی می ایستیم که به آنها آنچه را آموخته ایم .منتقل کنیم.
    شاید بتوان گفت : منتورینگ به دو بخش غیر رسمی ورسمی تقسیم بندی می شود.
     
     

  13. محمد روفرش‌باف گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    پیش‌گفتار: این مطلب، از معدود مطالبی از متمم است که بر اساس نیاز فعلی می‌خوانم و نه به صورت منسجم. قرار است این دو هفته پیش رو، منتور گروهی از دانشجویان علوم پزشکی باشم و به این درس مراجعه کردم تا بهتر بدانم باید چه کنم.
    در کتاب How to get a PhD، رابطه بین استاد (supervisor) و دانشجوی PhD تقریباََ شبیه رابطه منتور و منتی تعریف شده است. نویسنگان این کتاب می‌گویند در ابتدا استاد باید بیشتر زیر بال و پر دانشجوی PhD را بگیرد. و بعد، آهسته آهسته دخالت خودش را در امور کمتر و استقلال دانشجو را بیشتر کند، تا جایی که دانشجو در پایان تحصیلات به یک محقق مستقل (independent researcher) باکفایت تبدیل شود.
    نویسندگان توصیه کرده‌اند که بار اول، استاد جلوی روی دانشجو یک تکنیک آزمایشگاهی را انجام دهد. بعد بگذارد دانشجو کار را انجام دهد و خود نظارت و اصلاح کند. و آهسته آهسته نظارت را هم کم کند تا دانشجو به خبرگی برسد*. 
    البته چیزی که به آن فکر کردم این بود که شاید فرق رابطه‌ی سوپروایزر و دانشجو با منتور و منتی در این باشد که ممکن است رابطه چندان عمیق نشود که افراد دغدغه‌های شخصی‌شان را مطرح کنند. هرچند، اگر چنین رابطه‌ای شکل بگیرد خالی از لطف نیست. در کتاب هم گفته شده که اگر مشکل شخصی‌ای به وجود آمد بهتر است دانشجو راجع به آن با سوپروایز صحبت کند.
    گفتم بد نیست آنچه از آن کتاب به خاطرم مانده را اینجا بنویسم. شاید به درد کسی بخورد.
     
    پ.ن.* آنچه نویسندگان کتاب گفته‌اند احتمالاََ بیشتر برای حیطه‌های STEM صادق است و شاید سوپروایز کردن رشته‌های انسانی فرق کند. 

  14. خیلی جالبه فکر میکنم چندین بار منتور بودم بدون اینکه خبر داشته باشم البته اسم مشاور رو بهم میگفتن ولی چون همیشه چاشنی همدلی کنارش بوده  به تعریف منتور خودم رو نزدیک تر می بینم

  15. احسان گفت:

    من بدون استثنا این جمله از افراد موفقی که دور و برم بودن شنیدم که فلانی ما وقتی جوون بودیم کسی نبود این حرفا رو بهمون بزنه
     
    این به نظرم بهترین تعریف تجربی از منتور باشه که اون افراد نبودش رو به شدت حس کرده بودن، کسی که وقتی در دوراهی های متعدد گیر میکنی بتونه در حوزه تخصص خودش، تجربیاتش رو بهت بگه
    بارهاوبارها این افراد دوراهی های مختلف زندگیشون رو برام ترسیم کردن و میگفتن چقدر تصمیم گیری براشون سخت میشد و اگر راهی که نرفتن رو طی میکردن بهتر بود یا راهی که رفتن، و در تک تک این حرفا، این ارزوی از دست رفته رو داشتن که ای کاش کسی بود به ما راهنمایی کنه
    به شخصه خلا نبود منتور در زندگی رو بسیار حس کردم اما ای کاش سرنخ هایی داده میشد که چطور میشه منتور رو یافت و ازش راهنمایی گرفت

  16. من هم منتور داشته ام و منتی بوده ام وهم خودم نقش منتور را بازی کرده ام .

    اصلا به جز این روش دیگری نیست باید کسی تو را رشد بدهد و تو هم دیگری را رشد دهی تا جهان به جای بهتری تبدیل شود.

    تجربه منتور بودن برای من بسیار تجربه عالی و ارزنده ودلچسبی بود وفردی را برای جانشینی خودم تربیت کردم و آنقدر ماهر شد که حیرت همگان را برانگیخت و همیشه هم قدردان من است .

    خودم در جایگاه منتی بودم و سالها از مشورت یکی از مدیران با تجربه عرصه مدیریت و فروش استفاده کردم و حتی در مسایل شخصی به من کمک زیادی کرد اما از یک جایی به بعد احساس کردم که دیگر باید روی پای خودم بایستم و تصمیم به جدا شدن گرفتم و الان ایشان برای من یک دوس تقابل احترام است و همیشه قدردانش هستم.

  17. هر کسی که تو زمینه ای تجربه ی بیشتر از ما داشته باشه و بتونیم باهاش ارتباط موثر بگیریم، مستقل از سن می تونه منتورمون باشه. در گذشته به طور طبیعی کسی که سن بیشتری داشته معادل تجربه و دانش بیشتر بوده اما الان تو دنیایی هستیم که به سرعت علوم جدید ایجاد می شن و نرخ تغییرات بالا هستش و دیگه مفهوم سن تنها عامل تعیین کننده نیست.