چند نکته و تمرین برای سخنرانی و مهارت صحبت کردن در جمع
در مجموعه درسهای سخنرانی و فن بیان، تمرینهای متعدد و متنوعی برای خوب حرف زدن در جمع مطرح شده است.
از جمله این که در درس چند نکته و روش برای افزایش تسلط بر سخنرانی، تکنیکها و تمرینهای مختلفی را - با تمرکز بر نیازهای فردی که قرار است در آیندهی نزدیک یک سخنرانی مهم داشته باشد - مطرح کردهایم.
این درس، بیشتر بر روی چند نکته و تمرینِ اولیه متمرکز است و کمک میکند تا اثربخشی تمرینهای شما در طول مدتی که درسهای مربوط به مهارت های صحبت کردن در جمع را مطالعه میکنید، افزایش پیدا کند.
بنابراین نکات و تمرینهای مطرح شده در این درس، برای رفع نیاز فوری و لحظهای شما طراحی نشده و بیشتر بر روی بهبود بلندمدت مهارت سخنرانی در جمع متمرکز شده است.

مهارت سخنرانی و صحبت کردن در جمع، برای برخی از ما یک آرزو و برای بسیاری از ما یک دغدغه و نیاز جدی است.
گروهی از ما به عنوان یک علاقهی شخصی، دوست داریم در جمع دوستان، در جلسات کاری، در سمینارها و کلاسها، خوب حرف بزنیم و سخنرانی کنیم. گروه دیگری هم هستند که شاید علاقهای به این کار نداشته باشند، اما به تجربه دریافتهاند که فرار کردن از صحبت کردن در جمع در محیط کسب و کار و فضاهای اجتماعی امروز، تقریباً غیرممکن است:
یک فروشنده حرفه ای باید بتواند در کنار اسلایدهای معرفی محصول بایستد و برای جمع حرف بزند.
خصوصاً در فروش B2B که بسیاری از جلسات فروش، در قالب صحبت کردن برای چند نفر مخاطب (از واحدهای مختلف سازمان) اجرا و برگزار میشود.
مهم نیست که مدیرعامل شرکت چقدر توانمند است، اما همکاران او انتظار دارند در مناسبهای مهم، او با حرف زدن و سخنرانی خود، به بحثها و جلسات و مراسمها و مهمانیها رسمیت ببخشد.
در گذشته، به عنوان مثال کلاسیک از شغل مناسب برای یک فرد درونگرا به مدیر مالی اشاره میکردند و از این منظر، جایگاه او را در مقابل مدیر فروش (نیازمند به برونگرایی و تعامل اجتماعی گسترده) قرار میدادند.
اما این مثالها فقط برای کتابها و کلاسهاست. مدیر مالی هم میداند که خوب حرف زدن، برای او یک مهارت ضروری است و لازم است بتواند در حضور مدیران شرکت یا هیات مدیره و سهامداران، از تصمیمها و سیاستهای واحد خود دفاع کند.
ترس از صحبت کردن در جمع و سخنرانی
پیش از هر چیز، بهتر است با ترس از سخنرانی در جمع (یا به عبارت دقیقتر: گلاسوفوبیا) کنار بیایید. این ترس، در کنار ترس از بیماری، مرگ، ارتفاع، جانوران و شنا در آبهای عمیق، یکی از ترسهای اصلی انسان امروزی است و شما در این زمینه، تنها نیستید.
ترس از حرف زدن در مقابل جمع حتی در افراد حرفهای هم وجود دارد و با وجودی که با تمرین کمتر میشود، هرگز به صورت کامل از بین نمیرود.
اگر به سراغ سخنرانهای حرفهای – که بارها در مقابل جمعهای بزرگ سخنرانی کردهاند – بروید، عموم آنها صادقانه اعتراف میکنند که هنوز هم در شروع سخنرانی اضطراب دارند.
البته ممکن است این اضطراب – بسته به عوامل مختلف – برای یک نفر دو دقیقه، برای فرد دیگری پنج دقیقه و برای فرد دیگری تا پایان سخنرانی طول بکشد.
بنابراین آنچه شما باید به تدریج و با تمرین بیاموزید، مدیریتِ ترس از حرف زدن در میان جمع است و نه از بین بردن ترس.
ما در دو درس با عنوانهای شناخت استرس سخنرانی و نیز طبقه بندی علت های استرس هنگام سخنرانی تا حدی به این موضوع پرداختهایم.
اما مهم است قبل از همهی تمرینها، ترسیدن، اضطراب و هول شدن را به عنوان پیشامدهایی طبیعی در نظر بگیرید و با آنها راحت باشید. در غیر این صورت، ممکن است به سرعت و در نخستین تمرینها، از خودتان ناامید شوید.
طبیعی است تکرار، تمرین و تلاش، میتواند تسلط شما را بر سخنرانی افزایش دهد و این روند، در طول زمان طی خواهد شد.
اما فعلاً در حد نخستین توصیهها برای ابتدای مسیر، مناسب است بر یک توصیه کلیدی تأکید کنیم:
این را همواره به خاطر بسپارید که برای خوب حرف زدن در مقابل جمع، لازم نیست حرفها و سخنرانی خود را از قبل، حفظ کنید.
حفظ کردن دقیق متن سخنرانی و تلاش برای تکرار کلمه به کلمهی آن، باعث میشود که در طول سخنرانی، انرژی زیادی از شما گرفته شود.
همچنین این احتمال وجود دارد که با فراموش کردن یک کلمه یا جملهی خاص، احساس کنید که روند سخنرانی به کلی از اختیارتان خارج شده و اضطرابتان افزایش پیدا کند.
اضطراب، خودش را بازتولید میکند و لحظه به لحظه، تسلط شما بر خود و سخنرانیتان کاهش خواهد یافت.
به همین علت، بسیاری از مربیان سخنرانی، روش زیر را برای سخنرانی توصیه میکنند:
صرفاً نقشه و مسیر کلی حرفهای خودتان را ترسیم و ثبت کنید:
- اینکه چگونه سخنرانی را شروع کنید و جملات آغازین شما چه باشد.
- مرور و بررسی قصهها، داستانها و مثالهایی که احتمالاً در سخنرانی مطرح خواهید کرد.
- انتخاب آمارها و گزارشهایی که به آنها اشاره خواهید کرد.
- روند کلی سخنرانی و نکاتی که در پایان به عنوان جمع بندی سخنرانی مطرح خواهید کرد.
پس از مشخص شدن مسیر کلی و المانهای سخنرانی خود، اجازه دهید که جملات، آن طور که پیش میآید بر زبان شما جاری شوند.
برای تسلط بر روند سخنرانی، باید بتوانید انرژی خود را مدیریت کنید
توان ذهنی همهی ما محدود است.
در تعریف استرس هم آموختهایم که استرس یعنی اینکه در یک مقطع زمانی مشخص، منابع مورد نیاز ما بیشتر از منابع در دسترسمان باشد.
بنابراین – در حد یک نگاه ساده و ابتدایی – میتوانیم اضطراب و استرس سخنرانی را از این زاویه ببینیم که: «هرگاه توان ذهنی ما برای مدیریت کل فرایند سخنرانی و حواشی آن کافی نباشد، استرس را تجربه خواهیم کرد.»
اجازه بدهید این مسئله را با یک مثال عددی، که البته به هیچ وجه دقت علمی ندارد، بررسی کنیم:
استفاده از کلمات: فعالیتی با مصرف انرژی بالا
فرض کنید یک سخنران حرفهای روی سن میرود و برای لحظهای کوتاه، به جمعیتی که مشتاق و با هیجان و بعضاً با تردید به او خیره شدهاند، نگاه میکند.
احتمالاً او دچار اضطراب میشود و در عین حال، میخواهد سخنرانی را آغاز کند.
فرض کنید چنین فردی دارای تسلط کلامی نسبتاً بالایی است و مغز او، برای جملهسازی و جستجوی کلمات، نیاز به صرف انرژی چندانی نداشته باشد (مثلاً ۲۰٪ توانایی ذهنی او برای جمله سازی و یافتن کلمات مناسب کافی باشد).
چنین فردی میتواند با ۸۰٪ باقیماندهی توان ذهنی خود، حواشی سخنرانی (از جمله اضطراب درونی و حرکتها و بینظمیهایی را که در کنارههای سالن دیده میشوند) را مدیریت کند.
اما فرض کنید که این شخص مهارت کلامی چندانی ندارد و حتی در خلوت خود نیز، وقتی میخواهد چند جمله بسازد و حرف بزند، ۶۰ تا ۷۰ درصد توان ذهنیاش درگیر بازی با کلمات میشود.
میتوان حدس زد که انرژی باقیمانده در چنین فردی، برای مدیریت اضطراب و حواشی سخنرانی کافی نخواهد بود و کوچکترین اتفاق پیشبینینشده یا رفتار آزاردهنده، میتواند او را به کلی از مسیر سخنرانی منحرف کند.
البته جملهسازی و کنار هم چیدن کلمات، تنها فعالیت انرژیبر در یک سخنرانی نیست؛ اما بیتردید یکی از مهمترین آنهاست.
حرف زدن مدیریت شده؛ تمرینی برای انتخاب کلمات مناسب در سخنرانی
شاید اصطلاح Toastmaster را شنیده باشید. این اصطلاح برای کسانی به کار میرود که در انجام سخنرانی های کوتاه مهارت دارند.
Toastmaster الزاماً قرار نیست از توانایی سخنرانی مثلاً هشتساعته در یک سمینار آموزشی بهرهمند باشد. اما میتواند در شروع یک مهمانی، در جلسه معارفه و تودیع شرکت، در آغاز یک سمینار یا شرایطی مانند اینها، سخنرانی کوتاهی (مثلاً در حد پنج دقیقه) داشته باشد.
یا اینکه میتواند در میانهی سخنرانیهای متوالی در یک سمینار، چند دقیقهای صحبت کند و آنها را به هم ارتباط دهد.
مدیری که پس از شنیدن صحبتهای همکاران خود در جلسهای چند ساعتی، میایستد و در ده یا بیست دقیقه، حرفها را جمعبندی میکند نیز، در این جایگاه قرار دارد.
انجمنی هم به این نام وجود دارد و اعضای آن هم در نقاط مختلف جهان میکوشند به کسانی که به تازگی وارد حوزهی سخنرانی و سخنوری شدهاند، در طی کردن بهتر این مسیر کمک کنند.
جالب اینجاست که بخش قابل توجهی از تمرینهایی که در این نوع مجامع انجام میشود از جنس مهارت کلامی است.
از میان این تمرینها هم، تعداد قابلتوجهی، کمابیش ساختار مشابه دارند. ساختاری که به آن، حرف زدن مدیریت شده یا Self Moderated Speech گفته میشود.
ما در اینجا به دو نمونه از آنها اشاره میکنیم؛ اما طراحی و اجرای این تمرینها، تا حد زیادی به سلیقه و حالوهوای شما و دوستانتان باز میگردد.
بنابراین آنچه در ادامه میآید را صرفاً به عنوان ایدههایی برای طراحی تمرینهای مشابه در نظر بگیرید.
در جمع دوستانتان، یک موضوع مشخص را برای سخنرانی (یا صحبت کردن معمولی) انتخاب کنید.
پیش از شروع صحبت، با یکدیگر صحبت کنید و پنج کلمهی کلیدی بحث را روی یک کاغذ بنویسید. کلمههایی که به نظر میرسد حتماً برای چنین گفتگویی لازم باشند.
سپس پنج دقیقه دربارهی آن موضوع صحبت کنید؛ اما بکوشید از کلماتی که ممنوع کردهاید استفاده نکنید.
به عنوان مثال، میتوانید کلمات زیر را برای یک سخنرانی پنج دقیقهای دربارهی تکنولوژی ممنوع کنید:
اگر دوستانی در کنار خود ندارید که علاقهمند به اجرای چنین تمرینهایی باشند، میتوانید خودتان در خلوت خود صحبت کنید و حرفهایتان را ضبط کنید و سپس، تعداد خطاهایتان را بشمارید.
هر بار که یکی از کلمات ممنوعه را بهکار میبرید، یک خطا محسوب میشود.
حتی اگر اشتباه کردید و کلمهی ممنوعی را به کار بردید، صحبتها را هرگز قطع نکنید؛ صرفاً بکوشید که اشتباههای بیشتری انجام ندهید.
همین کار به شما یادآوری میکند که یک سخنرانی هرگز نباید به خاطر یک خطا متوقف شود.
کاهش قطعیت در یک جمله
در مورد یک موضوع یا شخص خاص، نظر خود را در قالب یک جمله روی کاغذ بنویسید.
سپس بکوشید با تکمیل کردن آن (تا رسیدن به یک پاراگراف)، قطعیت جملهی خود را کاهش دهید. عادت به این کار، ضمن افزایش تسلط کلامی شما، باعث میشود که در آینده بهانههای کمتری در اختیار مخاطبانی بدهید که با خود عهد کردهاند، به هر شیوهی ممکن از شما ایراد بگیرند و صحبتهایتان را به چالش بکشانند.
شازده کوچولو، قطعاً معروفترین داستان در جهان است.
حالا فکر کنید که آن مخاطب مشکوک و وسواسی، چه خواهد پرسید و چگونه شما را به چالش خواهش کشید.
او ممکن است بپرسد: از کجا مطمئنی که شازده کوچولو، معروفترین است؟
حالا میتوانید حرف خود را اصلاح کنید:
شازده کوچولو، یکی از معروفترین داستانهای جهان است.
اوضاع کمی بهتر شد. اما حالا ممکن است باز هم بگویند معیار تو از معروفیت چیست؟ فروش؟ تحقیقات انجام شده بین مردم و خوانندگان؟ یا شاخص دیگر؟
به نظر میرسد که معروفیت، صفت دردسرداری است. شاید بهتر باشد به جای آن، از صفت دوستداشتنی استفاده کنید:
شازده کوچولو، یکی از رمانهای دوست داشتنی جهان است.
بهتر شد. اما اوضاع هنوز خوب نیست. اگر طرف مقابل قصد کرده باشد که چالشی ایجاد کند، ممکن است بگوید: من که دوستش نداشتم!
پس باز هم میتوانید قطعیت جملهی خود را کاهش دهید و فرصت نقد کردن را از طرف مقابل بگیرید:
در صحبت با دوستان و آشنایانم، کمتر کسی را دیدهام که رمان شازده کوچولو را دوست نداشته باشد.
حالا خیلی بعید است که طرف مقابل بتواند حرفی بزند.
اگر هم حرفی زد میتوانید بگویید: «شاید سلیقهی دوستان و آشنایان من با دوستان و آشنایان شما تفاوت دارد.»
آیا واقعاً قرار است در سخنرانیها با چنین وسواسی حرف بزنیم؟ هرگز.
میدانیم که اغلب مخاطبانتان هم، تا این حد بیمار نیستند که با خود عهد کرده باشند تحت هر شرایطی از شما ایراد بگیرند.
این فقط یک بازی است. اما ما را عادت میدهد تا جملات خود را هوشمندانهتر انتخاب کنیم.
همینکه نگویید ما اولین تولیدکنندهی … یا بزرگترین و معتبرترین شرکت … در کشور هستیم، دستاورد خوبی است؛ ضمن اینکه با این شیوه، جملههای شما طولانیتر میشود.
مفاهیم مانند آجر هستند و برخی کلمات و اصطلاحات و عبارات و تعابیر، در میانهی آنها نقش ملات را ایفا میکنند. به این معنا که ساختاری زیباتر، منسجمتر و محکمتر به بنای حرفهایتان میدهند.
این را هم به خاطر داشته باشید که با چنین تمرینهایی، شما ذهن خود را وادار به تمرین و نرمش میکنید.
تکمیل کردن یک متن ناقص
یک کتاب را انتخاب کرده و صفحهای از آن را بهصورت تصادفی باز کنید.
سه کلمهی اولین جملهی صفحه را بخوانید و با آن جملهی دیگری بنویسید یا بگویید.
پس از مدتی که این تمرین را تکرار کردید، تعداد کلمات را به چهار و پنج و بیشتر افزایش دهید.
هدف نهایی این است که یک پاراگراف را بخوانید و پاراگراف بعدی را به سلیقه خود – و البته با حفظ پیوستگی – بگویید یا بنویسید.
میوهی مهارت در این بازی را روزی تجربه خواهید کرد که بعد از سخنران قبلی صحبتهای خودتان را آغاز کنید و مخاطبان ببینند که هنرمندانه بحث خود را به گفتههای او متصل میکنید.
حرف زدن مدیریت شده، صرفاً یکی از انواع تمرینهای کلامی است و تمرینهای بسیار متنوعی در این زمینه وجود دارد.
تسلط بر دنیای کلمات، هرگز شرط کافی برای مهارت سخنرانی نیست، اما شرط لازم آن است.
آنهایی که حرف زدن مدیریت شده را تمرین میکنند، پس از مدتی از آن به عنوان یک بازی لذت میبرند و میبینند که سخنرانی، شکل بسیار سادهتری از این بازی است.
البته انتخاب با شماست.
میتوانید برای این نوع تمرینها و بازیها وقت نگذارید و همیشه، با اضطراب و نگرانی، در انتظار لحظهای باشید که نوبت شما برای حرف زدن فرا میرسد.
تمرین و مشارکت در بحث
غیر از موارد فوق، چه تمرینهای دیگری دیدهاید یا شنیدهاید که از جنس حرف زدن مدیریت شده محسوب شوند؟
اگر بخواهید با خلاقیت خودتان یا به سلیقهی خودتان، تمرین دیگری طراحی و اجرا کنید، چه تمرینی پیشنهاد میکنید؟
میتوانید مسیر تعریفشدهی درس مهارت سخنرانی را ادامه دهید و درس استرس سخنرانی را مطالعه کنید.
اگر کمی شتابزده هستید، میتوانید مستقیماً به سراغ درس تمرین هایی برای افزایش تسلط بر سخنرانی بروید.
با ثبت نام رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهٔ عبور) میتوانید به حدود نیمی از هزاران درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل با پرداخت هزینهٔ عضویت ویژه به همهٔ درسهای متمم از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | هدف گذاری
خودشناسی | شخصیت شناسی | فکر کردن با نوشتن
برای خرید محصولات صوتی هم میتوانید به صفحهٔ فروشگاه متمم سر بزنید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت ارائه و سخنرانی به شما پیشنهاد میکند:
- مهارت ارائه مطلب و سخنرانی (نقشه راه درس)
- برای تقویت فن بیان روی کدام مهارتها وقت بگذاریم؟ | آموزش فن بیان
- چند نکته و تمرین برای سخنرانی و مهارت صحبت کردن در جمع
- شناخت بهتر استرس سخنرانی و صحبت در مقابل جمع
- گام اول در غلبه بر استرس هنگام سخنرانی | طبقه بندی علتهای استرس
- فایل صوتی آموزشی | مهارت سخنرانی و فن بیان
- فایل صوتی آموزشی | برنامه ریزی برای سخنرانی در جمع
- مخاطب شناسی در سخنرانی | توجه به شرایط محیطی
- مخاطب شناسی در سخنرانی | موضع مخاطب نسبت به سخنران و سخنرانی چیست؟
- روش مدیریت کلاس و ارائه مطلب | تجربهی کارل راجرز
- نکات و تکنیکهای برقراری ارتباط چشمی در سخنرانی
- تله پرامپتر یا اتوکیو چیست؟ آیا سخنرانان حرفه ای از آن استفاده میکنند؟
- تنظیم متن سخنرانی | چند نمونه چارچوب و ساختار رایج
- یادداشت سخنرانی | آیا استفاده از یادداشت برای سخنرانی درست است؟
- نکاتی درباره سخنرانی معرفی ایده / محصول / کسب و کار
- چگونه از حرفها و ایدههایتان در سخنرانی پشتیبانی میکنید؟
- برای کاهش استرس سخنرانی باید “توهم شفافیت” را بشناسید
- تمرین سخنرانی | چند نکته و روش برای افزایش تسلط بر سخنرانی
- سخنرانی های تد (Ted Talks) | این سخنرانیها چقدر مفید هستند؟
- سایت تد TED | پیشنهاد چند سخنرانی
- رادیو متمم | ترکیب اطلاعات و سرگرمی در سخنرانی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : سامان عزیزی
تمرين پيشنهادي اول:
يك جمله خاص انتخاب كنيم مثلاً "شازده کوچولو، یکی از رمانهای دوست داشتنی جهان است." بعد سعي كنيم حداقل ده جمله ديگه كه همون مفهوم رو ميرسونه بجاي جمله اصلي بكار ببريم-طبيعتاً اگه زمان محدودي هم براش در نظر بگيريم،شبيه سازي بيشتري با فضاهاي پر استرس انجام داده ايم
تمرين پيشنهادي دوم:
يك حوزه خاص مثلاً "تكنولوژي" انتخاب كنيم و همراه با يك يا چند نفر ديگه يك مكالمه راه بيندازيم-منظور من از مكالمه در اينجا مفهومي بر وزن مشاعره ست !-به اين صورت كه من يك كلمه توي اين حوزه به كار ميبرم و با حرف آخر اون كلمه نفر بعدي شروع به ساختن كلمه بعدي ميكنه .چيزي شبيه اين روند: كامپيوتر-ريستارت-تبلت-تكنسين-نمايشگر-رباتيك-كيس-سايت-تبادل اطلاعات-...
(شايد بهتر باشه كه حوزه هايي رو انتخاب كنيم كه با اونها آشنايي نسبي داريم تا بازي اثرگذارتري داشته باشيم)
تمرين پيشنهادي سوم:
همانند تمرين اول يك جمله انتخاب كنيم و سعي كنيم حداقل ده جمله نقيض اون رو بيان كنيم
من تمرینی را که در ادامه بیان میکنم برای مدت زمان نسبتا طولانی انجام میدادم و بعد از وقفه ای دو یا سه ماهه مجددا شروع به انجام آن کرده ام. این تمرین اثرات فوق العاده ای در زندگی شخصی و شغلی من داشته است و از زمان شروع مجدد آن (دو یا سه هفته قبل) به خودم قول داده ام تحت هیچ شرایطی (مگر مسافرت) این بخش از برنامه روزانه ام به هیچ دلیلی متوقف نشود.
متنی آنلاین از نویسنده مورد علاقه ام را (که لزوما میباید از نوشته های او لذت ببرم و در راستای حوزه های فعالیت زندگی ام باشد) بصورت فایل PDF ذخیره میکنم. در مرحله بعد کلمه به کلمه متن را میخوانم و هر کجا کلمه یا عبارتی را دیدم که در حوزه واژه های فعال ذهنم موجود نبود، با انتخاب آن کلمه بر روی آن کامنت گذاری میکنم. محتوای کامنت کلمات مترادف یا توضیح دهنده آن کلمه یا عبارت است. برای یافتن معنی دقیق کلمه و همچنین پی بردن به تفاوت های ظریف آن با کلمات مترادف آن از سایت واژه یاب استفاده میکنم. (برای حذف آگهی های مخل تمرکز، میتوانید کاربر ویژه سایت شوید که هزینه خیلی مناسبی هم دارد)
پس از مدتی که تعداد مناسبی کلمات غیر فعال در ذهنم را کامنت گذاری کردم، هر روز برای خودم متنی در حد یک پاراگراف یا کمی بیشتر را می نویسم و در آن حداکثر تلاش خودم را برای بکار گیری کلمات غیر فعال (که در نرم افزار ادوب ریدر بدلیل کامنت گذاری بر روی آن با رنگ زرد قابل تشخیص است) انجام میدهم.موضوع متن من عالبا هیچ ارتباطی به متن اولیه از نویسنده مورد علاقه ام که کلمات از آن استخراج شده اند، ندارد.
به مرور زمان نکات زیر را در این تمرین- که بخش کمی از زمان روزانه را به خود اختصاص خواهد – برای خودم رعایت میکنم:
– سعی میکنم هر باز یکی از واژگان احساسی پیشنهادی متمم در این آدرس را بکار بگیرم. پایان روز به واژه ها نگاه میکنم و آنچه بیان کننده حال درونی ام هست را بکار میگیرم.
-سعی میکنم در مجموع یک روح کلی در پاراگرافی که مینویسم وجود داشته باشد و نه تنها یک سری جملاتی که در کنار هم معنای خاصی نداشته باشند. به عبارتی نوعی محوریت در هربار نوشتن وجود داشته باشد.
– سعی میکنم به تفاوت جزئی کلمات توجه کنم و همیشه با خودم تکرار میکنم که اگر دو کلمه کاملا یک معنا و کارکرد داشتند، قاعدتا یکی از آنها تاکنون از زبان ما حذف شده بود.
– کلماتی که تصور میکنم در آینده نزدیک به آنها نیازی نخواهم داشت یا دوست دارم تاثیر جبر کلامی آنها را از زندگی ام حذف کنم (مثل اجبار، ناچار و امثال آن) را از دامنه تمرین خود حذف میکنم.
نکته اصلی در اجرای این برنامه به نظرم عدم وسواس و کمال گرایی در اجرای آن می باشد. هر روز و با هر روشی بازی کلامی را شروع کنیم و در ادامه احتمالا مدل مناسب خودمان را پیدا خواهیم کرد. مدل مناسب مدلی است که بتواند انگیزه و لذت ما را در تمام طول مسیر حفظ کند. مدل هایی هم بوده که بدلیل مناسب نبودن برای (مثل انتخاب متنی که مربوط به تحلیل مسائل اجتماعی در حوزه ای که الان دغدغه من نیست) در میانه رهایشان کرده ام.
توانایی جمع بندی و ارتباط دادن صحبت دیگران، لذتی است که با یک بار تجربه آن احتمالا انگیزه ادامه مسیر را هیچ گاه از دست نخواهیم داد.
داستان گویی ؛ تا حالا براتون پیش اومده که برای آموزش یه چیزی به کودک محبور به داستان گویی شده باشین ؟ پیشنهاد من اینه که یه مفهوم مانند اهمیت خوبی و نیکی به مردم یا داشتن اراده ای بالا و یا شجاعت و یا هر مفهموم دیگری سعی کنیم براش داستانی کوتاه خلق کنیم که حتی یک کودک هم بتونه با شنیدن اون داستان مفهوم و درس اون داستان رو درک کنه .
بنام خدا
ممنون. استفاده بردم از مطالبتون. قبلا تو یه کتاب خوندم که برای اینکه استرس کمتری داشته باشین موقع سخنرانی توی جمع، یه راهکار اینه که یه دوست تو یه نقطه از اون سالن (مثلا) نشسته باشه بعد شما در حالی که اون پایین برای سخنرانی رفتین، حین حرف زدنتون سعی کنین به اون شخص نگاه کنین. در واقع انگار که دارین برای اون دوست حرف می زنین. فکر میکنم این به نوعی حتی ممکنه باعث بشه شما تسلط بهتری روی کلمات بکار برده شده داشته باشین.چون اونجوری احساس صمیمیت بیشتری به شما دست میده.
بنام خدا
خدا قوت
یاد میاید برای اولین بار در سالهای خیلی پیش در مقابل مدیران کشوری و خانواده های آنان سخنرانی کنم و در ان زمان بیشترین مطالعات را برای اعتماد به نفس و دور شدن استرس اینکار داشتم و چیزی که بهم خیلی قدرت داد و حواسم را به آن مشغول کرد عبارت بود از این:
۱-با چرخش موبایل کوچک خودم در دستم و یا یه کلیپس اهنی کوچک که جاشو به موبایل میداد وقتی موبایل رو روی تریبون میگذاشتم
۲-نگاه کردن مستقیم به جمعیت و ردیف اول که مقامات بودند
۳- گفتن برخی جملات که با محیط خودمانی بشوم مثلا چشمامو جمع میکردمبخاطر نور پرژکتور که مستقیما به چشمام میخورد و جمله ای که راجب آن به حضار میگفتم
مطالعه در موضوع سخنرانی و پیدا کردن مطالب جدید که برای دیگران جذاب باشد هم تسلط کلامی را افزایش می دهد وهم اشتیاقی ایجاد می کند که بخشی از اضطراب را کاهش میدهد.
مطالعه کتابهایی که نویسنده در آن مترادفهای زیادی برای برای بیان یک مورد بکار می برد به ما کمک میکند تا همیشه برای یک لغت چند مترادف داشته باشیم و اون ملات بین آجر هیچوقت کم نیاد بطور مثال کتابهای دکتر شریعتی از این دست هستند.
سلام تمرینی که داده بودید رو انجام دادم خیلی لذت بخش بود و بنظرم تمرین خوبی هست برای ورزش دادن ذهن .
کلاس نویسندگی که می رفتم یکی از تمریناتی که انجام میدادیم این بود که یک کلمه گفته میشد و در مورد اون باید می نوشتیم .
یا یک تیتر خیلی هیجانی می نوشتیم و بعد در مورد اون تیتر داستان رو روایت می کردیم .
نمی دونم این یکی تمرین چقدر مرتبط میشه با موضوع شما ولی داستانی رو می خوندیم و سعی می کردیم خودمون اون داستان رو روایت کنیم از زبان خودمون .
تمرین های خیلی جالبی در این مقاله بود. مخصوصا تمرین استفاده نکردن از کلمات. واقعا چالش برانگیزه این تمرین. حتما این تمرین رو انجام بدین.
یکی از معروف ترین تمرین هایی که توی این زمینه وجود داره ، سخنرانی جلوی آینه هستش.
یا انتخاب یک موضوع و صحبت کردن در مورد اون به مدت ۳ دقیقه و ضبط کردن و گوش دادن صدای خودتون.
یکی از تجربیات من در این موضوع بر می گرده به سال اول دانشگاه که شاهد اضطراب شدید یکی از هم کلاسی هایم هنگام کنفرانس یک موضوع درسی و در نهایت ابتر گذاشتن کنفرانس بودم و برایم بسیار ناراحت کننده بود، تجربیاتی در این زمینه دارم که حتی اگر به یک نفر هم کمک کند برایم بسیار خوشحال کننده خواهد بود.
کنفرانس های دانشگاهی برای من یکی از لذت بخش ترین فعالیت هام بوده و نمی تونم نقش مثبت این تمایل رو نادیده بگیرم، اما لزوما این علاقه منجر به موفقیت ارائه هام نشده …در ادامه سعی میکنم به نقطه قوت آنچه در یک کفرانس داشتم اشاره کنم:
ضمن اشاره به این که شاید این روش برای من مناسب ترین و برای دیگری نامناسب ترین باشد اما بخش هایی از ان هست که مطمئنم برای همه مناسب خواهد بود و به ان ها تاکید بیشتری خواهم کرد.
من هیچ وقت و هیچ وقت به یک موضوع یک خطی و یک متن چند صفحه ای یا چند فصلی بسنده نمی کردم،برایم یک موضوع نیم خطی کافی بود تا روزهای زیادی راجع به اون مطالعه کنم، هیچ وقت سر هیچ کنفرانسی بیشتر از یه برگه کاغذ همراهم نبردم، و تمام ان چیزی که رویشان بود تنها و تنها کلید واژه بودند برای اینکه رشته کلام از دستم در نرود یا مطلبی جا نیفتد، سعی می کردم اون قدر مطالعه کرده باشم و اون قدر تیلط نسبت به اون مطلب خاص و مباحث مرتبط باهاش به دست اورده باشم که امادگی پاسخ گوئی به سوالات رو داشته باشم، در حین مطالعه های پیش از کنفرانس هایم هم مطلب زیادی یادداشت نمی کردم، سعی می کردم عمیقا درکشون کنم و هضمشون کنم و به یاد بسپرم و تنها در حد یک جمله از یک موضوع مهم رو می نوشتم، بعد از پایان مطالعه،سعی میکردم حالا تفکر خودم رو هم به اموخته هام اضافه کنم و ببینم نظر و عقیده خودم با توجه به مطالعاتم نسبت به موضوع چی هست…و این زمان بر ترین بخش برای من بود و البته پر بازده ترین، چون محتوای جدیدی حاصل تفکر خودم رو ارائه می دادم که به طور مستقیم در منبع خاصی به ان اشاره نشده بود و این هم برای شنونده جالب بود و هم دستاور خوبی برایم از یک کنفرانس می بود.
یادم نمی اید روز قبل از کنفرانس، تمرین کرده باشم! انقدر مطالعات در حوزه ان موضوع ذهنم را پر کرده بودند که روز کنفرانس نقصی بابت تمرین نکردن دیده نمیشد، تقریبا اولین بار که حرف ها از زبانم به بیرون می ایند روز کنفرانس است و تا قبل ان در ذهنم بوده اند.
هنگام کنفرانس انقدر مطالب برایم پیوسته اند(که ناشی از مطالعه اند) که تقریبا همان یک کاغذ پر از تیتر هم برایم بی استفاده اند.
نکته مهم دیگر، دل دادن به کنفرانس است! بسیاری از دوستانم را می دیدم که صرف انجام وظیفه کنفرانس می دادند و از جذابیت ان ارائه ها می کاست، اما من فکر میکنم اینکه شنونده حس کند چقدر برایتان مهم است و چقدر مطالب مهمی را قرار است از زبان شما بشنود تاثیر مهمی در جذب او دارد، در ارائه مطالبی که نسبتا سنگین تر بودند ابتدا از یک مثال ساده شروع می کردم و بعد از اینکه شنونده با تمام وجود اون مثال رو درک و لمس کرد ،اون مطلب رو عنوان می کردم و حالا دیگر برایش فهمیدن ان سخت نبود و اتفاقا لذت بخش تر هم میشد.
مطالب رو در ذهن مخاطب جا می انداختم و اجازه نمی دادم بخشی از صحبتم در ذهن شنونده ناقص باقی بمونه و من به بخش بعد بروم ، مگر اینکه جائی به تفکر شنونده نیاز داشتم و از قصد این فضا رو به وجود می اوردم.
امیدوارم صحبت هام برای دوستان خوب متممی ام مفید باشن.
مقاله فوق العاده ای بود ، تسلط بر کلمات یک اصله و اینکه بدونیم در چه حوزه ای می خواهیم سخنرانی کنیم “سخنرانی مدیریت شده”به ما کمک میکنه تا در چارچوب مشخصی صحبت کنیم
یکی از راههای سخنرانی مدیریت شده و ارتباطات موثر غنی سازی واژگانی است که در سخنرانی ها و ارتباطات خود به کار می بریم.یکی از رموز اصلی موفقیت در ارتباطات گسترش دایره لغاتی است که استفاده می کنیم.برای تمرین در این زمینه می توانیم یک کلمه انتخاب نماییم وبرای آن مترادف بیابیم.
برای کلمه خوشحالی میتوانیم ازشعف،وجد،شادمانی،سرور،شادی،بشاشت،بهجت،مسرت و غیره استفاده نماییم.
یکی از تجربیات من در کلاس و تمرینهایم با دانش اموزان که در ارائه جلو جمع نگران می شوند:
بازی سه نفره:یک داور ودو بازیکن.
داور(اوستا)از یکی از اعضا می خواهد که داستانی را به دلخواه تعریف کند. از نفر مقابل خواسته می شود که سوالهای نا مرتبط با آن داستان از گوینده داستان بپرسد.(مثلا دیشب شام چی خوردی ؟ و…)و تلاش کند که گوینده داستان شیرازه ذهنش گسسته شود… گوینده بعد از هر پرسش, پاسخ همان سوال بی ربط را میدهد و سپس ادامه داستان را بدون درنگ پی می گیرد.(مثلا دیشب ساندویچ خوردم….وبلافاصله بقیه داستان.)فرد گوینده باید تمرکز و تسلط بر اجرا داشته باشد.چنانچه گوینده فراموش کند یا درنگ کند نوبت به نفر مقابل می رسد.
البته این بازی می تواند به روشهای دیگر هم طراحی شود…و نیز سطح بندی گردد و از داستانهای ساده به دشوار یا از خاطره گویی تا موضوع های انتخابی و…طرح ریزی شود.
ایجادفضای شاد از دست آورد های این بازی است…
با سلام.
روش های گفته شده بسیار مفیدند و من در حال حاضر روش مدون دیگری سراغ ندارم ولی چون بحث ابتکار هم در تمرین خواسته شده ، به نظرم یکی از روش هایی که می تونه تسلط ما را بر مجموعه عناوین سخنرانی بیشتر کنه اینه که اول رئوس مطالبی رو که می خواهیم در موردش صحبت کنیم به ترتیب بنویسیم و پس از یک بار مرور و تمرین جای اونها را با هم عوض کنیم( لازمه اینکار اینه که بتونیم سرفصل ها را مستقل از یکدیگر کامل کنیم ).
در این صورت برای اینکه موضوعات را به هم ربط بدیم ناچاریم برخی جملات را در هر موضوع عوض کنیم و این خودش نوعی جایگزینی اجباری کلماته علاوه بر این تمرینی برای اینکه اگه یکی از سرفصل ها رو فراموش کردیم بتونیم بقیه رو بهم ربط داده و سخنرانی رو ادامه بدیم .
یکی دیگه از مزایای این روش هم اینه که اگه کسی به هردلیل فقط بتونه بخشی از سخنرانی شما رو حضور داشته باشه یک مطلب مستقل و کامل رو برداشت خواهد کرد.
گاهی من ارائه فارسی ام رو جلوی آینه به زبان انگلیسی می گم. نتیجه عموما خوب نیست اما اضطرابی رو تجربه می کنم که در حالت عادی اون اضطراب رو ندارم. همین تلاش من رو برای اضطراب صحبت مقابل افراد زیاد آماده می کنه
تازه وقتی همون ارائه رو فارسی می گم آرامش پیدا می کنم که اوضاع اونقدرها هم بد نیست.
شیوه تصویرسازی ذهنی برای برطرف شدن یا کم شدن استرس سخنرانی در جمع خیلی تاثیر داره. حداقل برای من که واقعاً موثر بوده.
هرموقع که میدونم فردا باید در جمع صحبت کنم و در مورد موضوع خاصی حرف بزنم، به جای خلوتی میرم و شروع به تصویرسازی ذهنی میکنم. خودم رو در فضای جمع قرار میدم و تمام چیزهای رو که باید بگم فی البداهه میگم و برای مخاطبین فرضی صحبت میکنم.
در این مدت هم این روش برای من موثر بوده و همیشه تقریباً تونستم به خوبی و بدون استرس در جمع صحبت کنم. هیچ موقع هم دچار کمبود کلمه و لغت برای صحبتهام نشدم خوشبختانه.
– در اینجا می خواهم از تجربه ام برای انجام یکی از تمرین هایی که برای ایراد یک سخنرانی بدون اضطراب انجام داده ام، صحبت کنم. شاید برای دوستان گرامی هم مفید واقع شود. این تمرین با الگوبرداری از یک داستان قدیمی انجام شده است که به احتمال زیاد، همه شما آن را شنیده اید. داستان معروف دختری که یک گوساله تازه متولد شده را هر روز از پله های ساختمانی که در آن زندگی می کرد بالا می برد. این گوساله روز بروز بزرگتر میشد اما چون این اضافه وزن تدریجی بود، دختر باز به روال گذشته آن را بالا می برد حتی تا زمانی که این گوساله به گاو بالغی تبدیل شد. اگرچه این یک افسانه است اما راهنمای خوبی برای من شد . من هم سعی کردم(عمدا) سخنرانی های ابتدایی خودم را از جمع های با تعداد بسیار کم شروع کنم. بعنوان مثال ابتدا از جمع های مثلا پنج نفره شروع کردم. بعد از مدتی این کار را بتدریج به جمع های بزرگتر مثلا ده نفره و الی آخر گسترش دادم. این شیوه باعث شد که ترس از جمعیت های زیاد کم کم در من از بین برود. زیرا آنچه که معمولا در یک جمع کوچک اتفاق میافتد در جمع های بزرگتر نیز بطور مشابه رخ می دهد. مثل سوال پرسیدن که فقط ممکن است تعداد آن افزایش یابد. یا نگاه چهره به چهره به حضار که در ابتدا بسیار استرس زاست ولی بتدریج بسیار راحت تر صورت می گیرد. من با این شیوه توانستم بطور پلکانی با رموز یک سخنرانی بدون اضطراب اشنا شوم. اگرچه بر اساس متن این درس، اضطراب جزء جدایی ناپذیر اغلب سخنرانی هاست.
– یک نکته مهم در یک سخنرانی بدون اضطراب، به یقین به میزان اطلاعات سخنران در زمینه موضوع سخنرانی بستگی دارد. هرچه فرد سخنران اطلاعات تخصصی بالاتری نسبت به حضار داشته باشد، اضطراب او کمتر است. اینکه مطمئن باشید اطلاعات بروز و کافی در اختیار دارید، اعتماد بنفس زیادی به شما می بخشد.
بسیار مفید بود و نکته های قابل اتکایی برای مهارت پیداکردن برای صحبت کردن در جمع گفته شده توسط استاد عزیز شعبانعلی دوست داشتنی
بنده نکته ای دیگر اضافه کنم که احتمالا مفید باشه، شاید بتوان گفت بخشی از اضطراب و استرس ناشی از ترس در جمع روانی و بخشی مربوط به یادگیری است. شروع ، متن و نتیجه گیری بسیار مهم است و اینکه نمونه هایی از جملات کلیشه ای از استاد بصورت کلی که برای هر جلسه و جمعی مناسب باشه، داشته باشیم مفیدتر خواهد بود. ممنون
سلام
یه چند وقتی میشه که با درس حرف زدن مدیریت شده آشنا شدم و باید بگم تغییراتی قابل توجهی در خودم حس کردم. البته شیب این تغییرات ملایم هست و مثل هر مهارت فردی دیگری نیاز به تمرین و تلاش مناسب داره.
من زمانیکه شروع به ضبط فایل می کنم تا چند دقیقه اول خوب جلو میرم ولی دقایق آخر چیز زیادی برای گفتن ندارم و بیشتر سعی می کنم با کلمات بازی کنم تا بخوام اطلاعات مفیدی بدم. این در حالیه که در زمان شروع حس می کردم حرف برای گفتن در این مورد بخصوص زیاد هست.
راه حلی هم که برای این مشکل پیدا کردم اینه که قبل از شروع، ابتدا یکی دو دقیقه رو به این اختصاص بدم که ببینم می خوام چی بگم و از کجا قراره شروع و به کجا قراره ختم بشه.
سلام
معمولا وقتی نقش کلیدی در جلسات رسمی و یا هم اندیشی های غیر رسمی داشته باشم روز قبل ، فرض میکنم یکی داره پشت گوشی به حرفام گوش میده. صدام رو ضبط میکنم و موضوع رو برای مخاطب فرضی محترم توضیح میدهم و ایده ها دفاع میکنم. در حد ۵ تا ۶ دقیقه. این کار رو حین پیاده روی و در مسیر انجام میدم که به اندازه کافی موضوع برای حواس پرتی وجود داشته باشه! اینطوری ذهنم برای تمرکز بر موضوع ، تقویت می شه.
البته گاهی هم با گوش دادن به فایل ضبط شده احساس شرمندگی میکنم!
نیاز به گفتن نداره که آدم در گفتگوی تلفنی احتمالا نسبت به ارائه برای یک جمع، راحت تره اما این تمرین برای انسجام دادن به اطلاعات ، ساختن جملات صحیح برای بیان نکته ها و ترتیب صحیح بیان آنهاست و البته کشف سوالات و نکته های احتمالی.
این مهارت رو ابتدا با جمله سازی ابتدایی شروع کردیم بعد با انشا نوشتن ادامه دادیم فکر کنم بعدش با لج بازی سر کلمات با دوستان دبیرستان جلو رفتیم جوان شدیم و با نوشتن نامه عاشقانه به اوج شکوفایی رسوندیم حالا هم اتاد میفرمایند خارج از چارچوب یه راهی برا جمله سازی پیدا کنید
بنده الان جلو اینه میرم و سعی میکنم کلی جمله برای تشکر از خودم بابت کشف سایت متمم پیدا می کنم
سعی می کنم حداقل ۳ دقیقه بابت این موضوع از خودم تشکر کنم
دو دقیقه سایت رو نقد کنم بعد از اون بیام یه کامنت از کامنت های دوستان رو تکمیل کنم
با درود
میدانم که نه علمی است و نه شاید چندان معنادار! اما یکی از چیزهایی که به خود من کمک کرده، دوبلههای فیالبداهه بوده! مهم نیست طنز باشد یا جدی! -والبته طنز بودن به نظرم قوای خلاقه مغز را بیشتر تحریک میکند!- اما به هر حال تلویزیون را در حالت بیصدا قرار دهید و سعی کنید بیمحابا دوبله کنید و جمله بسازید!