چراغها را من خاموش میکنم | زویا پیرزاد

نه. اتفاق خاصی در این داستان نمیافتد.
البته اگر منظورتان از اتفاق خاص، آن گره های هیجانآمیز و شگفتیخیز و هراسانگیزی باشد که در درامهای کلاسیک یا فیلمنامههای اکشن یا سریالهای رایج عاطفی چندصدقسمتی باشد.
حتی نمیتوانید با تکیه بر اشارههایی که در جاهای مختلف کتاب، به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی شده، این رمان خانم زویا پیرزاد را یک رمان اجتماعی یا سیاسی بدانید.
اگر چه در برخی تحلیلها، به قدرت نویسنده در به تصویر کشیدن آیینهای دین مسیحیت اشاره شده، اما به نظر میرسد که اگر یک منتقد، داستان را به صورت کامل و بدون پیشداوری یا سوگیریهای ذهنی بخواند، این اشارههای کتاب را هم چندان پررنگ و جدی نخواهد یافت.
داستان چراغها را من خاموش میکنم در شهر آبادان روی میدهد.
برای یک زن ارمنی به نام کلاریس.
در یک خانوادهی ارمنی.
که در کنار تعدادی خانوادهی ارمنی دیگر، در محل بواردهی آبادان زندگی میکنند.
«اگر گفتید اسم بوارده از کجا آمده؟ نمیدانید؟
تمام این زمینها مال مرد عربی بوده که دختر خیلی خیلی خوشگلی داشته به اسم وَرده. ورده به عربی یعنی گل.»
چرخید طرف یوپ.
«درست گفتم؟»
یوپ سر تکان داد و آلیس ادامه داد.
«مردِ عرب را صدا میکردند بووَرده. یعنی پدرِ ورده.
انگلیسیها که زمین را میخرند، اسم صاحب زمین را میگذارند روی محله.
کم کم، بووَرده میشود بوارده.»
سرش را به راست کج کرد، «بواردهی شمالی.»
سرش را به چپ کج کرد، «بواردهی جنوبی.»
هر وقت در آموزش ادبیات از زنانه نویسی حرف میزنند، ابتدا توضیح میدهند که زنانه نویسی با نوشتن از زنان تفاوت دارد و ایندو یکی نیستند.
نوشتن از زنان، مربوط به زمانی است که شخصیت اصلی یا شخصیتهای اصلی یا تعدادی از شخصیتهای اصلی داستان، زن هستند و روایت داستان، به نقل رویدادها و سیر زندگی آنها میپردازد.
اما زنانه نویسی، نوشتن از نگاه یک زن است. البته زنانه نویسی – که اصطلاحی رایج در دنیای ادبیات است – بیشتر به استریوتایپ زن اشاره دارد.
وگرنه از معدود نویسندگانی مانند ویرجینیا وولف که بگذریم، برخی از مطرحترین زنانه نویسیهای دنیا توسط نویسندگان مرد انجام شده است. گوستاو فلوبر، شاید مثال خوبی از این گروه باشد.
پس بگذارید زنانه نویسی را ویژگی نویسندگانی بدانیم که میتوانند ظرافتها، جزئیات، زیباییها و جنبههای معمولی زندگی را – که از چشمان اغلب ما پنهان میمانند – ببینند و لباس کلمات بر تن آنها کنند و آنها را چنان زیبا و فریبنده پیش چشممان بگذارند که حتی خوانندهی کمحوصله هم که در به در میان جملهها و پاراگرافها، دنبال اتفاقهای بزرگ و رویدادهای خیره کننده میگردد، بتواند با شوق و لذت، در جزئیات روایتها غرق شود و دست در دست نویسنده، مسیر روایت او را ادامه دهد.
بیشک، زویا پیرزاد در چراغ ها را من خاموش میکنم این هنر را در حد والایی به کار گرفته است. او هم با محوریت زن و هم زنانه نوشته است.
این چند تعبیر را ببینید:
نمایش کامل این مطلب برای کاربران آزاد متمم انجام میشود.
ثبت نام به عنوان کاربر آزاد متمم، سریع و رایگان است و کافی است برای خودتان نام کاربری و رمز عبور تعریف کنید.
شما با ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، به درسهای مختلفی (از جمله: استعدادیابی، سبک زندگی، هوش کلامی، افعال پرکاربرد انگلیسی، مهارتهای ارتباطی و پاراگراف فارسی) دسترسی پیدا خواهید کرد.
در صورت تمایل میتوانید تعدادی از درسهای کاربر آزاد متمم را ببینید.
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
سبک نوشتن زویا پیرزاد، میتواند برای همهی ما آموزنده باشد.
چه برای متممیهایی که میخواهند تسلط کلامی خود را بهبود دهند.
چه برای زنان و مردانی که از داشتن نگاه زنانه محرومند یا در درک آن، چنان که باید و شاید، قوی نیستند.
چه برای زنانی که مثل کلاریس، این جنس تنهایی را تجربه کردهاند.
چه برای دختران جوانترمان که علاقمندند زنانه نویسی و از زنان نوشتن را تمرین کنند. اما در نوشتههای خود – در وبلاگها یا شبکه های اجتماعی – در دام زنجیر بیمعنی واژههای احساسی و بیان عریان احساسات فروپوشیده گرفتار شدهاند.
چراغها را من خاموش میکنم، عنوان کتاب، جملهای است که دو مرتبه در کتاب به کار رفته است.
در هر دو بار، زنی را میبینیم که در پایان روز، با یکی از تنها ابزارهایی که برای نقش آفرینی اجتماعی در اختیارش باقی مانده، پایان زندگی روزانه و آغاز زندگی شبانه را اعلام میکند.
[ لینک مرتبط: معرفی و فروش کتاب در آدینه بوک ]
توضیح تکمیلی: احتمالاً میدانید که از زویا پیرزاد، کتابهای عادت می کنیم و سه کتاب (سه داستان مثل همه ی عصرها، طعم گس خرمالو، یک روز مانده به عید پاک) هم در کشور منتشر شده و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته است.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : سارا حق بین
سلام به دوستان
من به همه زنان متممی پیشنهاد می کنم این کتاب رو بخونند. به حدی این کتاب شیرین و روان نگارش شده که بعید می دونم خوندنش بیش از دو روز طول بکشه.
داستان شما رو لحظه لحظه با خودش میبره، گاهی خودتون رو سر میز شام کلاریس می بینید، گاهی در تنهاییش و کنارش توی آشپزخانه هستین، گاهی در رویاهای عاطفیش و خیالش غوطه ور می شین و گاهی باهاش بخاطر حسرتهاش اشک می ریزین.
خلاصه اینکه تا صفحه آخر کتاب شما همراه کلاریس خواهید بود. کلاریسی که در مقطعی از زمان درگیر تناقض نقشهایی هست که در زندگی انتخاب کرده یا ناخواسته پذیرفته.