Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


جملاتی از کتاب خداحافظ گاری کوپر | نوشته رومن گاری


رومن گاری - نویسنده کتاب خداحافظ گاری کوپر

فقط یک گلوله بود.

اما وقتی شلیک شد و به هدف اصابت کرد، فرانسه دو نویسنده بزرگ خود را از دست داد.

رومن گاری در سال ۱۹۸۰ هنگامی که ۶۶ سال سن داشت، با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد.

حاشیه‌های زندگی رومن گاری بسیارند؛ از ماجراهای عاطفی تا فعالیت‌های هنری؛ از پروازهای نظامی در جنگ جهانی دوم تا فعالیت به عنوان یک دیپلمات سیاسی.

اما آنچه در این‌جا مورد توجه ماست، رومن گاری به عنوان یک نویسنده است.

گاری آن‌قدر روایت‌های مختلف و متفاوت و بعضاً متعارض برای زندگی و کارهایش ارائه کرده که نتوانیم به سادگی در موردش به جمع‌بندی برسیم.

ابهام‌ها و قصه‌پردازی‌ها و روایت‌سازی‌های دیگرانی که در زمان حیات و پس از مرگ او در موردش نوشتند را نیز به این دشواری‌ها اضافه کنید.

اما به هر حال می‌دانیم که با ریشه‌ای روسی در فرانسه بزرگ شده و بعداً ترجیح داده نام اصلی خود را که رومن کاتسِف بود به رومن گاری تغییر دهد.

کاتسف به عنوان نام خانوادگی، بیش از حد روسی بود.

به قول مادرش – اگر به نقل‌های رومن گاری از مادرش اعتماد کنیم –  کاتسف برای تبدیل شدن به یک ویولونیست در فرانسه نام خانوادگی خوبی بود. اما برای نویسندگی، باید گزینه‌ی بهتری انتخاب می‌شد.

هر قسمت زندگی رومن گاری می‌تواند ماجرای جالبی باشد. اما آنچه بیشتر از همه نقل می‌شود، استفاده‌ی او از نام مستعار امیل آژار است.

رومن گاری همزمان با چند نام مستعار می‌نوشت که حداقل شش مورد از آنها را می‌دانیم.

اما امیل آژار از این جهت بیشتر به خاطر مانده است که توانست در دورانی که رومن گاری در اوج شهرت بود، جایزه گنکور در ادبیات فرانسه را از آن خود کند.

هر نویسنده‌ی فرانسوی فقط یک بار می‌تواند این جایزه را دریافت کند.

اما رومن گاری به خاطر استفاده از نام مستعار، عملاً به یک استثناء تاریخی برای این پروتکل تبدیل شد.

به صورت قطع نمی‌توان انگیزه‌ی گاری را حدس زد.

اگر چه می‌توان گفت جذب خوانندگان جدید، مسخره کردن نهادهای رسمی متولی ادبیات و لذت بردن از منتقدانی که سرگرم مقایسه‌ی غول نوظهور ادبیات فرانسه (آژار) با غول قبلی (رومن گاری) شدند، از جمله انگیزه‌‌های او بوده است.

رومن گاری به این نکته هم اشاره کرده است که یک نویسنده‌ی مشهور و مطرح و جاافتاده، از فرصت مشاهده و دریافت تحلیل‌های بدون‌پیش‌داوری بهره‌مند نیست. وقتی جایگاه بزرگی داری، کارهایت حتی قبل از خوانده شدن، توسط عده‌ای مشخص تحسین و توسط عده‌ی مشخص دیگری تقبیح می‌شوند.

ضمن اینکه همان‌طور که او در برخی مصاحبه‌ها اشاره کرده است، هر نویسنده‌ای طول عمر مشخصی دارد و نام جدید، ابزاری برای آغاز یک منحنی جدید رشد در دوران کند شدن رشد قبلی است.

این بار برای پاراگراف فارسی متمم، چند جمله از یکی از کتابهای رومن گاری تحت عنوان کتاب خداحافظ گاری کوپر را انتخاب کرده‌ایم (گاهی عنوان آن را به صورت خداحافظ گری کوپر هم می‌نویسند).

این جمله‌ها توسط خانم مریم آزاد انتخاب شده‌ و در زیر مطلب یک پاراگراف فارسی به انتخاب شما ثبت شده است.

پیشنهاد ما این است که شما هم اگر در کتابی مطلبی می‌خوانید که برایتان مفید و جذاب است، آن را در زیر مطلب پاراگراف فارسی به انتخاب شما ثبت کنید.

لنی اول با این جوان که یک کلمه هم انگلیسی نمی‌دانست رفیق شده بود.

به همین دلیل روابط‌شان با هم بسیار خوب بود.

اما سه ماه نگذشته بود که عزی شروع کرد مثل بلبل انگلیسی حرف زذن و فاتحه ی دوستی‌شان خوانده شد.

فوراً دیوار زبان میان‌شان بالا رفته بود.

دیوار زبان وقتی کشیده می شود که دو نفر به یک زبان حرف می زنند؛ آن وقت دیگر مطلقاً نمی‌توانند حرف هم را بفهمند.

لنی پاپ را دوست داشت.

او خیلی از کسانی را که هرگز ندیده بود دوست داشت.

بهترین آدم ها همان‌ها بودند که اون هرگز ندیده بود.

جس در سازمان ملل مترجمی می‌شناخت که در زندگی عادی زبانش طوری می‌گرفت که نفسش بند می‌آمد.

ولی وقتی ترجمه می کرد مثل بلبل حرف می‌زد.

این مشکل روانی او فقط وقتی بود که از زبانِ خودش حرف می‌زد و همینکه فکرِ شخص دیگری را بیان می کرد تمامِ اطمینان و اعتمادش را به خود باز می‌یافت.

به عبارت دیگر دوست داشت دیگران برایش فکر کنند.

او دختری بود که در حرف زدن استاد بود.

خیلی مشکل است که دو نفر مدتی با هم باشند و با هم حرف نزنند.

آدم اگر حقیقتا چیز گفتنی داشته باشد آن چیزها خود باهم حرف می زنند و احتیاجی به ما ندارند.

وقتی دو نفر کلمات رو توی صورت هم می زنند تنها معنیش اینست که مخرجِ فاضلابی پیدا کرده اند.

و آن یکی می گوید از این اطلاعی که دادی متشکرم.

در تزرمات یکی رو می‌شناسم که می‌گه: «این‌ها هنوز درست جا نیفتاده. دنیا را باید عوض کرد. باید همه با هم متحد بشن تا دنیا رو عوض کنن.»

ولی آخه اگه همه می‌تونستن با هم متحد بشن دیگه برای چی دنیا رو عوض کنن؟

دنیا دیگه اینجوری نبود.

اگه تنها باشی می‌تونی کاری بکنی. می‌تونی دنیای خودت رو عوض کنی. دنیای آدمای دیگه دستِ تو نیست.

پدرم تو یکی از این کشورهایی که زورکی پیدا شدن خودشو به کشتن داد.

منظورم اینه که این کشورها وقتی شناخته می‌شن که مردم می‌رن اونجا که کشته بشن. جغرافی یعنی همین. پدرم خودشو فدای جغرافی کرد.

یک روز یک کاغذ برای یکی می‌رسه که پدرش تو کره کشته شده. می‌ره روی نقشه می‌گرده  ببینه کره کجاست.

آمریکایی‌ها جغرافی رو همین جوری یاد گرفتن. پیش از اینها کسی جغرافی لازم نداشت.

یک روز انتخاب خواهی کرد.

هنوز وقتش نرسیده است.

آدم در بیست سالگی انتخاب نمی کند، چون در بیست سالگی فکرها تازه اند و قهار.

در بیست سالگی آدم حقایقی می بیند و متوجه نیست که آنچه دیده است حقیقت نیست، فقط زیبایی است.

پیشنهاد عضویت در متمم

دوست عزیز.

شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمه‌ی عبور) می‌توانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.

همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همه‌ی درس‌های متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درس‌های مختص کاربران ویژه متمم را نیز می‌توانید در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های مختص کاربران ویژه متمم

از میان درس‌هایی که در فهرست بالا آمده است، درس‌های زیر از جمله پرطرفدارترین‌ موضوعات هستند:

دوره MBA  |  مذاکره  |  کوچینگ  |  توسعه فردی

فنون مذاکره  |  تصمیم گیری  |  مشاوره مدیریت

تحلیل رفتار متقابل  |  تسلط کلامی  |  افزایش عزت نفس

چگونه شاد باشیم  |  هوش هیجانی  |  رابطه عاطفی

خودشناسی  |  شخصیت شناسی  |  پرورش کودکان هوشمندتر

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۹ نظر برای جملاتی از کتاب خداحافظ گاری کوپر | نوشته رومن گاری

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : مهشید محمدی

    زندگی در پیش رو، نام کتابی هست که رومن‌گاری با نام مستعار امیل‌آژار نوشت، تا برای دومین بار جایزه‌ی ادبی گنکور رو از آنِ خودش کنه.

     

    قسمتی از این کتاب رو در اینجا ثبت می‌کنم.

    سه ساله بودم که برای اولین بار رزا خانم را دیدم. قبل از این سن، آدم چیزی یادش نمی‌آید و در جهل مطلق دست‌وپا می‌زند.

    از سه‌سالگی از این جهل مطلق -که گاهی هم دلم برایش تنگ می‌شود- بیرون آمدم.

    آن روزها نمی‌دانستم رزا خانم به‌خاطر حواله‌ای که آخر هر ماه می‌رسید از من نگه‌داری می‌کند. وقتی این موضوع را فهمیدم، شش هفت سالم بود و وقتی فهمیدم که برایم پول می‌دهند، یکه خوردم. تا آن وقت فکر می‌کردم رزا خانم به خاطر خودم دوستم دارد و هر کداممان برای هم ارزش خاصی داریم. یک شب تمام گریه کردم و این اولین غم بزرگم بود.

    رزا خانم وقتی فهمید غصه‌دار شده‌ام، برایم تعریف کرد که خانواده معنایی ندارد و حتی کسانی هستند که وقتی به تعطیلات می‌روند، سگشان را به درخت می‌بندند و به این ترتیب، هر سال سه هزار سگ از بی‌محبتی می‌میرند. مرا روی زانویش نشاند و برایم قسم خورد که عزیزترین کسی هستم که در زندگی دارد.

     

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .