جملاتی از مونتسکیو (نویسنده کتاب نامه های ایرانی و روح القوانین)

قرار گذاشته بودیم که در #پاراگراف فارسی متمم، گاهی به سراغ #کتابهای کلاسیک و نویسندگان کلاسیک ایران و جهان برویم و خود را به نویسندگان معاصر محدود نکنیم.
در این راستا، قصد داریم این بار به سراغ مونتسکیو برویم.
معمولاً نویسندگانی که عنوان کتابهای خود را از فرهنگی دیگر انتخاب میکنند، این بخت را دارند که کمی بیشتر از انتظار، مورد توجه مردم آن فرهنگ قرار بگیرند.
کتاب چنین گفت زرتشت نیچه – البته با وجودی که خود کتابی قوی است – به خاطر نام زرتشت در عنوان آن، در میان ایرانیان از اقبال خاصی برخوردار بوده است. در عین اینکه میدانیم این کتاب، هیچ ارتباط مستقیمی با زرتشت ندارد.
مونتسکیو هم برای بسیاری از مردم ما، به خاطر کتاب نامه های ایرانی، شناخته شده (یا لااقل شنیده شده) است. در حالی که این کتاب هم، ارتباط خیلی جدی با ایران و ایرانی ندارد و بیشتر، نقدی بر فرهنگ حاکم بر فرانسهی دوران مونتسکیو است.
مونتسکیو برای اینکه بتواند راحتتر فرهنگ خودشان را نقد کند، سعی کرده آن را از منظر بیرونی مورد توجه قرار دهد و برای تاکید بر این نگرش، کتاب را از دید دو ایرانی که سالهاست در فرانسه زندگی میکنند نوشته است و حرفهای خود را در دهان آنها گذاشته است.
اگر چه نامه های ایرانی یکی از معروفترین آثار مونتسکیو است، اما قطعاً اثرگذارترین نوشتهی او را باید روح القوانین یا Spirit of the laws دانست.
کتابی که بر نگرش سیاسی دوران او و حتی نگرش سیاسی امروز در جهان اثرهای ماندگاری داشته است.
این بار، جملههایی از مونتسکیو را برای #پاراگراف فارسی انتخاب کردهایم:
برای مشاهدهٔ متن کامل این مطلب کافی است (بدون پرداخت هرگونه هزینه) در سایت متمم ثبت نام کنید. پس از ثبتنام به تعداد قابلتوجهی از درسهای متمم دسترسی پیدا خواهید کرد نمونهٔ آنها را میتوانید از طریق لینک زیر ببینید:
نمونه درسهای کاربر آزاد متمم البته اگر بخواهید به همهٔ درسهای متمم دسترسی داشته باشید، لازم است حق اشتراک بپردازید.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : میثم کریمزاده
درود فراوان بر همدرسان دانشزار متمم
اگر از دید متممی به قضایایی که قبلا با دید عادی که راجع به فلاسفه دنیای غرب میخوندم بخوام کامنتی بگذارم ، دوست دارم از طریق کتاب ((نکته پردازی ها و خدنگ اندازی ها)) یا کتاب ((آنان که به اصلاح بشریت می اندیشند)) از آقای فریدریش نیچه باشه…
انسان تنها خوارداشتی برای خداست ؛ شاید هم عکس این قضیه راست باشد.
اهلِ همراهی هستی؟ یا پیشاپیش رفتن؟ یا راه خود را رفتن ؟ … باید بدانی که چه میخواهی.
نومید سخن میگوید: مردانِ بزرگ را میجستم؛ اما نمییابم؛ جز آنان را که برای نمونهٔ برترِ خویش به تقلید ایستادهاند.
آنان که به اصلاح بشریت می اندیشند:
اصلاً طیّ تاریخ، همواره میکوشیدند تا مگر مردم را به اصلاح آرند، آنان را «بهتر» کنند؛ پیش از هر چیز همین را «اخلاق» نام گذارده بودند.
اما… آن را «دستآموز کردنِ» حیوانوارِ انسان و گونهای رام کردنِ مردم را نکو کردنِ آنان نامیدهاند؛
تنها همین واژگان به عاریت گرفته از دانشِ پرورشِ حیوانات، بیانگر راستی هاست.
حقایقی که بزرگمدّعیانِ نمایندگیِ عرصهٔ اصلاحگریِ انسان از آن چیزی نمیدانند، یعنی همان کشیش که البته هرگز نمیخواهند هم چیزی از آن بدانند…
آنچه مرا نکُشد، نیرومندترم میسازد؛ این را در مدرسهٔ جَنگِ زندگی آموختهام.