Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


کافه مرگ | حرف از مرگ و زندگی در کنار چای و قهوه


کافه مرگ

با شنیدن اصطلاح کافه مرگ (Death Cafe) به یاد چه می‌افتید؟ مرگ و کافه چگونه به هم ربط پیدا می‌کنند؟

شاید کافه‌ای را تصور کنید که نوشیدنی‌های سنگین به مشتریانش عرضه می‌کند.

شاید هم یاد آن کافهٔ شهر بانکوک بیفتید که به مشتریانش اجازه می‌دهد دقایقی در یک تابوت بخوابند؛ با درب بسته و فضای تاریک (+/+/+). کافه‌ای که مدتی توجه رسانه‌های فارسی را هم به خود جلب کرده بود و درباره‌اش می‌گفتند و می‌نوشتند (+/+).

اما در سال‌های اخیر، اصطلاح کافه مرگ در حرف‌ها و نوشته‌ها، پیش و بیش از هر چیز، به جنبشی اشاره می‌کند که می‌کوشد حرف زدن دربارهٔ مرگ را تشویق و ترویج کند.

جنبشی که پیشنهاد می‌کند با دیگران دور هم جمع شوید، چای و قهوه بنوشید و از مرگ حرف بزنید.

کافه مرگ چیست

عکس یک کافه مرگ در ادینبرو (منبع)

حرف زدن دربارهٔ مرگ ساده نیست

فرض کنید در یک مهمانی در جمع گرم دوستان‌تان نشسته‌اید و می‌خواهید موضوعی برای گفتگو انتخاب کنید. یکی از دوستان، مرگ را پیشنهاد می‌دهد. به نظرتان از این ایده استقبال خواهد شد؟ احتمال استقبال زیاد نیست. حتی اگر هم باشد، شاید بسیاری از ما ترجیح بدهیم پیشنهاددهندهٔ این موضوع نباشیم.

حتی اگر فرض کنیم در میانهٔ یک مهمانی می‌توان مسیر گفتگو را به سمت مرگ برد، احتمالاً این را قبول دارید که برنامه‌ریزی قبلی برای برگزاری یک گفتگوی دوستانه با موضوع مرگ، چندان ساده نیست.

اگر با دوستان‌تان تماس بگیرید و مثلاً بگویید که پنجشنبه شب قرار است در خانهٔ من جمع شویم و دربارهٔ مرگ حرف بزنیم، بعید نیست چنین پاسخ‌هایی بشنوید: «حالا موضوع بهتر از این نبود؟» «توی این روزها، همه بی‌حوصله‌ایم. این جور بحث‌ها هم حال‌مون رو بدتر می‌کنه.» «بعد از این همه وقت، می‌خوای ما را رو دعوت کنی. موضوع هم می‌دی؟ اون هم مرگ؟»

در بسیاری از جمع‌ها و فرهنگ‌ها، حرف زدن از مرگ، موضوعی ممنوعه و یا لااقل نامطلوب است. حتی اگر حرف زدن از مرگ آسان باشد، ملاحظات و محاسبات بسیاری حول‌وحوش آن وجود دارد. مثلاً ممکن است وقتی یکی از دوستان و بستگان – یا حتی فردی غریبه – جان خود را از دست می‌دهد، شما در ذهن خود تصور کنید که این اتفاق می‌تواند دیر یا زود برای خودتان بیفتد. گاهی عزادار شدن ما بیشتر ناشی از «ترسِ تصور خودمان در موقعیت مشابه» است تا فردی که درگذشته. اما همه می‌دانند که بهتر است چنین افکاری ناگفته بمانند.

کافه مرگ

بشر در طول قرن‌ها، حرف زدن از مرگ را به فعالیت اختصاصی گروه‌هایی ویژه تبدیل کرده بود. کشیشان و روحانیون مذهبی، پزشکان و نویسندگان و شاعران، پرکارترین گروه‌هایی بوده‌اند که دربارهٔ مرگ حرف زده‌اند؛ هر یک از منظری متفاوت و با هدفی متفاوت. اما خارج از این گروه‌ها، چنان که اشاره کردیم، مرگ معمولاً موضوع مناسب صحبت‌ در جمع‌های روزمره نبوده است. با این فرض، کافه مرگ می‌کوشد جایی برای حرف زدن از مرگ در زندگی باز کند.

کافه مرگ چیست و چه کسی آن را ابداع کرده است؟

تاریخچه کافه مرگ با مردی به نام برنارد کرتاز (Bernard Crettaz) آغاز می‌شود. او که در جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی متخصص بود، بخش بزرگی از زندگی‌اش را به سخن گفتن و خواندن و نوشتن دربارهٔ مرگ اختصاص داد و نخستین کافه مرگ را هم با عنوان کافه مورتل (Cafe Mortel) در ۲۳ مارس سال ۲۰۰۴ تأسیس کرد (+). مراجعان کافهٔ او می‌توانستند دور هم جمع شوند و دربارهٔ مرگ حرف بزنند.

اما اگر ما امروز اصطلاح کافه مرگ را می‌شناسیم و در کتاب‌های عمومی و تخصصی به آن اشاره می‌شود، این آشنایی فراگیر به واسطهٔ فرد دیگری است: یک طراح وب به نام جان آندروود (John Underwood) که پس از آشنا شدن با ایدهٔ کرتاز، تصمیم گرفت این کار را گسترش دهد و ترویج کند. او برنامهٔ مشابهی را در سال ۲۰۱۱ در لندن در خانهٔ خودش ترتیب داد و وب‌سایتی هم به این کار اختصاص داد (+). ایدهٔ کافه مرگ آن‌قدر جذاب بود که با همین نطفهٔ اولیه، به سرعت رشد کند و فراگیر شود.

بر اساس آن‌چه در سایت Death Cafe اعلام شده، طی سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۳ مجموعاً بیش از ۱۵۰۰۰ برنامهٔ رسمی کافه مرگ در بیش از ۸۰ کشور جهان برگزار شده است (+). از آن‌جا که بسیاری از برنامه‌های کافه مرگ غیررسمی هستند و به سایت اصلی اعلام نمی‌شوند، می‌توانیم بگوییم تعداد واقعی برنامه‌هایی که با این عنوان برگزار شده بیشتر از آمار رسمی بوده است.

برنامه‌های کافه مرگ چگونه برگزار می‌شوند؟

دربارهٔ‌ کافه مرگ در مقاله‌ها و خبرهای آنلاین، بسیار صحبت شده است. اما اگر بخواهید آشنایی دقیق و دست‌اولی با کافه مرگ پیدا کنید و دقیقاً بدانید که کافه مرگ چیست، منابع زیر می‌توانند بسیار مفید باشند:

وب‌سایت deathcafe.com
کتاب تاریخ شفاهی مرگ (Death: An Oral History) نوشتهٔ کیسی جارمن
کتاب جنبش کافه مرگ (The Death Café Movement) نوشتهٔ جک فانگ

لازم به تأکید است که کتاب جک فانگ رویکرد فلسفی دارد و ممکن است برای خوانندگان ناآشنا با فلسفه سنگین باشد. با این حال، فصل اول و بخشی از فصل دوم آن، نسبتاً ساده است و مخاطب عام هم می‌تواند از آن استفاده کند. مباحث کتاب تاریخ شفاهی مرگ هم به کافه مرگ محدود نیست و موضوعات بسیاری را پوشش می‌دهد. اما چند نفر از کسانی که تجربهٔ شرکت در برنامه‌های کافه مرگ یا برگزاری چنین برنامه‌ای را داشته‌اند، روایت خود را در این کتاب ارائه کرده‌اند و مراجعه به این کتاب از این منظر می‌تواند مفید باشد.

کتاب کافه مرگ

در ادامه به برخی از ویژگی‌های کافه مرگ و روش برگزاری برنامه‌های این نوع کافه‌ها – بر اساس منابعی که اشاره کردیم – می‌پردازیم:

دسترسی کامل به این مطلب برای اعضای ویژهٔ متمم امکان‌پذیر است.

مشارکت در بحث کافه مرگ

آیا تا کنون پیش آمده که در جمع دوستان و آشنایان خود، بحثی دربارهٔ‌ مرگ شکل بگیرد؟ بحثی که بتوانید آن را به نوعی مصداق یک جلسهٔ «کافه مرگ» بدانید.

آیا برگزاری چنین جلساتی را مفید می‌دانید؟ آیا کشیدن پای مرگ به میانهٔ زندگی به بهبود کیفیت زندگی یا کاهش ترس و نگرانی‌های مربوط به مرگ کمک می‌کند؟

اگر خودتان بخواهید در جلسه‌ای با چارچوب کافه مرگ – به شکلی که در درس مطرح شد – شرکت کنید، چه موضوعاتی را مطرح می‌کنید؟ چه دغدغه‌هایی دارید؟ دوست دارید از دیگران چه بشنوید؟

پیشنهاد عضویت در متمم

دوست عزیز.

شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمه‌ی عبور) می‌توانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.

همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همه‌ی درس‌های متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درس‌های مختص کاربران ویژه متمم را نیز می‌توانید در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های مختص کاربران ویژه متمم

از میان درس‌هایی که در فهرست بالا آمده است، درس‌های زیر از جمله پرطرفدارترین‌ موضوعات هستند:

دوره MBA  |  مذاکره  |  کوچینگ  |  توسعه فردی

فنون مذاکره  |  تصمیم گیری  |  مشاوره مدیریت

تحلیل رفتار متقابل  |  تسلط کلامی  |  افزایش عزت نفس

چگونه شاد باشیم  |  هوش هیجانی  |  رابطه عاطفی

خودشناسی  |  شخصیت شناسی  |  پرورش کودکان هوشمندتر

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری سبک زندگی من به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه سبک زندگی من

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۳۶ نظر برای کافه مرگ | حرف از مرگ و زندگی در کنار چای و قهوه

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : هیوا

    مفهوم مرگ برای من برجسته ست به دلایل زیاد برای همین واکنش آدمها نسبت به مرگ هم برام جالبه به ویژه در جمع هایی که بعد از فوت یکی از عزیزان شکل میگیره (برای مثال در ماه های اخیر که صدها نفر رو از دست دادیم). چنین جمع هایی به مفهوم کافه مرگ هم نزدیکه.

    اینجور وقتها خیلی از نقابها و پوششها کنار میره و اتفاقات تامل برانگیز زیادی میفته. از پررنگ شدن فرصت کوتاه زندگی تا پیدا کردن قطعی ترین اشتراک مون (اینکه یه روزی میمیریم و تا حدی آگاهیم به این موضوع).

    به نظرم ایده کافه مرگ یا هر فرصتی که واقعیت مرگ رو به حوزه آگاهی مون بیاره و توجهمون جلب کنه بسیار مفیده. صحبت مرگ زندگی مون رو عمیقتر میکنه (و برعکس. فرار از مرگ، زندگی مون رو سطحی تر میکنه). مخصوصاً در زمانه ای که فاصله مون از مرگ زیاده: آدمها معمولا در بیمارستان فوت میکنن و طی فرآیندهایی، کارهای لازم از شستشو تا تشیع و دفن توسط دیگران انجام میشه. همه اینها بین آدمها و مرگ فاصله ایجاد میکنه. بخشی از روان ما هم از این ایجاد فاصله استقبال میکنه و شاید موجبش هم شده.

    البته گاهی این ایجاد فاصله مفیده. مثلاً به این علت که گاهی بهتره بعضی وقتها خاطره ای که از شخص توی ذهن بعضی از نزدیکانش میمونه مربوط به لحظات آخر نباشه یا ممکنه در این زمان و شرایط، رویارویی با مرگ یا مرگ این شخص، آسیب های جدی داشته باشه

    گاهی میشنوم بعضی ها میگن از مرگ نمیترسن. برام عجیبه. نمیتونم دروغ بگم پنهانش کنم. من با وجود اینکه زیاد بهش فکر کردم و در موردش خوندم اما هنوز هم تمام جنبه های مرگ برام ترسناکه. چه مرگ خودم، چه نزدیکانم. چه خود پدیده مرگ، چه روند پیری و مردن. از بین اینها مرگ خودم شاید کمتر برام ترسناک باشه (حداقل اینطوری حس میکنم در ظاهر). اما از اینکه عزیزانم هم مرگ من رو تجربه کنن میترسم برای همین شاید عجیب به نظر برسه ولی ترجیح میدم خودم دیرتر بمیرم به همین دلیل. شاید عجیب یا حتی مسخره به نظر برسه ولی به همین دلیل یه بار به یکی قول دادم که فاصله قبرستون تا خونه رو من باید تنها برگردم نه تو.

    خلاصه به دلیل همین ترسهایی که دارم خودم به شخصه نمیتونم توی جمع کافه مرگ یا جمع های مشابه راحت حس و حالمو بگم یا مشارکت فعال داشته باشم. البته یه زمانهایی بوده که اینکار برام راحت بوده احتمالا در آینده هم تا حدی حل میشه اما فعلا به دلایلی که میدونم چیه رویارویی با چنین موضوعاتی برام سخته و شرایط و لوازم خاصی میخواد.

    از قصد با عجله فقط به بخشی از موضوعاتی که در مورد مرگ برام مهمه اشاره کردم و وارد موضوعات و جنبه هایی که به نظرم عمیقتره نشدم. شاید خوندن بعضی کتابهای خوب و تامل شخصی در این زمینه بهتر باشه.

    دیدن تجربه کسایی که با مسئله مرگ روبرو هستن هم تجربه عمیق و عجیبیه. الان سه مورد به ذهنم میرسه.

    اولیش بعضی ویدئوهای cut در یوتیوب هستن (لینک)

    دومیش هم قسمت ششم برنامه limitless ساخته آرونفسکی (که فیلم فوق العاده Fountain رو هم درباره مرگ ساخته و به حس و حال خودم درباره مرگ خیلی نزدیکه) با اجرای کریس همسورث که شاید در ابتدا بدترین انتخاب برای چنین برنامه ای به نظر برسه اما در مجموع انتخاب هوشمندانه ای بود. در چند ماه اخیر، دیدن همه قسمتهای این برنامه رو به خیلی ها پیشنهاد کردم

    اما مورد آخر، رویارویی یالوم با مرگ همسرش بود. آخرین کتاب یالوم (در مورد مرگ مرلین) که منتشر شد، صفحه اول رو که خوندم، انگار یک سیلی محکم خوردم. آنچنان که خواندنش رو دو سال بدون اینکه خیلی بهش آگاه باشم، کنار گذاشتم. یک شب که خوابم نمیبرد گفتم بذار مقدمه ش رو بخونم. چند ساعت گذشت و تا صفحه آخر نتونستم کتاب رو بگذارم کنار. حس و حالی که در طول خواندن کتاب داشتم رو نمیتونم بیان کنم و دوست هم ندارم یادآوریش کنم به خاطر شدت و فشاری که به همراه داره برام. اما در کل تجربه صادقانه کسی که خیره به خورشید (در مورد مرگ) رو نوشته و سالها درمانگر مرگ بوده، با مرگ کسی که تمام عمر عاشقش بوده خواندنیه.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .