شهود چیست؟ آیا تفکر شهودی و تصمیم شهودی مهارت محسوب میشوند؟

در درسِ سیستم یک و دو در تصمیم گیری به این نکته اشاره کردیم که یکی از بهترین مدلهایی که در حال حاضر برای درک تصمیمگیری ما انسانها وجود دارد، سیستم دوگانهای است که دنیل کانمن و آموس تورسکی پیشنهاد میکنند.
همچنین یاد گرفتیم که آنچه ما به اسم سیستم یک میشناسیم، تقریباً همان چیزی است که اکثر مردم آن را تفکر شهودی یا تصمیم گیری شهودی مینامند و در نظر میگیرند.
اما بحث دربارهی شهود و تفکر شهودی پیچیدهتر از این حرفهاست و جزئیات فراوانی دارد.
بخشی از این جزئیات را قرار است در این درس بخوانیم و بیاموزیم:
- چند مثال از تفکر شهودی و قضاوت بر اساس شهود
- تعریف شهود چیست؟ تفکر شهودی یعنی چه؟
- تفکر شهودی چه تفاوتی با تفکر تحلیلی دارد؟
- آیا واقعاً میتوان به تصمیم گیری شهودی اعتماد کرد؟
- تفکر شهودی در فضای علمی و دانشگاهی
- نقاط قوت و ضعف هر یک از این دو الگوی تفکر و تصمیمگیری چیست؟
- آیا تفکر شهودی و تصمیم گیری شهودی را میتوان یک مهارت در نظر گرفت؟ یعنی میشود برای تقویت آنها تلاش کرد؟ آیا چنین تلاشی ضروری و مفید است؟
در این درس به شناخت بیشتر مفهوم شهود و تعریف تصمیم گیری شهودی اشاره میکنیم و در آینده به بررسی راهکارهای تقویت مهارت تصمیم گیری شهودی خواهیم پرداخت.
چند مثال از تفکر شهودی و قضاوت بر اساس شهود
اگر روی خود واژهی شهود تعصب نداشته باشید و صرفاً به مفهوم شهود توجه کنید، میتوان گفت که بحث شهود و تفکر شهودی از زمانهای کهن تا همین امروز همراه ما انسانها بوده و هست.
از زمان قدیم که فالگیرها و جادوگران در گوی بلورین و جام جهاننمای خود نگاه میکردند و دربارهی آینده حرف میزدند، رفتارشان نمونهای از ادعای شهود بوده است. آنها چنان با دقت به گویهای خود نگاه میکردند که انگار شاهدِ چیزی هستند و سپس دیدههای خود را برای دیگران تعریف میکردند.
اما ادعای شهودی همیشه با هدف کلاهبرداری و فریبدادن دیگران مطرح نمیشوند. شهود در زندگی روزمره هم بهکار ما میآید. بعضی چیزها چنان شفاف پیش چشم ما تصویر میشوند که برایمان دشوار است در درستیشان تردید کنیم:
حتماً برایتان پیش آمده که در مورد چیزی (مثلاً سرنوشت یک پروژه یا یک رابطه عاطفی) خوشبین نبودهاید و به همکار یا دوست خود گفتهاید: «مثل روز برایم روشن است که این کار / رابطه به سرانجام نمیرسد.»
در این مواقع، شما اصرار ندارید جزء به جزء و با تحلیل و استدلال، از حرف خود دفاع کنید. اما حس میکنید که حاصل تمام دانش و تجربه و زندگیتان به شما میگوید که این کار یا آن رابطه، نمیتواند به سرانجامی خوب و خوش ختم شود.
مثال از تفکر شهودی کم نیست. حتی در همین چند ساعت اخیر هم ممکن است از قضاوتهای شهودی استفاده کرده باشید:
حضور همکارتان در محل کار، مدتی است که نامنظمتر از گذشته است.
او در ایمیلهای هفتهی گذشتهی خود هم چند مورد غلط تایپی داشته است. بعضی از نامهها را هم در زونکن نامناسبی قرار داده است.
همزمان از شرکت درخواست کرده که حقوق او تغییر کرده و ۵۰٪ افزایش پیدا کند.
هر یک از این موارد به تنهایی میتوانند کاملاً اتفاقی باشند یا ریشههای سادهای داشته باشند.
اما ممکن است با کنار هم قرار دادن آنها و شناختی که از قبل از همکارتان دارید به نتیجه برسید که: «او پیشنهادی از شرکت دیگری دریافت کرده و تحت هر شرایطی از اینجا خواهد رفت.»
شما هرگز نمیتوانید به صورت قطعی در این زمینه اظهارنظر کنید. استدلالی هم برای حرفتان ندارید. اما شهودتان میگوید که چنین وضعیتی به وجود آمده است.
تعریف شهود و تفکر شهودی چیست؟
مفهوم شهود (Intuition) در ادبیات علمی و دانشگاهی جهان، سرنوشتی متفاوت و عمری نسبتاً کوتاه (در حد یک قرن اخیر) دارد (+):
یکی از نخستین کسانی که شهود را به معنای امروزی آن بهکار برده، کارل گوستاو یونگ است. او در سال ۱۹۳۳ شهود (Intuition) را به صورت یک کارکرد روانشناختی که به روشی ناخودآگاه، اطلاعات دریافتی انسانها را پردازش میکند توصیف کرده است.
اما تعریفهایی که این روزها در میان روانشناسان و محققان مدیریتی رواج دارد، کمی کاملتر از تعریف یونگ (اما هنوز بر همان پایه) است:
نوعی نتیجهگیری ذهنی که فرد تصمیمگیرنده بر اساس تجربیات و هیجانات گذشتهی خود به آن میرسد (+).
افکار و ترجیحاتی که به سرعت به ذهن میرسند و برای شکلگیری آنها، تلاش و تأمل چندانی انجام نمیشود (دنیل کانمن).
شهود، روشی برای ترجمه کردن تجربههای ما به قضاوت و تصمیم است (گری کلین در کتاب قدرت شهود)
اگر بخواهیم برخی ویژگی های تفکر شهودی را بر اساس آنچه در تعریفهای بالا آمده کنار هم بگذاریم به سه مورد کلیدی میرسیم:
بهترین روش برای درک تفکر شهودی (و به تبع آن تصمیم گیری شهودی) این است که آنها را روبروی تفکر تحلیلی قرار دهیم.
تفکر تحلیلی و تصمیم گیری تحلیلی یک فرایند مکانیکی و کاملاً مشخص دارد:
به محض طرح یک مسئله یا مشکل، باید تمام گزینههای ممکن را روی میز گذاشته و برای هر کدام، بیشترین اطلاعات در دسترس را گردآوری کنید.
سپس معیارهای تصمیمگیری خود را مشخص کرده و ارزش هر گزینه، منافع، هزینهها و ریسکهای احتمالی آن را بسنجید.
در پایان بهترین گزینه را انتخاب کرده و اجرا کنید.
اما تفکر شهودی از مسئله به پاسخ میپرد؛
و در این میان، همهی مراحل رسمی و از پیشتعیینشدهی فرایند تصمیمگیری را نادیده میگیرد.
آیا واقعاً میتوان به تصمیم گیری شهودی اعتماد کرد؟
دوست عزیز. مطالعه مجموعه درسهای تصمیم گیری پیشرفته، صرفاً برای کسانی امکان پذیر است که هر دو شرط زیر را دارا باشند:
- کاربر ویژه متمم باشند.
- پروژه درس تصمیم گیری را انجام داده باشند و پروژه آنها پذیرفته شده باشد.
ضمناً اگر کاربر ویژه متمم باشید، به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که فهرست آنها را میتوانید در اینجا ببینید:
البته از میان درسها و مطالب مطرح شده، ما فکر میکنیم شاید بهتر باشد ابتدا مطالعهی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
و سپس به سراغ تصمیم گیری پیشرفته بیایید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تصمیم گیری پیشرفته به شما پیشنهاد میکند:
- درس تصمیم گیری پیشرفته (ریسک و شهود)
- شهود چیست؟ آیا تفکر شهودی و تصمیم شهودی مهارت محسوب میشوند؟
- گری کلین | کتاب قدرت شهود و بررسی شهود در روانشناسی
- اهمیت داستان گویی و داستان سازی در تصمیم گیری تشخیصی
- تصمیم گیری شهودی | نقش انتخاب سوال کلیدی درست در تصمیم گیری بهتر
- قضاوت درباره طعم کیک بر اساس یک برش | نالینی آمبادی
- چه زمانی به تصمیم گیری شهودی اعتماد کنیم؟ (۱)
- کالبدشکافی پیش از مرگ | شیوهای برای ارزیابی تصمیم گیری
- نقش احساسات در تصمیم گیری – قسمت اول
- تفاوت ریسک و عدم قطعیت (ابهام / عدم اطمینان)
- انواع احتمال | سه مفهوم متفاوت احتمال در گفتگوها و تحلیلها
- تصمیم گیری گروهی | مزایا، معایب و انواع روشها
- انواع سبک های تصمیم گیری
- انواع سیستمهای رای گیری | چند روش رای گیری برای تصمیم گیری گروهی
- روش دلفی چیست و چه کاربردی دارد؟
- نظریه چشم انداز (تئوری چشم انداز) | دانیل کانمن و آموس تورسکی
- درد از دست دادن | مثالی از دن اریلی برای نظریه دورنما
- تصمیم گیری سازمانی | چک لیست تصمیم گیری برای مدیران
- کتاب بینش و تفکر شهودی (دیدن آنچه دیگران نمیبینند) | گری کلین
- ماکس بیزرمن | نویسنده و محقق در مذاکره و تصمیم گیری
- کار اخلاقی چیست؟ | مروری بر داستان دزدی از داروساز (لارنس کلبرگ)
- کتاب مدیران و چالش های تصمیم گیری | ماکس بیزرمن
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
قسمت اول سوال:
فکر میکنم در حوزهی انتخاب و خرید کتاب، در این جنس از مهارت شهودی، وضعیت مطلوبی داشته باشم.
طبیعتاً بخشی از دلیلش به خاطر انباشت زیاد Patternهاست.
طی سالهای گذشته، حجم زیادی کتاب خریده یا مطالعه کردهام و طبیعتاً در ذهنم، رابطهای بین متغیرهای مختلف کتاب و رضایت من از مطالعهشون شکل گرفته.
البته مطلبی هست که در درس اشاره نشده، و نمیدونم از نظر علمی درسته یا نه. اما احساس میکنم هر چه هزینههای انتخاب یا حساسیت انتخاب، بالاتر بره، الگوهای قبلی، بهتر تحلیل و طبقه بندی و انباشه میشن و کیفیت تحلیلهای شهودی بعدی رو بهتر میکنن.
اخیراً که کمتر میتونم کتابهای مورد نظرم رو از ایران بخرم و مجبور میشم به خاطر خرید کتاب به مسافرت برم، حساسیت این کار برام بیشتر شده و - جدا از کتابهایی که از قبل، اسم و مشخصاتشون رو میدونم - گاه در عرض دو یا سه روز، بیش از 2000 کتاب رو در حوزههای مورد علاقهام بررسی میکنم.
احساس میکنم الان پارامترهای متعددی در کنار هم، باعث شکل گیری تصمیم گیری من میشن که البته وزن یا اهمیت هیچکدوم رو هم نمیدونم و حتی نمیخوام بدونم. همهی اینها در کنار هم، یک تصویر میسازند که به نظر من، خریدنی یا نخریدنی است (و طبیعتاً مغزم در نهایت باید بین سه گزینهی الان میخرم، هرگز نمیخرم، بعداً دوباره بررسی میکنم) یکی رو انتخاب کنه.
بعضی از پارامترهایی که میدونم در تصمیم شهودی من نقش دارند (مستقل از سهم و میزان اهمیتشون که مشخص نیست) اینها هستند:
* اسم نویسنده
* توضیح پشت جلد
* صفحهی تقدیم کتاب
* کسانی که در کتاب Praise آنها منتشر شده
* فهرست مطالب
* مطالعه دو پاراگراف تصادفی از دو نقطهی کتاب
* مرور آخرین فصل کتاب
* مطالعهی اولین جملهی کتاب
* اینکه آیا کتاب، همزمان دو شکل Hard Cover و Soft Cover رو داره یا نه.
الان احساس میکنم در این حوزه میتونم مدعی باشم که شاید ده میلیون تومان پول رو در عرض دو یا سه روز برای انتخاب کتاب از بین یک میلیارد تومان کتاب، با چنان دقتی انتخاب میکنم که اگر خودم پس از یک عمر صرف وقت و مطالعهی تمام اون کتابها، بخوام دوباره تصمیم بگیرم، شاید کمتر از 5% تغییر در تصمیمم ایجاد بشه.
پاسخ سوال دوم: تشخیص اینکه ارتباط با چه کسانی برای من میتونه برای من اثربخش یا غیراثربخش باشه.
فکر میکنم یکی از بزرگترین ضعفهای تصمیم گیری شهودی من اینه.
بارها شده حسم به من گفته که ایجاد رابطه با یک نفر (چه دوست، چه همکار، چه شریک کاری و هر چیز دیگری از این دست) میتونه خیلی موثر و مولد باشه. اما بعد از مدتی دیدهام که قضاوت نادرستی داشتهام.
در مقابل، بارها شده که به اجبار با کسی آشنا شدهام یا به علت شکست در فرار کردن از یک جلسه، با فردی دوست شدهام و مدتی احساس میکردهام که این آشنایی، فقط اتلاف وقت و منابع است. اما بعدها دیدهام که چقدر نقش مهمی در زندگیام ایفا کرده.
فعلاً برای اینکه مطمئن باشم خطای کمتری انجام میدهم، این نوع تصمیمها را همچنان با سیستم دو، اتخاذ میکنم و اجازه نمیدهم سیستم یک، تاثیر زیادی در این زمینه داشته باشد.
اما برای تقویت شهود در این حوزه، احساس میکنم مشکل اصلی من، خطای شناختی اثر هالهای یا Halo Effect است.
به سختی میتوانم یک حوزه از ویژگیهای یک شخص را به دیگر حوزهها تعمیم ندهم.
مثلاً نمیتوانم بپذیرم کسی که به صورت پیوسته مطالعه نمیکند، میتواند عقل هم داشته باشد.
یا اینکه هرگز باور نمیکنم کسی که در سن و سال دوستان من است و تا دکترا ادامه تحصیل داده، وقتش هیچ ارزش و نظرش هیچ اعتباری داشته باشد. چون در یک مورد، به نظرم تصمیم غلط گرفته.
کسی هم که حتی یک یا دو بار در سال به مهمانی و پارتی میرود، به نظرم هرگز درکی از وقت و منابع و ... ندارد.
خودم میدانم که هر سه قضاوت فوق، و دهها قضاوت دیگر از این جنس، کاملاً نادرست هستند و چنین جنبههایی از زندگی را نمیتوان به همه جا تعمیم داد.
اما هر گاه، سیستم تحلیلی دو را کمرنگ میکنم و به شهودم در این زمینه اجازهی دخالت میدهم، سریعاً قوانین فوق و دهها قانون دیگر را وارد تصمیم گیری میکنم!
پی نوشت: برای دوستانی که اثر هالهای را نمیشناسند، شاید آن داستان قدیمی زمان حکومت پهلوی، مثال خوبی باشد که ماموران، به خانهی مردی کمونیست ریختند تا او را بازداشت کنند و بر دیوار اتاق، تصویر مارکس را دیدند (که البته نمیشناختند). یکی از ماموران گفت: خاک بر سرت که پدر بزرگت تا این حد مومن بوده و تو کمونیست شدهای.
با سلام:
با توجه به اینکه بنده در بخش اعتباری بانک کار می کنم وبر اساس متن درس و بحث اینکه شهود بدون داشتن تجربه و توان تجزیه و تحلیل سریع بر اساس الگو های تجربه شده ، خیلی معنا دار نیست و شاید در موارد مد نظر ما نیز نگنجد ، من نیز بر اساس تجربه و با پرسیدن چند سئوال از متقاضی اعتبار تا حدودی توانایی و اهلیت آن را برای دریافت اعتبار تشخیص می دهم . توضیح این که در بحث بانکداری مانند سایر جاها عدم تقارن اطلاعات به شدت بالاست و متقاضی اطلاعات مناسبی ارایه نمی دهد و با توجه به عدم وجود سیستم های خوب راستی آزمایی، ممکن است ریسک مارا بسیار بالا ببرد و مخصوصا اگر متقاضی جدید باشد و سوابق کاری پیش ما نداشته باشد . موضوع دولتی بودن موسسه اینجانب را نباید از نظر دور داشت که به توجه به داشتن رانت ، اشخاص تلاش زیادی برای استفاده از ان دارند و ریسک ما را بالا می برند. از طرفی با وجود تجربه بالا چند با سعی کرده ام که خودم به همرا شخصی در زمینه ای کسب و کاری را شروع کنم و در تشخیص این فرد و پیدا کردن خصوصیات مورد نظر در ان اشتباهات زیادی کرده ام و هنوز در این وادی ضعف زیادی دارم. این مسیر نیز نیاز به تجربه زیادی دارد و پیدا کردن شریک تجاری از پیدا کردن شریک زندگی سخت تر است و این موضوع در سطح بین الملل و مخصوصا خاور میانه سخت تر شده است. هم چنین امروزه با توجه به اینکه دوستی ها بر اساس منافع و مصلحت صورت می گیرد و مانند دوران جوانی بدون مناسبت با کسی تعامل ان چنانی برقرارنمی شود، در انتخاب دوستان جدید نیز اکثرا با اشتباه مواجه هستم و دیری نمی پاید . بنا بر این هر موقع کسی از در دوستی بر می آید با شک و تردید به آن می نگرم و تقریبا می دانم که نتیجه ای ندارد.
سلام
۱٫ با توجه به نوع فعالیت سالهای اخیر بنده یکی از کارهای من انتخاب مناقصاتی است که اسناد آنها باید خریداری شود و در آنها شرکت کنیم. در سالهای اول تقریباً تمام اسناد مناقصات مربوط به فعالیت های شرکت خریداری میشد. منتها الان با مطالعه تنها آگهی مناقصات می توانم پیش بینی بسیار خوبی داشته باشم که کدام مناقصات باید اسناد آنها تهیه شود(تقریباً ۵۰ درصد آگهی ها کنار گذاشته می شود).
مطالعه و شرکت در تعداد زیادی مناقصه و همچنین برد و باخت های متعدد، باعث شده با چک کردن مواردی بتوانم پیش بینی کنم که سرانجام این مناقصه چه خواهد، این امر باعث کاهش هزینه و صرفه جویی بسیار در وقت مفید افراد در شرکت شده است.
همچنین به جای مطالعه تمام صفحات اسناد با چک کردن مواردی خاص می توانم متوجه شوم که آیا باید زمانم را صرف مطالعه و بررسی تمام صفحات آن بکنم یا خیر.
به طور مثال در کار ما حجم کالا و زمان تحویل و شرایط پرداخت جزو موارد کلیدی محسوب می شود. به طور مثال تصور کنید زمان تحویل کالا ۱ ماه بعد از عقد قرار داد است در صورتی که تولید کننده من برای تحویل کالای سفارش شده بدون در نظر گرفتن مدت زمان حمل ۲ ماه زمان می خواهد.
۲٫ در مورد دوم نیز به مسئله ای در مورد همین کار اشاره می کنم. به این علت که من خودم فردی شهودی هستم( بر اساس نتیجه آزمون http://en.wikipedia.org/wiki/Julian_Rotter) در مورد بسیاری از تامین کنندگان خارجی دچار اشتباه میشود و البته گاهی مجبورم که حرف های آنها در مورد کیفیت و زمان و نحوه معامله را قبول کنم، ولی متاسفانه در چند مورد دچار اشتباه شدم. به طور مثال در مورد فردی پاکستانی که بسیار فرد متدین و معقولی به نظر می آمد بعد بازدید از کارخانه به او اطمینان کردم ولی در آخر ۳۰۰ تن کالای صنعتی داشتم که با استاندارهای مشتریم مطابقت نمی کرد.
فکر می کنم مطالعه در مورد روحیات و فرهنگ های کشورهای مختلف
استفاده از تجربیات افراد دیگر در مراودات مالی
آشنایی بیشتر با مقررات و اصول قرارداد های بین المللی
دگذر زمان در تصمیمات شهودی من کمک شایانی کند.
– فکر میکنم در مورد عکس دیدن تقریبا آدم حرفهای شدم. در انتخاب افراد و صفحههایی که عکس های خوبی میگذارند، انتخاب عکاسهایی که در فضای آلوده به تقلید اینستاگرام عکاس خوبی به شمار می روند تا حد زیادی درست گزینش می کنم.
یکی از دلایل آن اینست که کتابهای مرتبط زیاد خواندم و تقریبا مطالعه جانبی از طریق سایتها به من کمک زیادی می کند.
علاوه بر این عکس زیاد میبینم و معمولا با حوصله بیشتری این کار را انجام می دهم و این خود دلیلی بر تقویت این مهارت است.
– در زمینه کتابهایی که به توسعه و رشد فکری کمک میکنند به راحتی و به سرعت نمیتوانم تصمیم بگیرم.
فکر می کنم شروع کردن از کتابهای معرفی شده توسط متمم و دوستان متممی راه حل خوبی باشد. یا خواندن وبلاگهای نویسندهها مثل ست گادین برای آشنا شدن با شیوه تفکرشان.
من قبلا علاقه عجیبی به دیدن فیلم داشتم که الان تعدیل شده است لذا هیچ فیلمی از دست من در نمی رفت در نتیجه سناریوهای زیادی در حافظه من ذخیره شده بود که بعنوان الگوها در نظر گرفته می شوند لذا با دیدن چند دقیقه فیلم کل فیلم را حدس می زنم که اغلب درست در میاید
اما نکته قابل توجه دیگر در حس ششم یا شهود کار کرد ذهنی شماست که چه مقدار روی قدرت ذهنی خود کار کرده باشید مسله تله پاتی و القای فکر جز همین مسایل است من زمانی روی خود هیپنوتیزم کار می کردم ذهنم خیلی قوی شده بود اگر می خواستم کسی با من تماس بگیرد در ذهن تکرار می کردم که زنگ زده است و در حال صحبت هستم و در اکثر مواقع آن افراد در آن زمان با من تماس می گرفت. یا در بازی تخته نرد کامپیوتر در بعضی مواقع هر تاسی که می خواستم می آمد
تصمیم گیری سریع در معاملات سرمایه گذاری خرید و فروش جز زمینه هایی است که می خواهم تصمیم گیری شهودی را تقویت کنم که برای این موضوع تصمیم گرفتم پیش از پیش در این معاملات بصورت ناظر شرکت کنم تا الگوهای بیشتری از این معاملات در ذهن بخاطر بسپارم از سمت دیگر باید مراحل داد و ستدها را پیاده سازی کنم و اینقدر تمرین کنم تا این مراحل ملکه ذهنم بشود وقتی ملکه شد از حالت خودآگاه به ناخودآگاه منتقل می شود جالب است بدانید از قدر پردازش ۴۰۰ میلیارد بیت بر ثانیه قدرت مغز تنها ۱۰ هزار بیت بر ثانیه توسط خودآگاه انجام می شود و مابقی توسط ناخودآگاه مصرف می شود پس فکر کنم شهود بیشتر یعنی استفاده بیشتر از ناخودآگاه که مراقبه های فردی نیز می تواند به این امر کمک کند
قسمت اول تمرین، تصمیم گیری در مورد خرید کتاب:
معمولا وقتی می خواهم کتابی بخرم، صفحه ای تصادفی را باز می کنم و چند پاراگراف آن را می خوانم و تا حدودی بر اثر شیوه نگارش و یا ترجمه آن و طرز بیان مطالب می توانم حدس بزنم که آیا این کتاب کتاب خوبی هست و یا نه؟ بارها شده که چند صفحه از کتابی را خوانده ام و دوست نداشتم اما به دلایل مختلفی انند شهرت کتاب ادامه به خواندن آن کردم اما بعد متوجه شده ام شهود اولیه من درست بوده است! نمونه های فعلی ناشی از خواندن کتاب های قبلی و توجه به نگارش و ساختار کتاب است و البته بعد از خواندن نقد ها و فکر کردن در مورد آن. همچنین ارتباط دادن مطالب با کتاب ها و مطالب دیگر کمک شایانی به درک گسترده تر و عمیق تر کتاب می کند که طبیعتا منجر به قوی تر شدن تصمیم گیری شهودی من می شود.
در مورد فیلم هم همینطور است، وقتی چند دقیقه از فیلمی را می بینم می توانم نسبت به کلیت خوش ساخت بودن آن و ارزش دیدن یا ندیدن آن تصمیم بگیرم.
در مورد خرید خیلی بر خرید منطقی تاکید داشتم که منجر می شد برای هر خریدی(مخصوصا در حوزه تکنولوژی) وقت و انرژی زیادی بگذارم و خودم را اذیت کنم اما بعد از مطالعه مجموعه درس های مهارت تصمیم گیری توانستم بیشتر به تجربه ها و اطلاعات خودم تکیه کنم و سریعتر و راحت تر تصمیم بگیرم و از تصمیم خودم رضایت بیشتری داشته باشم.
تمرین دوم:
دوست دارم در زمینه شناخت آدم های دیگر تجربه های بیشتری به دست بیاورم تا بتوانم با آنها ارتباطی با هزینه کمتر و راحت تر برقرار کنم. فکر می کنم حضور بیشتر در جمع ها و شروع فعالیتی مدنی و اجتماعی بتواند به من کمک شایانی بکند به شرطی که کاری تیمی و در ارتباط با دیگران باشد.
قسمت اول تمرین :
من در میانجیگری بین افراد و یا افرادی که از من دلخور هستند، تا حدودی تصمیمات خوبی میگیرم و در این زمینه از خودم راضیم.
نمونهها و دادهها و یا به زبان سادهتر تجربیات قبلیام در این زمینه به قرار زیر میباشد:
قسمت دوم تمرین :
من معمولا برای ایجاد روابط جدید با افراد توانایی زیادی در تصمیمگیری ندارم و گاهی اوقات به دلیل ترس از یک رابطه بد، آن قدر این مسئله را به تاخیر میاندازم که به طور کامل آن را فراموش می کنم .
۱ کارتون و کاریکاتور
بیش از ده سال است که کاریکاتور می کشم و در تمامی سال های فعالیتم، روزانه حداقل ده کاریکاتور را تماشا کرده ام. همچنین تقریبا مروری بر تمامی مجلات کارتون و کاریکاتور ایرانی داشته ام. در کنار اینکه تاکنون آثارم در مجموعه آثار برگزیده بیش از ۱۰۰ جشنواره خارجی چاپ شده است.
همه این موارد باعث شده تا در حوزه کارتون و کاریکاتور تصمیم های شهودی بهتری بگیرم. این نوع تصمیم گیری در داوری جشنواره ها و همینطور انتخاب آثاری که قرار است برای انتشار انتخاب کنم، کمک بسیاری به من می کند.
۲ نوشتن و نویسندگی
در حال در تلاشم با مطالعه آثار تخیلی و غیر تخیلی و همچنین تمرین مدوام نوشتن، مسیر پرورش تصمیم گیری شهودی ام را در زمینه نوشتن و نویسندگی تسریع و تسهیل کنم.
من دریکسری از خریدها مثل خرید میوه یا لباس شهود قابل قبولی دارم .
دوس دارم درپیش بینی عکس العمل ویا رفتار افراد بیشتر از شهودم استفاده کنم.
یکی از مواردی که میتوانم تصمیم گیری شهودی خوبی داشته باشم تشخیص مشتری بالفعل از مشتری بالقوه است: از آنجا که سالها در کار فروش کار کرده ام و تیمهای فروش زیادی را مدیریت کرده ام، خیلی از مواقع میتوانم تشخیص دهم این مشتری که درخواست خرید داده است آیا واقعا الان قصد خرید دارد یا فعلا در حال جمع آوری اطلاعات است یا صرفا قصد محک بازار را دارد. هرچند خطاهایی هم دارم.
معمولا در حوزه ساختمان وقتی نقشه ای میامد زیر دستم که طراحی کنم در اثر طراحی زیاد و دیدن الگو های مختلف وقتی ابعاد زمین را مشتری بهم میداد که براش طرحی بزنم اولین سوالی که میپرسید این بود که ایا چیز خوبی از این زمین در می اد؟ من بدون اینکه طرحی زده باشم با توجه به تجربه ام میگفتم بله یا خیر یا ایرادات احتمالی را گوشزد میکردم و بعد از طراحی ومراجعه مشتری میدیدم که مشتری متعجب میشد که شما چطور بدون طراحی حدس میزدید که این ایراد وجود دارد بنابر این میتوانم بگویم تمرین بسیار و دیدن الگو ها بهترین راه ممکن جهت تشخیص یا تصمیم شهودی و آنی است اما تنها راه شهودی نیست.
فکر کنم در تشخیص فیلم خوب از فیلم های سطحی در همان چند دقیقه ی اول فیلم، دارای چنین شهودی باشم. به احتمال زیاد به دلیل زیاد فیلم دیدن در چند سال گذشته و همینطور دنبال کردن نقدهایی که در مورد فیلم گفته شده باشه.
اما حوزه ای که بسیار علاقه مندم که در آن مهارت تصمیم گیری شهودی پیدا کنم و در حال حاضر از آن بی بهره ام در انتخاب نمایشنامه ی مناسب از منظرهای مختلف است، چه مناسب بودن نمایشنامه برای کسانی که میخواهم برایشان اجرا کنم چه داشتن امکانات نمایشی تا توانایی و قدرت اینکه کار را به مرحله ی آخر و اجرا برسانم (مانند بازیگر و دکور و زمان و موارد دیگر) و یکی از مهمترین ها اینکه ضرورتی برای اجرای چنین نمایشی در آن مقطع زمانی برای آن قشر از مردم وجود دارد یا نه؟ به نظر میرسه برای چنین انتخابی با رعایت تمام جوانب کار نیاز به داشتن مهارت عالی تصمیم گیری شهودی دارم. به نظرم برای پرورش چنین شهودی باید به تعدادبالا و خیلی خیلی زیاد نمایشنامه بخونم و همینطور کارهای زیاد نمایشی ببینم و نسبت به واکنش مردم به نمایشهای مختلف و متفاوتی که میبینند حساس باشم.
در تمرینى که قبلا براى همین درس نوشته بودم ، اشاره کرده ام که من در تصمیم گیرى شهودى براى خرید کتاب ضعیف هستم .
بعد از خوندن مجدد درس و فکر کردن در مورد اون به این نتیجه رسیدم که این مسئله برمى گرده به طرز تفکر اساسى و رفتار من درباره ى خرید کردن ( شکل کلىِ خرید ) .
همیشه تمایل دارم که فرآیند خرید کردن رو کوتاه کنم و از وقت اون براى کارهاى دیگه بگذارم . این موضوع باعث شده در موقع خرید کتاب هم ذهنم یک سوگیرى به سمت خرید ، به شکل کلىِ اون بره و براى کتاب خریدن هم همان عجله رو به کار ببرم .
دوباره خوندن این درس ها برام خوب و مفید بودن . نکاتى که از درس هاى دیگه مى خونیم ، انگار با هم ادغام میشن و حالا با خوندن مجدد اون ها به تصمیم گیرى بهتر کمک میکنن .
قریب به ۸ سال است که در مشاغل مختلف و در سطوح مختلف به عنوان بالاسری(= مدیری که فهمیده سواد مدیریت نداره) فعالیت کردم و با توجه به اینکه عموما” مشاغل نوپا بوده اند که واردشان شدم و خودم تیم تشکیل دادم و نیرو جذب کردم، لذا مرتبا” فضای جلسه مصاحبه شغلی رو بعنوان مصاحبه کننده تجربه کردم و این باعث شده صدها نمونه مختلف از افراد جویای کار و صدها نمونه رفتار مختلف در جلسات مصاحبه دیده ام و نتیجه همکاری با افرادی که پذیرفته بودمشان را در حافظه ام دارم. شاید بتونم ادعا کنم این تجربه باعث شده تا حد خاصی مهارت تصمیم گیری شهودی در حوزه استخدام نیرو رو در وجود خودم ببینم. به گونه ای که بارها پیش میاد از شخص خاصی که قراره استخدامش کنم ، قلبا” راضی نیستم ولی دلیلی برای ردش ندارم و تحت تاثیر رزومه و سایر عوامل محیطی استخدامش میکنم اما بعد از مدتی متوجه میشم بهتر بود به حس روز اولم وفادار میموندم و استخدامش نمیکردم و بالعکس بارها شده کسی رو استخدام نکردم اما چون قلبا بهش اعتقاد داشتم ارتباطم رو باهاش حفظ کردم و متوجه شدم که در مجموعه دیگری وارد شده و بسیار مفید بوده
برای رجوع به حساب شخصی فرد و یا برداشت از حساب جاری شخص سومی به وسیله چک ارائه کارت ملی الزامی است، برای پایین آوردن ریسک کار باید این مرحله عملیاتی شود چه بسا بنده بارها این کار را بدون ارائه کارت ملی مشتری و با تکیه بر شهود انجام داده ام. زمانی که مشاهده میکنم فرد کارت ملی را آماده و برای ارائه در دست دارد با تکیه بر شهود کارت را با مشخصات فرد ذینفع مطابقت نمی دهم چون مطمئن هستم هیچ مغایرتی وجود ندارد، مجددا زمانی که فردی کارت شناسایی غیر از کارت ملی ارائه می کند با تکیه بر شهود و ارزیابی مراجعه کننده برداشت را برای ایشان انجام خواهم داد، تصحیح می کنم که در همه موارد این اتفاقات تکرار نمی شود.
برای خرید کالا و البته برای صرفه جویی در زمان و یا شاید نداشتن حوصله کافی سعی میکنم برای خرید بهتر از شهود استفاده نمایم و برای مطلع شدن از قیمت واقعی کالا بجای استعلام قیمت کالایی خاص، فروشنده را مورد ارزیابی قرار دهم و بعد از مطمئن شدن از صدق گفتار وی کالا را خریداری نمایم ولی متاسفانه گاهی دچار اشتباه می شوم و سعی در تقویت این موضوع دارم.
یکی از مواردی که خیلی راحت نظر می دهم راجع به ایرادات املائی بعلاوه ایرادات فنی مستندات در حوزه کاری ام می باشد و علت آن سالها تجربه در این حوزه می باشد.
دیدگاه مدیران ارشدم را راحت درک می کنم و در مسائل سازمانی آنها را رعایت می کنم. فکر می کنم در طول تحصیل و کار با الگوهای زیادی سرو کار داشته ام.
چون فرد رکی هستم و در مسائل فنی راحت و بدون تعارف اظهار نظر می کنم بنظر خودم راحت نمی توانم اعتماد افراد را جلب کنم مگر اینکه زمان نسبتا طولانی را با من کار کرده باشند . دوست دارم مهارت خودم را در جلب اعتماد افراد افزایش بدهم.
توانایی پیدا کردن قسمت مهم مطالب. سالها در مدرسه جز دانشآموزان علاقهمند به درس نبودم و شب قبل امتحانات مجبور میشدم بار تمامی روزهای گذشته را به دوش بکشم، به همین دلیل باید میتوانستم مطالب مهم کتاب را گلچین کنم. این توانایی بعدا که به درس علاقهمند شدم بسیار به من کمک کرد.
سلام برمتمیهای عزیز ومتشکرم از دوستانی که با تائید پروژه من ،امکان مطالعه این درس رو برام فراهم کردند.
یکی از خصوصیاتی که دارم اینه که هرساعتی از شبانه روز خواب باشم چند دقیقه قبل از اینکه زنگ ساعت ویا تلفن بصدا دربیاد بیدار میشم وبارها نیمه شب بیدار شدم وداشتم فکر میکردم که چرا بیدارشدم که بعد از دو سه دقیقه تلفن زنگ زده وکار داشتند .نمیدونم این مطلب به شهود ربط داره یا نه؟
یکی از مواردی که تصمیم های شهودی خوبی میگیرم ارائه راه حل برای مشکلات تعدادی مراجعینم میباشد که بر اثر مطالعه ودیدن موارد بسیار زیاد وتجربه بدست اومده وبارها مراجعینم به افراد دیگر واساتید این حوزه مراجعه کردند وانها هم تصمیم اولیه را تایید کردند که این باعث اعتماد انها به من وهمچنین افزایش اعتماد به نفس من در این زمینه شده.
در این حوزه احتیاج به افزایش شهود دارم:
۱-شناسایی رفتار واخلاق افراد وچگونگی جلب اعتماد انان واینکه در زمینه مشکلشون چی انها را راضی میکند چرا هر چی توضیح میدیم که با توجه به اینهمه شواهد وازمایشات ومدارک ،مشکلی ندارید بازهم میپرسن پس چرا؟واخر هم با نارضایتی خداحافظی میکنند.
۲-یکی از جاهایی که دوست دارم بتونم تصمیم درستی بگیرم در مورد اعتماد به افراده وقتی که از نیاز مالیشون میگن ، نیازهای جسمی وتا حد زیادی روحی رو میتونم درست تشخیص بدم ولی بارها به کسانی کمک مالی کردم که بعدها متوجه شدم نیازمند نبودند البته در این موارد بیشتر نگران اینم که به یک نیازمند واقعی کمک نکنم.
ایده یک کسب وکار وقتی کسی حرف در مورد ایدش حرف میزنه میتونم حدس بزنم چه مقدار روی ایده اش وقت گذاشته
علاقه دارم بتونم اینده یک کسب وکار پیش بینی کنم خواندن تاریخچه شرکتها فکر می کنم مفید باشه
۱- درک وضعیت روحی افراد و تصمیم برای انتخاب بهترین راه حل برای بهتر شدن حال افراد، خیلی مواقع با دیدن چشم های آدما می فهمم که وضعیت روحی مساعدی داره یا نه و به طبع آن تصمیم می گیرم که بدون دخالت در مسائل شخصی فرد بهترین راهکار را برای بهبود حال درونی شخص پیدا کنم.
۲- داشتن عکس العمل سریع در مواقع بحرانی، این مسئله در دوره نوجوانی ام یکی از دغدغه های من بود. این که در بدترین حالت ها نمی توانستم به سطحی از پایداری ذهنی برسم که بتوانم تصمیمی هرچند غلط داشته باشم به عبارتی در شرایط بحرانی شوکه میشوم اما با علم به این ضعف و سعی در برطرف کردن آن در بلند مدت توانستم از آن حالت شوک در این وضعیت خلاص شوم اما هنوز نتوانستم به تصمیم گیری بهینه در این شرایط برسم و همیشه بعد از گذر زمان متوجه گزینه های بهتری می شوم.
خب من مهندس عمرانم . وقتی نقشه های محاسباتیه یه ساختمان رو میزارن جلوم تا حدود قریب به یقین میتونم در مورد صحت و سقم اون و استحکام ساختمان اعلام نظر کنم و تصمیم گیری کنم . نیازی به کنترل کامل محاسبات و وقت گذاشتن ندارم . طبعا این شهود من از بررسی و محاسبات زیادیه که قبلا تجربه کردم و به قول شما الگوهای مختلفی از ساختمان از حیث طبقات وسعت و بتنی یا فلزی تو ذهن من هست .
مورد دوم راستش من در خصوص تشخیص موقعیت های خوب تجاری و اقتصادی در زمینه مسکن اصلا شهود قوی ای ندارم و باید وقت زیاد برای پرس و جو و تحلیل و آنالیز اون بزارم .