رشته مدیریت بازرگانی | معرفی سرفصلهای مدیریت بازرگانی و مقایسه با رشته MBA
بعضی رشتهها در کشور ما همیشه گرفتار سوءتفاهم بودهاند و بخش بزرگی از جامعه، درک درستی از آنها نداشته است.
تا همین یک یا دو دهه قبل، کم نبودند کسانی که فکر میکردند مهندسان سختافزار، متخصص تعمیر کامپیوترها هستند و تخصص مهندسان مکانیک در تعمیر خودرو خلاصه میشود. کسانی هم بودند که مهندسی پزشکی را چیزی شبیه یکتیر-دونشان میدانستند. رشتهای که فرد را همزمان به دو علم مهندسی و پزشکی تجهیز میکند. هماکنون هم در زمینهٔ رشتههایی مانند هوش مصنوعی و بیوانفورماتیک که اخیراً رونق بیشتری پیدا کردهاند، برداشتهای اشتباه فراوانی وجود دارد.
در این میان، رشتهای هست که عمر آن در کشورمان به سهچهارم قرن رسیده و انتظار میرود پس از این مدت طولانی، شناخت کافی از آن وجود داشته باشد، اما همچنان فارغالتحصیلان این رشته در بازار کار با سوءتفاهمهای فراوان روبهرو میشوند. این رشته مدیریت بازرگانی است.
بسیاری از کسانی که میخواهند در کنکور شرکت کنند، تصویر شفافی از آینده شغلی مدیریت بازرگانی در ذهن ندارند. حتی مدیران منابع انسانی و مسئولان استخدام هم گاهی با اصرار بر این که به فردی با تخصص MBA نیاز دارند، فرصت استخدام و بهکارگیری فارغ التحصیلان مدیریت بازرگانی را از دست میدهند.
موضوع دیگری هم به تقویت این سوءبرداشتها کمک کرده است. «مدیر بازرگانی» در شرکتها و سازمانها معمولاً به کارهایی از جنس خرید و فروش و تدارکات و معاملات میپردازد. همین باعث میشود که عدهای به اشتباه فکر کنند مدیریت بازرگانی یک رشته دانشگاهی است که مدیر بازرگانی پرورش میدهد.
در این درس متمم قصد داریم کمی دربارهٔ رشته مدیریت بازرگانی و سرفصلهای مدیریت بازرگانی صحبت کنیم و سپس به مقایسه مدیریت بازرگانی و رشته MBA بپردازیم. پس از اینکه بگوییم رشته بازرگانی چیست خواهید دید که تفاوت میان این دو رشته، بسیار کمتر از چیزی است که بسیاری از مردم تصور میکنند و ادعای گزافی نیست اگر بگوییم رشتهٔ مدیریت بازرگانی در جامعهٔ ما با «بحران روابط عمومی» مواجه است.
تاریخچه رشته مدیریت بازرگانی
در سال ۱۳۳۳ هجری شمسی قراردادی میان دانشگاه تهران و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی منعقد شد تا رشتههای مدیریت اداری و مدیریت بازرگانی در این دانشگاه شکل بگیرد. این اقدام چنان تأثیرگذار بود که دکتر مهدی الوانی و همکارانش، در مقالهشان با موضوع مرور تاریخچه مدیریت در ایران، سال ۱۳۳۳ را آغاز عصر شکوفایی مدیریت در ایران مینامند.
سیر تاریخی دانش مدیریت در ایران (دانلود فایل PDF)
توجه کنید که آن زمان، فقط چهل سال از مرگ فردریک تیلور، نظریهپرداز کلاسیک مدیریت میگذشت و فقط چهار سال از آغاز تدریس پیتر دراکر، برند افسانهای مدیریت، در دانشگاه نیویورک گذشته بود. بنابراین میتوان گفت بدنهٔ دانش مدیریت در جهان، هنوز آنچنان که باید شکل نگرفته بود و فهرست بلندبالای گرایش های مدیریت مانند امروز وجود نداشت.
در آن دوران تصور عمومی این بود که مدیریت سه نوع است: مدیریت دولتی، مدیریت تولید و مدیریت بازرگانی:
مدیریت دولتی
انتظار میرفت دانش مدیریت دولتی به کمک کسانی بیاید که در بدنهٔ دولت کار میکنند و در سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای کلان دخیل هستند. مدیریت مالی دولتی، مدیریت تشکیلات سازمانی و هدایت ساختارهای بوروکراتیک، از جمله موضوعاتی بودند که وظیفهٔ آموزش آنها بر عهدهٔ مدیریت دولتی گذاشته شده بود. آنچه در سال ۱۳۳۳ مدیریت اداری نامیده میشد، چنین ماهیتی داشت و بعدها نامش هم به تدریج به مدیریت دولتی تغییر کرد.
مدیریت تولید
مدیریت تولید هم نیاز به توضیح چندانی ندارد، چون قدیمیترین شاخهٔ مدیریت مدرن محسوب میشود. در درس انقلاب صنعتی گفتیم که اساساً بعد از شکلگیری کارگاهها و کارخانجات مدرن بود که نیاز به دانش مدیریت – فراتر از امر و نهی سنتی در کارگاههای قدیمی – حس شد.
مدیریت بازرگانی
در ادبیات آن سالها – و تا همین یک یا دو دههٔ قبل – هر چیزی که تولیدی و دولتی نبود، بازرگانی نامیده میشد. یعنی اگر امروز شما کسی را که چند دهه قبل فوت کرده از زیر خاک بیرون بیاورید و کسب و کار یک پلتفرم مانند اسنپ و تپسی یا فیلیمو و نماوا را برایش توضیح دهید، در پایان خواهد گفت: پس اینها در زمینهٔ بازرگانی کار میکنند!
اگر به نوشتههای چند دهه قبل هم مراجعه کنید، میبینید که «بازرگان» و «تاجر» و «تجارت» کموبیش معادل «بیزینس و بیزینسمن» به کار میرفتهاند. مدتها طول کشید تا بیزینس به «کسب و کار» ترجمه شد. اگرچه هنوز هم در بسیاری از ترکیبها و جملهها به «تجاری» ترجمه میشود.
بنابراین آنچه حدود هفتاد سال قبل در ایران به عنوان مدیریت بازرگانی تدریس میشد، صرفاً به خرید و فروش و صادرات و واردات محدود نبود. بلکه از جنس «ادارهٔ کسب و کار» بود. بخش ستادی یک کارخانه (مدیریت، منابع انسانی، کارهای اداری، تأمین و تدارکات و …) همگی زیر چتر مدیریت بازرگانی قرار میگرفتند. چنانکه ادارهٔ یک خرده فروشی هم چون از جنس دولتی و تولیدی نبود، زیرمجموعهٔ مدیریت بازرگانی قرار میگرفت. به همین علت، تعریف مدیریت بازرگانی از نظر کسی که چند دهه قبل کار و زندگی میکرده، با آنچه امروز در شکل ما شکل گرفته تفاوت داشته است.
در ادامه کمی دربارهٔ سرفصل های مدیریت بازرگانی در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد حرف میزنیم تا تصویری که از این رشته ترسیم کردیم، شفافتر شود.
سرفصل های مدیریت بازرگانی در کارشناسی
چارچوب کلی سرفصل های کارشناسی مدیریت بازرگانی که امروز تدریس میشود، بر پایهٔ مصوبهٔ سال ۷۶ شورای عالی برنامه ریزی آموزشی است که در سال ۹۳ نیز بازنگری شده است:
سرفصل دروس مدیریت بازرگانی مقطع کارشناسی (فایل PDF برای دانلود)
درسهایی مانند ریاضیات پایه، کاربرد ریاضیات در مدیریت، اقتصاد خرد، اقتصاد کلان، اصول حسابداری، کاربرد آمار و احتمالات در مدیریت، روش تحقیق در مدیریت، روانشناسی سازمانی و اخلاق کسب و کار از جمله درسهای پایه مدیریت بازرگانی (در مقطع کارشناسی) هستند.
بر اساس این سرفصل مصوب، مبانی سازمان و مدیریت، مدیریت رفتار سازمانی، تحقیق در عملیات، مدیریت منابع انسانی، حسابداری صنعتی، مدیریت بازاریابی و تجزیه و تحلیل سیستمها از جمله درسهای اصلی مدیریت بازرگانی محسوب میشوند.
فهرست درسهای تخصصی هم موضوعاتی مانند مدیریت استراتژیک، حقوق بازرگانی، سیستمهای خرید و انبارداری و توزیع، مدیریت مالی، حسابرسی، بازاریابی بینالمللی، سیستمهای اطلاعات مدیریت، تجارت الکترونیک و مبانی بانکداری را پوشش میدهد.
درسهایی مثل مدیریت تولید، حل مسئله و کارآفرینی هم از جمله درسهای اختیاری هستند.
همانطور که میبینید، رشتهٔ مدیریت بازرگانی قرار نیست در صادرات و واردات و ترخیص گمرک و جابهجایی کانتینر و مانند اینها خلاصه شود. معدود درسهایی هم که چنین بنمایهای دارند (خرید و انبارداری، حقوق بازرگانی و …) در رشته MBA هم با عناوین یکسان یا مشابه (حقوق تجارت، مدیریت عملیات، کسب و کار بینالمللی و …) تدریس میشوند.
سرفصل های مدیریت بازرگانی در کارشناسی ارشد
برای مقایسه رشته مدیریت بازرگانی و رشته MBA منطقیتر است سرفصل های ارشد مدیریت بازرگانی را ببینیم. چون MBA هم در مقطع ارشد تعریف شده و اجرا میشود (در بند قبل، سرفصل های کارشناسی بازرگانی را با ارشد MBA مقایسه کردیم).
مبنای این سرفصلها هم به سندی در سال ۷۶ بازمیگردد که البته در سال ۹۴ بازنگری شده است:
سرفصل دروس مدیریت بازرگانی مقطع کارشناسی ارشد (فایل PDF برای دانلود)
همانطور که میدانید، بسیاری از درسهای ارشد مدیریت در کشور ما همان درسهای کارشناسی هستند که کلمهٔ پیشرفته به آنها اضافه شده است (و معمولاً اساتید تلاش میکنند همان حرفهای قبلی را که در کارشناسی گفتهاند، به شکل پیشرفتهتری بیان کنند).
در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی هم چنین درسهایی وجود دارد. مثلاً: نظریه های سازمان و مدیریت پیشرفته، مدیریت استراتژیک پیشرفته، مدیریت منابع انسانی پیشرفته و مدیریت بازاریابی پیشرفته.
از این درسهای «پیشرفته» که بگذریم، به درسهایی مانند تصمیم گیری، مدیریت رفتار مصرف کننده، مدیریت تبلیغات و برندسازی، بازاریابی نوآورانه، بازاریابی صنعتی و خدمات، مدیریت ارتباط با مشتری، استراتژی بازرگانی بین المللی، مدیریت زنجیره تأمین، تفکر استراتژیک، طرح کسب و کار، اصول مذاکره، اجرای و کنترل استراتژی، مدیریت فروش، نظریه های کارآفرینی، مدیریت کیفیت، مدیریت مالی، مدیریت کسب و کارهای کوچک و مدیریت خرده فروشی الکترونیکی اشاره کرد.
ترکیب این درسها بسته به گرایشی که دانشجو انتخاب کرده (شش گرایش بازاریابی، بازرگانی بین المللی، تجارت الکترونیکی، مدیریت استراتژیک، بازرگانی داخلی، کارآفرینی) تغییر میکند. مثلاً در گرایش تجارت الکترونیک مدیریت بازرگانی، درسهای زیر در نظر گرفته شده است:
- تجارت و بازاریابی الکترونیکی پیشرفته
- طراحی و مدیریت کسب و کار الکترونیکی
- قوانین و مسائل حقوقی تجارت و بازاریابی الکترونیکی
- مدیریت خرده فروشی و فروشگاه در تجارت الکترونیکی
اما کسی که مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی میخواند، درس های تخصصی متفاوتی را خواهد گذراند:
- مدیریت استراتژیک بازاریابی
- مدیریت ارتباطات مشتری و عملکرد بازاریابی
- بازاریابی صنعتی و خدمات
- اصول مذاکرات، مکاتبات و قراردادهای تجاری
تفاوت رشته مدیریت بازرگانی با رشته MBA
حتماً تا اینجا خودتان هم به نتیجه رسیدهاید که رشته مدیریت بازرگانی با رشته MBA تفاوت ماهوی ندارند. حتی منابع درسی رشته مدیریت بازرگانی و رشته MBA هم اغلب مشابه هستند. این که بدانیم کسی MBA خوانده یا مدیریت بازرگانی، چندان مشخص نمیکند که آموختههای رسمیشان چه تفاوتی با یکدیگر دارد.
انگیزهٔ اصلی ما هم از انتشار این مطلب دقیقاً همین است. چون معتقدیم دوستانی که در زمینهٔ جذب و گزینش و استخدام فعالیت میکنند، پس از آشنایی با مدیریت بازرگانی تأکید بیش از حد بر «تخصص MBA» نخواهند داشت. حتی به فرض که مدرک و تحصیلات را شاخصی از دانستهها و مهارتها فرض کنیم (که چنین کاری چندان قابلدفاع نیست)، نمیتوان با قطعیت اظهار کرد که دورهٔ MBA حرفی تازه یا متفاوت یا برتر از دورهٔ مدیریت بازرگانی به دانشجو میآموزد.
تنها سوالی که ممکن است در ذهن خوانندهٔ این متن به وجود بیاید این است که: اگر این دو رشته تا این حد نزدیکند، پس چرا دو نام مختلف دارند؟ چرا MBA را مدیریت بازرگانی نمینامند؟ یا چرا نام مدیریت بازرگانی – در مقطع ارشد – به MBA تغییر نکرده است؟
پاسخ در روندی است که برای شکلگیری MBA طی شده است. دورهٔ MBA به شکل فعلی، چند دهه بعد از انقلاب شکل گرفت و دکتر علینقی مشایخی بنیانگذار دانشکده مدیریت دانشگاه صنعتی شریف نقش مهمی در شکلگیری آن داشتند (تاریخچه رشته MBA). ایشان در مصاحبههایشان اشاره کردهاند که تصویر رشتهٔ مدیریت به شکل گذشتهٔ آن، چندان قوی و مثبت نبود (متأسفانه رشتههای علوم انسانی در کشور ما کمتر جدی گرفته شدهاند و رشتههای مهندسی و پزشکی تا مدتها بالاتر در نظر گرفته میشدند. در حالی که امروز همه میدانیم بیتوجهی به علوم انسانی چه نقش مهمی در وضعیت امروزمان ایفا کرده است).
راهاندازی رشته MBA فرصتی برای ریبرندینگ مدیریت در ایران بود. موج عجیب اقبال به مدیریت و گرایشهای آن طی دو دههٔ اخیر هم نشان میدهد که این پروژهٔ ریبرندینگ بسیار موفق بوده است.
حالا ممکن است بپرسید چرا نام مدیریت بازرگانی تغییر نمیکند؟ در اینجا هم باید به پیچیدگیهای ساختار بوروکراتیک و نیز ملاحظات و محاسبات افراد و نهادهای ذینفع توجه کرد. بخش قابلتوجهی از چارت دانشگاهی و هیئت علمی کشور روی مدیریت بازرگانی بسته شده است. تغییر نام رشته، میتواند فضا را برای هیئت علمی و تیم ستادی مرتبط تنگتر کند. این ملاحظه را در موسسات آموزش عالی نقاط دیگر جهان هم میبینیم که گاهی با هدف حفظ ساختار قبلی، رشتههای جدید به جای جایگزینی به شکل موازی به وجود میآیند و گاه برای مدتی طولانی همین ساختار موازی حفظ میشود.
چنین تفاوتی را – تا زمانی که جامعه آن را جدی نگیرد – میتوان پذیرفت و ایرادی جدی محسوب نمیشود.
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به درسها و آموزشهای بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
موضوعات زیر، برخی از درسهایی هستند که در متمم آموزش داده میشوند:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی
فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی
توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی
کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما
عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی
مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری معرفی رشته MBA به شما پیشنهاد میکند:
- رشته MBA چیست و چگونه شکل گرفته است؟ | تاریخچه رشته MBA
- سرفصل های دوره MBA (رشته مدیریت کسب و کار) | آشنایی با دروس MBA
- معرفی رشته MBA | فایل صوتی درباره تاریخچه MBA؛ از گذشته تا امروز
- دروس رشته MBA | گرایش مالی و بازار سرمایه
- دروس رشته MBA | گرایش بازاریابی در مدیریت کسب و کار
- تحلیل کسب و کار بر پایه دادهها | مباحث اصلی در آموزش تحلیلگر کسب و کار چیست؟
- رشته مدیریت بازرگانی | معرفی سرفصلهای مدیریت بازرگانی و مقایسه با رشته MBA
- رشته مدیریت اجرایی (EMBA) | تفاوت MBA و EMBA چیست؟
- بازار کار رشته MBA | آینده شغلی رشته مدیریت کسب و کار چگونه است؟
- درآمد رشته MBA در ایران
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : سجاد رحیمی مدیسه
من سال 1384 دانشگاه پیام نور مدیریت بازرگانی قبول شدم و 1385 روزانه قبول شدم و با تطبیق واحدها، در بهمن 1388 کارشناسی مدیریت بازرگانی رو تمام کردم.
به تجربه عرض کنم که کسی که این رشته رو میخواد انتخاب کنه، نباید رویکرد کارمندی داشته باشه؛ چون اگر بخواد وارد فضای کارمندی با این رشته بشه، متوجه میشه که با زحمت کمتر هم میتونسته اون موقعیت شغلی رو تصاحب بکنه.
رشتۀ بازرگانی یک دریاست و همه چیز به خواست و چشماندازی بستگی داره که فرد برای خودش تعریف کنه.
با این تعریف و تفاوت، آشنا نبودم و بسیار واسم جالب و آموزنده بود . ممنون .
من به عنوان دانشجوی کارشناسی مدیریت بازرگانی در شیراز میتونم به صراحت این رو بگم که دانش عملی بازارکار -کسب و کار با دانش تئوری در دانشگاه تقریبا سنخیت خاصی نداره.
از طرفی مدرک گرایی باعث شده بعضی از دانشجویان رو به رشته هایی نظیر انواع مدیریت ها بیارن ، به تعداد موهای سر که اغراق است اما به تعداد زیادی دانشجو دیده ام که تا سال سوم کارشناسی نمی دانستند هدف از مدیریت بازرگانی چیست و چرا دارن در این رشته تحصیل می کنند .
بزرگ ترین هدف کسانی که رشته بازرگانی می خوانند بی نهایت است و کم ترین آن ها داشتن یک کسب و کار روتین و درآمد زا .
به نظرم همونطور که خواندیم میشه مدیریت بازرگانی و ام بی ای رو ماشین پولسازی خطاب کرد به شرط این که گواهینامه کار با این ماشین که دانش تجربی و عملی است را داشته باشیم .
متاسفانه این موضوع که از یک تخصص (کسب و کار) دو عنوان رشته وجود داره همیشه برای من جای تعجب بوده و تعجب آورتر این بوده که اساتید دانشگاهی هم به این موضوع اعتراضی وارد نکردند!
من درس های رشته مدیریت بازرگانی گرایش مدیریت استراتژیک رو نگاه میکردم جالب بود برام که هیچ درسی _حتی یک درس) مرتبط با زمینه تجارت و واردات و صادرات نداشت و تمام درس ها کسب و کاری بود و خب کسی که به موضوعات تجارت علاقه مند هست, در صورت عدم آگاهی از رشته مدیریت بازرگانی قطعا بسیار نا امید و متعجب میشه.
بهتره وزارت علوم فکری برای عناوین این رشته های دانشگاه بکنه و کمتر جوانان مردم به گمراهی کشیده بشن
چقدر من با این تیکه از متن همزادپنداری کردم. نه تنها کسانی که در کنکور شرکت میکنند بلکه حتی دانشجوهای این رشته هم بعد از فارغ التحصیلی بازهم شناخت خوبی از مشاغل این رشته ندارن از جمله خود من. و همینطور کسانی که مسئول استخدام کردن هستن هم شناخت خوبی از رشته مدیریت بازرگانی ندارن و بیشتر به رشته MBA بها میدن.
اعتراف میکنم با اینکه خودم فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی هستم هیچوقت جوابی برای سوال فرق رشته مدیریت بازرگانی با مدیریت کسب و کار چیه، نداشتم و راستش استادهامون هم هیچوقت اشارهای به این مسئله نداشتن و ما هم سوالی نمیکردیم اما شما بسیار خوب این مسئله رو توضیح دادین.
من هم قبل از ورود به این رشته تصورم از درسها دقیقا مباحثی مربوط به تجارت و صادرات و واردات بود اما بعد از خوندن لیست دروس متوجه شدم که فقط بخشی از رشته مدیریت بازرگانی رو این مباحث تشکیل میده و بسیار جامعتره.
جدیدا منم دیدم که رشته مدیریت کسب و کار رو برای مقطع کارشناسی هم آوردن برخی دانشگاهها.
اخیرأ رشتهی مدیریت کسب و کار در مقطع کارشناسی هم در برخی از دانشگاهها (خصوصاً دانشگاه تهران) ایجاد شده. (امسال، یعنی سال ۱۴۰۲، که بنده در حال انتخاب رشته هستم امکان انتخاب چنین رشتهای وجود داشت. مشخص نیست در آینده که شما این دیدگاه را میخوانید چه اتفاقاتی برای فرایند انتخاب رشته افتاده باشد)
البته همانطور که در درس هم گفته شد، احتمالاً مرز دقیق و شفافی بین این دو رشته وجود ندارد و سرفصلهای مشترک زیادی خواهند داشت.
صادقانه بگم باور دارم که درس خواندن در حوزه مدیریت، در هیچ منبع آموزشی در ایران (خصوصاً دانشگاه) به اندازه متمم جذاب و آموزنده نخواهد بود (حداقل برای من.) و خوشحالم که قبل از درگیر و دلزده شدن از دروس مدیریتی در دانشگاه، متمم را پیدا کردم.
من وقتی دروس مربوط به رشتمو در متمم میخونم، میفهمم که عملا هیچ چیزی از رشته خودم درک نکردم و هیچکدوم از استادهامون به این خوبی مباحث رو برامون درس نداده بودن.
من هم خوشحالم که با متمم آشنا شدم چون هم باعث میشه به درک خوب و درستی از رشتهام برسم و هم در چاله پرداخت رقمهای نجومی برای دورههای مدیریتی که اثربخشی اونها به نصف متمم هم نمیرسه، نیفتم.
و همزمان ناراحتم و افسوس میخورم که ای کاش در زمان دانشجویی کارشناسی با متمم آشنا شده بودم و درسهام رو با متمم پیش میرفتم.
بله فکر کنم همهی ما (که در یکی دو سال اخیر رابطهمان را با متمم آغاز کردهایم)، این احساس ناراحتی که "چرا زودتر با متمم و محمدرضا شعبانعلی آشنا نشدیم" را تجربه میکنیم.
اما بنظرم رویکرد مفید این است که بیشتر از افسوس خوردن، قدردان این اتفاق ارزشمند (آشنایی با متمم) باشیم و حداکثر بهره را از این فرصت برخوردار شویم.
من شخصاً معتقدم همه چیز به بهترین شکل و در زمان مناسب رخ میدهد. آشنایی با متمم هم برای من از این جنس اتفاقات خوب در زمان مناسب بود.
خوشحالم که شماهم در متمم فعال هستید و در مسیر یادگیری قرار دارید. بنظرم همینکه ما متممیها، تحصیل (Education) و یادگیری را خارج از فضای آموزش رسمی و بعد از فارغ التحصیلی (Graduation) دنبال میکنیم یکی از نقاط قوت و ویژگیهای ارزشمند است. موفق باشید.
چه دیدگاه قشنگی. یادگرفتم ازتون.
موافقم باید افسوس رو کنار گذاشت و قدردان همین لحظات بود تا بشه نهایت استفاده را از متمم برد.
من هم تبریک میگم بهتون که به آموزش در دانشگاه اکتفا نمیکنید و خودتون برای یادگیری خودتون تلاش میکنید و وقت میگذارید.
امیدوارم که همگیمون در کنارهم همواره درحال یادگیری باشیم و به سوی پیشرفت و توسعه مهارتهامون قدم بردارید و متممی باشیم.
من سال ۱۳۸۴ دانشگاه پیام نور مدیریت بازرگانی قبول شدم و ۱۳۸۵ روزانه قبول شدم و با تطبیق واحدها، در بهمن ۱۳۸۸ کارشناسی مدیریت بازرگانی رو تمام کردم.
به تجربه عرض کنم که کسی که این رشته رو میخواد انتخاب کنه، نباید رویکرد کارمندی داشته باشه؛ چون اگر بخواد وارد فضای کارمندی با این رشته بشه، متوجه میشه که با زحمت کمتر هم میتونسته اون موقعیت شغلی رو تصاحب بکنه.
رشتۀ بازرگانی یک دریاست و همه چیز به خواست و چشماندازی بستگی داره که فرد برای خودش تعریف کنه.