دیگر اخبار نخوانید | رولف دوبلی
رولف دوبلی را معمولاً با کتابهای هنر شفاف اندیشیدن و هنر خوب زندگی کردن میشناسیم.
«دیگر اخبار نخوانید» عنوان سومین کتاب این نویسنده است که فائزه طباطبایی آن را ترجمه کرده و فرهنگ نشرنو با همکاری نشر آسیم آن را به بازار عرضه کردهاند.
محتوای کتاب را از عنوان آن میتوان حدس زد: نویسنده در دیگر اخبار نخوانید کوشیده است خواننده را قانع کند که از اخبار و رسانهها و سایتهای خبری فاصله بگیرد و «زندگی بدون خبر» را تجربه کند.
دوبلی مجموعهی متنوعی از استدلالها را در این کتاب گرد هم آورده و سعی کرده به نقدهای احتمالی منتقدان نیز پاسخ دهد.
استدلالهای دوبلی مستقل از یکدیگر هستند و او کوشیده در متنی فشرده و نسبتاً مختصر، استدلالهایش را مانند گلولههایی به سوی مخاطب پرتاب کند و ببیند که کدامیک از آنها، در دل و جان خواننده اثر میگذارد. خودش هم بارها در بخشهای مختلف کتاب اشاره میکند که هر جا قانع شدید و هر استدلالی شما را متقاعد کرد، دیگر میتوانید کتاب را کنار بگذارید و به سراغ زندگی خود (زندگی بدون خبر) بروید.
دوبلی در کتاب دیگر اخبار نخوانید به محتوای کتابهای قبلیاش نیز بیتوجه نبوده و بخشهایی از کتاب، به شکل مستقیم و غیرمستقیم به نوشتههای قبلی او اشاره دارد. خصوصاً در بخشهایی که نویسنده میخواهد مضر بودن اخبار را در قالب خطاهای شناختی ذهن انسان شرح داده و توصیف کند.
چرا نباید اخبار بخوانیم؟
نمیتوانیم جواب رولف دوبلی را به سادگی در چند سطر خلاصه کنیم. خصوصاً با توجه به اینکه تقریباً تمام متن ۱۵۰صفحهایِ کتاب، در پاسخ به همین یک سوال نوشته شده است.
اما شاید بتوان گفت عصارهی استدلال دوبلی این است که:
اخبار، مجموعهای از روایتهای مختصرشده و سطحی و سادهشدهی رویدادهایی است که غالباً از حیطهی تأثیرگذاری ما خارج هستند. روایتهایی که میتوانند مخاطب را مضطرب، خسته، درمانده و سادهاندیش کرده و قدرت حرکت و اقدام را از او سلب کنند.
دوبلی معتقد است که خبرها، این حس را به ما القا میکنند که ما «عمیقتر» شدهایم و «قدرت تحلیل» بیشتری داریم. در حالی که اگر قرار بود گزارشگران و تحلیلگران، خودشان عمیق باشند و قدرت تحلیل بالایی داشته باشند، باید جزو ثروتمندترین اقشار جامعه میبودند و به ابزار دست سایتهای خبری و جمعکنندگانِ کلیک مخاطبان تبدیل نمیشدند.
او البته مراقب است که دوستان گزارشگر و خبرنگار خودش را هم دلگیر نکند. هر از چندگاهی، خبرنگاران حرفهای را استثنا میکند و توضیح میدهد که بعضی نشریات هستند که تحلیلهای ارزشمند و عمیق ارائه میکنند.
اما به هر حال، بر این نکته تأکید دارد که تحلیلهای ارزشمند و آموزنده، نه در قالب خبرهای کوتاه و جذاب، بلکه در قالب مقالههای طولانی و تفصیلی ارائه میشوند. همان مقالههایی که مطالعهی آنها برای بسیاری از ما خستهکننده است و کمتر به سراغشان میرویم.
پیشنهاد دوبلی این است که اگر به جای پیگیری اخبار، به سراغ کتابها و مقالههای تحلیلی برویم و مطالبی را پیگیری کنیم که ما را در «قلمروِ توانمندیمان» توانمندتر میکنند، دستاوردهای بیشتر و ماندگارتری کسب خواهیم کرد.
آیا ایران هم مانند سوئیس است؟
پیش از اینکه بخشهایی از کتاب دیگر اخبار نخوانید را نقل کنیم، بد نیست توجه شما را به یک نکتهی دیگر هم جلب کنیم. رولف دوبلی در شهر برن سوئیس زندگی میکند. میدانیم که سوئیس، معمولاً فاصلهی خود را با بیشتر اتفاقات سیاسی جهان حفظ کرده و چندان درگیر تنشها و درگیریهای جاری جهان نبوده است.
مثلاً شاید به قول دوبلی، توئیتهای ترامپ برایش آزاردهنده باشد، اما به هر حال او نه در ایران زندگی میکند و نه در آمریکا که این توئیتها روی زندگیاش تأثیر مستقیم بگذارد.
بنابراین یک نگاه میتواند این باشد که رویکرد دوبلی به اخبار، با آنچه در زندگیِ پرتنش خاورمیانهای ما میگذرد، همخوانی چندانی ندارد و در همان سوئیس قابل اجرا است.
اما نگاه دومی هم میتواند وجود داشته باشد و آن اینکه اتفاقاً فاصله گرفتن از اخبار، در فضاهایی مثل ایران و خاورمیانه، مهمتر و ضروریتر و ارزشمندتر است. چون گرداب خبرها به سادگی میتوانند ما را درون خود بکشند و در خود بشکنند و نابود کنند.
احتمالاً اگر از خود دوبلی بپرسید، نگاه دوم را تأیید میکند. چون معتقد است که «دوری از اخبار به معنای بیخبری نیست. شما به هر حال، خبرهای مهم را از دوست و آشنا خواهید شنید و مطلع باقی خواهید ماند. دوری از اخبار، صرفاً به معنای دوری از باتلاقی است که میتواند وقت و زندگی شما را در کام خود بکشد و نابود کند.»
به هر حال، پاسخ به این سوال ساده نیست و بهتر است جستجوی پاسخ آن را به خوانندهی کتاب دیگر اخبار نخوانید واگذار کنیم.
در این میان، دوبلی آنقدر هوشمند بوده که در عین تمام حرفها و گزارههای مطلق و قطعی که در کتاب خود مطرح میکند، آیندهی خود را بیمه کند و مسیر جرح و تعدیل دیدگاههایش را باز بگذارد. او در همان ابتدای کتاب میگوید: «من حق بازبینی تزهایم را در هر زمان برای خود محفوظ میدارم. حتی ممکن است بعدها نظری کاملاً مخالف نظر کنونی خود داشته باشم.»
بخشهایی از کتاب دیگر اخبار نخوانیم
بسیاری از دوستانم روزنامهنگار هستند. آنها برخی از باهوشترین و بامزهترین و فرهیختهترین افرادی هستند که من میشناسم.
علاوه بر این، آنها حرفهی خود را عمدتاً به دلایل اخلاقی انتخاب کردند. تا جهان را کمی بهتر کنند و افراد قدرتمند را پاسخگو نگه دارند.
متأسفانه، آنها اکنون در صنعتی به دام افتادهاند که هیچ ارتباطی با روزنامهنگاری واقعی ندارد. تمام این تردستیهایی که در اخبار هست، آن را بیمعنی کرده است.
اخبار دقیقاً چیست؟ این اساسیترین تعریف است: «اطلاعات مربوط به رویدادها از سراسر جهان». تصادف اتوبوس در استرالیا. زلزلهای در گواتمالا، ملاقات رئیسجمهور الف با رئیسجمهور ب، طلاق فلان بازیگر از فلان فرد مشهور. تغییر مجدد کابینه در ایتالیا. پرتاب موشک در کرهی شمای. رکوردشکنی یک اپلیکیشن جدید. مردی از تگزاس پنج کیلو کِرم زنده خورد. یک شرکت بینالمللی مدیر خود را اخراج کرد. یک توئیت ناجور از طرف یک سیاستمدار. انتصاب دبیرکل جدید سازمان ملل متحد. مردی مادربزرگ خود را با چاقو کشت. فهرست نامزدهای جایزهی نوبل. امضای یک موافقتنامهی صلح. کوسه پای غواص را قطع کرد. چین در حال ساخت ناو هواپیمابر جدید است. رشوهخواری. بانک مرکزی اروپا دربارهی رکود هشدار داد. اجلاس G7 و G20. آرژانتین ورشکسته شد. یک تاجر به زندان افتاد. فلان نخستوزیر کنارهگیری کرد. یک کودتا. یک کشتی دچار سانحه شد.
بعضی اوقات، رسانهها با آبوتاب، این خردهاطلاعات جزئی را «خبر فوری» یا «سرخط اخبار جهان» مینامند. به هر حال، واقعیت این است که اینها کلاً ارتباطی با دنیای شخصی شما ندارند. با اطمینان میتوانید فرض بگیرید که هر چه اخبار «فوریتر» باشد، در واقع اهمیت کمتری برای شما دارد.
اخبار با ذهن همان کاری را میکند که قند با بدن: اشتهاآور، به راحتی قابل هضم و بسیار مضر است.
رسانهها تنقلاتی به خوردمان میدهند که طعم خوبی دارند اما هیچ تأثیری در فرونشاندن عطش ما برای دانستن ندارند. بر خلاف کتابها و مقالات بلند تحقیقی، اخبار نمیتواند ما را سیراب کند.
میتوانیم هر چقدر که بخواهیم مقالات خبری ببلعیم، اما این نهایتاً چیزی نیست جز پرخوری کردن با شیرینیجات. درست مثل مصرف قند، الکل، فستفود و سیگار کشیدن، عوارض جانبی اخبار هم بعداً معلوم میشود.
دنبال نکردن اخبار نیازمند انضباط است. اولش نگرانید و هر لحظه منتظرید اتفاقهای وحشتناکی در جهان رخ دهد. احساس میکنید بیقرارید، عصبی هستید و برای فاجعهای که در راه است خودتان را آماده نکردهاید.. فکر میکنید که از بقیه عقب افتادهاید. احساس میکنید حذف شدهاید و حتی احساس انزوای اجتماعی خواهید کرد.
دائم وسوسه میشوید تا دزدکی به وبسایتهای خبری محبوبتان نگاهی بیندازید. مقاومت کنید. به برنامهی خود بچسبید.
سازمانهای خبری میخواهند شما باور کنید که موجب میشوند در رقابت با دیگران پیش بیفتید. خیلی از آدمها این را باور میکنند.
در حقیقت، مصرف کردن اخبار اصلاً ربطی به پیش افتادن در رقابت ندارد، تازه به شما ضرر هم میرساند. اگر میتوانست واقعاً به شما کمک کند که پیشرفت کنید، خبرنگاران بالاترین درآمد جهان را داشتند. اما اصلاً اینطور نیست. به هیچوجه.
بسیار سخت است که ارزیابی کنیم چه چیزی مایهی موفقیت آدمهاست. اما با یقین میدانیم چه چیزی مانع آنها میشود، و انبوه عناوین خبری به طور قطع یقین در این لیست قرار دارند.
توماس جفرسون، یکی از بنیانگذاران ایالات متحدهی آمریکا، در اوایل سال ۱۸۰۷ به این موضوع پی برد: «کسی که هرگز به روزنامه نگاه نمیکند، مطلعتر از کسی است که روزنامه میخواند.»
واقعیتها سر راه تفکر قرار میگیرند. مغز شما ممکن است در واقعیتها غرق شود. اگر اخبار را دنبال کنید، در این توهم خواهید بود که جهان را میفهمید. این توهم میتواند منجر به اعتماد به نفس بیش از حد شود.
هر چه گزارش خبری کوتاهتر باشد، خطرناکتر است. اخبار باید بسیار کوتاه باشد، حتی وقتی که قرار است داستانی را تعریف کند.
این کار فقط از طریق یک روند خشن سادهسازی انجام میشود. مهم نیست چه اتفاقی افتاده است – تصادف سادهی دوچرخه یا بحران مالی جهانی – علل متکثر وقایع به یکی دو علت فروکاسته میشود و از دهها دلیل دیگر یا برهمکنش آنها یا اثرات پسکنشی بین این رویدادها و علل آن (اثرات تشدیدکننده یا کاهنده) چیزی گفته نمیشود.
در این روش دنبالکنندگان خبر دچار این توهم میشوند که جهان سادهتر و توضیحپذیرتر است از آنچه در واقع مینماید و بدینترتیب، کیفیت تصمیمگیری آنها آسیب میبیند.
[ لینک مرتبط: خرید کتاب دیگر اخبار نخوانید (دیجی کالا) ]
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
شما با اخبار چه میکنید؟ آیا به کلی از اخبار فاصله گرفتهاید؟ یا پروتکلهای دیگری را برای مصرف خبر و دسترسی به اخبار بهکار میگیرید؟
چقدر دیدگاه روبلی را با شرایطی که در کشور خودمان دارید، قابلتطبیق میدانید؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدیریت رسانه به شما پیشنهاد میکند:
- مدیریت رسانه برای کسب و کارها
- تعریف رسانه چیست؟ | انواع رسانه | رسانه فردی، رسانه جمعی، رسانه اجتماعی
- همگرایی رسانه ای | چرا باید همگرایی رسانه ها را جدی بگیریم؟
- سواد رسانه ای چیست؟ | اهمیت سواد رسانه ای و آموزش آن
- زنگ خواب (Toddlers’ Truce) | روزگاری که BBC درگیر تربیت مردم بود!
- برخی از انواع رسانه های اجتماعی
- انواع رسانه | انتخاب رسانه مناسب (مدل POEM)
- اهمیت اندازه گیری در رسانه های جمعی و رسانه های اجتماعی
- مخاطب شناسی چیست و مخاطب چگونه تعریف میشود؟
- رام کردن غولها – درباره تاثیر شبکه های اجتماعی بر جامعه
- اعتیاد به اخبار | مغز در جستجوی خبر
- سیستمی برای افزایش دقت خبرها و کاهش شایعه پراکنی و خبرهای دروغ
- ارزش خبرهای حذف شده | جیمز گلیک
- معرفی کتاب خبر (راهنمای کاربران) | آلن دو باتن
- دیگر اخبار نخوانید | رولف دوبلی
- کتاب سواد رسانه ای | جیمز پاتر
- مارشال مک لوهان و دنیای رسانه
- مصاحبه با مارشال مک لوهان | ویژگیهای دنیای جدید
- کتاب تاجران توجه | اقتصاد توجه چگونه شکل گرفته است؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : احسان حسینی
من در کودکی عاشق اخبار جنجالهای سیاسی بودم. از حدود 12 سالگی این عشق بیشتر شد و خودم هر روز روزنامه میخریدم. انشاهایی که در مدرسه میخواندم هم رنگ و بوی سیاست میگرفت. وسط درس با معلمها بحث سیاسی میکردم. و این که کار به جایی رسید که سوم راهنمایی، میخواستند از مدرسه اخراجم کنند.
اما کم کم این میل به اخبار در من کمتر شد. تا جایی که امروز کاملا هیچ زمانی از شبانه روز را به اخبار دیدن و اخبار خواندن هدر نمیدهم.
خیلی ها از من شنیدهاند که :"اگر آمریکا هم حمله کند. من زمانی متوجه میشوم که وقتی از در خانه بیرون میروم، سربازهای آمریکایی را ببینم". حتی یک بار، یک از دوستانم سر به سرم گذاشت و گفت که اسرائیل حمله کرده. من هم باور کرده بودم (!). حتی در مورد کرونا به دوستانم گفته ام "هر وقت کرونا کاملا در ایران از بین رفت، به من خبر بدهید تا موقع بیرون رفتن، مثل دیوانه ها ماسک نزنم"
اما به لطف جماعت خبردوست دور و اطرافم، مطمئنم که هیچوقت از خبرهای خیلی مهم جا نمیمانم. اصلا هم نیازی نیست که از آنها خواهش کنم که خبر بدهند. همه عاشق این هستند که به سرعت خبر داغ را بچسبانند درِ گوش ما.
اما کسانی که اخبار را دنبال میکنند(که متاسفانه تعدادشان هم کم نیست) به شکل رقتانگیزی منفعل میشوند. دیگر هزاران دست را در تعیین سرنوشت خود دخیل میدانند. اعتمادشان نسبت به هستی را از دست میدهند و هر روز، منتظرند که ببینند این بار سیاستمداران و اتفاقات، زندگیشان را به چه سمتی میبرد. من از دیدن حال آنها بیشتر وحشت میکنم تا دیدن جنازهها و اتفاقاتی که در اخبار نشان میدهند.
شاید شاید شاید بشود دنبال کردن اخبار سیاسی را توجیه کرد. اما این که مثلا فلان پیرزن در کشور جمهوری چک، خانهاش آتش گرفته به خدا هیچ ربطی به من ندارد.
بعضی روشنفکران هم میگویند "نباید نسبت به درد دیگران بی تفاوت باشیم" میگویم من وقتی که بتوانم در کاهش رنجهای دیگران تاثیر داشته باشم، میتوانم بگویم که نسبت به آنها بی تفاوت نیستم. این که در شهر من چند کودک بیسرپرست و بدسرپرست وجود دارد و موسسه خیریه مورد اطمینانی هست که آنها را پوشش داده و من از طریق این موسسه میتوانم به آن کودکان کمک کنم، هم به من مربوط میشود و هم شاید وظیفه من باشد. اما وقتی فلان کشور با یک ارتش نظامی فوق پیشرفته به یک کشور مظلوم حمله میکند، دیدن تصاویر جنازه ها فقط حال مرا بد میکند. هیچ کاری از دستم برنمیآید.