کتاب فرمین موش کتابخوان
«چطور فرار کرد؟ همانطور که ما همیشه فرار میکنیم. با یک معجزه: تاریکی، باران، شکافی در یک درگاهی، قدم اشتباه کسی که در تعقیبمان است.» این حرفها را از زبان یک موش میخوانید؛ موشی به نام فرمین.
کسانی که اهل کتاب و کتابخوانی هستند، با شنیدن نام فرمین، یاد یک موش کتابخوان میافتند؛ حتی اگر خودشان وقت نکرده باشند کتاب فرمین موش کتابخوان نوشتهی سَم سَوِج (Sam Savage) را بخوانند.
سم سوج، فارغالتحصیل فلسفه از دانشگاه ییل، پس از سه ترم که در همین دانشگاه فلسفه و اندیشهی سیاسی تدریس کرد، به نتیجه رسید که زندگی دانشگاهی را نمیپسندد و مسیر شغلی متفاوتی را ترجیح میدهد (مصاحبه سم سوج / دانلود فایل PDF).
او در ادامهی زندگیاش کارهای مختلفی مانند تعمیر دوچرخه و نجاری و صید خرچنگ را تجربه میکند و در نهایت به سراغ نویسندگی میرود. شغلی که تا سال ۲۰۱۹ که درگذشت، آن را ادامه داد.
کتاب فرمین موش کتابخوان، در کنار چند رمان دیگر، حاصل این دوران است. این را هم باید بگوییم که سوج معتقد است موش کتابخوان باعث شده آثار دیگرش کمتر دیده شوند یا انتظار نادرستی از آنها شکل بگیرد.
به سبک همیشه در پاراگراف فارسی متمم، چند جمله و پاراگراف از کتاب فرمین موش کتابخوان را برای شما انتخاب کردهایم و میآوریم. در پایان کمی هم دربارهی فضای کتاب و میزان موفقیت نویسنده در پیریزی و داستانپردازی صحبت خواهیم کرد.
برای مشاهدهٔ متن کامل این مطلب کافی است (بدون پرداخت هرگونه هزینه) در سایت متمم ثبت نام کنید. پس از ثبتنام به تعداد قابلتوجهی از درسهای متمم دسترسی پیدا خواهید کرد نمونهٔ آنها را میتوانید از طریق لینک زیر ببینید:
البته اگر بخواهید به همهٔ درسهای متمم دسترسی داشته باشید، لازم است حق اشتراک بپردازید.
ثبت نام رایگان تجربهٔ متممیها
عناوین زیر تعدادی از درسهای مختص اعضای ویژه متمم هستند:
مدیریت کسب و کار (MBA) | توسعه فردی
فنون مذاکره | خودشناسی | شخصیت شناسی
مسیر شغلی | کوچینگ | مشاوره مدیریت
چند پاراگراف منتخب از موش کتابخوان
یک دفعه نگاهم به برچسب روی کارتن افتاد. نوشته بود «موشکُش.» ننوشته بود «میانوعدهای خوشمزه و کامل.» نوشته بود: «با همان یک وعده میکُشد!» نمیدانستم آن نیمدوجین حبّی که قورت داده بودم یک وعده به حساب میآمد یا نه. به خواندن ادامه دادم: «برای کنترل موش، موشهای نروژی، و موشهای سقفی در خانه، مزرعه و محل کار.»
مطمئن نبودم که من موش نروژی هستم یا سقفی، هرچند ظاهراً اهمیتی نداشت. «از دسترس بچهها و حیوانات خانگی دور نگه دارید.» کلماتی بیرحمانه برای کسی که مدت کوتاهی خیال کرده بود ممکن است هر دو باشد.
[در توصیف جِری، پیرمرد دستفروشی که کتابهایش را در گاری به مردم میفروخت:]
عاشق وقتهایی هم بودم که از انقلاب حرف میزد، دربارهی جو هیل، پیتر کروپوتکین، و اعتصاب پترسون. یکی از عبارات مورد علاقهاش «بعد از انقلاب» بود. وقتی که مردم کتابهای او را میخریدند به خاطر گرفتن پولشان ازشان عذرخواهی میکرد و بهشان میگفت بعد از انقلاب کتاب مجانی خواهد شد، شبیه دیگر خدمات عمومی مثل چراغ برق خیابان. او همچنین میگفت مسیح کمونیست بوده، و این حرفش بعضیها را عصبانی میکرد.
[فرمین، وقتی افسردگی پیرمرد صاحبخانهاش را میبیند:]
همانطور که ممکن است تا الان حدس زده باشید، من خودم هم شخصیت حسابی افسردهای هستم و همه چیز را در مورد هفده نوع افسردگی میدانم. برای همین حتی اگر هم میتوانستم صحبت کنم، نمیتوانستم چیزی بگویم که حال او را بهتر کند. وقتی که کسی افسرده است و به شما میگوید دنیا چقدر سرد و نامهربان است و چقدر رنج بیهوده و تنهایی در زندگی وجود دارد، و شما هم اتفاقاً در همهی موارد با او همعقیده هستید، در موقعیت عجیبی قرار میگیرید.
در جهان دو نوع حیوان هست، آنها که از موهبت زبان برخوردارند و آنها که نیستند. حیواناتی که از موهبت زبان برخوردارند به نوبهی خود به دو دسته تقسیم میشوند: گویندهها و شنوندهها. بخش اعظم گروه دوم را سگها تشکیل میدهند.
یکی از چیزهایی که من متوجه شدهام این است که چطور منتهاالیهها به هم میرسند. عشق عظیم به نفرت عظیم بدل میشود، صلح بیسروصدا به جنگ پرسروصدا تبدیل میشود، ملال بسیار سبب هیجان عظیم میشود.
[وقتی نورمن، صاحب مغازه، کتابهای دستدوم را میخرید و تقدیمهایی که صاحبان کتابها در صفحهی اول برای دوستان و آشنایان و عشق خود نوشته بودند دیده میشد:]
از این بخش کار بیزار بودم. بهخصوص خواندن تقدیمنامهها از بالاسر نورمن.
باید کتابها را با صاحبانشان دفن میکردند، مثل مصریها، فقط برای اینکه مردم نتوانند بعد از مرگشان به آنها چنگ بیندازند. برای اینکه در سفر ابدی طولانیشان چیزی برای خواندن داشته باشند.
گاهی کابوسهایی میدیدم که در آنها به طرز فجیعی میمردم، زیر لغتنامهی جامع وبستر لِهم میکردند، یا در حالی که جیغ میزدم با سیفون در راهآبی پایین میفرستادندم. و بعد به صدای فشفش آرام باران و زمزمهی گردگیر پَر در همان مغازهی گرم و نرم بیدار میشدم و دوباره احساس خوشحالی میکردم.
توانستم آن اوایل آدمهای فوقالعاده و نوابغ زیادی را [به کمک خواندن آثارشان] ملاقات کنم. با همهی «بزرگمردها» حشر و نشر داشته باشم. مثلاً با داستایفسکی و استریندبرگ. به سرعت در وجود آنها همنوعانی را پیدا میکردم که مثل من رنجکشیده بودند، آدمهای هیستریکی مثل خودم. و از آنها درس ارزشمندی آموختم. اینکه هر چهقدر هم کوچک باشی دیوانگیت میتواند به بزرگی دیوانگی هر کس دیگری باشد.
هر چیزی آن بیرون همیشه هدفش رساندن آسیبی مهلک به ما بود. شانس بقای ما تا یکسالگی نزدیک به صفر بود. در واقع از نظر آماری ما عملاً مرده بودیم. من هنوز این واقعیت را نمیدانستم، با این حال حساش را داشتم.
چند جمله درباره کتاب | چیزی شبیه نقد
از اشارات بسیار فراوان و متنوع او به آثار ادبی در کتاب فرمین به سادگی میشود چنین نتیجه گرفت که سم سوج انسان کتابخوانی بوده است. مشخص است که کتابهای بسیاری خوانده و فقط هم به پرفروشهای روز و کلاسیکهای پرخواننده قانع نبوده و کتابهای کممخاطب و سختخوان را هم میخوانده است.
چنانکه تولد فرمین روی کاغذهای جویده شدهی «عزاداری فینگنها / Finnegans Wake» روی میدهد. یکی از آثار دشوار و پیچیدهی جیمز جویس. فرمین دربارهی لحظهی تولدش چنین میگوید: «من روی لاشهی عریان ناخواندهترین شاهکار جهان متولد شدم، خوابانده شدم، و شیر خوردم.»
دلدادگی و دلسپردگی سوج به آثار ادبی و میراث مکتوب بشر را به خوبی میتوان لابهلای نوشتهاش حس کرد. اما آیا کل کتاب یک اثر خواندنی و دوستداشتنی است؟
واقعیت این است که جملهها و عباراتی که ما از کتاب انتخاب کردیم، نمیتوانند فضای داستان را به خوبی برای شما ترسیم کنند و احتمالاً آن را زیباتر یا گیراتر جلوه میدهند.
به قضاوت ما، سم سوج در شخصیتپردازی چندان موفق نبوده است. نگاه انسانانگارانه (آنتروپومورفیستیک) به فرمین را نمیتوان به خودی خود نشان ضعف اثر دانست. آثار ادبی از این دست بسیارند و برخی از شناختهشدهترین کلاسیکهای جهان هم، مانند قلعه حیوانات، چنین نگاهی داشتهاند.
اما بر خلاف نویسندگانی مانند جورج اورول به خوبی توانستهاند ترکیبی خوشخوان و خوشخوراک از «تصور انسانی» و «تصویر حیوانی» به دست دهند، به نظر میرسد که سم سوج در این کار چندان موفق نبوده است. در برخی صحنهها که قرار است فرمین موش باشد، جنبههای انسانی بر او غلبه میکند و در بخشهایی دیگر که انتظار میرود وجوه انسانی فرمین را ببینیم، موش بودنش به یک مانع تبدیل میشود.
باز هم به قضاوت ما، که شاید با قضاوت شما همسان نباشد، زن، شهوت و الکل چنان ذهن سم سوج را به خود مشغول کرده که گاهی صحنهها و توضیحات و روایتهایی نامربوط را در داستان گنجانده و به روند روایت آسیب زده است.
مادر فرمین، الکی است. چرا؟ مشخص نیست. این ویژگی هیچ نقشی در داستان ندارد. اما سوج با شوق و ذوق به صحنههای نوشیدن و مستی او میپردازد: «مامان دائمالخمر بود و این موضوع و دور کمر خیلی بزرگش، دلیل درگیریاش با پلهها بود.» نوعی انسانانگاری افراطی که به جای دمیدن روح در داستان، خواننده را از روایت بیگانه میکند.
همین مادر، در شرایطی که خواننده انتظار دارد به عنوان یک موش، مسموم شود یا ماشینها از رویش عبور کنند، «با زنهای بدکارهی پشت جو وقت میگذراند و بعد، کلاً ناپدید میشود.»
فرمین در صحنهای دیگر، پشت یکی از همزادانش راه میرود و تحریک میشود و یک صفحه از قصه به روایت این رویداد اختصاص پیدا میکند. چنین چیزی به کجای داستان ربط دارد؟ هیچجا. اینکه فرمین از دیدن فیلمهای آنچنانی در نیمه شب سینما هم لذت میبرد یا در نخستین مرتبهای که از سوراخ خارج میشود، پوستر نیمهعریان مدلها توجهاش را جلب میکند، مصداقهای دیگری از وصلههایی هستند که به سادگی به بقیهی داستان نچسبیدهاند. درست شبیه بعضی فیلمهای گیشهای که احساس میکنید برخی صحنههای جنسی صرفاً برای جلب مخاطب در داستان گنجانده شدهاند.
لحظات احساسی، خصوصاً در نیمهی دوم کتاب کم نیستند و واقعاً خواننده را در خود غرق میکنند. اما به نظر میرسد که سوج، میتوانست این داستان را در حجمی کمتر و به شکلی یکپارچهتر بنویسد. چنانکه ایده و خلاصهی دو داستان دیگر را، به نام تنهایی و پروژهی نجاتبخشی به شکلی جذاب و زیبا در کتاب میگنجاند و در عین حال، این تردید را در ذهن خواننده زنده میکند که شاید این خلاصهها هم اگر در قالب یک داستان کامل منتشر میشدند، بخشی از جذابیتشان را از دست میدادند.
ترجمهی خانم پونه میثاقی بسیار روان است؛ خصوصاً اگر متن فارسی را با نسخهی انگلیسی تطبیق دهید و دشواریهای موجود در ترجمهی برخی تعبیرها و واژگان را ببینید. نشر مرکز هم با طراحی چشمنواز کتاب و شبیهسازی جای دندان موش روی جلد، بر جذابیت کتاب افزوده است. جذابیتی که به نظر میرسد توانسته ضعف اثر اصلی را – به قضاوت ما – بپوشاند و کتاب را به محصولی پرمخاطب تبدیل کند.
در نهایت، خواندن موش کتابخوان تجربهی ویژهای است. نمیتوانید بگویید از خواندن آن پشیمان هستید، اما شاید نتوانید خواندنش را به سادگی به دیگران توصیه کنید. هر کس باید خودش کتاب را ببیند و به خریدنش وسوسه شود تا مسئولیت خریدن و خواندن بر شانهی خودش بماند.
[ لینک مرتبط: صفحه خرید فرمین موش کتابخوان در شهرکتاب آنلاین ]
[ لینک مرتبط: صفحه خرید فرمین موش کتابخوان سی بوک ]
کتابهای داستانی که تا کنون در پاراگراف فارسی معرفی شدهاند
- کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول | چند نکته درباره تحلیل و نقد کتاب ۱۹۸۴
- کتاب فرمین موش کتابخوان
- جملات زیبا از کتاب طاعون | آلبر کامو
- کتاب شوکران شیرین | اسدالله امرایی | داستان سوزنبان
- جملاتی از کتاب کوری | ژوزه ساراماگو
- مردی به نام اوه | کتابی نوشته فردریک بکمن
- پمپ بنزین (ایتالو کالوینو)
- روتا سپتیس – مثل نمک برای دریا
- کتاب درک یک پایان (جولین بارنز)
- کتاب یادداشتهای کشتیرانی (آنی پرو)
- جملاتی از کتاب خداحافظ گاری کوپر | نوشته رومن گاری
- چراغها را من خاموش میکنم | زویا پیرزاد
- وداع با اسلحه | نوشتهی ارنست همینگوی
- کتاب دنیای قشنگ نو | آلدوس هاکسلی
- کتاب سولاریس و چند پاراگراف از آن
- جملاتی از کتاب تبصره ۲۲ نوشته جوزف هلر
- جملاتی از کتاب جزء از کل – استیو تولتز (پاراگراف فارسی)
چند تذکر درباره بخش معرفی کتاب
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنکتر از نقاط قوتشان باشد.
معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است (مگر این که صریحاً به این نکته اشاره شده باشد). در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدفی مشخص (نقل یک مطلب از کتاب، نقد کتاب، آشنایی با نویسنده و ...) به کتاب اشاره شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.بنابراین اگر ناشر هستید و کتابی در متمم معرفی شده، کتاب مرتبط دیگری را که در آن حوزه ترجمه یا تألیف کردهاید (یا اگر ترجمه دیگری از همان کتاب را عرضه کردهاید) در کامنتها معرفی کنید. متمم ممکن است بعد از بررسی کتاب را به متن بیفزاید یا معرفی آن را در قالب مطلبی مستقل منتشر کند.
دستهبندی موضوعی کتاب های مدیریت
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
فهرست کامل کتاب های روانشناسی | نقد و خلاصه کتاب
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : زهرا محمودی
طرح جلد و عنوان جالبش، "ماجراهای یک شهرنشین غربتی"، من رو به خرید این کتاب ترغیب کرد. به نظرم اثريست مختص اهالي كتاب و تفسیر زیبایی از اشتیاق و سفر خواندن! اين تنها كاريه كه من از اين نويسنده خوندم، آنچه که سوج دربارهی نادیده گرفتن دیگر آثارش گفته، يادآور روايت جیمز جویسه: "رماننویس تنها یک داستان درون خود دارد؛ اگر بیشتر بنویسد، تکرار همان کتاب است با کوکی متفاوت."
داستان استعارهای از جهان پیرامون ماست؛ احساسات و افكار كاملا انسانی، جاری در ذهن یک موش که به اصوات بدل نشدند. همانطور که در ابتدای کتاب از آموزههای ژوانگ ژو روایت شده، شاید فرمین موشیست که خواب میبینه انسان شده، یا انساني استحاله شدهست، تُهي از مفهوم حقيقي خود: "روزی ژوانگ ژو خوابش برد و خواب دید پروانهای است که با خوشحالی این طرف و آن طرف میپرد و پروانه نمیدانست ژوانگ ژو است که دارد خواب میبیند. از خواب که برخاست به ظاهر دوباره خودش بود، اما حالا نمیدانست آیا مردیست که خواب میبیند پروانه است، یا پروانهایست که خواب میبیند انسان است."