خلاقیت در مدرسه | نظام آموزشی چگونه خلاقیت را نابود میکند؟
کن رابینسون (Ken Robinson) را معمولاً به سخنرانیها و نوشتههایش دربارهی آموزش و نظام آموزشی میشناسند. او از جمله منتقدان نظام آموزشی است و محور اصلی انتقادهایش هم بر از بین رفتن خلاقیت در مدارس استوار است.
در سایت تد هم یک سخنرانی از او وجود دارد که مخاطبان بسیاری را جذب کرده و در سایتهای بسیاری نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
عنوان این سخنرانی چنین است: آیا مدارس خلاقیت را نابود میکنند؟ (Do Schools Kill Creativity)
در این مطلب، متنِ بخشهایی از صحبتهای او را میآوریم. کلیپ سخنرانی را هم میتوانید در انتهای همین مطلب ببینید.
او سخنرانی خود را چنین آغاز میکند:
من در حوزه آموزش کار میکنم. آموزش برایم جذاب است و فکر میکنم برای همه هم به نوعی جذاب باشد. این را وقتی میفهمم که در مهمانیها، عکسالعمل مثبت دیگران را میبینم.
چرا آموزش برای ما جذاب است؟
شاید برای اینکه آموزش قرار است کمک کند تا به دنیای بهتر و بزرگتری برویم. دنیایی که الان هنوز شکل نگرفته و به آن دسترسی نداریم.
دانش آموز مدرسهای امروز قرار است حدود ۵۰ سال بعد بازنشسته شود. ما هیچ ایدهای نسبت به آن زمان نداریم. نسبت به اینکه دنیا در آن موقع چگونه خواهد بود و مردم چگونه زندگی خواهند کرد. ما تلاش میکنیم با دانستههای امروز خود، فرزندانمان را برای دنیایی که نمیشناسیم آماده کنیم!
کن رابینسون، صحبتهای خود را با طرح یک داستانِ مشهور ادامه میدهد.
داستانی که پیام آن، پررنگ بودن خلاقیت و کمرنگ بودن موانع ذهنی در نگاه کودکان است:
خلاقیت چیزی شبیه سواد است. نداشتن خلاقیت با بیسواد بودن فرقی ندارد. البته فرزندان ما خلاق به دنیا میآیند. این ما هستیم که خلاقیت را در آنها از بین میبریم.
شاید همهی شما داستان آن دختر شش سالهای را شنیده باشید که داشت نقاشی میکشید.
معلم پرسید: چه کار میکنی؟
دانش آموز گفت: دارم تصویر خدا را میکشم.
معلم گفت: هیچکس نمیداند خدا چه شکلی است!
دانش آموز گفت: تا یک دقیقه دیگر که نقاشی من تمام شود، همه میفهمند!
کودکان از اشتباه کردن نمیترسند. این ما هستیم که آنها را در چارچوبهای مختلف قرار میدهیم و از اشتباه کردن میترسانیم. البته منظور من این نیست که هر کس اشتباه کند، خلاق است. اما باید قبول کنیم که اگر آماده خطا کردن و پذیرش خطاها نباشیم، نمیتوانیم خلاق بشویم.
نکتهی دیگری که کن رابینسون به آن اشاره میکند، ظرفیت خطا کردن است.
او بر این باور است که اگر فرصت خطا کردن و ظرفیت خطا کردن (و پذیرفتن تبعات احتمالیِ اشتباه کردن) وجود نداشته باشد، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که خلاقیت به وجود بیاید:
ما به تدریج که بزرگتر میشویم، ظرفیت خطا کردن و ظرفیت پذیرش خطای دیگران را از دست میدهیم. سیستم آموزشی هم به ما میآموزد که اشتباه کردن، بدترین کاری است که تو میتوانی انجام بدهی.
پیکاسو جمله معروفی دارد که میگوید: همه بچهها هنرمند به دنیا میآیند. مسئله این است که چه کنیم تا آنها وقتی بزرگ شدند هنرمند باقی بمانند؟
مهم نیست در کجای جهان، در کدام فرهنگ و کدام کشور زندگی کنید. در سراسر کره زمین، نظامهای آموزشی یک سلسله مراتب خاص دارند. بالاترین و ارزشمندترین درس معمولاً ریاضیات و ادبیات است. بعد علوم مرتبط با انسانها و در پایینترین مرتبه هم هنر.
همان هنر هم، طبقهبندی نانوشتهی دیگری دارد. موسیقی را بالاتر از نمایش میبینند. نمایش را بالاتر از رقص. اصلاً نظام آموزشی ما خیلی عجیب است. تمام بدن را رها کرده و فقط به پرورش مغز فکر میکند. به تدریج تمام تلاشش را هم روی بخش کوچکی از مغز متمرکز کرده است.
امروز اگر بیگانهای از سیارهای دیگر به زمین بیاید و به رفتار و زندگی ما نگاه کند، هرگز نمیفهمد خاصیت این نظام آموزش عمومی که در کره زمین وجود دارد چیست! نه میتواند موفق شدن را تضمین کند و نه زندگی بهتر را و نه برنده بودن را. پس این آموزش برای چیست؟
به نظر میرسد که در سراسر دنیا، نظامهای آموزشی درست شدهاند که استاد دانشگاه بسازند!
استاد دانشگاه بودن، بهترین شکل زندگی نیست. تنها شکلی از زندگی است. شکلی که کمی هم عجیب است. استاد دانشگاهها، فقط با سرشان زندگی میکنند. انگار بدن آنها فقط حمال سرشان است و مغزشان را از جایی به جای دیگر میبرد تا در جلسات مهم علمی شرکت کنند!
البته وضعیت امروز نظام آموزش عمومی در سراسر جهان قابل درک است. این نوع نظام عمومی آموزش، قبل از قرن نوزدهم وجود نداشته است. صنعتی شدن این ارمغان را هم با خود آورد. همه یا باید به بالاترین سطح کارخانهها میرسیدند یا باید استاد دانشگاه میشدند تا به دیگران کمک کنند به بالاترین سطح کارخانجات و صنایع برسند.
طبیعی است که نظام دانشگاهی هم، دنیا را همانجور که خودش میفهمید و میدید به ما یاد داد و قبل از هر چیز، به ما آموخت که «استاد دانشگاه» یکی از بالاترین مدارج اجتماعی است. طبیعی است که استاد دانشگاه، دیدگاهی غیر از این را هم منتقل نکند. امروز میبینیم که تمام نظام آموزشی عمومی قبل از دانشگاه، فقط یک هدف را دنبال میکند: ورود به دانشگاه.
آدمهای خلاق و مستعد و توانمند زیادی وجود دارند که در این مسیر با استانداردهای عمومی نظام آموزشی، موفق به نظر نمیرسند و کم کم به این نتیجه میرسند که اساساً خلاق و مستعد و توانمند نیستند.
یونسکو گزارش میدهد که در سه دههی آینده، تعداد آدمهایی که از دانشگاه بیرون میآیند بیشتر از کل آدمهایی است که از آغاز تاریخ تا کنون از دانشگاهها فارغالتحصیل شدهاند! طبیعی است که در این شرایط، مدرکها دیگر به درد نخواهند خورد! در زمان ما، داشتن مدرک مساوی داشتن شغل بوده و هست. اما زمان فرزندان ما چنین نخواهد بود.
ما امروز به یک «تورم آکادمیک» یا «Academic Inflation» گرفتار شدهایم. همان کاری را که قبلاً یک دیپلم انجام میداد، بدون اینکه تغییر خاصی کرده باشد به یک لیسانس سپرده میشود. همان کاری که یک لیسانس انجام میداد به یک کارشناس ارشد یا فارغ التحصیل دکترا سپرده میشود. اما این روند نمیتواند ادامه پیدا کند.
من با جیلیان لین حرف میزدم. او نمایشهای بزرگی در جهان اجرا میکند و یک میلیونر است. احتمالاً کار Phantom of Opera را میشناسید. او تعریف میکرد که مدرسه برای والدینش نامه میفرستند که «او توانایی یادگیری ندارد. حتی نمیتواند سر کلاس بنشیند». مادرش او را پیش روانپزشک میبرد. خوشبختانه آن موقع، اسمهایی مثل ADHD درست نشده بود تا بتوانند سریع روی او برچسب یک بیماری بزنند. روانپزشک وقتی جیلیان را میبیند، به مادرش میگوید: شما بیرون باشید. بعد رادیو را برای او روشن میکند و خودش هم بیرون میآید. جیلیان خیلی سریع تا اتاق خالی را میبیند، روی پاهایش میایستد و میرقصد. روانپزشک به مادرش میگوید: جیلیان بیمار نیست. او استعداد رقص و باله دارد. جیلیان به سمت هنر رفت و بعدها شرکت خودش را تاسیس کرد و امروز یک شرکت بزرگ هنری به شمار میرود.
جیلیان های زیادی وجود دارند که پدر و مادر یا پزشکان، آنها را به عنوان بیمار یا ناتوان در یادگیری تلقی کردهاند و صرفاً از آنها خواستهاند که آرام سر جای خود بنشینند!
ما باید تلاش کنیم. باید تلاش کنیم تا فرزندانمان را برای زندگی در آیندهای بهتر آماده کنیم. آیندهای که اگر چه ما آن را نخواهیم دید. اما آنها آن را تجربه خواهند کرد.
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری پرورش کودکان هوشمند به شما پیشنهاد میکند:
- پرورش کودکان هوشمندتر (معرفی درس)
- قورباغهای که حافظ میخواند: یک نکته کلیدی در پرورش کودکان باهوش
- ضریب هوشی چیست؟ مروری بر تاریخچه مفهوم هوش
- مدل T در پرورش دانش و تخصص دانش آموزان و فرزندان ما
- تاثیر موسیقی بر مغز و هوش کودکان: توهمی به نام اثر موتسارت
- نقش محیط غنی شده در افزایش هوش کودک در سالهای نخست زندگی
- آیا بهترین سن یادگیری زبان برای کودکان وجود دارد؟
- پرورش استعداد ریاضی کودکان (حتی اسبها هم ریاضی میآموزند)
- چارچوب پرورش استعداد کودکان در ریاضی
- خلاقیت در مدرسه | نظام آموزشی چگونه خلاقیت را نابود میکند؟
- دنیای کودکانه | خوب است کودک پیش از نوجوانی و بزرگسالی…
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا گلنسایی
نامه ای به فرزند آینده ام
فرزندم اکنون که این نامه را برای تو مینویسم هنوز با مادرت آشنا نشده ام و نمیدانم کی قرار است آشنا شوم.به هر حال هم مادرت و هم تورا بسیار دوست دارم.راستش را بخواهی هم اکنون شرایط ازدواج هم ندارم ولی امید دارم که بزودی همه چیز را روبراه میکنم.پدرت در خانواده ی بسیار فقیری بدنیا امده و خب میدانی این برای من یک موهبت بوده است زیرا باعث شده است که به خودم بیایم و روی شناخت خود و جهان هستی وقت بگذارم شاید اگر رفاه نسبی ای داشتم هم اکنون بجای اینکه این سطور را برای تو بنویسم در حال دور دور در خیابان بودم و مسلما دغدغه ی تربیت تو را هم نداشتم.
فرزندم پدرت هم اکنون در حال طی کردن اخرین روزهای 25 سالگی عمر خود است و همانطور که میدانی اخرین مدرک تحصیلیش دیپلم است به حرفهای من فقط فکر کن و آنها را بدون فکر خود نپذیر.فکرت هر چه باشد برای من محترم است..نمیخواهم وقتت را به نصیحت بگذرانم منتها میخواهم به تو بگویم که ای فرزند دلبند من هیچگاه به مدرسه نرو و هیچگاه قدم در هیچکدام از مدارس انتفاعی ، غیر انتفاعی ، تیزهوشان ،کم هوشان و غیره نخواهی نگذار.نه اینکه بخواهم خدایی ناکرده تو را مجبور کنم.این صرفا یک پیشنهاد است و تصمیم نهایی با توست.من فکر میکنم سیستم اموزشی تو را محدود به نمره و مدرک میکند و عمرت را تباه میکند.اشتباهات تو را سرکوب میکند و تو را کمال طلب بار می آورد
فرزند عزیزم تو باید استعداد خودت را کشف کنی و من و مادرت هم کمکت میکنیم.برای من فرقی ندارد تو شاعر شوی یا نقاش یا فضانورد یا فوتبالیست یا رقاص یا نانوا هر استعدادی که داشته باشی من به تو کمک میکنم که استعدادت را شکوفا کنی و ارزش تو برای من همیشگی است و ربطی به انتخابها و افکارت ندارد.تو همواره ارزشمند هستی و روز به روز برای من ارزشمند تر هم میشوی.
فرزند عزیزم من نمیخواهم آرزوها و نداشتن ها و نشدن ها و کتک خوردن ها و عقده و تحقیر های دوران زندگی ام را به تو انتقال دهم تو مختاری و تصمیم های تو گرانبها است و اگر مرا لایق بدانی به تو مشورت خواهم داد ولی تصمیم نهایی را خودت بگیر و مسئولیت تصمیمت را بپذیر.در هر صورت من به تو و به وجود تو افتخار میکنم.
فرزندم ما انسانیم و اشتباه جز جدایی ناپذیر ذات ماست از اشتباه نترس و از حاشیه ی امنیت خود رها شو و انقدر اشتباه کن و اصلاح کن تا به نتیجه ی جدیدی دست یابی-من به اشتباهاتت افتخار میکنم.من میدانم تو بسیار شجاع و جسوری و اشتباه های احتمالی تو نشان از این امر است.
فرزندم تنها رمز زندگی شادی است همیشه و در همه حال شادی را برای خود انتخاب کن و نگذار حرف دیگران باعث شود تو از مسیرهای خود منحرف شوی.من باز هم برایت نامه خواهم نوشت شاید در اینجا نه در دفترم.
دوستدار تو پدر آینده ات