Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
شرایط دریافت هدیه نوروزی متمم: دوره صوتی آموزش هدف‌گذاری (کلیک کنید)


تبعیت و خلاقیت در مدارس


خلاقیت در مدارس

پیش از این درباره‌ی کن رابینسون صحبت کرده‌ و به گوشه‌هایی از حرف‌های او پرداخته‌ایم.

با توجه به سخنرانی او درباره خلاقیت در مدرسه می‌دانیم که رابینسون منتقد روش‌های رایج در آموزش رسمی است و معتقد است که مدارس، نقش مهمی در پرورش نیافتن خلاقیت و مهم‌تر از آن، سرکوب خلاقیت دارند.

کن رابینسون در کتاب المنت (جوهر درون) هم بارها این نقد را مطرح کرده است.

این بار قسمتی از فصل یازدهم این کتاب را برای پاراگراف فارسی متمم انتخاب و ترجمه کرده‌ایم:

تبعیت یا خلاقیت

آموزش عمومی با فشار بی‌رحمانه‌ی خود دانش‌آموزان را به تبعیت و همسانی وادار می‌کند.

مدارس نه فقط با هدف تأمین منافع سیستم صنعتی، بلکه حتی به شکلِ متعارف صنعتی طراحی و ساخته شدند.

مدرسه‌ها از جنبه‌های بسیاری، منعکس‌کننده‌ی فرهنگ کارخانه هستند؛ همان‌جایی که برای تأمین نیازش، تأسیس شده‌اند.

این مسئله خصوصاً در مورد دبیرستان‌ها که بر اساسِ «اصول خط‌ تولید» و «چارچوب‌های تقسیم‌ِ اثربخشِ کار» طراحی شده‌اند مصداق دارد.

مدرسه‌ها برنامه‌ی تحصیلی را به بخش‌های تخصصی تقسیم می‌کنند: برخی معلمان، مسئولِ «نصبِ» ریاضی بر روی دانش‌آموزان هستند؛ برخی دیگر، تاریخ را «نصب» می‌کنند.

مدرسه‌ها روز را به واحد‌های استاندارد زمانی تقسیم کرده و درست مثل کارخانه، با صدای زنگ، آغاز و پایان کار و لحظات استراحت را اعلام می‌کنند.

بسته‌های دانش‌آموزان، بر اساس سن تقسیم‌بندی شده و آموزش داده می‌شوند. در واقع مهم‌ترین ویژگی مشترکشان [مثل یک کالا]، تاریخ تولیدشان است.

در تاریخ‌های مشخص، این محصولات بر اساس آزمون‌های یکسان، ارزیابی شده و پس از عرضه به بازار، با یکدیگر مقایسه می‌شوند.

می‌دانم که این یک استعاره‌ی کامل نیست، و برخی ظرافت‌های سیستم آموزشی را نادیده می‌گیرد، اما شباهت‌هایش هم کم نیست.

پیشنهاد عضویت در متمم

دوست عزیز.

شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمه‌ی عبور) می‌توانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.

همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همه‌ی درس‌های متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درس‌های مختص کاربران ویژه متمم را نیز می‌توانید در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های مختص کاربران ویژه متمم

از میان درس‌هایی که در فهرست بالا آمده است، درس‌های زیر از جمله پرطرفدارترین‌ موضوعات هستند:

دوره MBA  |  مذاکره  |  کوچینگ  |  توسعه فردی

فنون مذاکره  |  تصمیم گیری  |  مشاوره مدیریت

تحلیل رفتار متقابل  |  تسلط کلامی  |  افزایش عزت نفس

چگونه شاد باشیم  |  هوش هیجانی  |  رابطه عاطفی

خودشناسی  |  شخصیت شناسی  |  پرورش کودکان هوشمندتر

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    آدریان بدل‌توانا ، محمدحسینی ، الهام طهماسبی ، saeed alibazi ، متین

 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۹ نظر برای تبعیت و خلاقیت در مدارس

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : مهدی جلالی

    آقای کن رابینسون مدرسه را با محیط صنعتی مقایسه کرده اند. اما خبر نداشتند که ما در مدرسه الگوهایی از پادگان نظامی را هم تجربه کرده ایم.

    صبح ها همه بچه ها به صف میشدند. به ترتیب قد! ناظم مدرسه با صدای بلند و کشیده فریاد میزد:

    از جلو نظام...

    همه باید دقیقا پشت سر نفر جلویی قرار میگرفتند، و دست راست خود را بصورت کشیده مماس با شانه راست نفر جلویی قرار میدادند. بعد ناظم دوباره فریاد میزد:

    خبر دار... ( "خبر" را کشیده و "دار" را کوتاه میگفت.)

    و بچه ها باید به سرعت دست خود را می‌انداختند و تا آخر مراسم صبحگاهی به همان صورت سرپا می ایستادند.

    بعد هم مراسم قرائت قرآن و سخنرانی مدیر یا ناظم، و گهگاه پخش سرود ملی و مراسم بالا بردن پرچم انجام میشد. درنهایت به همان ترتیب، صف به صف در مقابل چشمان خشم آلود ناظم و مدیر و معاون مدرسه - که ظاهرا مثل فرماندهان نظامی از ما سان میدیدند- وارد کلاسها میشدیم.

    بعدها که به خدمت سربازی رفتیم، با این قسمت از نظام ناآشنا نبودیم.

     

    یک خاطره هم از کشتن خلاقیت در دوران مدرسه دارم:

    من از بچگی به کار با چوب خیلی علاقه داشتم. با یک چاقوی ضامن‌دار خیلی تیز (که همه بچه های محله ما آنروزها یکی از آنرا داشتند. همان دسته زنجانی معروف)، و یک سوهانِ چوب، وسایل و کاردستی های جالبی میساختم. الگو و انگیزه من برای این کار، آن پیرمرد جنگل‌نشین در سریال "بچه های کوه آلپ" بود، که به لوسیَن ساخت کاردستی با چوب را آموزش میداد. فکر میکنم دهه شصتی‌ها بدانند کدام قسمت را میگویم.

    یکبار برای کاردستی تکلیف مدرسه، یک جاکبریتی با چوب درست کردم. خیلی برای درست کردنش زحمت کشیدم، و نتیجه هم بسیار عالی شده بود. اما وقتی آنرا به مدرسه بردم، معلممان نمره ای به من نداد. و گفت این را خودت درست نکرده ای! منظورش این بود که یا داده ای به نجار محله‌تان درستش کرده یا آماده خریده ای. (این تقلب را خیلی از بچه ها آن سالها میکردند.) اما من کاردستی‌ام را خودم درست کرده بودم. به هرحال بابت آن نمره ای نگرفتم. از آن تلخ‌تر این بود که آن جاکبریتی را به خودم پس ندادند. مادرم از آن خیلی خوشش آمده بود، و میتوانستم کاردستی‌ام را به او هدیه بدهم. بعدها فهمیدم یکی از معلمها برده خانه خودشان و از آن استفاده میکند. از آن به بعد دیگر ساخت کاردستی با چوب را ادامه ندادم.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .