قسمتی از کتاب یک هفته در فرودگاه نوشته آلن دو باتن

قبلاً در پاراگراف فارسی متمم، قسمتی از کتاب تسلی بخش های فلسفه نوشته آلن دو باتن را مرور کرده بودیم.
این بار میخواهیم به سراغ کتاب یک هفته در فرودگاه برویم.
کتاب یک هفته در فرودگاه، کتاب کوچکی است که توسط مهرناز مصباح به زبان فارسی ترجمه شده و تجربه های آلن دوباتن را طی یک هفتهای که در فرودگاه هیثرو لندن زندگی کرده است روایت میکند.
او بسیار ساده و شفاف در ابتدای کتاب یک هفته در فرودگاه توضیح میدهد که این کار به عنوان یک پروژه توسط یک کارفرما که مالکیت بخشی از زیرساخت های فرودگاه و مدیریت بخشی از ترمینالهای آن را داشته به او واگذار شده و در واقع پروژه ای تبلیغاتی – ادبیاتی است که در آن خواستهاند ترمینال جدید آنها در فرودگاه هیثرو لندن، توسط یک نویسنده برجسته و در قالب یک متن ادبی به مردم معرفی شود.
شاید در نگاه اول چنین کاری دور از فضای ادبیات به نظر برسد. اما نمونه ارزشمندی از به کارگیری استراتژی محتوا توسط یک شرکت معظم چندملیتی است که محتوای تبلیغی خود را با چنان کیفیتی تولید کرده که حاصل آن به زبانهای مختلف فروخته میشود.
احتمالاً با مدل ذهنی رایج در صنعت تبلیغات کشورمان، شرکتهایی با این حجم از گردش مالی، خریدن فضای تبلیغاتی (مانند تبلیغات تلویزیونی و فرش کردن شهرها با بیلبورد) را به فروختن تبلیغات ترجیح میدهند.
بعد از این مقدمه، قسمتهای کوتاهی از کتاب زیبا و خواندنی یک هفته در فرودگاه را با شما مرور میکنیم.
هر چند معمولاً وقت شناسی را مهمترین عامل داشتن یک سفر خوب میدانیم، من اغلب آرزو داشتهام هواپیمایم تاخیر داشته باشد تا ناچار شوم وقت بیشتری را در فرودگاه بگذرانم… گاهی اوقات حتا آرزوی تاخیری آن چنان طولانی مدت را داشتهام که به خاطرش بُنِ غذا بدهند.
هر چند دنیاهای تجارت و هنر اغلب همراهانی ناراضی از یکدیگر بودهاند و هر کدام آن دیگری را با ترکیبی از تحقیر و پارانویا دیده، من احساس کردم به دور از ادب خواهد بود اگر پیشنهاد تلفن کننده [شرکت مالک ترمینال و خدمات فرودگاهی] را صرفاً به این دلیل رد کنم که شرکتش در آسمان غذا تدارک میبیند و میزبان تکنولوژیهایی است که احتمالاً در افزایش متوسط دمای هوای کره زمین نقش دارند…سابقهی خودم هم چندان عاری از لکه نبود…
شاید وقتی کنار اشیای گرانبها و زیبای تکنولوژیک میایستیم وسوسه شویم هیبتشان را انکار کنیم تا مبادا با تحسین کردنشان، احمق به نظر بیاییم… اما اجتناب کردن از هر گونه بُهتی هم ممکن است در نهایت، فقط نوع دیگری از حماقت باشد.
در همهی زبانها معدودی آثار ادبی هستند که به شاعرانگی منوهای اتاق هتلها باشند.
باد پاییزی
در امتداد سنگها میوزد
در کوه آساما
حتی این چند سطر ماتسوباشو که هایکو را در منطقهی ادو ژاپن به تکامل رساند، در برابر اشعار سرودهی استاد ناشناسی که جایی در آشپزخانهی هتل سوفیتل کار میکند، به نظر مرده و بیاثر میرسد:
سالاد خوشمزهی سبزیجات با قره قاط خشک شده در آفتاب
گلابی آبپز شده، پنیر گورگونزولا
گردوی شیرین شده در سس زینفاندل
پولدارها کمترین بار را داشتند. چون طبقهی اجتماعی و برنامهی سفرشان آنها را به این قاعدهی کلی پایبند کرده که میشود هر چیزی را از هر جایی خرید.
منشاء واقعی کیفیت برخورد کارکنان فرودگاه، نه در دورههای آموزشی یا مزایای کارمندی،که مثلاً در فضای دوست داشتنی خانهای نهفته است که ربع قرن پیش، والدین در آن، یک عضو آیندهی این پرسنل را با خوش مشربی و خوش دلی بزرگ کردند تا او امروز بدون هیچ گونه تشکری از والدین، بتواند و بخواهد به یک دانشجوی مضطرب در مسیر در خروجی برای رسیدن به پرواز، قوت قلب دهد.
مجموعه مطالبی که در متمم به آلن دوباتن مرتبط هستند:
- معرفی کتاب خبر (راهنمای کاربران) | آلن دو باتن
- جملاتی از کتاب اضطراب منزلت (اضطراب موقعیت) | آلن دو باتن
- کتاب هنر همچون درمان | هنر چگونه می تواند زندگی شما را دگرگون کند؟
- آلن دو باتن – درباره کارآفرینان و رویای کارآفرینی (خوشیها و مصائب کار)
- قسمتی از کتاب یک هفته در فرودگاه نوشته آلن دو باتن
- تسلی بخشی های فلسفه (آلن دو باتن)
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
با ثبت نام رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهٔ عبور) میتوانید به حدود نیمی از هزاران درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل با پرداخت هزینهٔ عضویت ویژه به همهٔ درسهای متمم از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | هدف گذاری
خودشناسی | شخصیت شناسی | فکر کردن با نوشتن
برای خرید محصولات صوتی هم میتوانید به صفحهٔ فروشگاه متمم سر بزنید.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : گروه متمم
آقای داداشی عزیز.
اینکه بشود دقیقاً از طریق ایجاد محتوا در قالب کتاب، در ایران هم مدلهای مشابه موفقی را اجرا کرد، قطعاً نیازمند تجربه کردن است و ممکن است به تعبیر شما، چنین کاری دشوار بوده یا اثربخشی آن پایین باشد.
اما به کار گیری این مدل ذهنی، طبیعتاً به معنای "تقلید گام به گام" از همین مصداق نیست. چرا که تبلیغات غیراثربخش محیطی هم به همین شیوهی "تقلید نعل به نعل" در فضای کشور ما رشد کرده است.
همانطور که در متن تاکید شده، مبنای اصلی این مدل ذهنی در تبلیغات فروش تبلیغات به جای خرید فضای تبلیغاتی است، که اتفاقاً در ایران هم نمونههای موفق آن وجود دارد.
فقط کافی است به کلیپهای دیرین دیرین نگاه کنید.
این کلیپها به طور متوسط بین 300 تا 400 هزار بار دیده میشوند و حجم هر یک از آنها حدود 2 مگابایت است.
با در نظر گرفتن متوسط 3 هزار تومان برای هر گیگابایت ترافیک (در زمان نگارش این متن) میتوان برآورد کرد که هر روز ایرانیان یک و نیم تا دو میلیون تومان برای خرید تبلیغات به شیوهی دیرین دیرین پول خرج میکنند.
که اگر آن را در تعداد کلیپهایی که تا لحظه نگارش این مطلب درج شده ضرب کنید، میتوان برآورد کرد که در ایران بیش از یک میلیارد تومان برای "خرید تبلیغات" هزینه شده است. هزینهای که اتفاقاً رضایت دریافت کنندهی تبلیغ را هم به همراه داشته است و میتوان گفت در مقایسه با یک یا چند بیلبورد اتوبانی، تاثیر بهتری در کیفیت زندگی او هم داشته است.
البته به نظر میرسد باید به بخش بندی "کتاب خواندن" و "خواندن" هم توجه کنیم. اخیراً عادت "خواندن" در مردم ما به واسطهی ابزارهای دیجیتال بسیار بالا رفته است. اما اینکه محتوای مناسب برای "دیجیتال خواندن" در مقایسه با محتوای مناسب برای "کتاب خواندن" چه تفاوتهایی باید داشته باشد، طبیعتاً خارج از بحث فعلی است.
اما استناد ما به درین درین فقط اشاره به یک مورد بود که اگر "میل به خواندن" را در میان مردم ما کمرنگ فرض کنیم، لااقل "میل به خندیدن" همچنان بالاست و یک استراتژیست محتوا (حتی اگر دوستان دیرین دیرین چنین نامی را بر روی خود نگذارند) با در نظر گرفتن همین نکته توانسته خلاقانه، یک رسانهی جدید را با هزینهی مشتری و "رضایت او" ایجاد کند. تبلیغاتی که با هر نوع تعریف، قطعاً از نوع Permission Marketing محسوب میشود.