شاخص لباس زیر مردانه | یک شاخص پیشرو اقتصادی

شاخص‌هایی که در اقتصاد و مدیریت اندازه‌گیری و منتشر می‌شوند، کم نیستند.

کتابها و مقالات بسیاری هم به معرفی این شاخص‌ها پرداخته‌اند.

اما در این میان شاید اطلاع داشتن از یک شاخص متفاوت برای شما جالب باشد؛ شاخصی که بر اساس میزان فروش لباس زیر مردانه محاسبه و استخراج می‌شود.

این شاخص MUI نامیده می‌شود که مخفف Men’s Underwear Index است.

تاریخچه مطرح شدن شاخص MUI

شاخص MUI سالهاست در آمریکا، به عنوان یکی از شاخص‌های مورد توجه بانک مرکزی، مورد توجه و بررسی قرار می‌گیرد.

البته این شاخص توسط دولت اندازه‌گیری نمی‌شود؛ اما در سند‌های رسمی و گزارش‌های سطح بالای دولتی هم می‌توانید اشاره به این شاخص و شاخص‌های مشابه آن را ببینید.

آلن گرینسپن (Alan Greenspan) که طی سال‌های ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۶ مسئولیت بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) را بر عهده داشت، در دهه‌ی هفتاد میلادی این شاخص را برای نخستین بار مطرح کرد.

گرینسپن در چند مصاحبه به این نکته اشاره کرد که آمارهای رسمی دولتی، به عنوان تنها شاخص تحلیل وضعیت اقتصادی مناسب نیستند و هر اقتصاددانی باید بسته به سلیقه و دانش و نیازش، شاخص‌های دیگری را نیز به عنوان شواهد جانبی مد نظر قرار دهد.

او خود به میزان فروش لباس زیر مردانه و حجم معامله‌ی آهن قراضه علاقه داشت و به آن‌ها اشاره می‌کرد (+).

  خوب است که در اینجا دوباره به مفاهیم تفکر سیستمی هم فکر کنیم. هم از این رو که ببینیم توجه به روند تغییرات یک شاخص چقدر می‌تواند مهم باشد و هم از این جهت که به خاطر داشته باشیم شفاف بودن یا نبودن اعداد و ارقام در برخی حوزه‌ها (حتی فروش لباس زیر) می‌تواند نگاه سیاست‌گذاران را در حوزه‌های ظاهراً نامربوط دیگر (مثلاً اقتصاد) را بازتر یا بسته‌تر کند.

به همین علت است که  وجود شاخص‌های عددی و سنجش دائمی آنها را از جمله ضرورت‌های حرکت یک جامعه به سمت توسعه می‌دانند. 

بعید است بتوانید کشوری را بیابید که:

آمار و ارقام و شاخص‌ها در آن شفاف نباشند؛

درآمد مردم مشخص نباشد؛

فروش شرکتها مبهم و نادرست اعلام شود؛

هیچکس در مورد هیچ چیز عدد و رقم قابل اتکایی نداشته باشد؛

مردم در مورد افشای آمار کسب و کار و داستان رشد و رکود خود تردید داشته باشند؛

ولی اقتصاد آن کشور رشد و توسعه پیدا کند.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری آشنایی با سیستم کنترل مدیریت به شما پیشنهاد می‌کند: