Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


آینده شغلی و شغل های آینده در ایران و جهان | به چه نکاتی توجه کنیم؟


آینده شغلی

معمولاً وقتی به مسیر شغلی خود فکر می‌کنیم و می‌خواهیم خودمان را در ده یا بیست سال بعد تصور کنیم، سوال‌هایی از این دست در ذهن‌مان شکل می‌گیرند:

«آیا اصلاً شغل من در آینده وجود خواهد داشت؟»

«آیا ممکن است روزی برسد که دیگران حتی عنوان شغلی‌ام را نشناسند؟»

«آیا تخصص امروز من پنج یا ده سال بعد هم معنا دارد؟»

«آیا در آینده کسی پیدا می‌شود که حاضر باشد برای آن‌چه من امروز می‌دانم و کاری که امروز می‌توانم انجام دهم پولی پرداخت کند؟»

این سوال‌ها تازه نیست

این‌ها سوال‌هایی نیست که برای اولین بار در نسل ما به ذهن انسان رسیده باشد.

 زمانی هم که دستگاه چاپ اختراع شد،‌ کسانی که شغل‌شان رونویسی از کتابها بود،‌ به این نوع سوال‌ها فکر می‌کردند. در عصر انقلاب صنعتی هم، هم‌زمان با نصب انواع ماشین‌آلات در کارخانجات، کارگرها چنین سوال‌هایی در ذهن داشتند. زمانی هم که خودروها در خیابان‌ها راه افتادند، درشکه‌چی‌ها، تعمیرکاران کالسکه و نعل‌بندها به همین نوع سوال‌ها فکر می‌کردند.

جالب است که جواب‌هایی هم که به ذهن‌شان می‌رسید، یکسان نبود و راه‌حل‌هایی هم که انتخاب کردند فرق داشت.

عده‌ای از آن رونویس‌ها خطاط شدند، بخشی از کارگرها تکنیسین شدند، گروهی از درشکه‌چی‌ها رانندگی یاد گرفتند و اغلب نعل‌بندها هم به صافکار و تعمیرکار تبدیل شدند.

اما این تغییرات ظاهراً مثبت، فقط بخش کوچکی از ماجرا است. عدهٔ چشمگیری هم شغل خود را از دست دادند. در بین این بیکارشده‌ها، کسانی پیدا شدند که روش‌های اعتراضی خشن را برگزیدند. کارگرانی که امروزه آن‌ها را به اسم لادایت (luddite)‌ می‌شناسیم، قطعات دستگاه‌ها را برمی‌داشتند و حتی گاهی دستگاه‌ها را به آتش می‌کشیدند. نسخه‌برداران در اعتراض به دستگاه چاپ تظاهرات می‌کردند. درشکه‌چی‌ها گاهی در خیابان ترافیک به راه می‌انداختند و نعل‌بندها هم به محض این‌که چرخ‌های لاستیکی برای خودروها رواج یافت، فرصت ارزشمند پنجر کردن لاستیک‌ها را از دست ندادند.

تکرار این اتفاق‌ها در طول قرن‌های گذشته باعث شده «نگرانی از آینده شغلی» به بخش استاندارد تاریخ تحول مشاغل تبدیل شود و کتابهای بسیاری به این موضوع بپردازند (+/+).

نگرانی مشترک گروه‌های مختلف

کسی که امروز انتخاب رشته می‌کند، خیالش با شنیدن این حرف که «تحول در مشاغل همیشه بوده» راحت نمی‌شود. او هم‌چنان به این فکر می‌کند که در این دنیای در حال تغییر سراغ چه رشته‌ای برود؟ کسانی هم که می‌خواهند وارد بازار کار شوند یا در میانهٔ مسیر شغلی خود هستند، نگرانی‌های خاص خود را دارند:

  • کجا کار کنم؟ چه شغلی انتخاب کنم؟
  • نکند شغلی که امروز درآمد خوبی دارد، من را دلخوش و اسیر خود کند و چند سال بعد ببینم تقاضایی برای کار من وجود ندارد؟
  • بین شغل‌های پردرآمد فعلی و شغل‌های کم‌درآمد اما آینده‌دار کدام را انتخاب کنم؟
  • وقتی این حجم از ابهام در آینده وجود دارد، چگونه برای مسیر شغلی خودم برنامه‌ریزی کنم؟

برای کسانی که در ایران زندگی می‌کنند و گوشه چشمی به مهاجرت دارند، پیچیدگی‌های بیشتری حس می‌کنند. چون باید هم‌زمان به دو محیط مختلف فکر کنند. چه مسیری را انتخاب کنند که در صورت ماندن (یا رفتن) آینده شغلی بهتری را برایشان رقم بزند؟

این بار فرق دارد (واقعاً‌ فرق دارد؟)

حتی با در نظر گرفتن این‌که نوع و ماهیت مشاغل، تقاضا برای تخصص‌ها و ساختار کلی اقتصاد بارها و بارها تغییر کرده است، انگار چیزی در گوشهٔ ذهن ما می‌گوید که «این بار فرق دارد.»

از بسیاری جهات هم این گزارهٔ «این بار فرق دارد» منطقی و قابل‌دفاع است:

مشاهدهٔ تجربهٔ قبلی‌ها

در گذشته چنین تغییراتی با فاصلهٔ‌ زمانی زیاد اتفاق می‌افتادند؛‌ گاهی در هر چند دهه یک‌بار و گاهی حتی هر چند قرن یک‌بار. اما در دوران ما سرعت تحولات بیشتر شده است. ویژگی دوران ما این است که این تغییرات را به چشم دیده‌ایم.

ما شغل‌هایی را دیده‌ایم که تقریباً از بین رفته‌اند. هم‌چنین مدل‌های کسب‌و‌کار متعددی را دیده‌ایم که از بین رفته‌اند. و نیز مهارت‌هایی که قبلاً معنا داشته‌اند و پررونق بوده‌اند و امروز یا معنا ندارند و یا رونق.

بسیاری از شیوه‌های کار و ساختارهای اقتصادی که امروز وجود دارند، در دوران معاصر و پیش چشم خودمان شکل گرفته‌اند (به اصطلاحاتی مثل کار فریلسنری یا اقتصاد گیگ فکر کنید که قبلاً به این شکل و در این مقیاس وجود نداشتند).

برای دسترسی به متن کامل در متمم ثبت‌نام کنید      روش ثبت نام    فهرست درس‌ها

پررنگ شدن سهم مسئولیت فردی در آینده شغلی‌ 

تا ده یا بیست سال پیش، اصطلاحی مثل «امنیت شغلی» خریدار داشت. وقتی می‌خواستند از شرکت یا سازمانی تعریف کنند، می‌گفتند: «امنیت شغلی دارد.» وقتی می‌خواستند رفتار مدیری را نقد کنند، می‌گفتند «به ما حس امنیت شغلی نمی‌دهد.»

وقتی از مزایای محیط کار حرف می‌زدند، می‌گفتند «کارکنان خود را آموزش می‌دهد.» در یک کلام،‌ محیط کار انسان‌ها را پرورش می‌داد و از انسان‌ها کار هم می‌خواست.

رقابتی‌تر شدن فضای کسب‌و‌کارها، دسترسی ساده‌تر شرکت‌ها به بازار کار، و دسترسی داوطلب‌ها به موقعیت‌های شغلی (به واسطهٔ گسترش اینترنت و رواج یافتن پلتفرم‌های متنوع) باعث شد که نگاه به «مسئولیت رشد و یادگیری» کمی تغییر کند.

امروز اگر مدیری به کارمند خود بگوید:‌ «چرا برای رشد و یادگیری وقت صرف نمی‌کنی؟» کسی تعجب نمی‌کند. علت هم واضح است. مسئولیت رشد فردی بر شانهٔ «فرد» قرار گرفته است.

در درس توسعه فردی گفتیم که اساساً‌ اصطلاح توسعه فردی یک اصطلاح سازمانی است! چیزی که کمتر کسی به آن دقت می‌کند. یعنی این سازمان‌ها بودند که نخستین بار به کارمندهای خود گفتند: ما نمی‌توانیم همهٔ مسئولیت رشد و توسعه توانمندی‌های شما را بر عهده بگیریم و خودتان هم باید کاری برای خودتان بکنید. اسم این کار هم توسعهٔ فردی مهارتها است.

در چنین وضعیتی، وقتی شرایط اقتصادی تغییر کرده یا تکنولوژی‌ها عوض شوند، شرکت‌ها بدون کمترین احساس گناه می‌توانند به کارمندان خود بگویند که شما دیگر از عهدهٔ وظایف خود برنمی‌آیید. پس در این حالت، مسئولیت فکر کردن به آینده، پیش‌بینی سناریوها و آماده شدن برای تغییرات هم عملاً بر عهدهٔ خود فرد است.

مدیرتان – مستقل از این‌که در تعارف‌ها چه می‌گوید – به جای شما برای آینده شما فکر نمی‌کند. او نهایتاً‌، اگر بتواند، به آیندهٔ‌ خودش فکر خواهد کرد.

بگذریم از این‌که در کار پروژه‌ای و فریلنسری و اقتصاد گیگ این بحث‌ها از پایه و اساس بی‌معنی‌اند و هیچ‌کس جز خود فرد مسئولیت فکر کردن به آینده شغلی و مشاغل آینده را بر عهده ندارد.

فکر کردن به آینده شغلی و شغل های آینده

هیچ‌یک از این حرف‌ها به معنای ترسیم تصویری سیاه و تاریک از وضع فعلی یا آینده نیست. بلکه صرفاً تأکید بر تفاوت‌های محیط شغلی و بازار کار امروز با بازار کار یک یا دو دهه قبل است.

مستقل از این‌که بپسندیم یا نه، آیندهٔ شغلی بیش از هر زمان دیگر به مسئله‌ای فردی تبدیل شده و هر یک از ما باید خودمان در حد توان‌مان به آینده‌‌مان فکر کنیم.

سوالات بسیاری در این مسیر وجود دارد که باید به آن‌ها پاسخ دهیم. و متمم و جمع متممی‌ها، فضای مناسبی است تا به این نوع بحث‌ها پرداخته شود.

سوالاتی نظیر این‌ها:

  • روندهای جاری تا چه حد بر سرنوشت حرفه‌ای «من» (و نه هم‌حرفه‌های من) تأثیر خواهد گذاشت؟
  • شغل و تخصصم را دقیقاً چگونه تعریف کنم؟‌ مرزهای تخصص من کجاست؟
  • تمرکزم بیشتر بر روی نقش سازمانی‌ام باشد یا مهارت‌هایم؟
  • متخصص بودن بهتر است یا جنرالیست بودن؟
  • شبکه‌سازی در دوران جدید چگونه باید باشد تا فرصت‌های شغلی‌ام را تقویت کند؟
  • با این همه اخبار تغییر و تحول که هر روز منتشر می‌شود چه کنم؟ این‌ها دیگر اخبار سیاسی و اقتصادی نیستند که بتوانم به توصیهٔ رایج، نادیده‌شان بگیرم.
  • تحولات شغلی در ایران از چه جهاتی با تحولات شغلی در جهان متفاوت است؟ شباهت‌ها در کجاست؟

این درس، نخستین درس از سلسله درس‌های آینده شغلی است و به تدریج در درس‌های بعدی به سوالات بالا و برخی سوالات مشابه خواهیم پرداخت.

پیشنهاد عضویت در متمم

با ثبت نام رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهٔ عبور) می‌توانید به حدود نیمی از هزاران درس متمم دسترسی داشته باشید.

همچنین در صورت تمایل با پرداخت هزینهٔ عضویت ویژه به همهٔ درس‌های متمم از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

دوره MBA  |  مذاکره  |  کوچینگ  |  توسعه فردی

فنون مذاکره  |  تصمیم گیری  |  مشاوره مدیریت

تحلیل رفتار متقابل  |  تسلط کلامی  |  افزایش عزت نفس

چگونه شاد باشیم  |  هوش هیجانی  | هدف گذاری

خودشناسی  |  شخصیت شناسی  |  فکر کردن با نوشتن

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

برای خرید محصولات صوتی هم می‌توانید به صفحهٔ فروشگاه متمم سر بزنید.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مسیر شغلی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مسیر شغلی

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۷ نظر برای آینده شغلی و شغل های آینده در ایران و جهان | به چه نکاتی توجه کنیم؟

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : صدیقه پوراسترآبادی

    "ما نه مثل کسانی هستیم که قبل از تحولات بزرگ تاریخی بوده‌اند و نه مثل کسانی که پس از تحولات بزرگ تاریخی آمده‌اند. ما امروز در دوره گذار هستیم."

    برای من دوره گذار مفهومی شبیه "حالت گذار در مسیر فرایند" را دارد یعنی جایی که؛

    ✅ به شدت ناپایدار و موقت است.

    ✅ گذشته را می دانیم، حال مبهم است (چون به صورت همزمان یکسری چیزها در حال ایجاد و یکسری چیزها در حال از بین رفتن هستند) و بسته به شرایط، برای آینده مسیرهای مختلفی با سهم های متفاوت محتمل است اما اینکه در نهایت کدام مسیر پیموده می شود را نمی توان با قطعیت ۱۰۰ درصد مشخص کرد.

    ✅ الزاما نتیجه بعد از حالت گذار مطلوب تر از شرایط قبل از حالت گذار نیست.

    ✅ اگر فاصله دوران های گذار در مسیر تحول کم باشد و قله های گذار زیادی به هم نزدیک باشند (یک موج را با طول موج کم تصور کنید)، جابه جایی ما از یک حالت ناپایدار به یک حالت ناپایدار دیگر است یعنی پیچیدگی خیلی بیشتر در درک شرایط.

     

    و درگیری بیش از حد با این تغییرات هیچ نتیجه ای جز افتادن در چاه سردرگمی ندارد. نمونه ساده شده این مورد می شود رفتاری شبیه رفتار برخی افراد در بازار ارز، اگر هر روز بخواهم قیمت ارز را چک کنم و هر روز دنبال خرید و فروش براساس تغییرات آنی باشم مدام بخوام از بازار ارز به طلا یا بورس و یا... جابجا شوم نتیجه مشخص است.

    اما نگاه به دور از هیجان زدگی، با اطلاعات کافی و با نگاه بلندمدت، دنبال کسب سود زیاد در کوتاه مدت نبودن، تحت تاثیر حرف های جمعی نبودن و... شاید بتواند در تصمیم گیری در مورد مسیر شغلی در آینده راهگشاتر باشد.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .