گزارش سفر به اروپا | حظ کردیم و افسوس خوردیم

خواندن سفرنامه فرصتی است تا انسان به معجزهٔ زبان و کلمات «طیالارض» کرده در جغرافیا جابهجا شود و نقطهای دیگر از جهان را از دریچهٔ چشم دیگری ببیند. خواندن سفرنامههای قدیمی بُعدی دیگر هم به این معجزه میافزاید و آن جابهجایی در زمان است.
از همین منظر است که «زبان» انسان را از حیوانات دیگر متمایز کرده، وگرنه اگر زبان را صرفاً انتقال پیام در لحظه در نظر بگیریم، دیگر حیوانات نیز از این کار ناتوان نیستند و بهخوبی از عهدهٔ رفع نیازهای خود برمیآیند.
در بین سفرنامههای قدیمی، سفرنامههایی که در یکی دو قرن اخیر نوشته شدهاند، ویژگی ارزشمند دیگری هم دارند: آنقدر اسناد، مدارک و روایتهای مکمل وجود دارد که تا حدی بتوان صحتشان را سنجید. برخلاف سفرنامهها و آثار مکتوب هزارههای قبل که گاه ماهیتشان به افسانهسرایی تنه میزند و از درونشان ژانرهایی مانند عجایبالمخلوقات و غرایبالموجودات زاده میشود. ماهیت سفرنامههای نهچندان قدیمی از این منظر به «تاریخ / history» نزدیکتر است تا «داستان / story».
حظ کردیم و افسوس خوردیم
پدرام خسرونژاد کاری ارزشمند کرده و در سال ۱۳۹۷ پس از اینکه مطلع شد مجموعهای شامل ۱۷۰۰ عکس و ۱۵۰۰ سند خطی متعلق به خاندان معیرالممالک در اختیار یکی از کلکسیونرهای سوئیسی است، آن را خریده، به استرالیا برده و بازبینی کرده است.
خسرونژاد به همراه فاطمه معزی این آثار را بررسی کرده و پس از تطبیق با اسناد و مدارک دیگری که از آن دوره وجود دارد و در دسترس است، بخشی از آن مجموعه را که شرح سفری هفتساله به اروپا است، به همت #نشر اطراف در قالب کتابی با عنوان «حظ کردیم و افسوس خوردیم» منتشر کردهاند.
این سفرنامه به روایت پژوهشگران این کتاب، در واقع دو روایت از سفری است که دو طرف دفترچهای با جلد مشکی چرمی با قطع شانزده در ده سانتیمتر نوشته شدهاند.
فاطمه معزی در توصیف این سفرنامهها میگوید: «سوغات سفرِ پادشاهان قاجاری به فرنگ فقط دوربین و اتومبیل و سفرنامههای شاهانه نبود. بسیاری از همراهان پادشاهان نیز داستانی با خود به یادگار میآوردند.» و محتوای این سفرنامهها را چنین توصیف میکند: «روایت سفر دو جوان قاجاری که در سفر اول مظفرالدین شاه به فرنگ همراه او بودند؛ جوانانی که نسبت نزدیکی با شاه داشتند اما فاصلهشان را با او حفظ کردند تا آن دنیای تازه را به تنهایی کشف کنند.»
ارزش کتاب حظ کردیم و افسوس خوردیم در این است که در کنار سفرنامهها، اسناد مکملی هم قرار داده شده است: چند نمونه نامههایی که در آن دوره از اروپا به ایران ارسال شده، گزارشی که دوستعلیخان معیرالممالک سالها بعد در مجلهٔ یغما آورده و نیز مجموعهای از عکسهای آن سفرها.
دیدیم حیف است که در متمم به این اثر پژوهشی ارزشمند اشاره نشده باشد و از آنجا که گاهی در پاراگراف فارسی متمم به سراغ سفرنامهها میرویم، تصمیم گرفتیم این کتاب را هم در بخش سفرنامهها بگنجانیم.
در ادامه به سبک همیشه، چند پاراگراف از این کتاب را با هم میخوانیم. لازم به توضیح است که هر جا علامت […] میبینید، حذف یا اضافههای متمم است که با هدف کوتاهتر شدن متن یا واضحتر شدن معنا انجام شده است. پاراگرافها هم به اقتضای فضای وب، خرد شدهاند.
بریدههایی از فصلِ «به تعریف در نمیآید، باید دید»
سفرنامهٔ میرزاحسنخان مستوفیالممالک
با بعضی حضرات سوار درشکههای دیگر شده، آمدیم مهرآباد. نواب امانالله میرزا را گذاشته بودم که کالسکهٔ پشت را حاضر کرده بارها را بار کرده، بیاید به مهرآباد. یک ساعت به غروب مانده رسیدیم مهرآباد. جناب خان بنای مهمانخانه کردهاند؛ قدری آنجا را تماشا کردیم. دو پیاله چای در قهوهخانه صرف شد. رفتیم در باغ قدری گردش کردیم تا نزدیک غروب و انتظار کالسکهٔ پست و نواب امانالله میرزا را داشتیم. خیلی دیر آمدند.
[…] بازی اسبها عوض شده، حرکت کردیم. باد کمکم بنای سختی و سردی گذاشت. در این استاسیون [= station / ایستگاه] به یک کالسکهچی دیوانهٔ بدون ملاحظه دچار شدیم که چاله و نهر و زمین صاف را یکسان حرکت میکرد. ما هم توکل به خدا کرده آمدیم.
ناهار صرف کرده، سوار شده به طرف یوزباشیچای. این منزل پنج فرسخ است که همه را در ماهور و کوه حرکت میکند. راه را خوب نساختهاند، به قدری کمعرض است که دو کالسکه بهراحت از پهلوی هم عبور نمیکنند.
[…] قدری آمدیم نزدیک یک قراولخانه که روسها ساختهاند. علامتی دیدیم. پرسیدم از کالسکهچی که چه چیز است این علامت؟ گفت این قبر آنجناری است که این راه را ساخته به اینجا که رسیده، مرده است. این علامت مزار است.
از قرینه فهمیدم که آنجنار مقصود اون آنژنییر [= engineer / مهندس] است. آمدیم یک ساعت به غروب مانده رسیدیم به یوزباشیچای. مهمانخانهٔ بسیار قشنگی ساخته بودند که معلوم بود بوی فرنگ میآید. همهجا اجزای معقول داشت.
[…] پل رودخانهٔ یوزباشیچای که دویست قدم با مهمانخانه فاصله داشت، رفتیم به تماشای او. این پل را با آهن زدهاند. از تماشای او خیلی حظ کردم و خیلی افسوس خوردم که چقدر ما از تمام ممالک عقبتر هستیم. همه روزبهروز در ترقی هستند و به هیچ وجه ما در این خیال نیستیم.
بریدهای از خاطرات دوستعلیخان معیرالممالک
بهواسطهٔ خستگی دیر از خواب برخاسته، فرستادیم کوافر بالا آمده، صفایی داده، رفتیم به منزل دکتر. کوچههای پست و بلندی دارد. دکتر را ملاقات نموده، اصرار زیاد کردند در باب مهمانی، وقت ناهار بود. منزل آمده. چون معرفی شدهایم، احترامات فوقالعاده میکنند. عجب دختری در نزدیکی ما بود!
بستنی غریبی آوردند که غالب مردم نگاه میکردند. بعد از ناهار کالسکهٔ محترم آمدند و حاضر کرده، رفتیم به اسبدوانی. بساط غریبی بود، زبان عاجز است.
دکتر و پسرهایش را دیده، دکتر مرا گردش داد، به حاکم معرفی کرده. آقا شرط بستند. مراجعت کرده، آسانسور وسط راه گیر کرده. کنار دریا رفته، مردم تمام نحیف بودند. حالتی خوش بود. زن و مرد در شنها میغلطیدند. کشتیهای پهناور آمده و رفت، تماشا کردیم.
بخشی از خاطرات دوستعلیخان در مجلهٔ یغما
کشتی کوهپیکر با سینهٔ آهنین آبهای متراکم را میشکافت و در دریایی که بیکران مینمود به سوی ساحلی دور میشتافت. روز در عرشهٔ کشتی به تماشا و سخنان مناسب حال و سن گذشت. شب ماهتابی خوش بود و دریا چهرهٔ کشتینشستگان را عاشقانه نوازش میداد.
پس از شام در سالن کشتی من به نواختن پیانو نشستم. (در کوک فرنگی دستگاه ماهور و حجاز را میتوان نواخت.) و صادقخان که از همراهان بود و صوتی دلکش داشت به خواندن برخاست.
همه جوان بودیم و کامران و برای نخستین بار سوی دیار غربت روان. هر یک را از شوق سفر در سر شوری بود و از دوری دلبندان بر دل باری گران. ساز و آواز وطنی در کشتی اجنبی مسافران را تأثیری عمیق بخشید و هر یک را به نیروی مرموز خود به سویی کشید.
بخشهایی از نامهٔ دوستعلی خان به دوستمحمدخان
مردی است از اهل آمریک دو شیر آبی و چهار مرس و چهار حیوان دیگر که اسمش را نمیدانم ولی از فامیل مرس است، دارد. چه بازیها در میآورند، نمیتوان شرح داد. والله هیچ انسانی به این تربیت نیست در صورتی که ریخت این حیوانات قسمی است که کار نباید به حسب ظاهر از آنها بیاید. دست و پای درستی هم که ندارند. به سر خودت، یک دستگاه موزیک زدند که عقل انسان پرواز میکند.
شاه چند اتومبیل خریدند. انشاءالله وقتی آوردند، ملاحظه خواهید فرمود که خوب کار نخواهد کرد و هر یک را چهل پنجاههزار فرانک خریدهاند. این چاکر چند روز تحقیقات به عمل آورده به فابریک [= کارخانه] مخصوص رفته و با رئیس آشنا شده. یک روز دعوتم نموده تمام فابریک را نشانم داد. دوهزار عمله کار میکرد، سالی دوازده میلیون هم فروش میکند این فابریک. یک اسمی از اتومبیل میشنوند به سر خودت، آنقدر تفاصیل دارد که انسان گیج میشود.
بخشی از نامهٔ حاج محمدحسین امینالضرب به دوستعلیخان
اوضاع پاریس که همانا قدرتنمایی خدا به دست مخلوق در اینجا به عرضهٔ بروز و ظهور رسیده و چنان است که ملاحظه فرمودید که روزبهروز عقاید من دربارهٔ این مردم زیادتر و اطمینانم به بیشعوری و نافهمی خود زیادتر میشود. هر دقیقه فضیلت و صنعتی از اینها مشاهده میکنم که دو دقیقه قبل ندیده بودم.
اگرچه ملتفتشدن صنایع اینها خودش کار بزرگی است و خیلی هوش و ذکاوت میخواهد اما اینها بعضی کارها را خیلی خیلی واضح کردهاند. به قول عوام، خوب خرفهم کردهاند؛ این است که گاهی ملتفت میشوم.
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
با ثبت نام رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهٔ عبور) میتوانید به حدود نیمی از هزاران درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل با پرداخت هزینهٔ عضویت ویژه به همهٔ درسهای متمم از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | هدف گذاری
خودشناسی | شخصیت شناسی | فکر کردن با نوشتن
برای خرید محصولات صوتی هم میتوانید به صفحهٔ فروشگاه متمم سر بزنید.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیمسال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
۳ نظر برای گزارش سفر به اروپا | حظ کردیم و افسوس خوردیم