کتاب قصر شیشه ای (جینت والز)
کتاب قلعه شیشه ای (The Glass Castle) که در فارسی به قصر شیشه ای ترجمه شده، در کشور ما بیشتر پس از ساخت فیلمی از روی آن (در سال ۲۰۱۷) شناخته شد.
ژانت والز (Jeannette Walls) نویسنده کتاب سالها تجربهی موفق روزنامهنگاری درباره سلبریتیها (Gossip Columnist) را داشته است.
شغلی که طی سالهای اخیر با توسعه شبکه های اجتماعی ما هم در ایران نمونههایش را دیدهایم. کسانی که با پرداختن به حاشیه زندگی بازیگران و اخبار و رویدادها و شایعاتی از این دست، مخاطبانی را جذب کرده و به شیوههای مختلف کسب درآمد میکنند.
اما ربط اینها به کتاب قلعه شیشه ای چیست؟
ماجرا این است که این کتاب یک اتوبیوگرافی است که نویسنده در آن زندگی خود را شرح داده است.
آنطور که خودش توضیح میدهد شاید برای بسیاری از دوستان و آشنایانش چندان قابل درک نباشد که چرا وقتی یک روزنامهنگار مشهور و موفق در شهری بزرگ زندگی میکند، مادرش زندگی بیخانمانی و حتی جستجو در میان زبالهها را به زندگی با ثبات متعارف شهری ترجیح میدهد.
معمولاً وقتی از روی یک کتاب، فیلمی ساخته میشود؛ بلافاصله این سوال مطرح میشود که کدامیک بهتر و قویتر هستند: فیلم یا کتاب؟
به نظر میرسد در این مورد، فیلم قلعه شیشه ای چندان موفق نبوده و وقتی آن را با فروش بسیار بالای کتاب The Glass Castle طی سالهای اخیر مقایسه میکنیم، باید بپذیریم که شکل مکتوب این روایت موفقتر بوده است.
ما در این داستان، با یک پدر بیمار (دارای اختلال دوقطبی) و دائمالخمر روبرو هستیم که تقریباً هیچ فرصتی برای رشد و آرامش فرزندانش ایجاد نکرده، اما مشخصاً رابطهای بسیار عاطفی و عاشقانه با آنها دارد.
این نوع قصهها به ما کمک میکنند تا کمی از استریوتایپهای رایجی که دربارهی دیگران داریم و خطای هاله ای که بسیاری از ما گرفتارش هستیم فاصله بگیریم.
این بار در پاراگراف فارسی یک پاراگراف از این کتاب را با هم میخوانیم:
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
با ثبت نام رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهٔ عبور) میتوانید به حدود نیمی از هزاران درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل با پرداخت هزینهٔ عضویت ویژه به همهٔ درسهای متمم از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | هدف گذاری
خودشناسی | شخصیت شناسی | فکر کردن با نوشتن
برای خرید محصولات صوتی هم میتوانید به صفحهٔ فروشگاه متمم سر بزنید.
کتاب قصر شیشه ای توسط آقای مهرداد بازیاری ترجمه شده و انتشارات هرمس آن را به بازار عرضه کرده است.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : متین خسروی
استاد زبانی داشتم، که بیشتر از زبان یاد دادن، بهمون یاد گرفتن یاد میداد؛ بعد به عنوان مثال توی یادگیری، باهامون زبان کار میکرد. موقع تمرین speaking مجبورمون میکرد در مورد کتابهای مختلف و مفاهیمی که توش بود صحبت کنیم، و موقع listening فیلمهای زیبایی برامون میذاشت و بعد در مورد اون چه شنیدهبودیم بحث میکردیم...
یادمه بهمون میگفت تو هر طبقهای از جامعه، آسیبهایی هست که کسانی که بتونن از اونها دوری کنن رشد میکنن اما اکثریت با اون آسیبها دست به گریبانن.
در ادامه میگفت که دقت کنید اکثر آدمهای موفق و تأثیرگذار در جهان از طبقهی متوسط جوامع هستن. میگفت «کسانی که از طبقهی ضعیف هستن، معمولاً حتی تو ذهنشونم نمیاد که میشه پیشرفتی کرد و شایدم از ضعف هیچ وقت نتونن روی پای خودشون وایسن؛ از طرف دیگه افراد طبقهی مرفه هم اینقدر از رفاه برخوردار بودن که خیلی از بچههاشون به فکرشونم نمیرسه مشکلی هست و باید حلش کنن... مگه شانس بیارن و بیرون خانوادهشون با چیزی روبرو شن. اما طبقهی متوسط، اونقدر قدرت دارن که بتونن دستشونو روی زانوهاشون بذارن و پاشن، از اون طرف اونقدر مشکل دیدن که انگیزهی حرکت و تغییر داشتهباشن.»
داشتم فکر میکردم پدر ژانت والز شاید به لحاظ مالی از طبقهی ضعیف بود، اما رفاه و آسایش فقط پول نیست...
اون در کل فضایی ساختهبود تا اعضای خونواده ضمن این که مشکلات رو میبینن، این جرئت رو هم داشتهباشن که دستشونو روی زانوهاشون بذارن و بلند شن.
لفظ «زخم» که دکتر شیری استفاده میکنن رو خیلی دوست دارم. گاهی فکر میکنم بعیده آدم بدون زخم به خودش زحمتِ بلند شدن و حرکتکردن بده؛ اما اگه از یه حدی بیشتر زخم بخوره هم از شدت ضعف خیلی سخت ممکنه بتونه بلند شه.