معرفی کتاب خلق مدل کسب و کار استروالدر + فایل تصویری
از میان تمام کتابهایی که درباره خلق مدل کسب و کار نوشته شدهاند، کمتر کتابی به اندازه کتاب Business Model Generation نوشته استروالدر به شهرت جهانی رسیده است و تقریباً همیشه و همهجا در فهرست کتاب های کارآفرینی گنجانده میشود.
استروالدر در این کتاب ابزاری به نام Business Model Canvas یا بوم مدل کسب و کار را مطرح کرده و به کارآفرینان و تحلیلگران کسب و کار پیشنهاد میکند به کمک این ابزار، بخشهای مختلف مدل کسب و کار و ارتباط آنها با یکدیگر را به شیوهای ساده و کاربردی، ترسیم و بررسی کنند.
کتاب خلق مدل کسب و کار، با طرح ۹ سوال، به ما کمک میکند که تصویر شفافتری از سه بخش اصل کسب و کارمان که در تعریف مدل کسب و کار به آن اشاره کردیم، به دست بیاوریم.
ما در بوم مدل کسب و کار، با ۹ سوال کلیدی روبرو میشویم که اگر در ابتدا به پاسخشان فکر نکنیم، پس از شکل گرفتن و توسعه کسب و کار، ممکن است همان پاسخها را با هزینههای جدی و سنگین بیابیم و بیاموزیم.
بخشهای اصلی هر کسب و کار که استروالدر در کتاب خلق مدل کسب و کار مطرح میکند به شرح زیر هستند:
بخشبندی مشتریان (Customer Segments)
ارزش پیشنهادی (ایجاده شده) کسب و کار (Value Proposition)
کانالهایی که از طریق آنها به مشتریان دسترسی پیدا میکنیم (Channels)
نحوه ارتباط با کسانی که به مشتریان ما تبدیل شدهاند (Customer Relationships)
جریان درآمد در کسب و کار (Revenue Stream)
منابع کلیدی که کسب و کار ما برپایهی آنها شکل میگیرد (Key Resources)
فعالیتهای کلیدی که کسب و کار ما را تعریف میکنند (Key Activities)
شرکای اصلی و کلیدی که کسب و کار با همکاری آنها شکل میگیرد (Key Partners)
خلاصه بوم مدل کسب و کار در یک کلیپ ویدئویی
برای معرفی کتاب خلق مدل کسب و کار، یک کلیپ ویدئویی سه دقیقهای تهیه شده که اگر چه به زبان انگلیسی است، اما درک آن ساده است و پیشنهاد میکنیم برای دیدنش وقت بگذارید:
ترجمه کتاب Business Model Generation
کتاب خلق مدل کسب و کار توسط #انتشارات آریاناقلم به زبان فارسی ترجمه شده است و خوشبختانه تا حد امکان تلاش شده جدای از کیفیت محتوا، فرم ظاهری آن هم تا حد امکان شبیه کتاب اصلی طراحی و تولید شود.
[ فایل مرتبط: فایل PDF خلااصه کتاب در سایت انتشارات آریانا ]
[ لینک مرتبط: صفحه معرفی و فروش کتاب خلق مدل کسب و کار ]
دانلود نسخه فارسی بوم مدل کسب و کار (فایل PDF)
در صورتی که به نسخه قابل چاپ بوم مدل کسب و کار نیاز دارید، میتوانید فایل آن را – به همراه سوالهایی که به تکمیل کردن بوم کسب و کار کمک میکنند – از طریق لینک زیر دانلود کنید:
دانلود بوم مدل کسب و کار (فرم خام + سوالهای راهنمای تکمیل)میتوانید توضیحات کامل درباره اجزای بوم مدل کسب و کار را بخوانید و ۹ بخش این بوم (کانواس) را بهتر بشناسید.
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به درسها و آموزشهای بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
موضوعات زیر، برخی از درسهایی هستند که در متمم آموزش داده میشوند:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی
فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی
توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی
کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما
عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی
مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدل کسب و کار به شما پیشنهاد میکند:
- مدل کسب و کار چیست و چگونه طراحی و تحلیل میشود؟
- تعریف مدل کسب و کار (بیزینس مدل) | اجزای مدل کسب و کار
- پنج نکته کلیدی در مورد مدل کسب و کار
- یک مثال از مدل کسب و کار و اهمیت آن | نستله و دستگاه نسپرسو
- روایت داستانی و روایت عددی از مدل کسب و کار
- معرفی کتاب خلق مدل کسب و کار استروالدر + فایل تصویری
- بوم مدل کسب و کار چیست؟ | معرفی کانواس کسب و کار
- فایل PDF بوم مدل کسب و کار و نمونه سوالهای آن (برای دانلود و قابل چاپ)
- مدل ایجاد ارزش یا ارزش پیشنهادی برای مشتری در کسب و کار شما چیست؟
- منابع کلیدی در مدل کسب و کار
- اهمیت بخش بندی مشتریان در طراحی مدل کسب و کار
- کانال های ارتباط با مشتری در مدل کسب و کار شما چیست؟
- ساختار هزینه در مدل کسب و کار
- چارچوب تعامل با مشتری در بوم مدل کسب و کار
- تعریف مدل درآمدی کسب و کار | الگوی کسب درآمد شما چیست؟
- چند مثال از مدلهای درآمد
- مدل کسب و کار بر اساس حذف زوائد
- مدل درآمد پرداخت بر اساس مصرف
- مدل درآمد بر پایهی نرخ ثابت (مستقل از مصرف)
- مدل درآمدی فرنچایز چیست؟
- مدل درآمد فریمیوم (Freemium)
- مدل درآمد اشتراکی | کسب و کارهای مبتنی بر «عضویت»
- کتاب معامله همیشگی | تبدیل مشتری به مشترک | رابی کلمن بکستر
- طرح تجاری یک صفحه ای | طرح کسب و کار یک صفحه ای | معرفی کتاب
- مقاله درباره اهمیت مدل کسب و کار (مرور + فایل PDF)
- کتاب طراحی کسب و کاری بهتر
- کتاب خرده فروشی الکترونیکی | بررسی یک کتاب کلاسیک مدیریتی
- مقاله درباره مفهوم مدل کسب و کار و انواع مدل های کسب و کار (مرور + فایل PDF)
- کتاب مدیریت مدل کسب و کار | برند ویرتز
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمد رمضانی
با سلام
فایل های صوتی مربوط به شکست پروژه های کارافرینی مشتمل بر 13 فایل است که خلاصه ای از هر فایل نوشتم و مجموعه اونها رو برای عزیزان اینجا میزارم.
امیدوارم که برای دوستان مفید واقع بشه.
فایل صوتی اول:
بخش های و جملاتی از سخنرانی هست که گلچین شده است و ی جورایی انونس سخنرانی می باشد و چون تو ادامه متن اون جملات اومده، ازشون میگذرم.
نکاتی از فایل صوتی دوم:
نه همه می توانند کار افرین بشوند و نه لازم است که همه کار افرین شوند. جامعه کارمند میخواد و کار افرین هم میخواد و شاید هنر من و شما همین باشه که تشخیص بدهیم که من میتونم کار افرین باشم و. یا نه و اگر می تونم کارافرین باشم، بدونم که دام ها و فواید و مزایا و … ان چیست.
پیتر دراکر میگه:
کارافرینی یعنی ادم حاضر باشه که چندین سال به یک شکل سخت زندگی کنه، شکلی که خیلی از ادم ها نمی خوان اون جور زندگی رو داشته باشند، برای اینکه بعدا زندگیش بهتر بشه و جوری زندگی کنه که ادم ها اگه بخوان اونجوری زندگی کنند هم نتوانند.
کارافرینی هزینه داره، سال های سخت، تنش های بالا، ریسک زیاد و در اون ور اگر موفق باشیم قطعا سود خوب و حس خوب و موفقیت.
نکته مهم شناخت دام های مسیر کارافرینی است و چنانچه این دام ها رو بشناسیم، متوجه میشیم که ایا ما مرد این مسیر هستیم و همچنین اگر تو این مسیر رفتیم، بهتر و با دقت بیشتر اون رو طی می کنیم و با شانس موفقیت بیشتر.
برای کارافرینی نیاز به شور و عشق است.
هیچ وقت نرو و کاری رو شروع بکن، مگر اینکه تمام روح و جانت رو گرفته باشه. اگر از ابتدا داشتی برای خروج از این کار استراتژی میچیدی یا به شکستت فکر می کردی، احتمالا این شور و شوق هنوز روح تو رو تسخیر نکرده است.
آدم ها دو جور زندگی میکنند: یا بر اساس ترس هاشون و یا بر اساس هدفهاشون.
زندگی کردن بر اساس ترس: من همه تصمیماتم رو جوری میگیرم که اتفاق بدی برایم نیفتد.
زندگی کردن براساس اهداف: من تصمیماتم را براساس هدفهایم میگیرم.
کسانی که براساس ترسشون زندگی میکنند، نمی توانند کارافرین شوند و یا اگر هم بشوند، کارافرین موفقی نمی شوند زیرا هزینه ها و تنش ها و استرس های کارافرینی، خیلی بیشتر از لذت کارافرینی برای انهاست.
کسانی که بر اساس هدفهاشون زندگی میکنند، اینها ساخته شده اند که کارافرین شوند.
با توجه به میزان ریسک پذیری، برخی کارافرین می شوند و برخی دیگر کارافرین درون سازمانی.
کارافرین درون سازمانی از سازمان بودجه میگیره تا یک محصول جدید یا کار جدید رو استارت بزنه یا پیش ببره.
کارافرین درون سازمانی هم بر اساس رویاها و اهدافش زندگی میکنه و نه ترس هایش. او تا حدی هزینه ها را پذیرفته است.
اینکه اگر هزینه سازمان را بر باد داد، باید پاسخگو باشد، اما ترجیح می دهد یک کارمند ساده نباشد.
نکاتی از فایل صوتی سوم:
ویژگی های کار افرینان:
۱٫زندگی بر اساس هدف ها و نه ترس ها.
۲٫کار افرینان عمدتا استقلال طلب هستند و عمدتا دوست ندارند که دیگران برای انها چارچوب تعیین کنند.
۳٫کارافرینها اهل فکر و مطالعه هستند.
ایده دادن کار نیست. ایده دادن یک توانمندی کوچک از مجموعه توانمندی های بزرگ که برای خلق کسب و کار لازم است می باشد.کار افرین باید بدونه کاری که داره انجام میده قبلا دیگران انجام داده اند یا نه.
۴٫خلاق بودن، ویژگی شخصیتی کارافرینان است. کسی که از خلق کردن لذت نمی بره، نمی تونه کار افرین باشه.
یک اشتباه رایج در کشور ما این است که ما کار افرین بودن رو با تمایل به کسب ثروت یکی میبینیم.
کارافرین از ثروتمند شدن لذت نمی بره. کارافرین از خلق کردن لذت می بره و اگر مخلوق ارزشمندی داشته باشیم، طبیعتا محصول جانبی ان ثروت است.
خلاق بودن یعنی بی اعتنایی به قوتعد موجود، یعنی مثل دیگران نبودن، یعنی چارچوب نپذیرفتن، یعنی همیشه این حس رو داشتن که هر کاری میتونه بهتر و سریعتر و ارزون تر و … انجام بشه.
۵٫علاقه به حل مسئله، از دیگر ویژگی های کار افرینان است. کار افرینان در همیشه تاریخ سعی کرده اند که یک مسئله را حل کنند.
نکته: حل مسئله وقتی می تواند موفقیت امیز باشد که من به خود مسئله بیشتر فکر کنم و نه راه حل مسئله.
سعی کنیم متمرکز بر مسئله باشیم و نه متمرکز بر راه حل.
ادیسون میگه: من هزار بار شکست نخوردم، من هزار راه حل پیدا کردم که به اختراع لامپ منتهی نمی شود.
نکاتی از فایل صوتی چهارم:
۶٫علاقه به کار تیمی، از دیگر خصوصیات کارافرینان است.
۷٫قابل هدایت بودن هم، از دیگر ویژگی های کارافرینان است. صحبت پذیر بودن و آمادگی شنیدن سخنان دیگران و راهنمایی پذیر.
خیلی وقتها میگن که ادم هایی که میخوان کارافرین بشوند و کسب و کاری رو شروع کنند، باید یک منتور یا راهنما داشته باشند.
کسی که قبولش داشته باشند و قبلا کسب و کار استارت کرده باشه. اگر در رشته من بود چه بهتر و اگر نبود هم اشکال نداره.
دردها و چاه ها و چاله های کارافرینی در صنایع مختلف، خیلی وقتها مشابه است.
کارافرینی که نتونه حرفهای دیگران رو بپذیره و به عبارتی قابل هدایت نباشه، بعیده که بتونه کارافرین موفقی بشه.
۸٫به دور بودن از حالت دفاعی و گارد گرفتن و دریافت اطلاعات بیرونی و همه اطرافیان رو تهدید و مانع ندیدن.
ما ادم ها یک دام عجیبی و غریبی به نام جستجوی شواهد مثبت داریم، یعنی دنبال شواهدی می گردیم که حرفمون رو ثابت بکنه.
۹٫انعطاف پذیر بودن، از دیگر خصوصیات کارافرینان است. مثل اب که شکل هر ظرفی رو به خودش میگیره و اینکه ما با دریافت اطلاعات جدید، به شکل جدیدی فکر کنیم.
۱۰٫ و تمرکز. باید فکر و انرژی و انگیزه ما به روی هدفمون باشه. کارافرینان مثل شکارچی می مونند. تمام ذهنش درگیره ایده اش است. کار افرین باید به حدی متمرکز باشه که هر رویداد و هر حادثه و اتفاقی رو ترجمه کنه به اون هدفی که در ذهنش وجود داره.
برای کارافرین در هستی یک هدف وجود داره و اون رسیدن به کسب و کاری هست که میخواد بهش برسه.
نکاتی از فایل صوتی پنجم:
گزینه های کارمند با گزینه های کارافرین متفاوت است:
گزینه های کارمند:
۱٫برم برای شرکت های دولتی کار کنم (به معنای امنیت و ثبات شغلی).
۲٫برم برای بخش خصوصی کار کنم (به معنای متوسط درامد بیشتر و کمی ریسک و ناامنی و ازادی بیشتر).
۳٫برم تو شرکت های بزرگ سهامی عام کار کنم (یه مقدار خصوصیات دولتی ها را دارد و ی مقدار خصوصیات خصوصی ها رو).
گزینه های کارافرین:
۱٫برم کالا تولید کنم.
۲٫برم در بخش خدمات.
۳٫برم در بخش بازرگانی.
نکاتی از فایل صوتی ششم:
دام های ذهنی کارافرینی:
۱٫خوش بینی:
پیش بینی دنیا به شکل بهتر از انچه که احتمال وقوع دارد (خوش بینی بیش از حد).
ما انسانها وقتی که منطقی فکر میکنیم، یک مقدار بدبین تر هستیم و هنگامی که احساسی فکر میکنیم و تحت تاثیر احساسات مثبت قرار میگیریم، یک مقدار خوش بین تر قضاوت میکنیم.
منطق ما یاد گرفته که ی مقدار محافظه کارانه تصمیم بگیره.
زمانی که در مورد کار افرینی حرف می زنیم، خوش بینی دلیلی نداره که بخواد بیش از حد باشه.
امیدوار بودن و تلاش بیش از حد کردن با خوش بینی واهی متفاوت است و اتفاقا کارافرین باید جنبه های بد قضیه و احتمالات اتفاقات منفی و ناگوار رو هم ببینه.
۲٫اعتماد به نفس بیش از حد (Over Confidence):
اعتماد به نفس بیش از حد ممکن است که ناشی از تجربه باشد، ناشی از سن باشد، و یا هر دلیل دیگری داشته باشد.
اعتماد به نفس بیش از حد در حوزه کارافرینی می تواند یک دام بسیار بزرگ باشد. چون احساس می کنیم که خودم میتونم کارم رو انجام دهم، احساس میکنم که به دیگران احتیاج ندارم، من بهتر از دیگران می فهمم، احساس میکنم که چطور ممکن است که کسی از بیرون بیاید و بهتر از منی که مدت ها به این مطلب فکر میکنم، نظر بدهد.
۳٫اعتقاد به کمیابی منابع:
فرصت برای همه نیست، امکان برای همه نیست، پول برای همه نیست، شانس برای همه نیست و ….
شما اگه یک ایده دارید و فکر میکنید که با گرفتن ان ایده از شما، شما دیگه هیچی ندارید، ان ایده رو رها سازید، به خاطر اینکه کارافرینی و محیط کار جدید، هر روز نیاز به ایده های جدید دارد.
نکاتی از فایل صوتی هفتم:
۴٫یک دام ذهنی یا (Cognitive) وجود دارد که برخی فکر میکنند کارافرینی یعنی حمالی و تلاش بسیار زیاد به منظور اینکه یک بازنشستگی خوب داشته باشیم و این ایده غلطی است و اگر میخواهیم کارافرین بشویم، باید مراقب این دام باشیم و لذت امروز به فردا بیوفتد و باید کسب و کاری را اغاز کنیم که امروز و الان به ما لذت بدهد و دقت داشته باشیم که مسیر ما باید لذت داشته باشد و نه هدفمون و اساسا کارافرینی یک مسیر بی پایان است.
کارافرینی و رشد کسب و کار یک عطشی در ادم ایجاد میکند که نمی تواند کارش را رها کند.
مسیر کارافرینی مقصد ندارد، پس با سرعتی برویم، از مسیری برویم، با کسانی برویم، که این سفر را برایمان جذاب و شیرین کنند.
۵٫دام ذهنی monky trap یا دام میمون
بعضی وقتها به خاطر یک گردوی کوچک و کم ارزش، در یک دام بزرگ گرفتار می شویم.
بعضی کارافرین ها این مسئله را با پول دارند و می خواهند هزینه نکنند.
یادمون باشه که پول خرج کردن، بخشی از رشد ایده است و باید هزینه کرد.
۶٫عشق به کار یا عشق به همکار
عشق به کار برای کارافرین، باید بالاتر از عشق به همکار باشد.
عشق به کار اولویت اول است و عشق به همکار کافی نیست.
۷٫شتابزدگی، از دیگر دام های ذهنی تهدید کننده کارافرینان است.
میخوایم یک کار سریع و بزرگ بکنیم.
رشد سریع با رشد پایدار متفاوت است و اتفاقا خیلی وقتها رشد های سریع، با سقوط های سریع همراه است.
رشد پایدار در ابتدا کندتر است و به تدریج و در یک مسیر تصاعدی، تند و تند و تندتر می شود.
اما رشد سریع برعکس است و ابتدا سریع است و کم کم کند شده و بعد از مدتی متوقف می شود و بعد از مدتی هم تعطیل می شود.
شتابزدگی دامی بزرگ برای کارافرینان است، هر چند به همان اندازه هم کند بودن دامی است که مانع رشد می شود.
نکاتی از فایل صوتی هشتم:
دام های استراتژیک در محیط و ذهن یک کارافرین:
استراتژی ۴ واژه کلیدی دارد:
ما به عنوان تجزیه و تحلیل SWT ازش صحبت می کنیم.
اما قبل از این ۴ کلمه، واژه ای قرار داره که اگر به اون توجه نکنیم، عملا این ۴ واژه معنای خودش رو از دست می دهد و اون واژه منابع یا Resource هستش.
باید یک شرکت بدونه که چه منابعی رو در اختیار داره.
و استراتژی یعنی اینکه ما بفهمیم که چگونه می توانیم از این منابع ماکزیمم خروجی رو بگیریم.
پس در ابتدا در یک کسب و کار باید ببینیم که من چه منابعی دارم، اولویت در چه چیزی است و هر کدام از منابع رو میخوام در چه جایی هزینه کنم.
در مورد منابع، نکات مختلفی وجود دارد که مهم ترین انها این است که مواظب باشیم که تنها به یک منبع و Resource اتکا نکنیم.
مواظب باشیم منبعی که داریم بهش تکیه می کنیم، منبعی نباشد که ما را در میانه کار رها کند و یا تمام شود.
اگر بعنوان یک کارافرین میخواهیم کارمون رو درست انجام بدیم:
۱٫منابعمون رو فهرست کنیم.
۲٫میزان سود و ریسکشون رو ببینیم.
۳٫بر روی شبکه ای از منابع، بنای جدید کسب و کارمون رو قرار بدهیم.
۴٫توجه به منابع، حساسیت هاشون، ریسک هاشون، سودشون، کارکردشون، منحصر به فرد بودنشون، تجدید پذیر یا تجدید ناپذیر بودنشون، اولویت هاشون و سهمشون در ایجاد ارزش در کسب و کار من، میشه اون چیزی که ما به نام استراتژی کارافرینی میشناسیم.
دام استراتژیک دیگری که در مسیر یک کارافرین وجود داره، شفاف نبودن است. شفافیت خیلی خیلی مهم است.
ایده و اجرا هر دو ارزشمند هستند اما …. ایده اگر فقط یک جمله است، فقط حرف است.
یکی از کارکردهای Business Plan یا طرح کسب و کار این است که ایده من رو شفاف می سازد.
ایده ای که در ۴۰۰ کلمه بیان می شود، ارزشمندتر و اجرایی تر از ایده ای است که در ۴۰ کلمه بیان می شود.
بحث کردن روی ایده، طولانی کردن گفتگو راجع به ایده و شفاف تر کردنش، ایده را نقد پذیر، بحث پذیر، تکمیل پذیر و حرص پذیر می سازد.
نکاتی از فایل صوتی نهم:
دام استراتژیک بعدی، فرصت های بیش از حد جذاب:
ما انسانها بعضی اوقات در ارزیابی دقیق فرصت ها و تهدیدها دچار اشتباه می شویم.
وقتی ما فکر میکنیم که دچار یک فرصت و شانس عجیب و غریب شده ایم، به همان نسبت ممکن است که دچار تخمین زدن غلط شویم. همین امر باعث میشه که کسب و کاری که سالی ۲۰۰ میلیون اورده می تواند داشته باشه رو سالی ۲ میلیارد تخمین می زنیم و بعد راضی نمی شویم ان را با کسی به اشتراک بگذاریم و شریک بگیریم و سپس در نطفه خفه می شود.
بیش از حد جذاب دیدن یک پروژه، خطرات زیادی دارد که از ان جمله، ندیدن ادم های اطراف و فرصت های دیگر و بی اعتمادی به دیگران و محتاط و خسیس شدن و … که می توانند یک کسب و کار را در نطفه خفه کنند.
دام مفروضات بیش از حد:
همیشه به خاطر داشته باشیم که مفروضات به معنای ریسک است و ما به ازای هر یک جمله ای که فرض میکنیم، ریسکمان را افزایش خواهیم داد.
همه فرض کردن ها ریسک است. همچنین نمی توان هیچ چیزی را فرض نکرد، اما حداقل می توان مفروضات را کاهش داد. یا بدونیم که فرض کردن هزینه دارد و خود را برای هزینه های ان اماده کنیم.
و همچنین در صورتی که عملی و شدنی و به صرفه است، با کسب برخی اطلاعات، مفروضات خود را کمتر و یا دقیق تر کنیم.
قسمت عمده ای از موفقیت و شکست من در کسب و کار به جای اینکه ایده اولیه باشه، اینه که چقدر ایده دارم برای ارزیابی مفروضاتم قبل از شروع کسب و کار.
باید با پیدا کردن ایده های جدید، سعی کرد اطلاعات بیشتری جذب کرد و مفروضات را کاهش داد تا درصد شانس موفقیت کسب و کار جدید افزایش پیدا کند.
این ایده ها است که استراتژی من رو میسازه و در نهایت کمک میکنه که اون ایده اولیه من به یک کسب و کار موفق تبدیل بشه و یا اگر اشتباه باشه، کسب و کار نهاییم شکست بخوره یا اونقدر که باید رشد نکنه.
دام استراتژیک دیگر، تعریف صلب نقش ها:
وقتی کسب و کار تازه شروع به کار میکنه، هیچ کس نمی تونه نقش صلب داشته باشه.
صللب تعریف کردن نقش ها در اول کار، جدا از تنش افرینی، خیلی ادم ها رو صلب می کنه و اینکه همه ادم ها همه کار بکنند از بین می ره (هیئتی کار کردن خودمون).
تعریف صلب کارها، همونقدر که در یک سازمان بالغ و رشد کرده میتونه منجر به موفق پیش رفتن ان سازمان شود، در یک سازمان نو پا و جوان می تونه مرگ کسب و کار را ایجاد کنه و باید همه، همه کار بکنند.
بعضی ادم ها و بخصوص کارافرینان درون سازمانی از یک ساختار بزرگ، میره به یک ساختار کوچیک و میخواد همون تعریف نقش های سابق رو داشته باشه.
دام بعدی، کمال گرایی:
نباید در ایجاد کار جدید، خیلی خیلی کمال گرا باشیم و این امر میتونه بسیار خطرناک باشه.
نکاتی از فایل صوتی دهم:
دام کمال گرایی (Perfrctionism):
نباید در ایجاد کار جدید، خیلی خیلی کمال گرا باشیم و این امر میتونه بسیار خطرناک باشه.
کمال گرایی از دیگر دام های کارافرینی است. کمال گرایی یک بیماری است.
بنیان گذار Word Press میگه که:
اگه اولین محصولتون رو بیرون دادین و شرمنده مردم نشدین، معلومه که خیلی دیر اقدام کردین.
دست خودمون رو زود خاکی کنیم و دست به عمل بزنیم.
این خیلی خیلی مهم است که از درامد کار و پیشرفت کار، خودکار اصلاح شود.
به همین دلیل است که میبینیم که یک ادم کمال گرا پس از مدتی هیچ چیز جز ایده ندارد و بعد هم به یک ادم شاکی تبدیل می شود.
اصطلاحی داریم به نام M.V.P (Minimum Viable Product) محصول حداقلی کوچک قابل اتکا.
اگر میخوای کار بازرگانی کنی، لازم نیست کلی هزینه کنی و همه چیز وارد کنی. یک ایتم بردار و بگو فقط ابزار الات می اورم و از ابزار الات هم فقط مورد ایکس برای فشار ضعیف رو می اورم و اینجوری یک M.V.P درست کن و هر چند این محصول کوچک و ارزان است، اما کیفیت من رو به مشتری نشان می دهد و مشتری در پروسه خرید میفهمد که من کسب و کار رو میفهمم و ترید و بازرگانی رو میفهمم، تیم من باکلاسه، با شخصیته، من قابل اتکا هستم و بعد کم کم تعداد محصولات رو افزایش بدهیم.
برای سایت فروش دیجیتال، اول از یک جای کوچک، مثلا فروش فلش مموری شروع کنیم و بعد کم کم توسعه بدیم. وقتی شما همه جور محصول داری، هیچ محصولی رو به صورت کامل و تخصصی نداری، مثلا یک مدل یخچال داری، پس اونکه یخچال میخواد، از تو خرید نمی کنه. درسته که ممکنه ۱۰۰۰ مورد محصول موجود باشه، اما چون هیچ محصولی کامل نیست و تنووع برند نداره، خرید صورت نمی گیره.
بهترین بیزینس های دنیا، اولش یک کار کوچک در کنار کار دیگه ای بوده اند و بعدا از اون کار بزرگ جدا و مستقل شده اند.
فقط کافی است که شروع کنیم (حتی در کنار یک کار دیگر) و اروم اروم اروم مسیر رشد و بلوغ رو طی کنیم.
نکاتی از فایل صوتی یازدهم:
دام برندینگ:
برند تنها یک نام نیست، برند هویت و وعده و قول و … است.
بعضی افراد که کسب و کارها را راه می اندازند فکر میکنند که کسب و کار یعنی برند.
برند، لباسی است که تن یک محصول است. برند هویت یک محصول است.
برندینگ یکی از گام های مهم و استراتژیک در حوزه کارافرینی است و نه تمام کارافرینی.
اصطلاح Me Too Branding (من هم همینطور، یکم هم بهتر) رو زیاد میبینیم و میشنویم.
برندینگ اینکه بگم “من هم مثل تو و یک ذره بهتر” نیست.
برند باید پیام داشته باشد و باید یک پیام متفاوت از سایرین به دنیا و مشتریانش بدهد.
برند عین انسان است، متولد میشه، بزرگ میشه، رشد میکنه، به بلوغ میرسه و در جامعه و در بین ما ادم ها و برندهای دیگر زندگی می کند.
برندینگ یعنی هویت مستقل. هیچ ادمی در دنیا اگر کپی یک فرد دیگه باشه، ارزش ندارد. ارزش ادم ها به این است که منحصر به فرد باشند.
خطاهای دیگری هم در برندینگ وجود دارد، مثل Wish branding (برندینگ ارزوها و رویاها).
وقتی میگی میخوام محصولی با کیفیت و ارزون قیمت و برای همه اعضای جامعه و …. تولید کنم، این واقعی نیست و Wish brand است.
اساسا وقتی میگیم برند، برند هم جاذبه داره و هم دافعه. برند یک سری چیزها بدست میاره و یک سری چیزها رو از دست میده و نمیشه برند هم برای قوی باشه و هم برای ضعیف و ….
تو باید بپذیری که با هر مشخصه ای که به برندت می افزایی، یک سری مشتری را جذب میکنی و یک سری مشتری را دفع میکنی و برندی که همه نظرات رو به خودش جلب کنه، اصلا وجود نداره.
لیست ارزوهایی که بخواد همه ارزوهای تو رو تامین کنه، هرگز براورده نمیشه.
یادمون باشه برند قراره نخ تسبیح کسب و کار من باشه، به این معنی که دانه های کسب و کار رو به هم وصل کنه.
اگه ما در مورد برند اپل صحبت می کنیم، معنیش اینه که یک نخ تسبیح بر روی محصولات اپل وجود دارد مثل ساده بودن، شیک بودن، و به همین خاطر ادم ها می تونند ماشین ساخت اپل رو حدس بزنند که ماشینی ساده و سفید و مشکی با قیمت خاص و بالاتر از سایر خودروها و ….
اگر میخواهیم به برندینگ فکر کنیم، برندینگ به تنهایی برای تمایز کافی نیست.
ادیس موتی میگه:
من با ایده شبیه دیگران، با کارمندهایی شبیه کارمندان دیگران، در سازمانی شبیه سازمان های دیگر، در بازاری شبیه بازارهای دیگر، با قیمتی شبیه قیمت های دیگران، با محصولی شبیه محصول دیگران، می خواهم محصولی تولید کنم و فکر کنم یک نام متفاوت و با تبلیغات الزاما به موفقیت منجر می شود. نه چنین نیست!!
نکاتی از فایل صوتی دوازدهم:
دام های مذاکره:
۱٫توجه به یک پارامتر خاص (Focus Blindess) (کوری ناشی از تمرکز):
استیو جابز تمرکز کرد روی قیمت سهام Pixar و دیزنی سود فروش عروسک ها رو گرفت و درامد خیلی خوبی برای خودش بدست اورد. دیدن یک نکته به صورت خیلی پر رنگ و توجه نکردن به سایر موضوعات، چنین تبعاتی رو میتونه در بر داشته باشه.
۲٫کارافرین باید تفاوت خودش با دیگران رو ببینه و به رسمیت بشناسه:
مثلا ممکنه که کارافرین شوق کار زیاد و … داشته باشه، اما سایر نیروها چنین شوقی رو نداشته باشند.
کارافرین ها بدلیل انرژی و انگیزه ای که در وجودشون برای دستیابی به رویاشون هست، انتظار دارند که دیگران هم مثل اونها باشند. البته رهبری در کارافرینی به همین معناست که اگر تو چنین شوقی در دل داری، بتونی این اتش سوزان رو در وجود همه ادم های اطرافت به وجود بیاریو اونها هم در تلاش برای رسیدن به هدف بسوزند، اما باز این هم وظیفه تو است. و اگر این اتش سوزان در دل اطرافیان ایجاد نشده است، این اراد تو کارافرین است و نه اطرافیانت و کارکنانت.
۳٫ندیدن ارزش کار دیگران (Endowment Effect) (اثر مالکیت):
ما انسانها چیزی رو که در دست خودمون هست، ارزشمند تر از چیزی میدونیم که در دست دیگران است.
و لذا ما در مذاکره همیشه یک حفره و گسل ناشی از مالکیت میبینیم.
سرمایه گذار میگه کارافرینی یعنی سرمایه گذاری و کارافرین میگه که پول رو همه دارن و دنیا تشنه ایده است و …
قدرت دیگران رو ببینیم، برتری هاشون رو ببینیم و نیازهاشون رو ببینیم و به اونها دقت کنیم.
۴٫کارافرینی One Man Show نیست.
قرار نیست یک نفر تکی بیاد روی صحنه و نمایش کارافرینی اجرا کنه.
در کارافرینی یک عالمه ادم درگیر هستندو دلایل این حرف:
الف.تو یک نفره یک کسب و کار را راه اندازی نمی کنی و یک تیم همراه تو است.
ب.سرمایه گذار برای تیم سرمایه گذاری میکند و نه برای یک ادم. (ادم های بیشتر، اعتبار بیشترند).
ج.واقعیت این است که اگر همکاران هم فکر کنند که کار بر روی شونه های یک نفر است، انگیزه و امید خود را از دست می دهند. پس در مذاکره کارافرینی، خودمون رو تنها نبینیم و تیممون رو هم ببینیم.
د.در ایجاد اعتماد هم خیلی زیاد نقش دارد. من باید نقش دیگرانی که کمک کردند امروز در این نقطه باشم و فردا در نقطه ای دیگر باشم را به رسمیت بشناسم و در مذاکرات خود بدان توجه کنم. و بدین طریق مخاطبین من می فهمند که اونها هم در فردای روزگار، در ذهن و فکر من جایگاه و شان و شخصیت و … خود را خواهند داشت.
نکاتی از فایل صوتی سیزدهم:
توصیه هایی در مورد کارافرینی:
1.این جمله رو هرگز از یاد نبریم:
ما به امید بهترین ها هستیم، اما برای بدترین ها آماده میشیم.
Hope for the best, Prepare for the worst.
پس در رابطه با سرمایه گذاران و خانواده و ... فقط نیمه روشن داستان رو تعریف نکنیم و نیمه تاریک داستان رو هم به اونها بگیم. وجود نیمه تاریک، ایراد نیست، بلکه امادگی است.
اتفاقا اگر شما به سرمایه گزاران بگی که حتما حتما پروژت موفق میشه، فکر میکنند که ساده لوح فرضشون کردی. همه پروژه ها هم شانس موفقیت دارند و هم شانس شکست.
هنر من به عنوان کارافرین این است که احتمال موفقیت را افزایش بدهم و احتمال شکست را کاهش دهم، اما احتمال شکست یک پروژه، هرگز هرگز هرگز به صفر نمی رسد.
2.یادمون باشه که کارافرین، مهمترین سرمایه اش ایده اش نیست، بلکه اعتمادی است که دیگران بهش می کنند. من یک ایده دارم و یک سرمایه اعتماد و دیگران جون دارند، وقت دارند، انرژی دارند، پول دارند و ....
همه باید همه چیز را بیاورند تا ایده من بر اساس اعتماد به من، به یک کسب و کار تبدیل شود.
اعتماد سه پایه اصلی دارد:
شاید تاجر تو یک معامله 1 بلوف بزند و نهایت یک معامله رو از دست می دهد، اما برای کارافرین به معنای از دست دادن همه چیز است.
3.در امتیازخواهی در مذاکره 4 گام وجود دارد:
همیشه اول در مقام توصیه برید، بعد در مقام تاکید، بعد در مقام معامله که این کجا داره انجام میشه و در اخر در مقام تهدید و اونم نه به معنای داد و بیداد، بلکه به صورت نرم به طرف بفهمونید که اگر این اورده رو نیارید، عملا نمی تونیم این کسب و کار رو داشته باشیم.
در مورد اعتماد به نفس حرف زده نشد، چرا که در مورد عزت نفس به عنوان مسیر اصلی حرف زده شده است و متمم معتقد است عزت نفس میتونه پایه ما برای مذاکره و اعتماد به نفس باشه.
صحبت در مورد اینکه در توافق نامه با سرمایه گذار و .... به چه نکاتی توجه کنیم، بیان نشده است.
صحبت در مورد Business Model و اینکه چگونه یک رویا به یک کسب و کار تبدیل شود باقی موند.
رویاهای خودمون رو راحت نفروشیم.
زندگی ریسک داره، اما حساب شده.
زندگی هیچ معنایی نداره، جز معنایی که من به زندگی میدهم.
پایان فایل صوتی سیزدهم و مجموعه سخنرانی
موفق و شادکام باشید.