معرفی کتاب برای ترجمه | به انتخاب متمم
طی سالهای اخیر بارها ناشران از ما پرسیدهاند که متمم چه کتابهایی را در حوزهٔ مدیریت و کسب و کار برای ترجمه پیشنهاد میکند. همین سوال را از دوستان عزیز متممی هم که قصد ترجمه کتاب داشتهاند دریافت کردهایم.
علاوه بر این، سرعت و حجم عرضهٔ کتابهای تازه در سالهای اخیر به حدی زیاد بوده که بسیاری از کتابهای خوب و ارزشمند، بیآنکه شناخته و شنیده شوند، به فهرست بکلیست (backlist) ناشران بینالمللی رفتهاند. منظور از کتابهای بکلیست، کتابهایی است که پیش از این چاپ شده و هماکنون جزو کتابهای جدید ناشران نیست.
به همین علت، خود ناشران، رسانههای مربوط به کتاب و به تبع آنها بلاگرها و اینفلوئنسرها کمتر دربارهشان حرف میزنند.
علاوه بر این سه مورد (سوال ناشران، مترجمان و کتابهای کمتردیدهشده) در بحث کتابهای پرفروش گفتیم که معرفی کتابها این جرئت را به ناشران میدهد که بر روی ترجمه و نشر آنها سرمایهگذاری کنند. به همین علت، با وجودی که متمم، سایت معرفی کتاب برای ترجمه نیست، تصمیم گرفتیم بخشی را به معرفی کتاب انگلیسی برای ترجمه اختصاص دهیم.
ضمن اینکه معتقدیم فهرست پیشنهاد کتاب برای ترجمه انگلیسی به فارسی برای دوستان متممی هم که در پی کتابهای مناسبی برای مطالعه هستند مفید است. پس از این مقدمه با ذکر چند نکته به سراغ فهرست پیشنهادی متمم برای ترجمه کتاب میرویم:
فهرست معرفی کتاب برای ترجمه به تدریج در طول زمان کامل میشود. همچنین هر زمان ترجمهٔ مناسبی از هر یک از کتابها عرضه شود، پس از انتشار نسخهٔ ترجمهشده (و مطالعه و بررسی آن) کتاب را از فهرست جدا کرده و در بخش دیگری در پایین همین صفحه قرار خواهیم داد.
بعضی از کتابهایی که در این فهرست معرفی میشوند، هنوز در اختیار ناشران هستند و در بازار بینالمللی عرضه نشدهاند. ما از آن جهت این کتابها را معرفی میکنیم که ناشران ایرانی فرصت و آمادگی کافی برای مذاکره جهت عقد قرارداد حق ترجمه را داشته باشند.
واضح است که متمم از اطلاعات کافی برای پیشبینی میزان فروش و استقبال از این کتابها در بازار ایران برخوردار نیست. همچنین در عین این که تمام کتابهای معرفیشده، بدون استثناء، پیش از معرفی کامل خوانده شدهاند، اما به علت محدودیت وقت، فرصت کافی برای بررسی اعتبار و استناد تکتک منابع نویسندگانشان وجود نداشته است. بنابراین – واضح است که – مسئولیت تصمیمگیری نهایی دربارهٔ کیفیت کتاب و این که آیا واقعاً کتاب قابل ترجمه هست یا نه بر عهدهٔ مترجمان و ناشران خواهد بود. ما صرفاً این کتابها را به عنوان «گزینهای برای بررسی در کنار سایر گزینهها» پیشنهاد میکنیم.
همهٔ کتابهایی که در این صفحه میآیند، لزوماً در متمم بررسی نشدهاند. اما در موادی که کتابی به شکل کاملتر بررسی و معرفی شده، لینک صفحهٔ معرفی را هم قرار دادهایم.
همیشه پیش از شروع به ترجمه کتاب کمی تحقیق کنید و مطمئن شوید که کتاب ترجمه نشده است (یا اگر ترجمه شده، نسخه ترجمه شده را تهیه کنید و بخوانید و مطمئن شوید که ترجمه مجدد کتاب توجیه دارد). یکی از روش های تحقیق درباره ترجمه های موجود استفاده از سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی است. روش استفاده از این سایت را میتوانید در این مطلب بخوانید: چگونه بدانیم که یک کتاب انگلیسی به فارسی ترجمه شده یا نه؟
شما این مطلب را در سایت متمم (محل توسعه مهارتهای من) میخوانید. متمم هزاران درس در زمینهٔ مدیریت و توسعه فردی ارائه میکند و همواره به ارائه محتوای علمی، دقیق و تألیفی متعهد است. فهرست درسها، شرایط عضویت در متمم و تجربهٔ اعضای متمم از حضور در متمم را میتوانید در صفحات زیر بخوانید:
معرفی کتاب درباره کارآفرینی و استارتاپها
کتاب The Venture Mindset
ایلیا استربولائف و الکس دنگ معتقدند که ماهیت سرمایه گذاری خطرپذیر با سایر انواع سرمایه گذاری که ما معمولاً میشناسیم و تجربه کردهایم، تفاوتهای عمیق دارد.
بنابراین کسانی که در بازارهای سنتی سرمایه گذاری فعال بودهاند و سرمایه گذاری را بیشتر در فضای بورس و سهام و بازارهای مشابه میشناسند، بدون تغییر مدل ذهنی خود نمیتوانند در سرمایه گذاری خطرپذیر یا جسورانه موفق باشند.
کتاب The Venture Mindset دو پیام اصلی دارد. پیام اول این است که سرمایه گذاری جسورانه نقش مهمی در اقتصاد آمریکا ایفا میکند (و هر جا از اقتصاد دانش بنیان حرف میزنیم باید سهم این نوع سرمایه گذاری را جدی بگیریم). آنها توضیح میدهند که سرمایه گذاران خطرپذیر در شکلگیری حدود یکپنجم از سیصد شرکت بزرگ سهامی عام در آمریکای امروز نقش داشتهاند و عملاً اقتصاد امروز آمریکا بدون حضور آنها ساخته نمیشده است.
در ادامهٔ این پیام، در کتاب خود میکوشند به خوانندگان خود بیاموزند که مدل ذهنی مناسب برای سرمایه گذاری جسورانه چه ویژگیهایی دارد و به طور خاص، کدام بخش از باورهای مدل ذهنی سنتی سرمایه گذاری را باید در Venture Investment کنار گذاشت.
همانطور که حدس میزنید، نخستین قاعدهای که به آن اشاره میکنند این است که شکستگریزی و ریسکپذیری محدود در سرمایهگذاری سنتی در سرمایهگذاری جسورانه معنا ندارد. اگر سرمایهگذاری روی استارتاپ اشتباهی سرمایه گذاری کند، فقط «یک برابر» پول خود را از دست خواهد داد. اما اگر فرصت سرمایه گذاری روی یک استارتآپ خوشآینده را از دست بدهد، عملاً شاید «دههزار برابر» سرمایهٔ خود را (که میشد بعداً در قالب سود به دست آورد) از دست داده است.
آنها به موارد دیگری هم اشاره میکنند. از جمله اینکه تصمیمگیری بر اساس توافق عمومی (Consensus) در این شکل از سرمایهگذاری چندان معنا ندارد. چون به سختی میتوان همه را حول پیشبینی دربارهٔ آیندهای که نیامده متقاعد کرد. توصیهای که جملهٔ معروف جف بیزوس بنیانگذار شرکت آمازون رو یادآوری میکند: Disagree but commit.
سال انتشار: ۲۰۲۴ (هنوز منتشر نشده)
کتاب Battle for the bird
کرت واگنر روزنامهنگاری است که از سال ۲۰۱۹ در بلومبرگ کار کرده و اخبار مربوط به شبکه های اجتماعی را پوشش داده است. البته سابقهٔ روزنامهنگاری او در زمینه تکنولوژی و اثرات اجتماعی آن، طولانیتر از این است. واگنر کار با نشریههایی مانند Recode، Mashable و Fortune را در رزومهٔ خود دارد.
روزنامهنگاری که در حوزهٔ شبکه های اجتماعی کار کرده و تمام دورانی که دعوا بر سر مالکیت توییتر جاری بود، از جایگاهی حرفهای شاهد این کشمکشها بوده، گزینهای بسیار مناسب برای روایت این ماجرا است.
کتاب «نبرد برای پرنده» حاصل تلاش موفق واگنر برای روایت داستان توییتر است. آنچه واگنر تعریف میکند، فقط اوج و فرودهای معاملهٔ یک شرکت حوزهٔ تکنولوژی نیست. بلکه لابهلای داستان، به تأثیرات این نوع رسانهها بر اقتصاد، سیاست و تکنولوژی در سراسر جهان هم میپردازد.
توییتر، بخشی از رونق خود را در بهار عربی تجربه کرد و در زمان ترامپ، دوباره بیش از پیش شنیده شد و پس از آن، تقلای ایلان ماسک برای تأثیرگذارترین شبکه اجتماعی جهان، اهمیت این رسانه را بیش از پیش نشان داد.
شاید بتوان گفت ماسک که هزاران ماهوارهٔ استارلینک را در آسمان داشت، تحت هر شرایطی باید رسانهای در همان وسعت و قدرت را روی زمین در اختیار میگرفت و این کار را با موفقیت به سرانجام رساند.
اگرچه واگنر مدام این نگرانی منطقی را هم یادآوری میکند که نوع نگاه ایلان ماسک، شاید برای پیشبرد مرزهای تکنولوژی در جهان مناسب بوده، اما لزوماً بهترین رویکرد برای مدیریت و توسعه یک رسانه نیست. کتاب نبرد برای پرنده با نقل جملهای از جک دورسی به پایان میرسد. آنجا که جیسون گلدمن، از اعضای قدیمی هیئتمدیرهٔ توییتر در پاسخ به یک توییت دورسی میپرسد: «آیا فکر میکنی ایلان ماسک بهترین فرد ممکن برای سازماندادن و مدیریت پلتفرم بود؟» و دورسی صادقانه پاسخ میدهد: «نه.» و در ادامه میگوید: «اما هر چه بود، اتفاق افتاد و تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که بکوشیم چنین اتفاقی دیگر تکرار نشود.»
سال انتشار: ۲۰۲۴
معرفی کتاب درباره توسعه فردی، مهارت ارتباطی و کار تیمی
کتاب Leveling Up
توضیحی که روی جلد کتاب Levelling Up رایان لیک آمده، به خوبی محتوای کتاب را شرح میدهد: دوازده سوال برای ارتقاء سطح توسعه فردی و حرفهای.
کتاب، همانطور که حدس میزنید، دوازده فصل دارد و در هر فصل به یک موضوع پرداخته است. چشم انداز فردی و تعریف موفقیت، خودآگاهی، توسعه و بهبود فردی، حضور در کار تیمی، تواضع، ریسک کردن، تفریح و کمک به دیگران از جمله موضوعاتی هستند که رایان لیک به آنها پرداخته است.
در نگاه اول ممکن است محتوای کتاب رایان لیک ساده به نظر بیاید. اما اگر آن را با بسیاری از کتابهایی که امروزه با عنوان توسعه فردی و کوچینگ در بازار کشورمان عرضه میشوند مقایسه کنید، محتوای ارزشمندتری دارد. یا لااقل میتوان گفت لابهلای حرفهای او، تلنگرهایی وجود دارد که باعث شود خواننده در نهایت از وقتی که برای مطالعهٔ کتاب صرف کرده راضی باشد.
هنر رایان لیک این است که در هر موضوع، سراغ بحثی میرود که کمتر جدی گرفته شده است. مثلاً در کار تیمی، معمولاً همه از تقسیم کار و نقش و مدیریت تعارض و ارتباط موثر و موضوعاتی از این دست حرف میزنند. اما لیک در بخش مختصری که به این موضوع اختصاص داده، به جای این مباحث – که البته قطعاً مهم هستند – به سراغ این موضوع رفته که آیا آماده هستید اعتبار نتیجه را به دیگران هدیه کنید و به سهمی که افراد مختلف در دستاوردها داشتهاند، اذعان کنید؟ (به زبان رایج: آیا حاضرید به دیگران کردیت بدهید؟)
این سبک نگاه او در بخشهای دیگر کتاب هم به چشم میآید.
سال انتشار: ۲۰۲۲
معرفی کتاب Supercommunicators
چارلز دوهیگ با انتشار کتاب قدرت عادت شهرت چشمگیری به دست آورد که بعداً در تلاشی ناموفق، سعی کرد آن را در کتاب «تیزهوشتر، سریعتر، بهتر» نقد کند. او اکنون این تلاش را با کتاب سومش یعنی Supercommunicators تکرار کرده است.
هر چند شاید این کتاب به اندازهٔ قدرت عادت موفق نشود، اما به نظر میرسد استقبال بازار از این کتاب، در مقایسه با دومین کتابش بهتر باشد.
دوهیگ در این کتاب کوشیده به خواننده بیاموزد که همراه شدن با طرف مقابل در گفتگو، بهترین روش برای شکلگیری یک گفتگوی اثربخش است. او روشها و تکنیکهای مختلفی هم برای این کار پیشنهاد کرده که به یکی از آنها در مطلبی که اختصاصاً برای معرفی این کتاب در متمم منتشر شده، اشاره کردهایم.
دوهیگ در بخشی از کتاب خود موضوع «پرسشهای عمیق» را مطرح میکند و این نوع پرسشها را در برابر پرسشهای سطحی قرار میدهد. پرسشهای عمیق – از نظر دوهیگ – پرسشهایی هستند که فضایی ایجاد میکنند تا طرف مقابل دربارهٔ ارزشها، باورها و قضاوتهای خود صحبت کند. دوهیگ معتقد است که این نوع پرسشها کمک میکنند گفتگو از تعامل سطحی فراتر رود و وارد نوعی رابطهٔ واقعی انسانی شود.
احتمالاً علاوه بر خوانندگان علاقهمند به بحث مهارت های ارتباطی و هوش هیجانی، علاقهمندان به تقویت مهارت مذاکره و مدیریت جلسه هم از این کتاب استقبال خواهند کرد.
سال انتشار: ۲۰۲۴
کتاب تیم سازی و هدایت تیمها
کتاب هدایت تیمها نوشته ریچارد هکمن یکی از کتابهای کلاسیک در زمینه تیم سازی و مدیریت تیم است. این کتاب حدود دو دهه قبل نوشته شده، اما هنوز هم در کتابهای تیم سازی و منابع معتبر کار تیمی به آن ارجاع داده میشود.
متاسفانه به علت این که بیشتر ناشران در ترجمه کتاب صرفاً به سال انتشار نگاه میکنند، این کتاب هم مانند برخی کتابهای کلاسیک از چشم دور مانده و به جای آن کتابهای ضعیفتر با محتوای نهچندان غنی به بازار عرضه شدهاند.
کتاب هکرمن علاوه بر علاقهمندان به مدیریت منابع انسانی و کار تیمی، برای کسانی که در زمینه کوچینگ و مشاوره مدیریت نیز فعالیت میکنند مفید است و اگر به درستی به بازار معرفی شود، از استقبال بسیار خوبی بهرهمند خواهد شد.
سال انتشار: ۲۰۰۲
معرفی کتاب درباره مشاوره مدیریت و توسعه سازمانی
کتاب Friction Project
کسانی که به تازگی در جایگاه مدیریت قرار میگیرند، و نیز کسانی که در مشاوره مدیریت تازهکار هستند، معمولاً با پدیدهای مواجه میشوند که منتظرش نبودهاند: اصطکاک سازمانی.
مدیر در نخستین روزهایی که بر صندلی مینشیند، فکر میکند که الان با تعیین چند استراتژی بسیار هوشمندانه و تلاش برای اجرای آنها، سازمان را متحول خواهد کرد. اما به سرعت میفهمد که انگار مشکل جای دیگری است. همه به هم گیر میکنند! چه آدمها و چه فرایندها.
هر کاری میخواهید انجام دهید میبینید مانعی بر سر راه قرار دارد. روزمرهترین کارها هم با موانع و دردسرهایی مواجه میشوند که اصلاً منتظرشان نبودهاید. جلسههایی که اساساً نباید برگزار میشد، یکی پس از دیگری برگزار میشوند. و جلسهای که لازم است برگزار شود، هر روز با مانعی مواجه میشود و مدتهاست همه منتظر برگزاریاش هستند.
این همان پدیدهای است که ساتن و رائو آن را اصطکاک سازمانی مینامند: چیزی که باعث میشود کارها انجام نشوند یا با اتلاف بسیار زیاد منابع به سرانجام برسند.
ساتن و رائو در این کتاب با ذکر مثالهای متنوع و کاربردی و شرح راهحل چنین مشکلاتی میکوشند به مدیران و مشاوران، بهویژه کسانی که شرکتشان در حال رشد و بزرگشدن است، کمک کنند تا اصطکاک سازمانی را بهتر بشناسند و آن را مدیریت کنند.
سال انتشار: ۲۰۲۴
معرفی کتاب درباره یادگیری و روانشناسی شناختی
کتاب Subtract – دربارهٔ اهمیت حذف کردن
آقای کلوتز در سال ۲۰۲۱ به همراه آدامز و دیگر همکارانش پژوهشی انجام داد که طی آن مشخص شد اغلب انسانها در مواجهه با یک مسئله، به سمت راهحلهای افزودنی سوگیری دارند.
یعنی اگر دو راه وجود داشته باشد و یکی از این دو از جنس خلوت کردن و دیگری از جنس شلوغ کردن باشد، ما معمولاً به سراغ راهحلی میرویم که فضا را شلوغتر و پیچیدهتر میکند.
همچنین وقتی راهحلها را پیش رویمان قرار ندادهاند، معمولاً ابتدا به سراغ ایدههایی میرویم که از جنس افزایشی هستند.
کتاب Subtract با شرح و بسط همان ایده نوشته شده و میتواند در سبک زندگی، تغییر عادتهای فردی، حل مسئله، کوچینگ و مشاوره مدیریت به کار بیاید.
سال انتشار: ۲۰۲۱
مدل ذهنی مبتنی بر حذف (+ معرفی کتاب)
صفحه کتاب در سایت آمازون / صفحه کتاب در سایت ناشر
کتاب Why We Remember
بسیاری از کتابهایی که درباره حافظه نوشته شدهاند، از این منظر به حافظه نگریستهاند که چگونه میتوان حافظه را تقویت کرد؟ چه کنیم تا دهها اسم و عدد را حفظ کنیم و یا آنچه را در کتابها میخوانیم بهتر به خاطر بسپاریم.
اما چاران راناگاث، دانشمند مطرح و شناختهشده در زمینهٔ حافظه، رویکرد متفاوتی را برگزیده است.
او در کتاب خود توضیح میدهد که اتفاقاً فراموش کردن بسیار مهم است و یکی از ویژگیها و نقاط قوت مغز ماست. ما نباید هر چیزی را به خاطر بسپاریم و باید یاد بگیریم صرفاً چیزهای مشخصی را به خاطر آوریم. کارکرد حافظه، به خاطر سپردن نیست، بلکه فراموش کردن است.
بحث دربارهٔ مغز و حافظه، آنهم وقتی مقید باشید که دقت علمی را رعایت کنید، کار سادهای نیست. اما راناگاث به خوبی از عهدهٔ این کار برآمده و ساختار و ترکیب محتوای کتاب او به گونهای است که میتواند همزمان علاقهمندان به حافظه و روانشناسی شناختی، خوانندگان کتابهای خودیاری و توسعه فردی و حتی خوانندگان تفننی را نیز راضی کند.
سال انتشار: ۲۰۲۴
معرفی کتاب درباره هوش مصنوعی و کار با دادهها
کتاب The AI Playbook
حدود یک دهه قبل، یعنی اوایل سال ۲۰۱۳ کتاب Predictive Analytics از اریک سیگل منتشر شد. آن زمان این مبحث و این اصطلاح هنوز برای بسیاری از مدیران ناشناخته بود.
فقط کافی است کتابهای آن سالها را ورق بزنید تا ببینید آن زمان تازه اصطلاح تصمیم گیری دادهمحور (Data-driven Decision-making) داشت به تدریج جای خود را در کتابهای مدیریتی باز میکرد؛ آنهم نه به معنای گستردهٔ آن (شامل سناریوپردازی و پیشبینی آینده و ارزیابی گزینههای مختلف). بلکه بیشتر در حد این توصیه که «وقتی تصمیم میگیرید به دادهها هم توجه کنید.»
اریک سیگل در آن کتاب داستانها و نمونههای متنوعی از کاربرد داده در تصمیمگیری مطرح کرد و به خوانندهٔ خود نشان داد که علم داده و بیگ دیتا چگونه میتواند الگوهای تصمیمگیری مدیران و نگاه به کسبوکارها را تغییر دهد. آن کتاب هنوز هم خواندنی است و اگر مدیر یا کارشناسی هستید که به تازگی میخواهید وارد دنیای علم داده شوید و میخواهید رابطهٔ دنیای کسب و کار با دنیای دادهها را ببینید، پیشنهاد میکنیم آن را بخوانید (البته باید بعضی بخشهای قدیمیشده را تحمل کنید. مثلاً پیشبینیهایی که دربارهٔ سال ۲۰۲۲ در کتاب آمده. اگرچه اغلب آنها به نوعی محقق شدهاند).
اکنون اریک سیگل با همکاری انتشارات دانشگاه MIT کتاب تازهای تقریباً در همان موضوع منتشر کرده است. البته ظاهراً برای این که فروش کتاب بیشتر و استقبال از آن بهتر باشد، از اصطلاح هوش مصنوعی در عنوان آن استفاده کرده است (The AI Playbook). با این حال در مقدمه توضیح میدهد که هوش مصنوعی چتر گستردهای است که موضوعات بسیاری را پوشش میدهد و او صرفاً میخواهد به یادگیری ماشین (Machine Learning) بپردازد. البته ظاهراً او چندان در بهکارگیری اصطلاحات سختگیر نیست. چنانکه در همان مقدمه میگوید که یک دهه قبل هم دوست داشته در زمینهٔ یادگیری ماشین به کسبوکارها مشاوره دهد و چون استقبال کم بوده، تیتر شیکتر Predictive Analytics را انتخاب کرده است.
به هر حال، کتاب The AI Playbook کتابی مقدماتی، ساده و جذاب برای مدیران و فعالان کسب و کار است. کسانی که قرار نیست جنبههای فنی یادگیری ماشین را بدانند. اما لازم است با متخصصان یادگیری ماشین گفتگو کرده و با همکاری آنها پروژههای اجرایی تعریف کنند.
سیگل به این واقعیت مهم توجه داشته که پیادهسازی پروژههای دادهمحور در کسبوکارها به چیزی فراتر از دانش تخصصی یادگیری ماشین نیاز دارد. باید جایگاه داده در کسبوکار مشخص باشد. دادههای درست گردآوری شوند. فرایندها به درستی شفاف شوند. و مشخص شود که یادگیری ماشین نهایتاً قرار است کجا و چگونه به مدیران کمک کند. او مدلی به نام BizML (ماشین لرنینگ برای کسب و کار) در شش گام معرفی کرده و مدیران را تشویق میکند برای تعریف و پیادهسازی پروژههای یادگیری ماشین از این مدل استفاده کنند. او همچنین به کارشناسان ML هم پیشنهاد میکند برای اینکه به زبان مشترکی با مدیران برسند و بتوانند پروژههایی ارزشآفرین و قابلاجرا تعریف کنند، این کتاب را بخوانند.
سال انتشار: ۲۰۲۴
کتاب Deep Utopia
حتی اگر سبک نگاه و چارچوب تحلیلهای نیک بوستروم (Nick Bostrom) را نپسندیم، نمیتوانیم انکار کنیم که او یکی از متفکران ارزشمند دربارهٔ هوش مصنوعی است و لابهلای حرفهاش ایدهها و حرفهای بسیار ارزشمندی دارد.
نوشتههای او معمولاً از زمان خودش جلوتر است. مثلاً چنانکه در سال ۲۰۱۴ که هنوز بسیاری از مردم دنیا – خارج از جمعهای تخصصی و محققان دانشگاهی – قدرتنمایی هوش مصنوعی را نزدیک نمیدیدند، کتاب Superintelligence را نوشت و مسیرها و سناریوهای پیش رو برای رشد هوش مصنوعی را پیشبینی کرد. کتاب Superintelligence را به سرعت کسانی مثل بیل گیتس و ایلان ماسک در فهرست کتابهای پیشنهادیشان گنجاندند.
در Superintelligence وزن «بدبینی و خطر» پررنگتر بود. یعنی بیشترین دغدغهٔ بوستروم این بود که با پیشرفت سریع هوش مصنوعی، مشکلاتی جدی پیش میآید که باید زودتر به آنها اندیشید. بسیاری از مشکلاتی که او آن روز پیشبینی میکرد، امروز به بخشی از دغدغههای متخصصان، فیلسوفان و تحلیلگران تبدیل شدهاند.
اما امروز که هوش مصنوعی پیشرفت چشمگیری داشته و عامهٔ مردم با برخی از کاربردهای آن (از نرمافزارهای مسیریاب گرفته تا مدلهای زبانی مثل چت جیپیتی) آشنا شدهاند، درست همزمان با اوج گرفتن نگرانیها و پررنگشدن چالشهای بهکارگیری هوش مصنوعی، بوستروم در کتاب Deep Utopia رویکردی خوشبینانه را دربارهٔ هوش مصنوعی برگزیده است.
او تعبیری بسیار زیبا و عمیق را برای عنوان فرعی کتابش برگزیده است: Life and Meaning in a Solved World. زندگی و معنا در جهانِ حلشده؛ جهانی که همهٔ مسئلههایش حل شده.
بوستروم، فرض میکند روزی برسد که هوش مصنوعی همهٔ مسائل بشر را حل کرده و چیزی شبیه مدینهٔ فاضله شکل گرفته باشد. سپس به این سوال میپردازد که زندگی و معنا در آن جهانِ حلشده چه جایی خواهد داشت؟ البته همین اصطلاح Utopia هم برای او تعبیر سادهای نیست و در کتاب توضیح میدهد که پنج سطح یا پنج تفسیر مختلف از Utopia میتواند وجود داشت باشد.
آیا این مدینهٔ فاضله به وجود خواهد آمد؟ برای بوستروم مهم نیست. اساساً این نوع سناریوها با این فرض که «حتماً محقق خواهند شد» تعریف نمیشوند. بلکه هدف از این کار چیزی شبیه تجربه ذهنی است. وقتی این سناریوهای حدی و دور را تصور میکنیم، ارزیابی وضعیت فعلی و پیشبینی گامهای نزدیک، راحتتر خواهد بود.
آیا از کتاب Deep Utopia در بازار ایران هم استقبال خواهد شد؟ ما در متمم نظری نداریم. احتمالاً نهچندان. اما ممکن است ناشری تصمیم بگیرد برای تثبیت و تقویت جایگاه علمی خود، یا به عنوان یک عضو از مجموعه کتابهایش درباره هوش مصنوعی، این کتاب را ترجمه کند.
اگر پیشنهاد و ارزیابی متمم را معیار قرار دهید، هنوز Superintelligence با وجودی که ده سال از آن گذشته، میتواند گزینهای پرمخاطبتر از این کتاب باشد. به شرطی که ناشر بتواند مخاطبش را به خواندن کتابی که یک دهه از عمر آن گذشته، تشویق و ترغیب کند.
سال انتشار: ۲۰۲۴
کتاب اهمیت آموزش پذیری
یکی از پیچیدگیهای هوش مصنوعی این است که هنوز تکلیف هوش طبیعی چندان مشخص نیست! وقتی از پای مصنوعی حرف میزنیم، میدانیم پای طبیعی چیست. وقتی از تنفس مصنوعی حرف میزنیم، تنفس طبیعی را میشناسیم. وقتی از گل مصنوعی صحبت میکنیم، گل طبیعی را میشناسیم. اما در مورد هوش مصنوعی چنین نیست.
لزلی ولینت (Leslie Valiant) یکی از کسانی است که سالهاست در پی پیشنهاد مفهومی جایگزین به جای هوش است. او در میان کسانی که میخواهند و میتوانند پاسخ این سوال را جستجو کنند، یکی از بهترین گزینهها است. ولینت در سال ۲۰۱۰ جایزهٔ تورینگ را دریافت کرده که آن را معادل نوبل در علوم کامپیوتر فرض میکنند.
او معتقد است که مفهومی که باید به جای «هوش» جدی گرفته شود «آموزشپذیری» است. او در کتاب خود آموزشپذیری را شرح داده و توضیح داده که رابطهٔ هوش مصنوعی با این مفهوم چیست.
کتاب اهمیت آموزشپذیری در میان کتابهای عمومی دربارهٔ هوش مصنوعی، گزینهٔ مناسبی برای ترجمه است. چون هم موضوع آن موضوع روز است و هم نویسندهٔ آن از بزرگترین صاحبنظران معاصر است و هم ناشر آن یکی از ناشران معتبر جهان.
اما لازم است به دو نکته هم توجه شود. نخست این که این کتاب، احتمالاً با کمی دشواری مخاطب خود را پیدا میکند. بخشی از کسانی که در زمینهٔ هوش مصنوعی کار میکنند، آنقدر در کارهای تکنیکال و عملیاتی غرق شدهاند که ممکن است فراموش کنند به نگاهی عمیقتر به مفهوم هوش مصنوعی نیاز دارند.
کسانی هم که هیچ آشنایی با جنبههای فنی ندارند، شاید در بخشهایی از کتاب، کمی کند جلو بروند. اگر چه سادهگویی و سادهنویس ولینت در چنین موضوعی، ستودنی است.
علاوه بر این، به علت واژههای تخصصی و نیز حساسیتهای ولینت در انتخاب واژهها، ظرافتهای زیادی در ترجمهٔ این کتاب وجود دارد و ترجمههای مکانیکی رایج – که مترجم در آن چندان دل به ترجمه نداده – در مورد چنین کتابی خریدار نخواهد داشت.
با همهٔ اینها، قطعاً وجود چنین کتابی در سبد محصولات ناشرانی که میخواهند نگاه عمیقتر به موضوعات روز را ترویج کنند، امتیاز مثبتی محسوب خواهد شد.
سال انتشار: ۲۰۲۴
ناشر: Princeton University Press
معرفی کتاب درباره مدیریت مسائل اجتماعی
کتاب جنبههای انسانی مدیریت بحران
کتابهای بسیاری دربارهٔ مدیریت بحران منتشر شده و هر یک از آنها به جنبه یا جنبههایی از مدیریت بحران پرداختهاند.
در این میان، یکی از جنبههایی که – حداقل در کتابهای فارسی – کمتر به آن پرداخته شده، جنبههای انسانی فاجعههاست. وقتی سیل، زلزله، سقوط هواپیما و اتفاقاتی از این دست به وجود میآید، مدیریت بحران را نباید صرفاً در «جمع کردن حادثه» خلاصه کرد.
افراد بسیاری در بحرانها آسیب میبینند، عدهای خسارات مالی سنگین متحمل میشوند و برخی هم نزدیکان و عزیزان خود را از دست میدهند. مدیریت این نوع اتفاقهای چندوجهی اصلاً ساده نیست.
کتاب «مدیریت جنبههای انسانی فاجعهها» رویکردی علمی و تحقیقی دارد و با موردپژوهیهای فراوان همراه است. با وجودی که شاید ترجمهٔ آن با توجه به مخاطبان محدود آن توجیه اقتصادی نداشته باشد، اما مناسب است که سازمانها و نهادهایی که بخشی از وظایفشان با مدیریت بحران گره خورده، در راستای مسئولیت سازمانی و اجتماعی خود برای ترجمه کامل یا بخشهایی از این کتاب سرمایهگذاری کنند.
چند تذکر درباره بخش معرفی کتاب
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنکتر از نقاط قوتشان باشد.
معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است (مگر این که صریحاً به این نکته اشاره شده باشد). در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدفی مشخص (نقل یک مطلب از کتاب، نقد کتاب، آشنایی با نویسنده و ...) به کتاب اشاره شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.بنابراین اگر ناشر هستید و کتابی در متمم معرفی شده، کتاب مرتبط دیگری را که در آن حوزه ترجمه یا تألیف کردهاید (یا اگر ترجمه دیگری از همان کتاب را عرضه کردهاید) در کامنتها معرفی کنید. متمم ممکن است بعد از بررسی کتاب را به متن بیفزاید یا معرفی آن را در قالب مطلبی مستقل منتشر کند.
دستهبندی موضوعی کتاب های مدیریت
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
فهرست کامل کتاب های روانشناسی | نقد و خلاصه کتاب
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به درسها و آموزشهای بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
موضوعات زیر، برخی از درسهایی هستند که در متمم آموزش داده میشوند:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی
فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی
توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی
کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما
عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی
مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
نویسندهی دیدگاه : محسن شیروانی
من در لیست مطالعاتی خودم، چندین کتاب جدید(همگی مربط به سال 2024) دارم که در آینده، مطالعه خواهم کرد.
گفتم نام چندتاشون رو اینجا بنویسم، شاید برای دوستان متممی مفید باشه.
Fight Right /مهارتهای ارتباطی
Slow Productivity /توسعه فردی
Promoting Healthy Behaviour / سبک زندگی سالم
Possible /مذاکره/ مهارت های ارتباطی
The Algebra of Wealth /توانمندی مالی
The Psychology of Time / روان شناسی(مقوله ی زمان)
Glad We Met/مذاکره
Naked Statistics: Stripping the Dread from the Data
من چندسال پیش کتاب Naked Statistics اثر Charles Wheelan رو خوندم، این یکی از اولین تجربههای من در خواندن کتاب غیرداستانی انگلیسی بود. موضوع کتاب همونطور که احتمالاً از عنوانش مشخص هست، آمار و دادهها هست. کتاب به زبان خیلی ساده کاربردهای آمار در دنیای امروز رو توضیح میده (البته برای حرفهایها هم یک سری فرمول و اطلاعات فنیتر داره). کتاب آمار برهنه باعث شد برای من که هیچوقت ارتباط خوبی با ریاضی نداشتم، آمار علم جذابی بشه. هنوز هم به آمار و ارقام علاقه و توجه خاصی دارم ولی مهارت و توانایی در این چیزها ندارم. نهایتاً یک سری کارهای ساده رو با اکسل انجام میدم.
اون موقع که کتاب رو خوندم وسوسه شدم برای خودم هم که شده کتاب رو ترجمه کنم. ولی من کجا و ترجمه کجا. گفتم حالا که بحث پیشنهاد ترجمهست شاید این کتاب نظر یکی (ناشر یا مترجم) رو جلب کنه. از این نویسنده، کتاب Naked Money یا پول برهنه در ایران ترجمه و چاپ شده.
من برای اینکه هم یادگیری زبان انگلیسی خودم بهتر بشه هم واقعا این چالش رو تست کنم که واقعا هوش مصنوعی و امکاناتی مثل گوگل چقدر کار رو راحتتر کردن از وقتی شروع کردم به خوندن کتاب Age of Surveillance Capitalism اونو همزمان ترجمه میکنم و توی ویرگول و وبلاگ شخصی خودم منتشر میکنم. چون هدفم اقتصادی نیست پس برام مهم نیست که ناشری آیا اینو در دست ترجمه داره یا نه(تا جایی که جستجو کردم فعلا ترجمه نشده). فقط سوالی که همیشه برام پیش میاد اینه که اصلا درست هست که این کارو انجام بدم یا نه؟
بارها و بارها این دغدغه را داشته ام که دست به ترجمهی کتابی بزنم؛ اما ابهامی ویران گر مرا باز می دارد: اگر کس دیگر یا ناشر دیگر فرآیند ترجمه را آغاز کرده باشد، آن وقت چه؟ و همین مسأله، مرا منصرف میکند.
سلام کافیه کمال گرایی رو کنار بذارید و شروع کنید!
هیچ اتفاق خاصی نمیافته :)
اون کتاب با نام شما به عنوان مترجم روی جلدش چاپ و منتشر میشه!
حالا، اگر کیفیت ترجمهتون خوب باشه، میتونه پتانسیل این رو داشته باشه که تو بازار کتاب از سایر ترجمهها پیشی بگیره و حتی پر فروش هم بشه!
من این رو به عنوان کسی که خودش چند جلدی کتاب خونده و مدیر ی انتشارات کوچیک هم هست بهتون میگم.
و در آخر حرفم رو با این جمله تموم میکنم:
Overlthinking is the art of creating problems that hasn’t been even there!
خیلی خوشحالم که متمم به این موضوع توجه ویژهای داره و به عنوان یک مرجع علمی به سایر کسبوکارهای این صنعت، یعنی ناشران، کمک میکنه. این تلاش برای انتخاب دقیق و بهموقع کتابهای قابل ترجمه و همچنین ارائهی فهرستی جامع، نشاندهندهی دید عمیق و مسئولیتپذیری متمم در قبال ترویج دانش هست. امیدوارم این فهرست پیشنهادی به ناشران کمک کنه تا با انتخابهای هوشمندانه، به ارتقاء سطح دانش و فرهنگ کتابخوانی کمک کنن.
من در لیست مطالعاتی خودم، چندین کتاب جدید(همگی مربط به سال ۲۰۲۴) دارم که در آینده، مطالعه خواهم کرد.
گفتم نام چندتاشون رو اینجا بنویسم، شاید برای دوستان متممی مفید باشه.
Fight Right /مهارتهای ارتباطی
Slow Productivity /توسعه فردی
Promoting Healthy Behaviour / سبک زندگی سالم
Possible /مذاکره/ مهارت های ارتباطی
The Algebra of Wealth /توانمندی مالی
The Psychology of Time / روان شناسی(مقوله ی زمان)
Glad We Met/مذاکره
درود و عرض ادب . بنده هم خیلی علاقه مند هستم برای ترجمه مخصوصا چنین کتاب هایی در موضوع روانشناسی و مدیریت و ام بی ای. منتها نحوه اقدام رو نمیدونم. کسی میتونه راهنماییم کنه لطفا
خانم بهراد مهر گرامی
سلام و وقت بخیر
به دلیل ناآشنایی با مقوله ای که فرمودید، نمی تونم کمکی به شما بکنم متاسفانه.
ولی دو تا نکته رو خواستم بگم.
اول اینکه در راهی که در پیش دارید، براتون آرزوی موفقیت می کنم. امیدوارم زمانی که تلاش هاتون میوه داد، بیاید و درباره اش برامون بنویسید.
نکته دوم: سه کتاب دیگر در لیست مطالعه ام هست که اسامیشون رو می نویسم.
شاید بتونه گزینه ای برای ترجمه باشه.( احتمالاٌ مفید برای شما)
و گزینه ای برای مطالعه.(احتمالاٌ مفید برای سایر دوستان متممی)
How People Thrive/ روان شناسی/ انتشارات دانشگاه کمبریج/ تاریخ انتشار: اکتبر ۲۰۲۴
Radical Respect/ مدیریت/ تاریخ انتشار: می۲۰۲۴
۸Ways to Hope/ روان شناسی/ تاریخ انتشار: آگوست ۲۰۲۴