شناسایی نیاز مشتری | کشف نیاز مشتری گام اول فروش است
اجازه بدهید ابتدا نگاه یک فروشندهی غیرحرفهای به فرایند فروش را با هم مرور کنیم.
گاهی به این شیوهی نگرش، نگرش جعبهی سیاه یا Black Box Attitude میگویند:
فروشندگانی که با این فرض، بازی فروش را آغاز میکنند، معمولاً در تجربههای اول، گزینههای مختلف را آزمایش میکنند و هر بار عکسالعمل جعبه (مشتری) را میبینند.
مثلاً:
- به بعضی از مشتریان در همان آغاز جلسه بروشور میدهند.
- به برخی از مشتریان، در پایان گفتگو بروشور میدهند.
- به بعضیها اصلاً بروشور نمیدهند و همهی توضیحات را به صورت شفاهی ارائه میکنند.
یا اینکه:
- برای بعضی از مشتریان، محصول را تست میکنند و نمایش میدهند.
- برای بعضی دیگر، صرفاً مشخصات را توضیح میدهند.
یا اینکه:
- گاهی اوقات به محل مشتری میرود.
- گاهی اوقات از مشتری میخواهد که به فروشگاه بیاید (یا در محل دفتر آنها جلسه بگذارد)
به هر حال، پس از چند بار تجربهی موفق و ناموفق فروش، برخی از این رفتارها بهتر از برخی دیگر نتیجه میدهند و به این شیوه، فروشنده به یک روش موفق دست پیدا میکند.
فروشنده فکر میکند با این روش، کلید رفتار جعبهی سیاه را یافته و از این به بعد، با همهی مشتریان، بر اساس همین رفتارهای آموخته شده تعامل خواهد داشت.
حتی احتمالاً این تجربه را به فروشندگان بعدی هم منتقل میکند.
نمیتوانیم بگوییم این روش اشتباه است. اما الزاماً هم به بهترین نتیجه منتهی نمیشود.
اینکه ما تمام مشتریان را مثل هم و درست مانند یک جعبهی سیاه در نظر بگیریم و با چند تجربه فرض کنیم که مدار داخلی ذهن همهی آنها را کشف کردهایم، نمیتواند بهترین شیوهی فروش باشد.
منطقی است بیاموزیم که هر مشتری (و یا لااقل هر تیپ مشتری) را به صورت مستقل، بشناسیم و کشف کنیم و شیوهی مناسب آنها را به کار ببریم.
ضمن اینکه خوب است به خاطر داشته باشیم:
***
مردم، سوراخ شش میلیمتری میخرند و نه متهی شش میلیمتری.
این جمله را معمولاً از تئودور لویت استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد نقل میکنند.
اگر چه او خودش این جمله را از فرد دیگری به نام لئو مک گینوا نقل میکند که جز شغل او – که تاجر موفقی بوده – اطلاعات بیشتری از او در دست نداریم.
مانند هر جمله دیگری، اگر به این جمله هم به قصد یافتن مثال نقض نگاه کنید، قطعاً میتوانید ایرادهای متعددی در آن بیابید یا لااقل اما و اگرهای زیادی را به آن بیفزایید. مثلاً:
مردم الان سوراخ شش میلیمتری لازم دارند اما وظیفهی ما این است که وسیلهای به آنها بدهیم که سوراخ ۲ و ۴ و ۶ و ۸ و ۱۰ و … را هم ایجاد کند.
مسئله این است که وقتی یک نفر تا فروشگاه میآید، دیگر دغدغهای فراتر از سوراخ کردن دیوار دارد. او آمده که دقیقاً مته بخرد و در حال مقایسهی محصول پیشنهادی شما با محصول پیشنهادی رقبا است.
اما به هر حال، پیام بحثِ مته و سوراخ که تئودور لویت آن را تبلیغ و ترویج کرده است، بسیار مهم است:
مهم است که ما چه محصولی میفروشیم.
اما مهمتر آن است که مشتری برای ارضای چه نیازی، حاضر شده است محصول ما را بخرد؟
توجه به این نکته، باعث میشود که ارائه و معرفی محصول، بر اساس مدل FAB که قبلاً در مورد آن حرف زدیم، در ذهن ما به عنوان یک ضرورت انکارناپذیر تثبیت شود.
در اینجا برخی از این انگیزانندههای احساسی را با هم بررسی میکنیم.
توجه داشته باشید که این نیازها و انگیزانندهها، الزاماً کاملاً مستقل نیستند و حد و مرز دقیقی برای آنها قابل تعریف نیست.
فهرست کردن آنها صرفاً کمکی برای اندیشیدن بیشتر و دقیقتر به انگیزههای انسانی است.
تمرین:
یک محصول یا خدمت مشخص را بنویسید.
در مورد مشتریان آن صحبت کنید و اینکه این محصول از بین نیازهای هفت گانهی بالا، چه نیازهایی را ممکن است در مشتری ارضا کند (کمی توضیح بدهید تا نگاه شما شفافتر شود).
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری دانش و مهارت فروش به شما پیشنهاد میکند:
- آموزش فروش و تکنیکهای فروشندگی حرفه ای | دوره آنلاین
- چالشها و سختی های کار فروش و فروشندگی
- دو نوع فروشندگی: فروش به افراد / فروش به سازمانها و کسب و کارها
- فروش شخصی یا Personal Selling چیست؟ (آشنایی با یک اصطلاح)
- فروشنده موفق چه ویژگی هایی دارد؟
- وظایف فروشنده-دیدگاه یخچال و اسکیمو
- فروشنده موفق باید در چه زمینههایی دانش داشته باشد؟
- قیف فروش یا Sales Funnel چیست؟
- مشتری یابی و جستجوی سرنخ در فروش
- تفاوت ویزیتور و بازاریاب چیست؟ ویزیتور حرفه ای چه ویژگیهایی دارد؟
- فروش مشاوره ای چیست و چه تفاوتی با فروش محصول محور دارد؟
- تکنیک های فروش مشاوره ای (چگونه هر چیزی را به هر کسی نفروشیم)
- فروشنده حرفه ای | به خاطر داشته باشید که مسائل مشتریان سه دستهاند
- شناسایی نیاز مشتری | کشف نیاز مشتری گام اول فروش است
- FAB چیست؟ معرفی محصول بر پایهی ویژگی/مزیت/منفعت
- مرور پنج مرحله یک خرید
- نیاز در ذهن یک مشتری
- جمع آوری اطلاعات در فرایند خرید
- آشنایی با بخشهای کلیدی گفتگوی فروش
- فروش حضوری | آموزش بازاریابی حضوری در قالب چند نکته
- سه سبک ارتباطی در فروش حضوری
- فروشنده حرفه ای | پاسخگویی به ایرادها و مخالفتهای مشتری
- فروشنده حرفه ای | با هر یک از مخالفتها و بهانههای مشتری چگونه برخورد کنیم؟
- اصول فروش موفق | یک جزوه راهنمای فروش محصول درست کنید
- پشیمانی پس از خرید | چگونه از احساس پشیمانی جلوگیری کنیم؟
- آیا در مذاکره فروش، درباره ایرادها و نقاط ضعف محصولتان صحبت میکنید؟
- معماری انتخاب | استفاده از پیشنهاد انحرافی
- بیش فروشی (Up-selling) و فروش مکمل (Cross-selling) چیست؟
- مصاحبه شغلی | سوالات مصاحبه استخدام فروشنده و کارشناس فروش
- شغل فروشندگی | فروشنده برونگرا موفقتر است یا فروشنده درونگرا؟
- کتاب اصول فروش | چارلز فوترل (فیوترل)
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمد معارفی
مثال مورد نظر من، رستوران گردان برج میلاده، مخصوصاً وقتی که با نامزدت یا دوستت میری اونجا:
ترس از دست دادن در آینده: تلاش برای تحت تاثیر قراردادن دوستمون و در نتیجه متمایز کردن خودمون برای او و جلوگیری از انتخاب احتمالی افراد دیگه ای به جای ما (البته قاعدتاً فقط در صورت پرتکرار بودن این رفتار میشه گفت ممکنه همچین دلیلی داشته باشه.)
تقلید از دیگران: فلانی نامزدش رو همه ش میبره رستورانهای شیک، منم باید نامزدم رو ببرم.
عشق به خانواده: دوست داریم که نامزدمون رو یه جای خوب ببریم و از این طریق باعث خوشحالیش بشیم.
لذت شخصی: کلاً از اینکه رستورانهای معروف رو امتحان کنیم لذت میبریم. اگه دوستمون هم توی اونجا همراهمون باشه لذتش چندبرابر میشه.
به عنوان یک خرید لوکس: واضحه