درباره ثروت جف بزوس | مرور گزارش مونا چلبی
چند دهه قبل، واژهٔ «ثروتمند» نامهایی مثل راکفلر و اوناسیس را تداعی میکرد. کسانی که در زمینهٔ نفت و انرژی، حملونقل، فولاد و مواد اولیه فعالیت میکردند.
با ظهور تکنولوژی و بهطور خاص، گسترش فناوری اطلاعات و اقتصاد مبتنی بر پلتفرم، نوع دیگری از ثروتمندان ظاهر شدند که شاید نمادشان بیل گیتس بود. در حدی میتوان گفت در اوایل قرن بیستویکم، ثروت و ثروتمندی، نام او را تداعی میکرد. البته که نباید وارن بافت را هم فراموش کرد. نامی که نشاندهندهٔ روش دیگری برای جمعآوری ثروت بود: سرمایهگذاری و بازار سهام.
سالهای اخیر هم آن روند ادامه پیدا کرد. در اقتصاد آزاد، که دولت به جای تصدیگری در پی بسترسازی است، افراد و شرکتهای بسیاری ظهور کردند که قدرت و ثروتشان با دولتها و کشورها برابری میکرد. و در شرایطی که دولتها برای چند میلیارد دلار کمتر و بیشتر، روزها و ماهها و سالها درگیر بودند و اینسو و آنسو میدویدند، کسانی مثل ایلان ماسک و جف بزوس پدیدار شدند که گاه در یک روز ثروتشان چند میلیارد دلار کم و زیاد میشد و البته این نوسانها آنقدر عادی بود که شاید حتی وقت نمیکردند به آن فکر کنند.
از همان زمان، برای ما آدمهای عادی این چالش وجود داشت که چگونه ثروت این افراد را تصور کنیم. واقعاً هزار میلیارد دلار چقدر است؟ دویست میلیارد دلار به چه معناست؟ با این حجم پول چه کارهایی میتوان انجام داد؟
اولین مقایسهها و محاسبات از این دست، با ثروت بیل گیتس آغاز شد. حوالی سال ۲۰۰۰ او حدود ۸۰ تا ۹۰ میلیارد دلار ثروت داشت که با توجه به کاهش تدریجی ارزش دلار، میتوان آن را معادل ۱۵۰ تا ۱۶۰ میلیارد دلار امروز دانست. آن زمان این نوع جملهها را در رسانهها زیاد میخواندیم:
«اگر یک اسکناس صد دلاری از دست بیلگیتس بیفتد، نمیارزد که خم شود و آن را بردارد. چون در همان زمان درآمد بیشتری به دست میآورد.»
«با همان پولی که ما یک قهوه میخریم (به نسبت داراییمان)، بیل گیتس میتواند یک کافیشاپ بخرد»
فارغ از اینکه این مقایسهها چقدر دقیق و واقعبینانه بوده (بهویژه این که معمولاً در آنها درآمد با دارایی اشتباه گرفته میشد)، روش جالبی بود برای این که آدمهای عادی مقیاسها را بهتر درک کنند.
تصویر زیر، کارتونی است که در یکی از رسانههای استرالیایی منتشر شده و بودجهٔ فدرال استرالیا را با پولی که بیل و ملیندا گیتس هنگام طلاق بر سر آن صحبت میکنند مقایسه کرده است (بودجهٔ فدرال استرالیا عدد کوچکی نیست و چند برابر بودجهٔ ایران است).
بررسی ثروت ثروتمندان جالب است. اما اصل صحبت ما بر سر این نیست. ثروت ثروتمندان و بهطور خاص، ثروت جف بزوس که در ادامه به آن میپردازیم، بهانهای برای یادآوری اهمیت تصویرسازی با دادهها است.
تصویرسازی بر پایهٔ داده را میتوان زیرمجموعهٔ مهارت گزارش نویسی و نیز بخشی از مهارت اسلایدسازی دانست. شکل پیشرفتهٔ تصویرسازی حتی در آموزش علم داده (دیتا ساینس) هم مطرح میشود. ما در متمم کتاب داستان پردازی با داده ها را هم در این حوزه معرفی کردهایم.
در ادامه، ثروت جف بزوس را به روایت مونا چلبی میبینیم. چلبی یکی از افراد شناختهشده در جهان در زمینهٔ مصورسازی دادهها است.
مونا چلبی از ثروت جف بزوس میگوید
مونا چلبی روزنامهنگاری عراقیالاصل است که در انگلیس زندگی میکند. او با نشریات متعددی کار کرده و اخیراً بیشتر با گاردین همکاری میکند. کسانی مثل چلبی را «روزنامهنگارِ داده» یا «Data Journalist» مینامند؛ کسانی که در میان حجم زیادی از دادهها میگردند و گزارشی استخراج میکنند که با سطح فهم و توجه محدود انسان قابلدرک باشد.
برای مشاهدهٔ متن کامل این مطلب کافی است (بدون پرداخت هرگونه هزینه) در سایت متمم ثبت نام کنید. پس از ثبتنام به تعداد قابلتوجهی از درسهای متمم دسترسی پیدا خواهید کرد نمونهٔ آنها را میتوانید از طریق لینک زیر ببینید:
البته اگر بخواهید به همهٔ درسهای متمم دسترسی داشته باشید، لازم است حق اشتراک بپردازید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری آموزش پاورپوینت و اسلایدسازی به شما پیشنهاد میکند: چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
۱۹ نظر برای درباره ثروت جف بزوس | مرور گزارش مونا چلبی