Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره صوتی آموزشی نکته‌هایی برای مدیران (کلیک کنید)


تعریف کاریزما چیست؟ به چه کسانی کاریزماتیک می‌گوییم؟


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۴۶۶۴۴

پیش‌نیاز درس‌های تعریف کاریزما و افزایش کاریزما

پیشنهاد می‌کنیم پیش از مطالعهٔ مجموعه درس‌های کاریزما، تمرین ورود به بحث (زیر درس کاریزما چیست و ویژگی افراد کاریزماتیک چیست؟) را انجام دهید.

انجام این تمرین فرصت کوتاهی است تا ذهنیت و مفروضات خود را دربارهٔ کاریزما مرور کرده و دیدگاه خود را در زمینهٔ معنای کاریزما و شخصیت کاریزماتیک با سایر دوستان‌تان مقایسه کنید.

علاوه بر این، دسترسی به بعضی از درس‌های کاریزما صرفاً برای کسانی امکان‌پذیر خواهد بود که تمرین ورود به بحث را انجام داده‌اند.

از دوستان متممی انتظار می‌رود پس از مطالعه این درس

◼️ بتوانند چند تعریف از کاریزما را بیان کرده و چند مورد از ویژگی های افراد کاریزماتیک را فهرست کنند.

◼️ نام ماکس وبر را به عنوان نخستین کسی که کاریزما را در مباحث اجتماعی مطرح کرد به خاطر بسپارند و بگویند کاریزماتیک بودن از نظر وبر چه معنایی داشت.

◼️ بتوانند توضیح دهند که در طول چند دههٔ اخیر، نگاه به کاریزما چگونه تغییر کرده و دانشمندان رشته‌های مختلف چه مباحثی را به حوزهٔ کاریزما افزوده‌اند.

فشار ذهنی هنگام مطالعه
نیاز به مشارکت شما
کسب و کار
زندگی
تعریف کاریزما چیست

صفت‌ها و ویژگی‌های بسیاری وجود دارند که به سادگی می‌توانیم مصداق‌های آن‌ها را تشخیص دهیم. اما اگر بخواهیم آن ویژگی‌ها را تعریف کنیم،‌ با مشکل مواجه می‌شویم. مثلاً اگر بگویند چند نمونه انسان زیبا، منظرهٔ زیبا یا کار هنری زیبا نشان‌مان بده، بدون مشکل می‌توانیم این کار را انجام دهیم. اما اگر در ادامه بپرسند «تعریف زیبایی چیست؟» گرفتار می‌شویم. چگونه باید زیبایی را در چند کلمه تعریف کنیم؟

کاریزما و کاریزماتیک بودن هم همین وضعیت را دارد. همهٔ ما به سادگی می‌توانیم چند نمونه از افراد کاریزماتیک را در عالم مدیریت یا سیاست مثال بزنیم. اما اگر بگویند «حالا که چند فرد کاریزماتیک را نام بردی، ویژگی های افراد کاریزماتیک را هم بگو» یا این‌که «بگو کاریزماتیک بودن یعنی چه؟» مشکل شروع می‌شود.

در این درس می‌خواهیم دربارهٔ این موضوعات حرف بزنیم. درس را با معنی کلمه کاریزما آغاز خواهیم کرد و سپس به سراغ شخصیت کاریزماتیک و تاریخچه تکامل دانش کاریزما می‌رویم.

معنی کلمه کاریزما چیست؟

مانند بسیاری از کلمه های زبان انگلیسی برای آشنایی با ریشه کلمه کاریزما و معنی کاریزماتیک بودن باید به سراغ ادبیات یونان و روم برویم. اما جستجو در آن‌جا هم نمی‌تواند پاسخ مطمئنی دربارهٔ معنای کاریزما به ما ارائه دهد. اختلاف‌نظر دربارهٔ معنی کلمه کاریزماتیک زیاد است و هیچ‌کس نتوانسته به یک جمع‌بندی نهایی برسد.

ظاهراً کلمهٔ کاریزما تقریباً با همین تلفظ (البته به شکل χάρισμα) حداقل سه‌هزار سال پیش هم در نوشته‌های یونانی به کار می‌رفته و به‌نظر می‌رسد ریشه لغوی آن ربطی به «هدیه» داشته است. بر اساس این فرض، کلمهٔ Charity به معنای کار خیر هم باید از همین ریشه باشد (+).

اگر این معنای کاریزما را بپذیریم، کسی که کاریزما دارد، هدیه‌ای از خدایان دریافت کرده و استعدادها و توانایی‌های ویژه‌ای دارد. در زبان انگلیسی همین الان هم اصطلاح gifted به همین معنا به‌کار می‌رود.

این معنای کاریزما با آن‌چه در اسطوره‌شناسی یونانی از «خاریس» (در انگلیسی با تلفظ  Charisروایت می‌شود هم‌خوانی دارد: دختری زیبا و افسانه‌ای که نماد زیبایی و جذابیت بوده و خدایان، این جذابیت را به او هدیه داده بودند.

بعد از گذشت چندهزار سال، آن داستان‌ها و افسانه‌ها فراموش شده، اما خود واژه زنده است و طیف گسترده‌ای از مفاهیم را از ابهت، جذابیت، خاص بودن و جذبه داشتن تا معنویت، قدرت و تأثیرگذاری منتقل می‌کند.

کاریزما چیست

همین گستردگی معنای واژه باعث شد که وقتی جان آنتوناکیس – از محققان مطرح در زمینه کاریزما – و همکارانش مقاله‌ای درباره مفهوم کاریزما منتشر کردند، کاریزما را «موهبتی» دانستند که نه ماهیتش دقیقاً مشخص است و نه مشخصاتش چندان قابل‌سنجش است (+).

شخصیت کاریزماتیک یعنی چه؟

همان‌طور که گفتیم، محققان و صاحب‌نظران مختلف، کاریزما را به شکل‌های گوناگون تعریف می‌کنند و شخصیت کاریزماتیک از نظر هر یک از آن‌ها معنای متفاوتی دارد.

ما در ادامهٔ همین درس دربارهٔ نگاه‌های مختلف به کاریزما صحبت خواهیم کرد. اما برای این‌که قدم اول را برداریم، فعلاً بحث‌مان را با یک تعریف ساده کاریزما آغاز می‌کنیم تا در ادامه به نگاه‌های دیگر و جزئیات بیشتر برسیم. برای این منظور تعریف کاریزما از منظر رونالد ریجو (Ronald Riggio) را انتخاب کرده‌ایم (+). نام او را در فارسی گاهی به شکل ریگیو هم می‌نویسند:

تعریف کاریزما

کاریزما یک ویژگی خاص است که افراد بهره‌مند از آن می‌توانند با تکیه بر این ویژگی با دیگران ارتباط برقرار کرده، بر روی آن‌ها نفوذ داشته و الهام‌بخش آن‌ها باشند.

این الهام‌بخشی و ارتباط صرفاً بر پایهٔ منطق نیست. بلکه در عمیق‌ترین سطوح عاطفی و احساسی هم اتفاق می‌افتد.

انسانهای کاریزماتیک از نگاه دیگران جذاب به نظر می‌رسند و معمولاً در برقراری ارتباط اثربخش هم بسیار ماهرند.

تاریخچه بحث کاریزما و کاریزماتیک بودن

کاریزما در طول تاریخ علاقه‌مندان ثابتی نداشته است. در هر دوره گروه متفاوتی جذب این بحث شده‌اند و نگاه‌ها و تفسیرهای خاص خود را به آن افزوده‌اند. حاصل این تنوع نگرش‌ها، یک مجموعه دانش گسترده، چندوجهی، جذاب، و البته گاهی متناقض و متعارض است.

برای این‌که اصطلاح کاریزما و بحث افراد کاریزماتیک را بهتر درک کنید، در ادامه به مرور مختصر تاریخچه کاریزما می‌پردازیم و توضیح می‌دهیم (+).

◼️ کاریزما با رویکرد مذهبی و معنوی

از ابتدای تاریخ انسان تا اوایل قرن بیستم کاریزما تقریباً معنی یکسانی داشته است؛ نوعی جذبه و شکوه معنوی. معمولاً در کتاب‌ها توضیح می‌دهند که متکلمان مسیحی در قرن اول میلاد مسیح بحث کاریزمای معنوی را آغاز کردند. اما واقعیت این است که پادشاهان هم هر جا فرصتی بوده سعی می‌کرده‌اند زیر چتر مذهب و اعتقادات مذهبی قرار بگیرند و خود را نور آسمان‌ها و زمین یا نمایندهٔ خداوند بر زمین معرفی کنند. احتمالاً همین نکته باعث شده است که کلمهٔ «فرهمندی» به عنوان معادل فارسی کاریزما انتخاب شود (فره ایزدی و …).

این نوع نگاه به کاریزما تا اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ادامه داشت و کمتر کسی به تعریف علمی کاریزما فکر می‌کرد.

◼️ کاریزما از منظر جامعه شناسی و علوم سیاسی

بیش از یک قرن است که جامعه‌شناسان و نظریه‌پردازان علوم سیاسی علاقهٔ ویژه‌ای به کاریزما و رهبران کاریزماتیک نشان داده‌اند. این علاقه کاملاً قابل‌درک است. با یک مرور ساده به تاریخ و بررسی رهبران بزرگ، کسانی را می‌بینیم که قدرت رسمی چندانی نداشته‌اند (مثلاً گاندی و ماندلا). اما با جذبه شخصی و نفوذ در دیگران توانسته‌اند تحولات بزرگ اجتماعی و جنبش های اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار پدید آورند. علاوه بر این رهبران و سیاستمدارانی را می‌بینیم که به‌طرز شگفت‌انگیزی بخش بزرگی از مردم را با خود همراه کرده و به کارهای دیوانه‌وار و غیرقابل‌درک وادار کنند (مثلاً هیتلر و استالین). طبیعی است که جامعه‌شناسان و نظریه‌پردازان سیاست منشاء قدرت و مشروعیت این نوع افراد کاریزماتیک را بررسی کنند و ببینند چه رفتارها و ویژگی‌هایی باعث می‌شود چنین افرادی چنان ظرفیت عظیمی برای تغییر ساختارهای اجتماعی و سیاسی به‌دست آورند.

در میان این طیف (جامعه‌شناسان و نظریه‌پردازان علوم سیاسی) اولین کسی که دربارهٔ کاریزما صحبت کرد، ماکس وبر بود (اوایل قرن بیستم). ماکس وبر سخنرانی‌ای دربارهٔ حرفهٔ سیاست انجام داد که بعداً در قالب جستاری با نام Politics as a Vocation منتشر شد (جستار چیست؟). او در آن جستار توضیح می‌دهد که برای مشروعیتِ تسلط بر دیگران، سه منبع قدرت وجود دارد:

  • تسلط و اقتدار مبتنی بر سنت
  • تسلط و اقتدار مبتنی بر کاریزما
  • تسلط و اقتدار مبتنی بر قانون

تسلط مبتنی بر سنت را می‌شناسیم: او «رئیس قبیله است» یا «او سلطان است.» قبیله همیشه رئیس رئیس داشته. مملکت همیشه سلطان داشته. پس الان هم باید او بالای سر ما باشد.

تسلط مبتنی بر قانون را هم درک می‌کنیم: بر اساس قانون، او الان رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر یا مدیرعامل منتخب هیئت‌مدیره است. من باید از او تبعیت کنم چون قانون از او حمایت می‌کند و اگر به حرف او و ترجیحات او توجه نکنم، ناگزیر باید به قانون پاسخگو باشم (تمکین به خاطر قانون).

اما آن‌چه در حرف‌های وبر برای ما مهم است، تسلط مبتنی بر کاریزماست: او قهرمان است. او اعتمادبه‌نفس بسیار زیادی دارد. او توانمند‌تر از من، برتر از من و دارای استعدادهای خاص و فراتر از عرف انسانی است. موهبتی در او هست که در من نیست و من باید حرف او را بپذیرم. یا بهتر است برای رسیدن به هدف، مسیری را که او پیشنهاد می‌کند دنبال کنم:

کاریزما

به این نکته توجه کنید که وبر کاریزما را از نگاه مردم (به عنوان ناظر) تعریف می‌کند. به عبارتی از نگاه وبر وقتی می‌گوییم آن آقا یا خانم کاریزما دارد،  لازم است بگوییم برای چه کسی و از دید چه کسانی کاریزما دارد.

وبر همچنین اشاره می‌کند که قدیمی‌ترین نمونه‌های تاریخی کاریزما را در رهبران مذهبی سراغ داریم. و نیز به این نکته اشاره می‌کند که بخش مهمی از رابطه فرد کاریزماتیک با پیروان و طرفدارانش از جنس احساسی است. احساساتی که معمولاً در ترس و امید ریشه دارند. او هم‌چنین به نقش شرایط اجتماعی هم توجه دارد. مثلاً‌ این‌که در شرایط بحران اجتماعی بیشتر احتمال دارد که رهبران کاریزماتیک ظهور کنند.

هنوز هم تعریف کاریزما در علوم اجتماعی و میان جامعه شناسان کم‌و‌بیش به تعریف وبر نزدیک است.

◼️ کاریزما در روانشناسی

بعد از جامعه‌شناسان، در نیمه‌های قرن بیستم، روانشناسان به سراغ کاریزما رفتند. بخش قابل‌توجهی از مطالعات و نظریه‌های کاریزما که اکنون می‌خوانیم و می‌آموزیم، از سوی روانشناسان مطرح شده‌اند.

روانشناسان بیش از هر چیز به ویژگی های افراد کاریزماتیک و تأثیر شرایط محیطی بر شکل‌گیری کاریزما توجه داشته‌اند. مثلاً دربارهٔ این پرسش تحقیق کرده‌اند که آیا کاریزماتیک بودن یک ویژگی اکتسابی (حاصل یادگیری و تلاش و تمرین) است یا این که ویژگی‌های دیگر (از میراث ژنتیکی یا بحران‌های محیطی) کاریزما را به وجود می‌آورند؟ از آن‌جا که موضوع رابطه میان انسانها برای روانشناسان جذاب است، در مقالات روانشناسی این سوال را هم زیاد می‌بینیم که رابطهٔ مخاطبان و پیروان با فرد کاریزماتیک چگونه است؟ مثلاً بر اساس چه معیارهایی کاریزما را ارزیابی می‌کنند و در چه شرایطی تصمیم می‌گیرند در برابر فرد کاریزماتیک کرنش کرده یا پیروی از او را بپذیرند؟

همان‌طور که می‌دانید، در روانشناسی رویکردهای مختلفی وجود دارد و طرفداران هر رویکرد، نگاه متفاوتی را برای تحلیل پدیده‌ها به‌کار می‌گیرند.

برخی روانشناسان فرویدی معتقدند که نگاه مردم به افراد کاریزماتیک، مانند نگاه کودک به والدین است. انسان‌ها پس از این‌که از ضعف خود آگاه می‌شوند، به جستجوی افراد کاریزماتیک برمی‌خیزند و سعی می‌کنند در آن‌ها ویژگی‌هایی را بیابند که بتواند خلاء‌ها و ضعف‌هایشان را پوشش دهد. گاهی از این روانشناسان می‌شنویم که حتی لهجه یا پوشش متفاوت و به‌طور کلی هر تفاوت یا ابهامی که فرد کاریزماتیک را دورتر یا بالاتر از افراد عادی جلوه دهد، می‌تواند باور به کاریزمای فرد را افزایش دهد.

شخصیت کاریزماتیک

روانشناسان دیگری هم بوده و هستند که کاریزما را با تکیه بر رویکرد صفاتی بررسی می‌کنند. آن‌ها بر این پرسش متمرکز هستند که «آیا مجموعه‌ای از صفات شخصیتی وجود دارد که بگوییم افراد کاریزماتیک از آن بهره‌مند هستند و هر کس از این صفات بهره‌مند باشد می‌تواند به رهبری کاریزماتیک تبدیل شود؟»

تحلیل کاریزما از منظر روانشناسی همواره جذاب بوده و هنوز هم کتابها و مقالات متنوعی در حوزه روانشناسی کاریزما منتشر می‌شود.

◼️ کاریزما در مدیریت و رهبری سازمانی

بحث کاریزما در قلمرو مذهب، روانشناسی و جامعه‌شناسی محدود نماند و در دهه‌های آخر قرن بیستم به دنیای مدیریت کشیده شد.

مدیران و کارآفرینان به نتیجه رسیدند که آن‌ها هم به چنین جاذبه‌ و اقتداری نیاز دارند. به نظر می‌رسید قدرتی که با تکیه بر چارت سازمانی به دست می‌آید، برای برانگیختن کارکنان کافی نیست. شاید یک مدیر بتواند با تکیه بر قدرت رسمی کارمندان را مجبور کند که در ساعت رسمی بهتر کار کنند، اما نمی‌تواند به آن‌ها آن‌قدر انرژی و انگیزه دهد که از چارچوب وظایف رسمی و شرح شغل خود فراتر روند.

به همین علت، این سوال در ذهن مدیران شکل گرفت که چگونه یک مدیر کاریزماتیک باشد و طبیعتاً در پاسخ به این سوال (که مخاطبان و در واقع مشتریان جدیدی برای موضوع کاریزما ایجاد کرده بود) بحث کاریزما و زیرشاخه‌های آن (افزایش کاریزما، رفتارهای کاریزماتیک، کاریزما برای رهبری تحول و …) به سرعت جای خود را در کتابهای مدیریت و رفتار سازمانی باز کردند.

نظریه‌پردازان مدیریت این اندیشه را جا انداختند که قرار نیست فقط در فضاهای اجتماعی و سیاسی به دنبال رهبران کاریزماتیک بگردیم. یک مدیر هم در داخل سازمان و کسب و کار خود می‌تواند نقش یک رهبر کاریزماتیک را بر عهده بگیرد.

◼️ کاریزما در عصر رسانه و شبکه های اجتماعی

از چند قرن پیش تا چند دهه قبل، شهرت می‌توانست تا حدی به‌شکل خودکار کاریزما را با خود به همراه بیاورد. فرض کنید در قرن هجدهم هستید و در اروپا زندگی می‌کنید. ناگهان می‌بینید که ولتر به رستورانی آمده که شما در آن نشسته‌اید. همین که چنین فرد نامداری پشت میز مجاور شما نشسته، نوعی کرنش ایجاد می‌کند. توجه‌تان به او جلب می‌شود و رفتارهایش را دنبال می‌کنید. معمولاً شهرت، حاصل شایستگی یا قدرت بوده و همین‌ها می‌توانسته نوعی جاذبه و جذبه ایجاد کند. در قرن بیستم، هنر و بازیگری هم به مسیرهای قبلی کسب شهرت اضافه شد.

در دوران دیجیتال و عصر شبکه های اجتماعی اتفاق جالبی افتاد. شهرت دموکراتیزه شد (+) و در اختیار کسانی قرار گرفت که در گذشته معمولاً سهمی از آن نداشتند. میان‌برهایی برای تبدیل شدن به سلبریتی و اینفلوئنسر به وجود آمد (حتی راحت‌تر از مسیر ناهموار هنر و بازیگری). دسترسی راحت‌تر به شهرت، باعث شد که شهرت به خودی خود جاذبه و جذبه نداشته باشد. و حالا این سوال پیش آمد که یک سلبریتی یا اینفلوئنسر برای افزایش کاریزما باید چه کاری انجام دهد و چگونه رفتار کند؟ این‌گونه بود که دانش کاریزما باز هم مشتریان تازه‌ای پیدا کرد و در کنار مباحثی مثل برندسازی شخصی قرار گرفت.

بخش زیادی از مباحث کاریزمای دیجیتال تقریباً تکرار همان مباحث کلاسیک کاریزماست. اما کسانی هم بوده‌اند که در زمینهٔ کاریزما در شبکه های اجتماعی و فضای آنلاین حرف‌های تازه‌ای زده‌اند و چیزهایی به مباحثی که قبلاً وجود داشته افزوده‌اند (+/+).

◼️ کاریزما از منظر اخلاق

کاریزما یک نوع قدرت است و مثل هر قدرت دیگر می‌تواند در مسیر اخلاقی، ضداخلاقی یا غیراخلاقی به کار گرفته شود. چنان‌که ریچارد پرلوف می‌گوید (+): «کاریزما به همان اندازه که می‌تواند به کار مارتین لوتر کینگ بیاید، برای هیتلر هم مفید است و همان‌قدر که گاندی از کاریزما بهره می‌برد، بن لادن هم آن را به‌کار می‌گیرد.» پس طبیعی است که متخصصان و متفکران اخلاق به موضوع کاریزما علاقه داشته باشند و جنبه‌های اخلاقی کاریزما را بررسی کنند.

در سال‌های اخیر علاقه به بحث اخلاق در به‌کارگیری کاریزما بیشتر شده و از زوایای مختلف به آن پرداخته می‌شود؛ از کاریزما در خدمت جنبش‌های سازنده اجتماعی تا کاریزمای رهبران فاشیست تا به‌کارگیری کاریزما در کلاهبرداری.

تری پرایس (Terry Price) یکی از افراد مطرح در حوزهٔ اخلاق رهبری و کاریزما محسوب می‌شود.

کاریزمای فردی | آیا کاریزما در زندگی روزمره هم مصداق دارد؟

وقتی تعریف کاریزما و تاریخچه واژه کاریزما را می‌بینیم، به‌نظر می‌رسد که بخش قابل‌توجهی از علم کاریزما حول موضوع رهبری و جهت دادن به انسان‌ها شکل گرفته و کلمه کاریزما بیشتر در کنار اصطلاحاتی مثل رهبری کاریزماتیک و رهبری تحول‌گرا به‌کار می‌رود.

پس منطقی است این سوال به ذهن‌مان برسد که: آیا کاریزما در زندگی روزمره هم کاربرد دارد؟ آیا می‌شود در ارتباطات روزمره از کاریزما حرف زد؟ مثلاً «مادر من شخصیت کاریزماتیک دارد» یا «این دختر کاریزماتیک است» یا «آن پسر کاریزماتیک است» یا «در گروه کتابخوانی‌مان کسی را دیدم کاریزما داشت» یا «ما برای مدیریت شرکت‌مان به یک آدم کاریزماتیک نیاز داریم.»

یا این‌که آیا می‌توان در مورد کسی که در یک شغل متعارف کار می‌کند و نوع کارش از جنس رهبری نیست از صفت کاریزماتیک استفاده کرد؟ مثلاً «انباردار کاریزماتیک» یا «مسئول دفتر کاریزماتیک» یا «فروشنده کاریزماتیک؟»

پاسخ کوتاه و مختصر این سوال یک کلمه است: «بله.»

اما این «بله» را می‌توان از دو زاویهٔ مختلف توضیح داد و توجیه کرد. یک روش این است که مانند پاشن و دیسمایر در کتاب روانشناسی رهبری مفهوم رهبری را بزرگ و وسیع تعریف کنیم که شامل انسان‌های عادی هم بشود. و روش دیگر – که این هم در میان دانشگاهیان طرفداران بسیار دارد – این است که کاریزما را آن‌قدر بزرگ و گسترده تعریف کنیم که در تعاملات و گفتگوهای روزمره هم مصداق پیدا کند (+/+/+).

پاشن و دیسمایر در کتاب روانشناسی رهبری خود مفهوم رهبری را بسیار گسترده در نظر می‌گیرند. آن‌ها می‌گویند حتی تربیت فرزندان را هم می‌توان یک پروژهٔ بلندمدت رهبری در نظر گرفت. چون پدر و مادر می‌خواهند زندگی فرزند خود را در مسیری که مناسب و مطلوب می‌دانند هدایت کنند. درست است که معمولاً مسیری که فرزندان طی می‌کنند با آن‌چه والدین مد نظر داشته‌اند تفاوت دارد، اما این اتفاق در مورد بقیهٔ رهبران هم می‌افتد و پدیده‌ای کاملاً شناخته‌شده است.

با این نوع نگاه به رهبری، بسیاری از تعاملات روزمره را می‌توان زیرمجموعهٔ رهبری دانست و طبیعتاً بسیاری از آن‌چه دربارهٔ رهبری کاریزماتیک گفته می‌شود، در تعاملات روزمره هم مصداق و معنا پیدا می‌کند.

کنستانتین تسکی (گاهی تسخای نوشته می‌شود) نمونه‌ای از کسانی است که به جای بزرگ کردن قلمرو رهبری، مفهوم کاریزما را وسیع در نظر می‌گیرند. این گروه از محققان می‌‌گویند: کاریزما یعنی تأثیرگذاری خارق‌العاده (بیشتر از حد عادی) و توانایی جلب نظر و توجه دیگران و برانگیختن آن‌ها در راستای هدفی که فرد مد نظر دارد. هر کسی در یک تعامل روزمره با فرد دیگر هم این ویژگی‌ها را داشته باشد، کاریزماتیک است و لازم نیست برای یافتن افراد کاریزماتیک جهان فقط به دنبال رهبران بزرگ سیاسی و مذهبی یا مدیران شرکت‌ها باشیم.

با این تعریف، جمله‌هایی مانند «به مطب پزشک رفتم و یک منشی کاریزماتیک داشت» یا این‌که «فلان بازیگر چهره کاریزماتیک دارد» قابل‌دفاع هستند و نادرست محسوب نمی‌شوند.

مستقل از این که کدام رویکرد را دنبال کنیم، یک ویژگی مشترک در هر دو آن ها وجود دارد: برخلاف نظریه‌های اولیه در مورد کاریزما که غالباً از مذهب و سیاست ریشه گرفته بودند، در این‌جا کاریزما ریشه‌ای غیرمذهبی و غیرسیاسی دارد. به همین علت در ساده‌ترین تعاملات روزمره هم معنا پیدا می‌کند.

در نگاه قدیمی‌تر به محض این‌که از فرد کاریزماتیک حرف می‌زدند باید می‌گفتند که او برای کدام جامعه یا کدام قوم یا کدام گروه بزرگ از مخاطبان کاریزماتیک است. اما حالا یک نفر می‌تواند بگوید: «رفتم از فروشنده خواهش کنم این کیف را به خاطر خراش روی دسته‌اش پس بگیرد. اما آن‌قدر کاریزماتیک بود که با نخستین توضیحش، از درخواستم صرف‌نظر کردم و برگشتم.»

اگر کسی ایراد بگیرد که صفت کاریزماتیک مختص رهبران است، امثال پاشن می‌گویند: پیش بردن کار فروش هم نوعی رهبری است. امثال تسکی هم خواهند گفت: کاریزماتیک بودن یعنی جذبه، نفوذ و تأثیرگذاری و هر کسی می‌تواند نشانه های کاریزماتیک بودن را داشته باشد.

این شکل از کاریزما را گاهی «کاریزمای فردی» می‌نامند (+).

به‌این‌ترتیب پس از جامعه‌شناسان و پژوهشگران سیاست و روانشناسی و متخصصان رسانه و اخلاق، مربیان توسعه فردی هم به سراغ کاریزما آمدند و به تدریج دوره های آموزش کاریزما و افزایش قدرت کاریزماتیک به عنوان بخشی از سرفصل برنامه های توسعه فردی رواج پیدا کرد.

یکی از دردسترس‌ترین کاربردهای کاریزما به مهارت ارتباطی و مذاکره مربوط می‌شود. همهٔ ما به‌تجربه درک کرده‌ایم که کاریزما می‌تواند یکی از منابع قدرت در مذاکره باشد (فهرست کامل منابع قدرت در مذاکره). کسانی هستند که حتی وقتی همهٔ بازی به نفع‌شان نیست و همهٔ امتیازها در دست‌‌شان نیست، هم‌چنان می‌توانند با تکیه بر کاریزمای خود در مذاکره دست بالا را داشته باشند. یا اگر هم دست بالا را ندارند، در وضعیت ضعف و بیچارگی قرار نمی‌گیرند. نوعی ابهت و جذبه در وجود این افراد است که به سادگی به چشم می‌آید. محققان و پژوهشگران حوزهٔ متقاعدسازی هم این تجربه را تأیید می‌کنند و می‌گویند که عده‌ای می‌توانند با تکیه بر کاریزمای شخصی کفهٔ مذاکره را تا حدی به سمت خود سنگین‌تر کنند (+).

در آخرین گام، شوق یادگیری کاریزما حتی از کاریزما در مذاکره هم عبور کرده و در فضاهای پیش‌پا‌افتاده‌تر مشتری پیدا کرده است: کسانی که دوست دارند در مهمانی‌ها و گفتگوهای روزمره کاریزما داشته باشند و با تکیه بر کاریزما دیگران را به خود جذب کنند.

به همین علت، زیاد پیش می‌‌آید که ببینید کاریزما را در کنار جذابیت قرار می‌دهند (خصوصاً در کتاب‌ها و کلاس‌هایی که قصد کسب درآمد از این بحث دارند). چه بپسندیم و چه خوش‌مان نیاید، واقعیت این است که همین شوق جذاب بودن، نقش مهمی در رونق بحث کاریزما و حتی ترغیب پژوهشگران به بررسی بیشتر این موضوع داشته است.

پیشنهاد | دوره برندسازی شخصی (فایل صوتی آموزشی)

بیشتر درس‌های متمم به صورت متنی تنظیم و منتشر می‌شوند. اگر به پرسونال برندینگ یا همان برندسازی شخصی علاقه‌مند هستید اما یادگیری صوتی را ترجیح می‌دهید می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی دوره پرسونال برندینگ را خریداری کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این دوره پرسونال برندینگ در قالب یک مجموعه فایل صوتی ۳۱۵ دقیقه‌ای، جنبه‌های مختلف برندسازی شخصی از تعریف و تاریخچه تا نکات و تکنیک های پرسنال برندینگ را توضیح می‌دهد. هم‌چنین اشتباهات برندسازی شخصی را مرور و بررسی می‌کند.

برای مشاهده‌ی سرفصل دوره برندینگ و فهرست موضوعات مطرح شده در دوره برندسازی شخصی و نیز گوش دادن به بخش‌هایی از آن می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری پرورش کاریزما به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه پرورش کاریزما

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۶۱ نظر برای تعریف کاریزما چیست؟ به چه کسانی کاریزماتیک می‌گوییم؟

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : سپهر فریدی

    ترتیب بسیار خوبی بود بین درس های پیرامون کاریزما

    نمیدونم که آیا صلاح میدونید به بحثِ کمتر گفته شده ای در مورد کاریزما، دقیقتر بگم کاریزماتیک ها بپردازید

    و اون هم هزینه ی کاریزماست.

    افراد کاریزماتیک، در تمام جنبه هایی که بیان شد، همواره در حال پرداخت هزینه هایی هستند که عموما هزینه های کمی نیستن.

    از صرف انرژی برای حفظ و ارتقا استاندارد های جذابیت گرفته، تا کنترل انسان های محیط، از خطرات فشار های روانی حاصل از زندگی پرفکشنیستی تا وحشت دایمی فروریختنِ پایه های رهبری احساسیِ اطرافیان و ده ها هزینه ی پنهان دیگری که عموما توسط این تیپ شخصیتی اعتراف و ابراز نمیشه. شاید به همین دلیل هم این بُعد، همواره برای اطرافیان پنهان میمونه.

    درسته که قسمت عمده ای از خصوصیات کاریزماتیک یک انسان، نیاز به آموزش آکادمیک نداره، اما شاید، مراقبت این شخص از خودش، گاهی نیاز به آموزش داشته باشه...نیازی که احتمالا ابراز نخواهد شد

  1. آرمان گفت:

    بعد از مطالعه این درس و در حالی که افراد کاریزماتیک پیرامونم رو بررسی میکردم این سوال برای من ایجاد شد که از کجا تونستم به برایندی برسم که این افراد از نظر من کاریزماتیک هستند ؟

    در نهایت به این نتیجه رسیدم که این به اصطلاح کاریزما داشتن اون شخص در مرحله اول بخاطر تفاوتی بوده که اون فرد را از گروهی که در اون عضویت داشته متمایز کرده حالا این متفاوت بودن میتونه بسته به جامعه صفت های مختلفی باشه

    ولی تفاوت به تنهایی باعث کاریزماتیک بودن نمیشه. چون چه بسا افرادی بودند و هستند که تلاش میکنند برای متفاوت بودن و در واقعیت هم متفاوت اند. 

    پس شرط دومی برای کاریزماتیک بودن لازمه و اون هم چیزی نیست جز  سبک زندگی که اون فرد دنبال میکنه. 

    اما اون سبک زندگی چی میتونه باشه؟ کافیه از خودمون بپرسیم:

    کدام مهارت ها و سبک زندگی بهترین سبک زندگی هست که ما میتونیم با اون زندگی کنیم؟

    مجموعه جواب این سوال گسترده شاید مارو به کاریزماتیک های اطرافمون وصل کنه 

  2. به نظر من.. عقیده ی فروید در رابطه با کاریزما بودن شخص واضح تره.. اکثر آدم ها به دنبال شخصی می‌گردن که ضعف های شخصیتی فردیشون رو نداشته باشن.. یا نقطه ی مقابل (که نقطه ی قوت یا مثبت میشه) رو داشته باشن

    احساس تکامل در کنار اون شخص.. و البته اکثر مردم نیاز به هم دردی و درک شدن دارن.. با کلام زیبا و مثبت.. قاطع و محکم.. بدون قضاوت.. به عقیده ی من این ویژگی ها باعث افزایش کاریزمای اشخاص میشه

    توی دنیای خاکستری، دیدن ویژگی های مثبت کوچیک.. و نشون دادنشون.. خوشحالی بابت چیزایی که هست (شکرگذاری) و انتقال این حس باعث ایجاد حال خوب تو دل مردم میشه

    اینکه در عین قاطعیت و جدیت.. مهربون و با اندیشه های مثبت باشی.. و این رو انتقال بدی

    اینکه با عینک 'خوب دیدن' به همه جا و همه ی افراد نگاه کنی

    در واقع زیبایی درونی باعث جذب اشخاص میشه

    اعتماد به نفس و رابطه ی خوب با خودت.. باعث میشه بتونی این رو به بقیه هم هدیه بدی.. و در کنار این ها.. اطلاعات کامل و جامع راجب خیلی از موضوعات.. و با قاطعیت و جدیت صحبت کردن.. توجه به لحن ادای کلمات.. ولوم صدا.. مکث و نگاهِ عمیق 

    باعث افزایش کاریزمای فردی میشه

  3. به نظرم تمرکز افراد کاریزماتیک بر روی خودشون،چه از جنبه درونی و چه بیرونی اون ها رو از صرف انرژی برای مواردی که مطرح شد بی نیاز می کنه. فکر میکنم این درسته که افراد کاریزماتیک هزینه های زمانی، انرژی و حتی مالی بیشتری می کنن. اما هدف این هزینه ها اگر ارتقا و رشد خودشون باشه جایی برای ترس و نگرانی وجود نداره.

  4. خاطره عشقی گفت: (عضو ویژه)

    من می خوام در مورد صفت کاریزما در روابط بینافردی و عاطفی بگم. اینجا هم کاریزماتیک بودن یکی میتونه سازنده و کارآمد باشه و یا مخرب و ارتباطی نا سالم را ایجاد کنه. معمولا آدم هایی که افراد، عاشق شون میشن، به عقیده من نوعی از کاریزما را دارن. یا حداقل اینکه شیوه ی شکل گیری عشق در اون ها خیلی شبیه به شکل گیری ارتباط با فرد کاریزماتیک در مقیاس رهبری هست. 

    از اونجا که فرد دارای صفت کاریزما، میتونه به عمیق ترین لایه های احساسی افراد دسترسی داشته باشه، خیلی راحت هم میتونه از این تسلط احساسی و قدرت خودش در راستای نیازهاش استفاده کنه و سود ببره.

    پس مهمه که پارتنر کاریزماتیک ما در چه وضعیت روانی قرار داره و کدوم وجه از شخصیتش غالب هست. اگر این معشوق کاریزماتیک دارای وجه بالغ غالب تری باشه حدس میزنم که میتونه به واسطه کاریزمایی که داره سازنده باشه.

    اما مشکل زمانی پیش میاد که این فرد وجه غالب شخصیتش کودک یا والد باشه. اون موقع هست که ممکنه کنترل گری، در اولویت قراردادن احساسات، خواسته ها و نیاز خودش بی توجه به مسئولیتی که در قبال رابطه و دیگری داره در اولویت قرار می گیره.

    در نهایت اینکه سیکل معیوبی در رابطه شکل می گیره و از اونجا که معمولا فردی که شیفته ی انسان کاریزماتیک شده، وجه کودک شخصیتش پر رنگ هست، نوعی از وابستگی را تجربه می کنه و بیرون اومدن از رابطه ای سمی بسیار دشوار میشه براش.

  5. زینب آخوندی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    بعضی ها معتقدند کاریزما یک ویژگی ذاتی است اما من با مطالعه این درس و تصور پیشین خودم معتقدم واقعا اینطور نیست. البته چهره و صدای خاص و جذاب داشتن میتواند به کاریزماتیک شدن کسی کمک کند اما لزوما واجب نیست همه این ویژگی را داشته باشند. کسانی را میشناسم که نه چهره چندان جذاب دارند نه صدای خاصی و حتی مهارت سخن وری آنچنانی هم ندارند اما باز برای اطرافیان خود بسیار کاریزماتیک هستند.

    با این اوصاف فکر میکنم این ویژگی میتواند کاملا اکتسابی باشد هر چند با تظاهر و ادعا هم در تضاد است.

  6. از نظر من تعبیر ترس و ضعف گمشده و پیدا کردن آن در فرد کاریزماتیک، حتی امروزه و با گذشت از  دوران وبر و گسترش مفهوم کاریزمای فردی همچنان تا حد خوبی، حسی که افراد در برخورد با فرد کاریزماتیک دارند را بیان می کند. 
    قدرت و اثرگزاری که یک فرد کاریزماتیک دارد، می تواند همچون یک شمشیر دولبه برای جامعه اطراف او، اثر مثبت یا منفی داشته باشد، کما اینکه در گذشته می توان رهبران دینی را یافت  که از رهبری احساسی بر قلب هواداران خود بهره می بردند و با قدرتی که داشتند هواداران خود را به سمت پیشبرد اهداف شخصی شان جهت می دادند. 

    البته مساله دیگری که در این بین به ذهن من رسید، این بود که با توجه به گسترش اختلال خودشیفتگی و عدم آگاهی نسبت به تفاوت های یک فرد خود شیفته و کاریزماتیک ممکن است در مواردی این دو فرد به جای هم اشتباه گرفته شوند. البته که به نظر من تفاوت اساسی بین این دو ویژگی وجود دارد و با آگاهی نسبی می توان این دو را تمیز داد.

     

  7. به نظر من فرد کاریزماتیک با توجه به اینکه کاریزما ویژگی مثبتی است، باید آدم خوبی باشد و سو استفاده از قدرت نکند و این فرد با ویژگی های خوب است که میتواند افراد را دور خودش جمع کند و به نظر من وقتی افراد متوجه شوند که این فرد از ارتباطات سو استفاده می کند یا ویژگی منفی اینچنینی دارد (البته همه انسان ها ویژگی منفی دارند منظور من ویژگی هایی است که باعث می شود فرد دچار اشتباهات یا آسیب هایی به قصد به دیگران شود)، این فرد کاریزمایی که افراد در ذهن خود برای او متصور می شدند را از دست می دهد و افراد از دور او پراکنده می شوند. و به نظر من کاریزما بازی با احساسات آدم ها نیست و انسان ها در نهایت متوجه می شوند که فرد آیا واقعا آن ویژگی مثبت را دارد یا این صرفا یک بازی برای رسیدن به منافع است.

  8. الهه فاضلی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    به نظرم همین که فرد بتواند پیام خود را به بهترین شکل ممکن منتقل کند و در سطح عمیقتری بتواند ارتباط برقرار کند در مسیر کاریزما قراردارد.

  9. برای افرادی که فکر میکردند کاریزماتیک در خون و رگ برخی افراد است و اگر از کودکی تنها فالو کننده بودن لذا پس تا اخر عمر همینطور خواهند بود باید گفت کاریزما رو در مرحله اول یک ویژگی ذاتی بدونیم که بعضی ها ندارند اما میتوانیم اون رو به یک مهارت اکتسابی تبدیل کنیم.

     

  10. از بین مطالبی که در این درس گفته شد، به نظرم بتونیم اصلی‌ترین ویژگی‌های فرد کاریزماتیک رو در تاثیرگذاری در لایه‌های عمیق احساسی بدونیم.

  11. چند سال پیش باشخصی همکار بودم ، از اون افرادی که همه براش احترام قائلند ، همه دوستش دارند ، همه رو حرفش حساب میکردند ( اگر چه که خیلی وقتها دروغ میگفت مخصوصا به ارباب رجوعها ) دارای قدرت کلام و  جذبه بالا ، حاضر جواب ، زیبا و دوست داشتنی . با اینکه ( از لحاظ پست سازمانی)  یه کارمند بود ، اما عملا مدیر شرکت هم از اون خط میگرفت و ارباب رجوعها هم اینو فهمیده بودند که همه کاره شرکته .  از اون آدمایی که با مدیرای اکثر ادارات دوست بود ، هر مشکلی تو هر اداره ای داشت سریع حل میشد . از اون افرادی که خیلیها( عوام ) معتقدند : مهره مار داره  _ دارای  قدرت کاریزمای فوق العاده _

    خیلی وقت نبود که وارد شرکت ما شده بود اما در همین مدت کوتاه تعداد مشتریان شرکت به شدت افزایش پیدا کرده بود و مدیران شرکت هم قدرش را میدونستند . در نهایت زیرآب خیلی از همکاران را پیش مدیرعامل زد( دروغ و بزرگنمایی اشتباهات کوچک دیگران و سو استفاده از محبوبیتش) و یکی یکی دوستان خودش را جایگزین کارمندان شرکت کرد ، حالا دیگه علاوه بر احترام و دوستی ، کارمندان شرکت  ( همان دوستانی که خودش برایشان کار پیدا کرده ) به شدت ،مطیعش هم بودند .( استفاده نادرست از قدرت کاریزما)

  12. نجمه گفت: (عضو ویژه)

    درود بر دوستان متممی

    احتمالا خوک های داستان “قلعه حیوانات” یادتان هست. آن موجودات هم به گونه ای کاریزما داشتند، خودشان را حسابی قبول داشتند، می دانستند دنبال چه هستند و برای رسیدن به هدفی که البته کثیف بود همه حیوانات را بسیج کردند تا به اصل “برابرتری” برسند و این می شود کاریزمای منفی. گونه ای از هوش سیاه که در محیط پر حماقت خوب خود را نشان می دهد. از طرف دیگر، تکامل کیفیت های خوب انسانی زمانی که در هم تنیده و یکپارچه  شود می تواند به قابلیتی تبدیل شود که فرد علاوه بر زندگی خود زندگی هر کس در اطراف اوست به تکامل برساند شخصیت داستانی معادلش شخصیت همیلتون در رمان “شرق بهشت”

  13. به نظر من کاریزما به داشتن ویژگیهایی از قبیل ثروت، قدرت(سیاسی)، پرستیژ اجتماعی، جاه و مقام، شهرت، محبوبیت و علم دانشگاهی و آنهم بالاتر از استاندارد اجتماع می توان اتلاق نمود. و به شخصی که دارای یک یا دو یا چند تا از این ویژگی ها باشد می توان گفت دارای شخصیت کاریزماتیک می باشد.

  14. داریان قربانیان گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    به نظر من، باتوجه به روندی که در کل دنیا به سمت فردگرایی (Individualism) وجود دارد، مفهوم کاریزما در سطح فردی هم هر روز رنگ بیش‌تری به خودش می‌گیرد.

    همچنین با توجه به این که افراد تمایل کم‌تری دارند که احساس کنند از کسی پیروی می‌کنند، تعداد دنباله‌روهایی که مثل قدیم سینه‌چاک افراد کاریزماتیک می‌شدند، در حال کاهش است.

    پس به نظرم اهمیت کاریزما بیش‌تر این روزها در سطح ارتباطات فردی و متقاعدسازی است. همان مثالی که فروشنده بتواند با کاریزمای خودش بر فرد دیگری یا افراد دیگری اثر بگذارد، یا فردی در سطح سازمان بتواند با کاریزمای خود احساسات همکارنش را در پذیرفتن یک ایده برانگیزاند. در چنین حالتی، اگر فرد بتواند دیگران را متقاعد کند تا آن ایده به سرانجام برسد، لزوماً برای خود پیروانی جمع نکرده است، بلکه توانسته است که ایده‌اش را به خوبی بفروشد. من معتقدم که این روزها، این نوع از کاریزما خریدار بیش‌تری دارد.

  15. متاسفانه ترکیب کاریزما و حماقت رهبران قاتل و خونریز بوجود آورد.

  16. عبارات کلیدی در این درس وجود داشت که به نظرم میتونه در مباحث مربوط به بیزینس هم الهام بخش باشه.

    فرد کاریزماتیک در سطح احساسی با مردم ارتباط برقرار میکنه:

    اگه قصد داریم محصولی به انسان ها ارائه بدیم حتما باید با ویژگی های احساسی انسان ها آشنا باشیم.

    مردم سعی می‌کنند در فرد کاریزماتیک، ویژگی‌هایی را بیابند که آن خلاء‌ها و ضعف‌ها را پوشش می‌دهد :

    این به مبحث شناخت مخاطب برمیگرده.این که ما به خوبی نیاز های جامعه هدف خودمون رو بشناسیم. (هرم مازلو)

    کسی که کاریزما دارد در نگاه دیگران، توانمند‌تر، برتر و دارای استعدادهای خاص و فراتر از عرف انسان‌هاست :

    این جمله به مبحث جایگاه یابی مربوط هست به این معنا که ما باید نیازی که در جامعه هدف پیدا کردیم رو با ارائه ارزش به بهترین شکل پاسخ بدیم و همیشه در این زمینه پیشرو و الهام بخش باشیم .

     

  17. کاظم اقبالی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    به نظر من فرد کاریزماتیک با دیگران تعامل دارد ولی خودباور هست و از دیگران تاثیر نمی پذیرد،به توانائیها و قابلیتهای خود اعتماد دارد و به راحتی به خاطر نیازهای عاطفی و احساسی مغلوب درخواستهای نامعقول دیگران نمیشود، توانایی زیادی در انتخاب کارهای بهتر دارد و از منابع مالی و احساسی و زمان خود استفاده بهینه تری برای بالا بردن وجهه و شخصیت خود میکندو انتخاب بهتری در شرایط سخت نسبت به گزینه های پیش رو دارد و دیگران هم میدانند که به راحتی بازی نمیخورد .

  18. باران گفت:

    چند جا اشاره شد که فرد کاریزماتیک می تواند در سطح احساسی با دیگران ارتباط برقرار کند. به نظر من مردم پیرامون یک فرد کاریزماتیک حس خوبی دارند چون نه تنها حضور در کنار فرد کاریزماتیک براشون جذابیت داره بلکه این فرد می تواند به دیگران کمک کند که حس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند و به آنها حس اعتماد به نفس و قدرت القا کند.

  19. سلام

    به نظر من، یکی از ویژگی های بارز کاریزماتیک ها، نوع نگاه و و تصور و برداشت اونها از دیگران هست.

    به جای عکس العمل در مقابل پرخاش و عصبانیت دیگران،با صبر و سکوت بموقع (ومتدبرانه) و دعای خیر درمورد آنها، آنها را رام و شیفته خود میکنند چنانچه در سیره اهل بیت به کرات شاهد بودیم.

    به گفته لوییز هی، نیاز درونی ما باعث وقایع میشه و گویا افراد کاریزماتیک این را خوب درک کردند، درنتیجه مثلا با دیدن یک فرد معتاد، به جای واکنش های منفی، از اونجا که میدانند که نیازی باعث اعتیاد آنها شده با نگاه متفاوت به این افراد نگاه میکنند، چه بسا اگر شرایط، مهیا و فرصت صحبت کردن فراهم باشه با بیانی دلسوزانه و مهربان و البته کمی قاطع، آنها را تشویق به رهاسازی این نیاز درونی میکنند.

  20. امیرعلی رستگار کازرونی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۷ درس)

    ..::هوالرفیق::..

    جالبه که به کلمه‌ی «مذهبی» که رسیدم یاد پیامبر (ص) افتادم. به نظر بنده، بی‌شک ایشان بالاترین شخصیت کاریزماتیک را دارا بوده اند که در جامعه‌ی آن زمان مردم را به خود جذب کرده اند؛ همان طور که در قران می خوانیم «اگر اخلاقِ خوشِ تو نبود آن ها دور تو جمع نمیشدند.» (آل‌عمران/ ۱۵۹)

    که با توجه به این درس اگر بخواهم تحلیل خودم را بگویم:

    اخلاق خوش (و مکارم اخلاق) خود یکی از ویژگی های بارز افراد کاریزماتیک هست. تمام انسان‌ها، همه‌ی آنها، مرغ محبت هستند و اگر بخواهم از فروید وام بگیرم، همیشه محبت کردن و خوش اخلاق بودن برای دیگران جذاب است چرا که همیشه آن را جست و جو می کنند حالا یا به عنوان ضعف یا خلا درون و یا نیازی که در طول روز باید تامین شود؛ شاید به همین دلیل است که «لبخند زدن» به عنوان ساده‌ترین نماد جهانی محبت و خوش اخلاقی می تواند نظر همه را جلب کند.