برخی اشتباهات رایج در نگارش فارسی | چند پیشنهاد نگارشی

نگارش و ویرایش دو تخصص مهم با قلمرو گستردهاند که تسلط بر آنها نیازمند سالها تلاش و تمرین و تجربه است. کتابها و شیوهنامههای بسیاری هم در این زمینه تألیف شدهاند و علاقهمندان نوشتن برای بهبود نگارش خود به آنها مراجعه میکنند.
هیچکس نمیتواند ادعا کند که بیغلط مینویسد. بهویژه اینکه در پارهای موارد، اختلافنظر و تفاوت سلیقه میان صاحبنظران نیز بسیار است و چه بسا اگر رعایت ادب و احترام نبود، صریحاً میگفتند که منش و روش و عقل و منطق یکدیگر را هم قبول ندارند.
در عین حال نمیتوان این تنوع نظرات و سلیقهها را بهانه کرد و تلاش برای بهترنویسی و درستنویسی را کنار گذاشت. چرا که در بسیاری از مبانی، مانند شکل نگارش کلمات، اختلافنظر نیست و در موضوعات سلیقهای هم، حداقل میتوان ناآگاهانه رفتار نکرد. سلیقهها و توصیهها را دید و آنچه را زیباتر و چشمنوازتر و دلپذیرتر است، پسندید و بهکار گرفت.
در این درس کمی دربارهٔ بهترنویسی – البته به عنوان پیشنهاد و بر اساس سلیقهٔ متمم – حرف میزنیم و در پایان به تعدادی از غلطهای دیکتهای پرتکرار در نوشتههای دوستان متممی اشاره میکنیم. امیدوارم این تأکیدها باعث شود دوستان متممی بیشازپیش به طرز صحیح نوشتن کلمات فارسی توجه کنند.
اگرچه واضح است، اما باز هم تکرار میکنیم که هیچوقت از صرف زمان برای بهترنویسی پشیمان نخواهید شد. چون انسانها گرفتار خطای هالهای هستند. به عنوان یک مثال بزرگنماییشده، فرض کنید کسی در مکالمه با شما از «سختی ذندگی» نوشته است. سخت است باور کنید چنین فردی از بهرهٔ هوشی بالایی بهرهمند است یا مهارتهای کلامی خوبی دارد (در حالی که این دو لزوماً به هم ربط ندارند). بر همین پایه، وقتی کسی در نگارش ضعیف است، ممکن است بسیاری از خوانندگان نتوانند درستیِ منطق و استدلال و پیام نوشتهٔ او را هم به سادگی بپذیرند.
فهرست پیشنهادها و اشتباهات میتواند بسیار طولانی باشد. چنان که کتابهایی هم، نظیر غلط ننویسم ابوالحسن نجفی، صرفاً به این موضوع پرداختهاند. ولی ما در اینجا صرفاً به موارد پرتکراری که در دیدگاههای دوستان متممی وجود داشته میپردازیم.
علاوه بر پیشنهادهای نگارشی بالا، برخی اشتباهات دیکتهای هم بارها در کامنتهای دوستان متممی تکرار شدهاند. در ادامه به این اشتباههای پرتکرار اشاره میکنیم. لطفاً بکوشید تا حد امکان این واژهها و اصطلاحات را اشتباه ننویسید:
خُرد / خورد
یکی از اشتباهات رایج در زبان فارسی متأسفانه که در دیدگاههای دوستان متممی به چشم میخورد، این است که به جای خُرد (کوچک) از کلمهی خورد (خوردن) استفاده میکنند.
مثلاً خردهمهارت را به اشتباه به صورت «خورده مهارت» و یا پول خرد به شکل «پول خورد» مینویسند. به این نکته توجه داشته باشیم که هر جا که منظور ما کوچک بودن است، باید از خرد استفاده کنیم:
خردسال / خردهفروشی / خردهمهارت / پول خرد
بُرهه / برحه
برهه هم به معنای «مقطع زمانی» از جمله واژگان دیگری است که گاهی به اشتباه، در دیدگاههای دوستانمان به صورت برحه ثبت شده است.
منسوب / منتسب
وقتی چیزی به کسی نسبت داده میشود از واژههای منسوب یا منتسب استفاده میکنیم (مثلاً: این جمله منسوب به کنفوسیوس است).
اما وقتی فردی را در یک موقعیت سازمانی قرار میدهند (درست مثلِ یک تابلو که در جایی نصب میشود) باید از واژههای منصوب و انتصاب استفاده کنیم.
گاهاً / ناچاراً / خواهشاً
همهی ما میدانیم که تنوین عربی به واژههای فارسی نمیچسبد. اما همچنان از سر عادت، برخی از این ترکیبها را بهکار میبریم و این کلمات به یکی از اشتباهات رایج در فارسی تبدیل شدهاند.
پیشنهاد ما این است که تا حد امکان، از بهکار بردن این نوع ترکیبها اجتناب کرده و از عبارات جایگزین، نظیرِ «گاهی»، «به ناچار» و «خواهش میکنم» استفاده کنید.
معضل
معضل به معنای مشکلِ دشوار و سخت هم واژهای است که گاهی اوقات به اشتباه به صورت «معزل» (از ریشهی عزل و برکناری) نوشته میشود. پس بهتر است شکل درست آن، یعنی معضل را بهخاطر بسپاریم.
مطمئن / آیا / …
بعید است کسی از روی بیسوادی یا بیدقتی کلماتی مانند مطمئن و آیا را به صورت مطمعن یا عایا بنویسد. بنابراین اجازه بدهید این نوع نوشتن را نوعی «لوسنویسی» بدانیم که ریشههای آن را احتمالاً باید در شبکههای اجتماعی جستجو کرد.
غالب / قالب
هر دو واژهی غالب و قالب در زبان فارسی بهصورت گسترده بهکار میروند.
غالب به مفهومِ «بیشتر / اکثریت» نزدیک است. اما قالب، به فُرم و شکل ظاهری اشاره دارد. جابهجا نوشتن غالب و قالب یکی از اشتباهات رایج املایی در فارسی است:
- اجازه بدهید حرفم را در قالب [ فُرم / شکل ] دیگری بیان کنم: ….
- غالبِ [ بیشتر / اکثر ] دوستانی که این نوشته را میخوانند، …
سَلب / صُلب
اگر در دیدگاهها بگردید، موارد متعددی از سَلب و صُلب را هم میبینید که به اشتباه به کار رفتهاند.
صلب به معنای Rigid و سخت و محکم و غیرقابلانعطاف است. در حالی که سلب به معنای رفع کردن و نفی کردن به کار میرود. مثلاً سلب مسئولیت
توجیه
توجیه به معنای «موجه جلوه دادن» است و طبیعی است که باید مانند وجه و موجه نوشته شود. اما بعضی از دوستان متممی آن را به صورت توجیح مینویسند.
صوری یا سوری؟
واژهی صوری به معنای «ظاهری» و «سطحی» را هم نباید به صورت سوری (منسوب به سوریه) بنویسیم. پس ترکیبهای زیر درست هستند:
قرارداد صوری، اجارهنامهی صوری، موافقت صوری و …
روبات / روباط
واژهٔ Robot از واژههای پرتکرار در نوشتههای جدید است. در گذشته آن را در فارسی به صورت روبوت هم مینوشتند. اما اخیراً روبات رایجتر شده و از آنجا که به تلفظ انگلیسی هم نزدیکتر است، انتخاب مناسبتری محسوب میشود.
عرف نوشتن چنین واژههایی که از زبانهایی غیر از عربی آمدهاند این است که به جای ط با ت نوشته میشوند.
سپاسگزاری / قیمتگذاری / اضطراب
این واژهها هم نیاز به توضیح بیشتر ندارند.
بذاریم / نذاریم / راجبِ / فِک کردن
ما در متمم منعی نداریم که سبک نگارش دیدگاهها، به لحن محاورهای نزدیک باشد. اما محاورهای نوشتن نباید باعث بیدقتی در نگارش شود.
مثلاً بگذاریم حتی به فرضِ حذفِ گ نباید به بزاریم تبدیل شود.
ضمن اینکه برخی ترکیبهای خلاصهشده هم، اساساً غلط هستند و نمیشود با توجیهِ نگارش محاورهای از آنها استفاده کرد (راجع به را نمیتوانیم به صورت راجبِ بنویسیم و فکر کردن را نباید به شکل «فک کردن» نوشت).
مال من / کتاب خودم / بدون ماشین
گاهی اوقات بعضی دوستان، کسرهی اضافه را به صورت «ـه» مینویسند: ماله من / کتابه خودم / بدونه ماشین
واضح است که این شیوهی نگارش هم نادرست است و باید از آن اجتناب کنیم.
بِ / کِ
در مقابل عزیزانی که کسره را به ـه تبدیل میکنند، کسانی هم هستند که به نیت خلاصهنویسی، «به» و «که» را به صورت «ب» و «ک» مینویسند: «ب مادرم گفتم ک نباید این حرف را میزد.»
این هم از مواردی است که ممکن است احساس خوبی در خواننده ایجاد نکند (کسی که برای نوشتن یک ـه حوصله و فرصت نداشته، بعید است برای محتوای حرفش هم وقت و حوصلهی چندانی صرف کرده باشد).
بیفتد / بیندیشد / نینداخت / …
اگر فعلی با الف شروع شود و بخواهیم به ابتدای آن «ب» یا «ن» اضافه کنیم، الف حذف میشود. بنابراین بهتر است به جای بیافتد، بیاندیشد و نیانداخت از شکلِ بیفتد و بیندیشد و نینداخت استفاده کنیم.
لطفاً توجه داشته باشید که بیوفتد هم اشتباه است و از آن استفاده نکنید.
حوزه / حوضه
گاهی دوستانمان به علت شتابزدگی در نوشتن، دو کلمهی حوزه و حوضه را با هم اشتباه میگیرند. فراموش نکنیم که حوض، جایی است که در آن ماهیها زندگی میکنند و در گذشته هم هندوانه و سایر میوهها را در آن میانداختند تا خنک شوند. پس نباید بنویسیم حوضه روانشناسی و حتماً توجه داشته باشیم که از شکل حوزه استفاده کنیم.
لپتاپ
همه میدانیم که Laptop از ترکیب Lap (ران پا در حالت نشسته) و Top تشکیل شده و نامگذاری لپتاپ به این نکته اشاره دارد که این وسیله آنقدر کوچک است که میتوان روی پا گذاشت و با آن کار کرد. بنابراین ترکیبهایی مثل لپتاب و لبتاپ و لبتاب نه در فارسی و نه در انگلیسی معنا ندارند.
جالب اینجاست که بعضی دوستان متممی در کامنتهای خود، از نگارش انگلیسی Laptop استفاده میکنند، اما چند جمله پیشتر یا پس از آن، شکل فارسی لپتاپ را اشتباه مینویسند.
اصطکاک / اصطحکاک
این مورد هم نسبتاً واضح به نظر میرسد. اما چون چند بار در کامنتهای دوستان متممی تکرار شده، مناسب دیدیم یادآوری کنیم که اصطکاک حرف «ح» ندارد و لازم نیست برای تأکید بر زیاد بودن اصطکاک، آن را به شکل اصطحکاک تلفظ کنیم یا بنویسم.
اولویت / الویت
کلمهٔ اولویت هم – همخانواده با اول و اولیٰ – با «و» نوشته میشود. اما گاهی بعضی دوستان بیدقتی میکنند و آن را به شکل الویت مینویسند.
مکث / مکس
کلمهٔ مکث به معنی توقف کردن، درنگ کردن، ایستادن و مانند اینهاست. بعضی دوستان این کلمه را به اشتباه به شکل مکس مینویسند.
میخوام / میخام
کلمهٔ خواستن با خاستن تفاوت دارد:
- خواستن (نیاز، درخواست و …): من آب میخواهم. من حقوق بیشتر میخواهم.
- خاستن (برخاستن و بلندشدن): روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست.
در سالهای اخیر در شبکههای اجتماعی زیاد میبینیم که خواستن را اشتباه مینویسند: «میخام امروز براتون یه خاطره بگم…»
این که «میخواهم» را به شکل محاورهایِ «میخوام» بنویسیم، اشتباه نیست. اما حذف «و» کلمه را از شکل اصلی آن خارج میکند.
ائتلاف / اعتلاف
ائتلاف به معنای همراه شدن و همسو شدن است (البته با اتحاد فرق دارد).
این کلمه را در ترکیبهایی مثل دولت ائتلافی و ائتلاف سیاسی میبینیم. متأسفانه برخی این واژه را به اشتباه به شکل اعتلاف مینویسند که به معنای جستجوی علف است. لطفاً به نگارش درست این کلمه دقت کنید و اگر با معنای دقیق ائتلاف و ظرافتهای کلامی آن آشنا نیستید، درس معنی ائتلاف را بخوانید.
اَسرار / اِصرار
هم اصرار و هم اسرار واژههایی هستند که در فارسی به کار میروند. اما معنای آنها با هم فرق دارد. اَسرار، رازهایی است که در ذهن و دل داریم و به دیگران نگفتهایم یا از آنها پنهان میکنیم.
چنانکه حافظ میگوید: نکتهها هست بسی، محرم اسرار کجاست؟
یا این که: با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی / تا بیخبر بمیرد در درد خودپرسی.
اصرار به معنای پافشاری است و با این که قرنهاست در فارسی رایج است، در اشعار کهن ما کمتر به کار رفته و کاربردهای متأخر آن بیشتر است. مثلاً ملکالشعرای بهار میگوید:
در دست کسانی است نگهبانی ایران / کاصرار نمودند به ویرانی ایران (کاصرار = که + اصرار)
برای مشاهدهٔ متن کامل این مطلب کافی است (بدون پرداخت هرگونه هزینه) در سایت متمم ثبت نام کنید. پس از ثبتنام به تعداد قابلتوجهی از درسهای متمم دسترسی پیدا میکنید:
البته اگر بخواهید به همهٔ درسهای متمم دسترسی از جمله درسهای زیر دسترسی داشته باشید لازم است حق اشتراک بپردازید:
مدیریت کسب و کار (MBA) | توسعه فردی
خودشناسی | شخصیت شناسی | هدف گذاری
مسیر شغلی | کوچینگ | مشاوره مدیریت
تصمیم گیری | عزت نفس | زندگی شاد
تسلط کلامی | مهارت ارتباطی | فنون مذاکره
ثبت نام رایگان تجربهٔ متممیها
برای خرید دوره های صوتی هم میتوانید به صفحهٔ فروشگاه متمم سر بزنید.
لازم به توضیح است که توجه به حجم بسیار زیاد محتوای متمم و این که درسها طی بیش از یک دهه نوشته و ارائه شدهاند، احتمال دارد در برخی مطالب – به ویژه مطالب قدیمیتر – خطاهای نگارشی متعدد ببینید. از آنجا که ما همواره در تلاشیم استاندارد محتوای متمم را ارتقاء دهیم، همواره مطالبی در متمم وجود دارند که از متوسط کیفیت درسهای دیگر ضعیفترند. با این حال، همانطور که قطعاً مشاهده کردهاید، ما پیوسته در حال ویرایش و بازآفرینی درسهای متمم هستیم و میکوشیم فاصلهٔ متوسطِ کیفیتِ درسها را با استانداردی که توصیه و تجویز میکنیم کاهش دهیم.
پیشنهاد مشارکت در بحث
خوشحال میشویم اگر شما هم هنگام مطالعهٔ دیدگاهها و نظرهای دوستانتان، به نمونههای دیگری از اشتباهات دیکتهای در نگارش کلمات برخوردهاید، زیر همین مطلب آنها را ذکر کنید تا همهٔ ما بتوانیم از این به بعد، تعداد اشتباههای موجود در نوشتههایمان را کاهش دهیم.
البته پیشنهاد ما این است که صرفاً روی اشتباههای پایه متمرکز شویم و سختگیریهای بیحد و حصر در درست نویسی کلمات و جملهها نداشته باشیم.
مثلاً درست است که «نمایانگر» واژهای نادرست است و پسوند «گر» به «نمایان» نمیچسبد؛ و درست است که «لازم به ذکر است» اشتباه است چون «لازم» با حرف اضافهی «به» نمیآید؛ و این هم درست است که «شباهت» واژهی اصیلی نیست و باید به جای آن از «مشابهت» استفاده شود؛ و نیز منطقی است که «سوال پرسیدن» دارای حشو است و یک مفهوم دو بار در آن تکرار شده و باید از «سوال کردن» یا «پرسیدن» استفاده کنیم، اما تأکید ما بر اشتباهات سادهتر و پایهایتر است و از شما هم میخواهیم که تذکرات خود را به سطوح ابتدایی و غیرتخصصی محدود کنید. چون بحث دربارهی درستنویسی، حد و مرزی ندارد و نگاه افراطی به جزئیات، ممکن است شوق ما را به نوشتن کاهش داده و سرکوب کند.
توضیح و تشکر: برخی از مواردی که در این مطلب به آنها اشاره شده، از کامنتهایی که زیر همین مطلب میبینید اقتباس شدهاند. بنابراین ضمن تشکر از دوستانی که به کاملتر شدن این فهرست کمک کردهاند، لازم است یادآوری کنیم که اگر میبینید نکتهای در متن هست و کسی آن را در کامنت گفته، به این معنا نیست که وی بیتوجه بوده و متن را نخوانده است. بلکه اغلب به این معناست که ما پس از دیدن کامنت، آن را به فهرست افزودهایم.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری آشنایی با کلمات و ظرافتهای کلامی به شما پیشنهاد میکند:
- کلمات و ظرافتهای کلامی | آشنایی بیشتر با معنی کلمات و داستانهای آنها
- برخی اشتباهات رایج در نگارش فارسی | چند پیشنهاد نگارشی
- کوتاه شدن کلمات | چگونه از کاندیدا به کاندید و از اینترنت به نت رسیدیم؟
- تفاوت مال، ثروت، دارایی و سرمایه چیست؟
- فرق درد و رنج چیست؟
- کاهش یا حذف تدریجی؛ مسئله این است!
- نگاهی دقیقتر به کلمات: توسعه و پیشرفت
- تفاوت | تضاد | تناقض
- بدیهی، طبیعی، واضح؟
- تصفیه حساب و تسویه حساب
- قضاوت، داوری، پیشداوری
- ائتلاف یعنی چه؟ | آیا معنی ائتلاف و اتحاد یکسان است؟
- تفاهم نامه و توافق نامه
- مصداق یا مثال؟
- همه، غالب، مهم، قابل توجه
- تلویحی و ضمنی به چه معنا هستند؟
- تفاوت سکون و رکود
- فرهنگ واژه های فارسی سره | فریده رازی
- ماز چیست؟ لابیرنت به چه معناست؟ این دو با هم تفاوت دارند؟
- معنی Subscribe چیست؟ چرا در فارسی به Subscription اشتراک میگوییم؟
- معنی Freelancer چیست؟ تاریخچه کلمه فریلنسر
- Mascara | درباره معنی ریمل (و معادل آن در انگلیسی)
- معنی کلمهٔ سایبر چیست؟ | اصطلاح فضای مجازی به چه معناست؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
با سلام .پیشنهادی که برای متمم دارم این هست که وقتی کامنتی گذاشته میشود اگر ایرادی دارد موقع بررسی اولیه به شخص مورد نظر اطلاع داده شود با این کار درست نویسی آغاز میشود .متشکر
خیلی سال پیش با یکی از مدیرانِ وقت روزنامۀ شرق گفتگویی داشتم. ذکر مصیبت می کرد از تبعیضی که حاکمیت نسبت به روزنامه های اصلاح طلب داشت و مثالی آورد. گویا در اواخر دهۀ ۷۰ در روزنامۀ آفرینش به مدیرمسئولی جناب جاسبی، تیتری در صفحات میانی با یک غلط املایی چاپ شده بوده. “موضع گیری مقام معظم رهبری” بدون کشیدۀ “گ” . البته که در همان ساعات اولیۀ توزیع، از دکه ها جمع آوری شده اما آن بندۀ خدا گله مند بود که اگر ما این خطا را مرتکب شده بودیم، حداقل تاوان اش لغو امتیاز بود.
واقعا گروه متمم عزیز در مورد اثر نوشتار ناصحیح بر خطای شناختی هالهای درست گفته. وقتی با یک اشتباه نسبتاً تاثیرگذار در یک متن مهم به ویژه فنی روبرو میشم خطای هاله ایم گل میکنه و دیدگاهم نسبت به کل متن بایاس منفی میگیره!
همیشه برای من سوال بود که چرا کتاب ها به زبان محاوره ای نوشته نشده اند(بیشتر به طرز گفتار در شبکه های اجتماعی اشاره دارم)
امروز با خواندن این مطلب متوجه این موضوع شدم که اگر تالیف کتب(حتی داستانی) به شکل نادرست انجام می شد دیگر از فضای کتاب و کتاب خوانی خارج می شد و دیگر نگاه خواننده به مطلب مذکور برای یادگیری و برداشت از متن نبود.
در این صورت، احتمالا خوانش کتاب برای وقت گذرانی انجام میشد، که در این حالت هم جدا شدن از کتاب به آسانی صورت میگرفت به این دلیل که همچین کتابی صرفا مطالب استاتیک دارد و شبکه های اجتماعی مطالبی دارند که هر لحظه update میشوند و به راحتی میتوان با اسکرول کردن در معرض مطالب لذت بخشتر قرار گرفت.
پی.نوشت: البته بنظرم بشود این موضوع که چرا کتاب هایی با زبان محاورهای تاثیر کتاب های دیکتهای تر را ندارند را به آزمایش اسکینر (شرطی شدن) ربط داد.
به این شکل که ما وقتی در شبکه های اجتماعی حضور داریم به ندرت مطالبی که دنبالشان نبودیم را تجزیه و تحلیل میکنیم و همین امر سبب میشود که اگر کتاب به این سبک نوشته شده باشد ذهن ما نکات نهفته در آن را نادیده بگیرد.
ممنون از نکاتی که در این متن اشاره کردهاید.
در عین حال که شاید بعضی ساده، اما می توانید نگارش ما را بشدت تغییر دهد.
هر چند که من شخصا ایراد را فقط در نگارشهای شبکههای اجتماعی به تنهایی نمی دانم، بلکه آنچه را که ما در دوران سالهای ابتدایی در دبستان آموختهایم هم می دانم.
برای شخص خودم، اینگونه بودهاست، چرا که در آن زمان، خودم، و یا شاید معلم و حتی خانواده تمرکز را برای بهترین یادگیری نگارش قرار نداده بودیم.( البته دیدگاه شخصی است).
هر چند که یادگیری ادبیات و نگارش فارسی بسیار گسترده می باشد. اما باور من این است موضوعاتی که در این متن اشاره شدهاست (آنهایی که پایهای است) مربوط به سالهای ابتدایی یادگیری هر کدام از ما می تواند باشد. که اگر درست شکل نگیرد، ممکن است برای سالها اشتباهاتی در نگاشهای ما دیدهشود، و اصلاح آن نیاز به یادگیری مجدد و تمرین زیاد دارد.
سلام به همه متممی های عزیز
این موضوع و مبحث همیشه دغدغه من بوده و این که دیدم متمم و متممی ها از خیلی وقت پیش روی این موضوع تاکید و اهتمام داشتن برام واقعا مایه خوشحالی و مسرت بود.
تقریبا به اکثر مثال ها و حالت های اشتباه یا ناخواسته غلط نویسی اشاره شده و به نظرم جای حرف بیشتر ( البته در این سطح و لول ) باقی نمیمونه.
اما به جهت اشاره و تجربه شخصی:
کلماتِ( گزار و گذار
برخاستن و خواستن
فارغ و فارق ( آسودگی و فراخ بال/ فرق و جدایی و شکافتن)
توجیه/توجیح ) رو خیلی دیدم که اشتباه نوشته میشه و و خودم هم ناخوداگاه دچار چنین اشتباهاتی شدم، و خواستم اشاره کوتاهی داشته باشم.
اما به نظرم همین دغدغه مندی و توجه به ارزش زبان و خط میتونه مارو به شوق آموختن و یادگیری این ظرافت های کلامی و زبانی نزدیک تر کنه
و بر ارزشمندی خود ما اضافه کنه.
یکی از اشتباهات رایج، اشتباه نادرست و جابجای است و هست در جملاته.
شاید کمی سختگیرانه به نظر بیاد اما این دو فعل هم به لحاظ معنایی تفاوت دارن و هم به لحاظ دستور زبانی.
یکی در جمله اسنادی و دیگری در جمله مفعولی به کار برده میشه ضمن اینکه هست به معنای وجود داشتن و است یک فعل ربطیه.
یک اشتباه نگارشی دیگه که خیلی به چشم میخوره استفاده کردن از حروف و نشانه های عربیه
جمع بستن کلمه ها با ((ات))
مثلا: بهتره به جای ((آزمایشات)) از ((آزمایش ها)) استفاده کنیم.
یا ((ترکیب ها)) به جای ((ترکیبات))
فارسی را پاس بداریم.
برای من اینطور بوده که به دلیل بسیار کتاب خواندن، اغلب اشتباههای درستنویسی کمی داشتهام. شاید دیدن، راهکار خوبی برای کاستن از تعداد اشتباههای اینچنینی باشد.
چیزی که (شاید نه چندان زیاد، ولی بههرحال) دیدهام جمعبستن کلمههایی است که خودشان جمعمکسرند. مانند جوامعها به جای جوامع یا جامعهها.
آخ که گاهی حتی خبرخوانهای بیبیسی فارسی هم کلمات جمع را جمع میبندند. جالب نیست که یک شبکه خبری ویراستار نداشته باشد.
سلام
خاطرم هست که در پروژه پایانی درس رفتار سازمانی در دوران کارشناسی ارشد، تلاش بسیار زیادی کرده بودیم و گمانمان بر این بود که حتما بازخورد خوبی (در قالب نمره) دریافت خواهیم کرد. اما چندین روز پس از ارائه پروژه، ایمیلی دریافت کردیم مبنی بر اینکه گزارش شما بیش از ۱۸۴ اشکال نگارشی دارد.
اگر اعتراف کنم که به اختلال وسواسی اجباری یا OCD مبتلا هستم، دوستان و همتیمیهای زیادی را بابت خطای نگارشی بازخواست کردهام اما برای من جای بسیار تعجب بود که چرا این تعداد خطای نگارشی مرتکب شدهام. آن هم در یک گزارشی که کمتر از بیست صفحه داشته است.
وقتی بازخورد دستیار آموزشی را ملاحظه کردم، متوجه شدم که در ۱۸۴ مورد، نیم فاصله را رعایت نکردهام.
اگر میخواهید بدانید که نیم فاصله دقیقا چیست، به مثالهای زیر توجه کنید.
می گویم (نادرست)
میگویم (درست)
آمده ای (نادرست)
آمدهای (درست)
کتابخانه اش (نادرست)
کتابخانهاش (درست)
متممی ها (نادرست)
متممیها (درست)
بیشتر از این حوصلهتان را سر نمیبرم، البته قصد ندارم به گروه متمم بگویم که این سختگیریها را لحاظ کنند. اما قصدم این بود که بدانم برای شما هم پیش آمده است که بهخاطر نیم فاصله بازخواست شوید؟
مطالب گفته شده در این مقاله در عین سادگی میتواند بسیار کاربردی باشد. متاسفانه این ایرادهای نگارشی در متتون تایپی اکثر ما وجود دارد و فکر میکنم که گسترش این موارد ریشه در شبکه های مجازی داشته که به مرور زمان برای ما عادی شده است و دقت در نگارش کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
اما به نظر من مسئله مهم تر از این موضوع، به کار بردن کلمات انگلیسی در گفتار ما است که بسیار آزار دهنده شده است.
خود من هنگام نوشتن محاورهای، تنها دو مورد از غلطهای رایج این فهرست رو دارم. یکی نوشتنِ "بزار/بزارم/بزارن" بهجای "بذار/بذارم/بذارن" هست و دیگری اینکه بهجای نوشتن "بیفته/نیفته/بیندیشد"، همیشه مینویسم "بیوفته/نیوفته/بیاندیشد". یادم هست که جزو معدود اشتباهات املایی من از ابتدای دوران مدرسه، همین مورد دوم بود.
اما دوستان زیادی رو دیدم که به اشتباه از علامت سوال بهجای علامت تعجب استفاده میکنن و بنده شخصاً خیال میکنم دارم با یه روبات* که تنظیمات درستی هم نداره صحبت میکنم یا پیامش رو میخونم! مثلا:
"واقعا خیلی عجیب بود???"
*همین الان که این کامنت رو مینوشتم، متوجه شدم که روبات رو هم غالباً به شکل رُبات مینویسم:) اینم اشتباه سوم!
عبارت فوق الذکر اصطلاح غلط و رایجی است که در نامه نگاری ها استفاده می شود .
مذکور: ذکر شده ، بیان شده.
فوق الذکر: آنچه فراتر از بیان شدن است.
به نظرم فوقالذکر را باید به "بیانشده در بالا" یا "ذکر شده در فوق" تغییر داد.
در همین ارتباط فرهنگستان زبان و ادب فارسی مجموعهای را با نام فرهنگ املایی خط فارسی مشتمل بر ششصد و پنجاه و نه صفحه به عنوان نسخه نهائی ارائه نمودهاند که به شخصه در زمانهایی که در نگارش برخی از کلمات شک میکنم به آن مراجعه میکنم.
در صورت تمایل میتوانید این کتاب را از سایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی دانلود کنید. همچنین کتابی با عنوان دستور خط فارسی نیز تهیه شده که آن را هم میتوانید دانلود کنید.
سلام و ادب
این مطلب رو که خوندم یک عادت خودم به خاطرم اومد. من همیشه تلاش میکنم کلمات رو در محاوره هم به درستی ادا کنم. به عنوان مثال، وسیلهی عایقی که برای گرم نگهداشتن مایع استفاده میشه در محاوره با کلمهی «فلاکس» بیان میشه، در حالی که واژهی درست، «فلاسک» هست. یادمه اولین بارهایی که از این کلمه در جمع خانواده استفاده میکردم به من ایراد میگرفتند و من هر بار میگفتم که «درستش فلاسکه!»
البته من مطمئن نیستم که نیاز به سختگیری در محاوره باشه ولی به هر حال این مورد برای من جذابتر هست که از واژهگان درست، حتی در محاوره، استفاده کنم.
همچنین در نوشتن هم علاقهی خاصی به نیمفاصله و نظم متننویسی دارم ?. کمی به متنی که نوشتهام دقت کنید!
همیشه سالم و پیروز باشید?
دوست عزیز صرفا به عنوان یه نکته، املای واژگان به این صورت درسته.
ممنونم از نکتهای که تذکر دادید. کاش درمورد دیگر نکاتی که عرض کردم هم نظر میدادید!?
بله، با علم به این موضوع این کلمه را اینگونه نوشتم. حتی کلمه را ضخیم هم کردم.
یک نویسندهی معروف معتقدند که بهتر است (یا باید، شک دارم کدام!) اینگونه کلمات با این املا نوشته شوند.
شیطنت بنده را ببخشید?
سلام مجدد و عذرخواهی بابت اینکه انقدر دیر جواب شما رو میدم.. من با توجه به اینکه شما این موضوع رو مطرح کردید خودم هم کنجکاو شدم و رفتم از مدرس ویرایشم جناب آقای قربان زاده تحقیق کردم سوال و جواب رو اینجا میذارم:
سوال من: آیا نویسنده یا ویراستار معروفی هستند که معتقد باشند واژگان رو بهتره به صورت واژه گان بنویسیم؟ مگه ه فقط در آخر کلمات نمیاد؟
جواب ایشان:اگر درست در خاطرم مانده باشد، مرحوم دکتر هرمز میلانیان ( که خودشان این واژه رو ساخته بودند).
سوال من: یعنی چی خودشون ساخته بودند؟
جواب ایشان: یعنی دیده اند در زبان های فرنگی واژه lexion وجود دارد و خواسته اند آن را در متنی به فارسی ترجمه کنند. بعد دیده اند که ای دل غافل! این واژه که معادل فارسی ندارد! سپس گفته اند کلمه واژه که به تازگی ساخته شده، پسوند مجموعه ساز “گان” را هم به آن بیفزاییم تا معنی lexion بدهد.
این کار را کرده اند و دیگر زبان شناسان پسندیده اند و رواج یافته.
سوال من: خب پس ما هم باید بنویسم واژه گان، درسته؟
جواب ایشان: نه! چون این املا پذیرفته نشد!
در مورد بقیه موارد که فرمودید چرا نظر ندادم ، چون کامنتتون رو لایک کرده بودم.
وقتی داشتم این درس را می خواندم لذت بردم. داشتم به این فکر می کردم که چقدر خوب بود که این مطالب و مباحث را در مدرسه یا دانشگاه یاد می گرفتیم.
از جناب آقای شعبانعلی و تیم فوق العاده متمم ممنون هستم، که این بستر را فراهم کرده اند.
خاطره کوتاهی بنویسم.
شرکت ما مدیرمالی خاصی داشت، ایشون هر ماه پایین برگه فیش حقوقی مینوشت «تا تاریخ فلان تصفیه خواهد شد» و من میدونستم ایشون با اینهمه سال تجربه، هنوز امضا و تایید تسویه از کسی نگرفته که متوجه اشتباهش بشه.
دوست عزیز
سلام
تصفیه به معنای پاک کردن حساب (صفر کردن حساب) هم به کار میره و اشتباه نیست. تسویه به معنای مساوی کردن حسابه و در مواردی به کار میره که با بالاوپایین کردن اعداد به صفر برسن.
از جمله کاربردهای رایج تصفیه، بهکاربردن اون در قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی هست.
سلام به همه
این اولین کامنت من در متمم است، هر چند سالها از مطالب این سایت و روزنوشتههای آقای شعبانعلی بهره بردهام.
در ارتباط با مفهوم «یادگیری ماشین»، که حوزه پژوهشی و کاری من هست، متوجه شدم که آقای شعبانعلی و همینطور سایت متمم از عبارت یادگیری «ماشینی» استفاده میکنند. با توجه به دقت ایشون به نگارش صحیح و ریشهیابی کلمات، علاقهمند هستم بدونم چه استدلالی پیرامون این نحوه کاربرد هست.
من خودم از همین عبارت یادگیری ماشین استفاده میکنم، چون به نظرم این ماشین (سیستم پردازشی) است که یاد میگیرد. یادگیری ماشینی به زعم من یک ترکیب وصفی است که یک نوع خاص از یادگیری را به ذهن متبادر میسازد، چیزی شبیه یادگیری کریستالی. در واقع، اگر روزی یک کریستال هوشمند بسازیم که یاد بگیرد، احتمالاً از عبارت یادگیری کریستال استفاده خواهیم کرد.
برقرار باشید.
۱. من در حال نگارش پایاننامه ارشد در حوزه برق هستم و جالبه که یکی از ایرادهای استاد مشاور من، استفاده از فعل «است» بود. توصیه ایشون استفاده از افعالی مثل «میباشد» و «گردید» به جای این فعل بود. من هم در ادامه سعی کردم که از فعل «است» در هنگام نگارش استفاده نکنم که الان متوجه شدم این فعل به لحاظ نگارشی درستتر هست. دلیل ایراد گرفتنشون هم زیبا و مهندسی نبودن یا به قول متمم فاخر نبودن استفاده از این فعل بود. حتما این نکته رو همراه با دلایل مطرح شده به ایشون هم منتقل میکنم تا ببینم نظرشون چیه.
۲. یکی از مشکلات من در نگارش به خصوص کامنت نوشتن برای متمم، شکستهنویسی یا محاورهای نوشتنه. مثلا انتخاب بین کلمات «را» و «رو» در هنگام محاورهنویسی برای من یک چالش بزرگه. از «را» که استفاده میکنم، مجبور میشم سایر ساختارهای جمله خودم رو تغییر بدم تا جملهبندیهام ناموزون نشه اما از طرفی هم فکر میکنم نگارشم زیادی رسمی شده و جای مناسبی رو برای رسمی نوشتن انتخاب نکردم. زمانی هم که از «رو» استفاده میکنم، وسواس غلطِ نگارشی داشتن میاد سراغم و چون باز هم ساختار جملاتم عوض میشه، احساس میکنم غلطهای زیادی در نوشتنم وجود داره. مثلا در مورد این کامنت هم همین حس رو دارم.
۳. یک پیشنهاد به متمم:
نحوه تشخیص استفاده از «گذار یا گذاری» و «گزار یا گزاری» هم به نظرم از اشتباهات رایج در نگارش هست که میتونه در این درس بهش پرداخته بشه. مثلا چرا باید «نشانهگذاری» بنویسیم نه «نشانهگزاری». در درس به بعضی از این اشتباهات اشاره شد اما به تفاوت و نحوه تشخیص آنها پرداخته نشد.
با سلام
تصفیه / تسویه :
تصفیه به معنای پاک کردن و صاف کردن هست مثل : تصفیه آب . تصفیه خون
تسویه به معنای مساوی کردن و برابر کردن و وقتی به کار میرود که شما مراوده مالی با جایی ندارید مثل : تسویه حساب . البته در جاهایی به معنی انتقام گرفتن هم به کار میره.
اکثر مواقع میبینم پرسنل این دو کله رو به جای هم به کار میبرند و سعی میکنم براشون توضیح بدم کدوم درسته.
نکته جالب این بود که من سعی کردم نوع دیگه غلط نوشتن این کلمه رو ببینم معنیش چی میشه و سرچ کردم و دیدم تسفیه به معنی بی خرد و سفیه خواندن کسی است.
با سپاس
سلام مهدی جان
از اینکه این نکته را عنوان کردی ممنونم
ولی من یک مقدار که بیشتر جستجو کردم. متوجه شدم که تصفیه حساب هم درست است. چون ریشه آن صاف کردن و پاک کردن حساب هست. به همین علت است که ما مفاصا حساب را دریافت میکنیم. یعنی حساب کاملا پاک شده و چیزی دیگر باقی نمانده است.
ولی در تسویه حساب وقتی که شما با شخصی، مراوده های خود را بررسی میکنید و در پایان هر دو شما به یک عدد واحد میرسید. در این زمان از کلمه تسویه حساب-به معنای تراز شدن و برابر شدن- استفاده میکنید.
لذا هم تسویه حساب و هم تصفیه حساب درست است.
باتشکر از شما که فرصت خوبی به من دادید برای یادگیری بهتر.