دوچرخه های اشتراکی | تهماندهی فولادی رقابت استارتآپها در چین

مردم چین را به عادت استفاده از دوچرخه میشناسند.
به همین علت، وقتی تب راهاندازی استارتآپ، چین را هم مثل بقیهی کشورهای دنیا در بر گرفت، تیمهای استارتآپی بسیاری فکر کردند که ایدهی دوچرخه های اشتراکی (Bike Sharing) میتواند ایدهی موفقی باشد.
در نخستین روزها، مثل بسیاری از رویاپردازان در استارت آپهای مختلف جهان، فعالان این حوزه، سایز بازار دوچرخهسواران را محاسبه میکردند و با خود میگفتند که چنین بازاری، بسیار بزرگ و شگفتانگیز است. فقط کافی است سهم قابلتوجهی از این بازار، در اختیار یک شرکت قرار گیرد.
با چنین منطقی، استارتآپها به جان هم افتادند و رقابت میان آنها، هر روز شدت گرفت. قیمتها در حدی پایین آمد که میشد آن را رایگان دانست. اما باز هم استارتآپها به سرمایهگذاری بر روی رشد و توسعه ادامه دادند. چون فکر میکردند که فعلاً رقابت بر سر سهم بازار است و تلاش برای سودآوری را باید به آینده موکول کرد.
در شرایطی که قیمت یک دوچرخه حدود ۲۰۰ دلار بود و سرویس آن حدود ۱۰ دلار هزینه برمیداشت، سود کرایهی یک دوچرخه برای «دو ساعت استفاده» به چند سنت رسیده بود (فراموش نکنید که همهی دوچرخهها در همهی ساعتها استفاده نمیشوند و انبوهی دوچرخههای بیکار هم وجود دارند که باید خواب سرمایهی آنها هم جبران شود).
حالا باید استارتآپها خودشان را قانع میکردند که روشهای دیگری برای درآمدزایی وجود دارد. حرف بسیاری از سرمایهگذاران این بود که با تحلیل دادههای عظیمی که از حرکت دوچرخهها به دست میآید، میتوان سود اقتصادی به دست آورد. هیچکس به طور دقیق مشخص نمیکرد که این حجم داده را چگونه میتوان به اطلاعات سودآور تبدیل کرد. اما به هر حال، تب بیگ دیتا کافی بود تا همه فکر کنند: «نمیشود این همه دیتا که ایجاد میشود، بیخاصیت باشد و کاربرد اقتصادی نداشته باشد.»
حاصل همهی این محاسبهها و رقابت شدید بر سر سهم بازار و جنگ قیمت میان کسب و کارها، این بود که مازاد عرضهی دوچرخه به وجود آمد. عرضه بسیار بیشتر از تقاضا بود و گوشهگوشهی شهرها، به گورستانهایی برای دوچرخههای بیکار تبدیل شد.
کافی است عبارت Bike Sharing Oversupply را در وب جستجو کنید تا عکسهای زیادی از این گورستانها را ببینید؛ گورستانهایی که میتوان آنها را تجسم فیزیکی رقابت نافرجام و هیجانزدهی کسب و کارها نامید.
اما نباید فراموش کنیم که همهی رقابتهای نافرجام و تبهای بیپایه، اثرات خود را به شکل تودههای بزرگ فلزی به جا نمیگذارند. تلفات فضای رقابت، در موارد بسیاری به چشم نمیآید و تنها چشمان تیزبین میتوانند نشانههای آن را در صنایع مختلف ببینند.

منبع: The Atlantic

منبع: The Atlantic

منبع: Foreign Policy

منبع: Vice

منبع: Wired
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : آتا ناصر
در کنار جذابیت خودِ موضوع هم به لحاظ رقابتِ کسب و کارها و هم سرنوشت و گورستان دوچرخه ها، پاراگراف پایانی مثل یا سوزن تیز توی ذهنم رفت؛ این همه مدرک تحصیلی دانشگاهی.
به جوانهای دور و برم فکر می کنم و به تنوع رشته ای و مقطعیِ مدرک تحصیلی شان؛ و شغل!!!!! الانشان (فوق لیسانس شیمی/ فروشندگی روسری و شال در مغازه ایی اجاره ایی در گوشه پاساژ، فوق لیسانس جامعه شناسی/ تدریس دروس عمومی در دبیرستانهای سوپرمارکتی ببخشید غیرانتفاعی، لیسانس برق قدرت/ بنگاه معاملات املاک، لیسانس صنایع غذایی/ فروشندگی مصالح ساختمانی، لیسانس عمران/ صرافی سرپائی ارز و حالا هم سرمایه گذاری دربیت کویین، و ....)
و به همکاران جوانی که در سازمان مشغول به کار هستند و در پردیسهای دانشگاهی و دانشگاه پیام نور دنبالِ یک مدرک بالاتر؛ و البته نگران بخشنامه سال 93 سازمان امور اداری و استخدامی کشور، مبنی بر ممنوعیت اعمال بیش از یک بار مدرک تحصیلی در دوران اشتغال( البته بغیر از ایثارگران)
و به پیشنهاد جالبِ محمدرضا مصطفی عزیز فکر می کنم؛ چینی ها دوچرخه ها را برای ما و امثال ما صادر کنند، ما با گورستان مدارک تحصیلی مان چیکار کنیم؟