Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


پاراگراف فارسی: درباره زوال و نابودی


کتاب اراده معطوف به قدرت - درباره زوال و نابودی - نیچه

تاکنون در #پاراگراف فارسی متمم، چند مرتبه به سراغ #نوشته های نیچه رفته‌ایم که مورد استقبال دوستان عزیز متممی هم قرار گرفته است.

این بار، قسمت کوتاهی از کتاب اراده معطوف به قدرت را مرور می‌کنیم.

در ترجمه و تنظیم این پاراگراف، از ترجمه‌ی کتاب که توسط والتر کاوفمن از آلمانی به انگلیسی انجام شده استفاده کرده‌ایم (The will to power).

نمایش کامل این مطلب برای کاربران آزاد متمم انجام می‌شود. ثبت نام به عنوان کاربر آزاد متمم، سریع و رایگان است و کافی است برای خودتان نام کاربری و رمز عبور تعریف کنید:

ثبت نام   نمونه درسهای کاربر‌‌آزاد

پاراگراف دیگری هم از نیچه در زمینه قدرت انتخاب کرده‌ایم که امیدواریم برای شما الهام‌بخش باشد:

من قدرت را در جاهایی پیدا کرده‌ام که معمولاً کسی در آنجا به دنبال قدرت نمی‌گردد: در انسان‌های ساده، آرام و خوش‌آیند.

انسان‌هایی که کمترین میلی به اعمال قدرت ندارند.

اتفاقاً تلاش برای اعمال قدرت نسبت به دیگران، در نگاه من معمولاً نشانه‌ای از یک ضعف درونی است: کسانی که از بردگی که در درون‌شان رخنه کرده می‌ترسند و بر تن آن، جامه‌ی زرباف حکمرانی می‌پوشانند (آنها هنوز بنده‌اند. بنده‌ی پیروان خویش‌. بنده‌ی شهر‌ت‌شان و بنده‌ی چیز‌هایی از این جنس).

اگر کسی در طبیعت خویش قدرتمند باشد،‌ تجربه‌ی قدرت بخشی از ضرورت وجودی اوست.

بی آنکه حتی انگشتی را برای دستوری به اشاره تکان دهد.

حتی اگر برای تمامی عمر، خودش را در باغی یا باغچه‌ای، به دور از دیگران، پنهان کند.

 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۲۲ نظر برای پاراگراف فارسی: درباره زوال و نابودی

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : علیرضا امیری

    اعمال قدرت در درون خود، ضعف دارد.

    وقتی به تاریخ گذشته هم نگاه کنیم متوجه میشویم هر جایی که شخصی (چه با عنوان پادشاه و چه با هر عنوان دیگری) خواسته اعمال قدرت کند، نتیجه ی درخشان و "قابل افتخاری" در تاریخ بشر به جا نگذاشته است. اما هر جا که این قدرت از درون شخص نشئت میگرفته، بی آنکه آن شخص بخواهد، قدرت او به طرز ملموسی برای دیگران قابل لمس، و برای کل جامعه ی بشر قابل افتخار بوده است.

    ما به کوروش میبالیم. حتی دشمنان ما هم از او به نیکی یاد میکنند. اما کسی نمیگوید که نرون برای بشر خوب بود و از او به نیکی یاد کند.

    در همین قرن اخیر، همزمان با هیتلر و استالین و فرانکو (که جزء قدرت طلبان جهان بودند و برده و بنده ی قدرت و شهرت بودند) در جاهای دیگری از جهان چارلی چاپلین، گاندی و چه گوارا بودند که بدنبال قدرت نبودند بلکه قدرت از درون ایشان به بیرون ساطع میشد. چارلی چاپلین با دستمایه قرار دادن شکل ظاهری هیتلر، فرم قدرت طلبی او را به تمسخر گرفت. گاندی با پای برهنه و با فلسفه ی دوری از خشونت، نه تنها "پدر ملت هند" لقب گرفت بلکه راهی باز کرد که تا سالهای سال در یاد و خاطر دیگران به نیکی باقی بماند. و چگوارا الهام بخش آزادی برای دیگر انسانها لقب گرفت تا تصویر او برای تمام مردم جهان یک تصویر دوست داشتنی و محبوب باشد.
    اعمال قدرت چه در یک رابطه ی ساده و چه در مدیریت یک سازمان و چه در یک حکومت صورت بگیرد، نمیتواند قدرتی الهام بخش و پایدار و مستدام باشد. ما باید به این بیندیشیم که "انسان چگونه میتواند در طبیعت خویش قدرتمند باشد و قدرت، بخشی از ضرورت وجودی او باشد".

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .