مواجهه با انسانهای سمی
قبلاً در متمم مطلبی داشتیم در مورد انسانهایی که محیط کار و زندگی را مسموم میکنند. ظاهراً حضور این نوع انسانها در محیط کار و زندگی ما اجتناب ناپذیر است. اما سوال دیگری که مطرح میشود این است که با این انسانها چه باید کرد؟ آنچه در اینجا میخوانید خلاصهای از راهکارهایی است که در منابع مختلف از جمله فوربس، کارآفرین (Entrepreneur) و Psychcentral و Inc و سایر ناشران معتبر محتوا ارائه شده است.
در صورتی که شما هم راهکارهای دیگری را به کار میگیرید، خوشحال میشویم آن را برای بقیهی دوستان متمم هم توضیح دهید.
برای آنها تا حد امکان حد و مرز و حدود تعریف کنید. انسانهای سمی، ذهن و روح و جسم ما را مصرف میکنند! آنها آنقدر دیدگاه تلخ خودشان را تکرار میکنند تا مطمئن شوند که ما گرفتار تلخی زندگی و نگاه آنها شدهایم. آنها به دنبال پاسخ سوالاتی که مطرح میکنند یا راهکار مشکلاتی که مطرح میکنند نیستند. سوالات و مشکلات، بخشی از هویت و زندگی آنهاست. مرز بین «شنیدن حرف دیگران و احترام به آنها» و «گوش دادن به هر حرفی و بی احترامی به خود» مرز باریکی است. بسیار پیش میآید که ما ناآگاهانه از این مرز باریک فرار میکنیم. گاهی اوقات در این موارد حفظ فاصله – تا حدی که شرایط کار و زندگی اجازه میدهد – میتواند مفید باشد.
از آنها نخواهید که تغییر کنند. حتی در دل خود هم چنین انتظاری نداشته باشید. وقتی انتظار داریم که انسانهای دیگر تغییر کنند، وضعیت و رفتار فعلی آنها برای ما آزاردهندهتر میشود. ضمن اینکه ممکن است رفتارهایی انجام دهیم که مقاومت در آنها بیشتر هم بشود و رفتارهای مسمومکنندهتری را بروز دهند. البته ممکن است نظر خودتان را به آنها بگویید. اما همان لحظه هم فرض کنید که این نظر جدی گرفته نخواهد شد. به هر حال خوب است به خاطر داشته باشیم که:
خودتان در اولویت هستید. اینکه ما وظیفه داریم به حال خوب انسانهای دیگر فکر کنیم، بدیهی و غیر قابل انکار است (موضوع اصلی در مهربانی های کوچک زندگی هم که مطرح کردیم، همین بود). اما به خاطر داشته باشیم که حال خوب خودمان مهمترین اولویت است. شنیدن حرف افراد سمی، پاسخ دادن به همهی تماسها و حرفها و پیامهای آنها، اعلام نکردن اینکه آنها از حد و مرز خود خارج و وارد حریم شخصی ما شدهاند، مراقبت از حال دیگران و احترام به آنان نیست. نوعی خودکشی و مستهلک کردن عمدی خودمان است. اشتباهی که نمیتوانیم تبعاتش را به گردن دیگران بیندازیم و اگر زندگی ما را تلخ کند، مسئول قطعی آن خودمان هستیم.
حفظ هر رابطهای به هر قیمت، کاری منطقی نیست. حفظ یک رابطه و ادامه دادن آن، همیشه خارج از اختیار ما نیست. ممکن است در محیط کار، مجبور باشیم به خاطر رعایت اصول محیط کار و حفظ خروجی سازمان، رابطهی خود را با برخی از انسانهای سمی – لااقل به صورت سطحی – حفظ کنیم. اما لااقل میتوانیم مانع حضور بسیاری از انسانهای سمی در زندگی شخصی خود بشویم. به خاطر داشته باشیم که حفظ یک رابطه و ادامه دادن آن، یک تصمیم است. اتخاذ هر تصمیمی هم، سود و هزینههای خود را دارد. اگر به این باور برسید که سود حفظ رابطه بیشتر از هزینههای آن است، احتمالاً آن رابطه کمتر شما را مستهلک خواهد کرد. اما اگر میبینید که هزینههای حفظ رابطه بیشتر از سود آن است، به خاطر داشته باشید که ممکن است مسئول ادامهی این شرایط مسموم شما باشید!
اینکه دیگران چرا به انسانهای سمی تبدیل شدهاند، به ما ربطی ندارد! قضاوت کردن در مورد ریشهی رفتار دیگران، یکی از تفریحات زندگی ما انسانهاست. اما این تحلیلها برای ما منفعتی ندارند (مگر اینکه روانکاو یا روانشناس باشیم و برای فکر کردن به این مسائل، پول بگیریم!). تحلیلهای ما عموماً دقیق و درست نیستند. ضمن اینکه عموماً خارج از کنترل ما هستند. تنها زمانی به ریشهی رفتار انسانهای سمی فکر کنید که معتقد هستید خودتان هم در شکل گرفتن رفتار و منش مسموم کنندهی آنها سهم دارید. اگر حاضر نیستید چنین سهمی را بپذیرید، فکر کردن به این سوال، خود یک رفتار مسموم کننده است!
نقاط حساس خود را بشناسید. همهی ما نقطههای حساس متعدد داریم. ممکن است شما از صفت «بی مسئولیت بودن» نفرت داشته باشید و دوست سمی شما هر بار با گفتن این جمله که «تو در برابر من مسئول هستی» شما را وادر کند که از شیشهی حرفهای مسموم او بنوشید. شاید لازم باشد بپذیرید که «اینکه من انسان مسئولی هستم یا نیستم، با قضاوت فرد دیگری تغییر نمیکند» یا اینکه آیا اساساً مهم است که او در مورد من چه قضاوتی دارد؟ همهی ما نقاط حساس داریم و بعید است که بتوانیم آنها را به صورت کامل حذف کنیم. اما شناختن آنها و ریشه یابی آنها و تلاش برای مدیریت آنها، میتواند کیفیت زندگی ما را بهتر کرده و ریسمان کنترل زندگی ما را از دستان دیگران خارج کند.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری سبک زندگی من به شما پیشنهاد میکند:
- سبک زندگی | تعریف سبک زندگی چیست و مولفه های آن کدامند؟
- تعریف سلامت چیست؟ مولفه ها و شاخص های سلامت کدامند؟
- معرفی کتاب زندگی های روزمره | بن هایمور
- چای یا قهوه؟ کدام بهتر است؟
- انسانهای موفق قبل از صبحانه چه میکنند؟
- گوشت خواری یا گیاه خواری؟ | از کتاب در جست و جوی طبیعت
- چگونه کارایی روزانهام را نابود کنم یا کاهش دهم؟
- چرا همیشه خسته ام؟
- اثرات و عوارض کم خوابی و بی خوابی
- چند پیشنهاد برای خواب راحت شبانه
- چند جمله از کتاب نکته های کوچک زندگی | اچ جکسون براون
- قانون مورفی چیست؟ | قوانین مورفی چه چیزی را به ما میآموزند؟
- اگر میخواهید موفق نباشید…
- کارهایی که هر روز به شکل نادرست انجام میدهیم
- کسانی که جسم و ذهن ما را مسموم می کنند
- چرا باید وابستگی به موبایل را کاهش دهم؟
- مواجهه با انسانهای سمی
- مهربانی های کوچک زندگی
- به جای خریدن یک موبایل دومیلیون تومانی…
- مدیریت رابطه عاطفی | رابطه عاطفی سالم چه نشانه هایی دارد؟
- فواید و خواص دوش آب سرد در برنامه روزانه زندگی ما
- پرکاربردترین اپلیکیشن موبایل شما چیست؟ (اندروید | iOS | ویندوز)
- نوموفوبیا چیست؟ آیا شما هم گرفتار آن هستید؟
- درباره بلند حرف زدن با خود!
- برخی از فواید گوش دادن به موسیقی
- نکته هایی در مورد موفقیت که کمتر به ما میگویند
- درباره دوستی: آیا هنوز باید با او دوست بمانم؟
- چرا خوشحال نیستیم؟
- شاخص توده بدنی چیست؟ فرمول BMI و معنای آن
- کپسول زمان | آیا به خودتان هدیه میدهید؟
- کافه مرگ | حرف از مرگ و زندگی در کنار چای و قهوه
- در ستایش پیاده روی | راه رفتن برایمان عادی نشود (ارلینگ کاگه)
- مکان سوم چیست؟ | مسئلهٔ مکان را جدی بگیریم
- چرا پیاده روی میکنیم؟ | فردریک گرو در کتاب فلسفه پیاده روی پاسخ میدهد
- فواید پیاده روی و مضرات آن و عادتهای ما در زمینه پیاده روی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمد روفرشباف
من به این فکر کردم که آدمهای سمی اطراف را بر اساس اینکه چه رابطهای با ما دارند میتوانیم به سه دسته تقسیم کنیم:
۱- افرادی که ارتباط خونی/رابطهی نزدیک با آنها داریم و خود رابطه داشتن با آنها را انتخاب نکردهایم.
۲- افرادی که خودمان انتخاب میکنیم.
۳- افرادی که محیط کار/تحصیل برایمان انتخاب میکند.
گروه اول:
ممکن است در اطرافیان نزدیک ما، مثلا در والدین و خواهر و برادر و اقوامی مثل پسرخاله و دخترعمو و ... هر کس افرادی سمی وجود داشته باشند. ممکن است تحمل این افراد بسیار سخت باشد، اما احتمال دارد که قطع ارتباط 《کامل》 با آنها آسیب بیشتری از حفظ ارتباط هرچند اندک با آنها ایجاد کند. برای مثال اگر کسی پدر و مادری با اخلاقی سمی داشته باشد ممکن است گمان کند که قطع رابطه کلی با آنها زندگیش را بهبود بخشد، اما اگر یکی از این افراد فوت کند بعدها فرد حسرت بخورد که کاش صبر و تحملش بیشتر بود و ارتباطش را با این افراد به صورت مطلق قطع نمیکرد. این حسرت هرچقدر که ارتباط خونی رو به درجات بالاتر دوم و سوم برود کمرنگتر شود.
شاید در مورد این افراد مهم این باشد که ارتباطمان را با آنها به کلی قطع نکنیم اما ارتباطمان را کم کنیم و برای خود مرز قائل شویم. مثلا اگر یکی از اقوام نزدیکمان به ما حسادت میکند یا به صورت مداوم تحقیرمان میکند با او شفاف در مورد این مسئله گفتگو کنیم و به او بگوییم این رفتار او ناراحتمان میکند. همچنین، او را با ویژگیهای اخلاقی مذمومی که دارد بپذیریم و قبول کنیم که این فرد، اگرچه از نظر خونی به ما نزدیک است، اما نمیتواند آن مادر/خواهر/پدر و ...ای باشد که ما میخواهیم. شاید پذیرش او همانطوری که هست درد ارتباط با او را کمتر کند.
گروه دوم:
افرادی هستند که ما خود انتخابکنندهی آنها هستیم . من این مورد را به دو زیرگروه تقسیمبندی میکنم:
الف- دوستانمان
ب- (در بیشتر مواقع در عصر جدید) همسرمان
در مورد هردوی این زیرگروهها این مسئله صدق میکند که تا جای ممکن صفات سمی را بشناسیم و در صورتی که در ارتباط اولیه با این افراد ویژگیهایی را شناسایی کردیم که زندگی ما را مختل و اعصاب ما را به هم میزند به رابطه ادامه و آن را ارتقا ندهیم. این مسئله به خصوص در مورد ازدواج مهم است؛ اینکه از خودمان انتظار نداشته باشیم در چند جلسهی کوتاه خواستگاری صفات مطلوب و نامطلوب فرد را به خوبی بشناسیم. بهتر است کمی به ارتباط زمان دهیم تا صفات مختلف فرد مقابل و همچنین صفات خودمان فرصت بروز داشته باشند. با چشم باز به استقبال یک رابطه برویم و تصمیم بگیریم و حتیالامکان از صفات سمی حتی در صورت وجود عشق چشمپوشی نکنیم.
فرق این دو زیرگروه این است که به دوستی راحتتر میتوان خاتمه داد چون که دربند قرارداد خاصی نیست، اما ازدواج از آنجا که قراردادی اجتماعی است و باطل کردنش هزینه زیاد (مالی، زمانی، و اجتماعی) میبرد، خاتمهاش پردردسر است. در نتیجه، فکر میکنم اگر در رابطهی زناشویی مشکل پیدا کردیم بهتر است قطع ارتباط و طلاق را آخرین گزینه ببینیم و به روانشناس/روانکاو مراجعه کنیم.
گروه سوم:
در مورد روابط با همکار یا همکلاسی فکر میکنم بهتر باشد که بیجهت به یک رابطهی کاری عمق ندهیم و بیدرنگ رابطه را از یک رابطهی کاری صرف به یک رابطهی دوستی عمیق سوق ندهیم. کاری نگه داشتن روابط و عدم گسترش زودهنگام آن شاید کمک کند که از گزند صفات نامطلوب این افراد بیشتر در امان بمانیم. من شخصا آدم محتاطی هستم و ترجیح میدهم ماهها رفتار همکارانم را زیر نظر داشته باشم و بعد اگر رفتارهایشان را سالم دیدم شروع به ارتباط بیشتر گرفتن بکنم. البته، اکنون سه سال است که در محیط کاری خود با همکارانم دوست نشدهام و ارتباطم در حد کاری باقی مانده است و این مسئله مشکلی برایم ایجاد نکرده است.
مسئلهی دیگری به ذهنم میرسد:
هرچند وقت یکبار از خودمان بپرسیدم که چقدر از افراد مقابل سمیاند؟ اگر درصد زیادی از مردم از نظر من سمیاند و هرکه را میبینم برچسب 《آدم سمی》روی آنها میزنم این احتمال هست که من انسانی سمی باشم و فکر مسمومم را روی آدمهای دیگر فرافکنی میکنم. همچنین، ممکن است گاهی مشکل کمتحمل بودن من باشد. هر کسی صفات مثبت و منفی اخلاقی دارد؛ اگر از نظر من اکثر آدمهایی که میبینم صفات اخلاقی منفی و سمیشان بر صفات مثبتشان میچربد احتمال دیگر این است که من نسبت به رذیلتهای اخلاقی آدمهای دیگر بیش از حد حساس هستم. شاید در این موارد بالا مراجعهی زودتر به روانشناس/روانکاو کمککننده باشد.