تأثیر مقایسه بر شادمانی | کبوتر با کبوتر، باز با باز؟
شاید شما هم، آزمایشی که در دوران دبستان رایج بود را به خاطر داشته باشید.
انگشت یک دست خود را در آب سرد فرو میکردیم و انگشت دیگر را در آب گرم.
سپس همزمان هر دو انگشت را در آب ولرم قرار میدادیم.
یک انگشت احساس سرما می کرد و انگشت دیگر احساس گرما و ما از اینکه دو انگشتمان در یک آب، دو دمای مختلف را احساس میکنند، شگفتزده میشدیم.
چنین میشود که در گوشهای از این شهر، یک نفر یک خودرو SUV میلیاردی میخرد و با آه و افسوس، از اینکه واردات خودرو با حجم بالای موتور مجاز نیست حرف میزند و از اینکه ماشیناش “راه نمیرود” گله میکند.
اما در گوشهای دیگر، یک نفر برای ماشین ده سال کارکردهای که به تازگی خریده و اگر چرخها و درها و موتورش را عوض کند، ممکن است راه برود، اسفند دود میکند تا از چشم بد در امان بماند!
دسترسی کامل به این درس و ۲۸ درس دیگر دربارهٔ زندگی شاد برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۶۵۶۴ نفر از متممیها مجموعاً ۶۹۴۴ تمرین در درسهای زندگی شاد ثبت کردهاند.
با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۲۸ درس به هزاران درس دیگر از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
البته اگر به بحث زندگی شاد علاقه دارید، بهتر است ابتدا به درسهای زیر سر بزنید و مطالعهی آنها را در اولویت قرار دهید:
خودشناسی | عزت نفس | هوش هیجانی
تحلیل رفتار متقابل | پرورش تسلط کلامی
استرس | مدیریت انگیزه | کوچینگ
دوره MBA (مطالعهی منظم درسها)
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارگاه زندگی شاد به شما پیشنهاد میکند:
- روانشناسی شادی و زندگی شاد | چگونه شاد باشیم و شاد زندگی کنیم؟
- شادی چیست؟ شادمانی و رضایت از زندگی چه تفاوتی دارند؟
- حرکت آونگی در زندگی | در پی دستیابی به اهدافتان هستید یا کسب لذت؟
- رابطه شادی و هدف گذاری | مدال نقره را ترجیح میدهید یا برنز؟
- دن گیلبرت و نگاهی به شادمانی و شاد زیستن
- رابطه شادمانی با شیوهی نگاه به گذشته، حال و آینده
- با خاطرات خوب و بد خود چه میکنید؟
- تجربه شادی و گاوداری زندگی
- آیا در تصمیم گیریها به “شادی” توجه میکنیم؟
- ما خیلی زود به رویدادهای خوب عادت میکنیم
- تو به جای من انتخاب کن!
- قدرت گزینه های پیش فرض در زندگی ما
- خریدن کالا یا خریدن تجربه؟
- شاد بودن در زندگی | اهمیت تغییر و تنوع را فراموش نکنیم
- اثر موسیقی موتسارت روی هوش را فراموش کنید اما…
- اهمال کاری و به تعویق انداختن و نقش آن در ناشادی ما
- درباره توقعات بی جا و کاهش انتظار از دیگران
- نظریه مقایسه اجتماعی
- تأثیر مقایسه بر شادمانی | کبوتر با کبوتر، باز با باز؟
- شادن فرویده | خوشحال شدن از ناراحتی و شکست دیگران
- حسادت به داشته های دیگران
- حالِ دوستِ دوستِ شما چطور است؟
- ثروت زمانی شما چقدر است؟ یا اینکه گرفتار فقر زمانی هستید؟
- ویژگی های یک زندگی خوب
- مرور درسهای گذشته
- کتاب هنر ظریف بی خیالی | مارک منسون
- زندگی خود را طراحی کنید (معرفی کتاب + خلاصه)
- کتاب طراحی شادمانی | نکاتی برای شاد بودن در زندگی
- کتاب افتان و خیزان به سوی شادمانی | چگونه زندگی شاد داشته باشیم؟
- رواقی گری چیست؟ | ویلیام اروین در کتاب فلسفه ای برای زندگی پاسخ میدهد
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : زهرا وفائیان
دوستان متممی سلام
فکر می کنم همه ما این احساس را کم و بیش تجربه کرده ایم ؛ ناراحت شده ایم از اینکه چرا در مقایسه با دوستانمان زیباتر ، پولدارتر یا موفق تر نیستیم ! چرا آنها در موقعیت بهتری نسبت به ما قرار دارند ؟
خدا را شاکرم و به جرات می گویم که مدتهاست این احساس را تجربه نکرده ام. مدت هاست که از مقایسه خودم با دیگران دست کشیده ام. نمی توانم بگویم که این سالها هرگز تجربه اش نکرده ام اما واقعیت این است که آخرین باری که چنین حسی داشتم را به یاد نمی آورم.
حتی زمانی که تابستان سال گذشته بعنوان دانشجوی دانشگاه آزاد یزد برای دوره ای در دانشگاه شریف شرکت کردم و در کنار دانشجویان این دانشگاه بودم. هرگز با خودم فکر نکردم که عجب شانس و اقبالی دارند که اینجا درس می خوانند. پذیرفتم که ما در یک بازه زمانی مهم ، متفاوت از هم عمل کردیم ، همین .
حدودا چند سال پیش مستندی کاملا غیرعلمی! از یکی از شبکه های ماهواره ای پخش میشد. موضوع : جدال برای انتخاب بود. یک خانم نسبتا زیبا باید از بین مردان یکی را انتخاب می کرد . پایان ماجرا دو مرد باقی مانده بودند ؛ یکی از آنها یک گارسون خوش تیپ و بدون تحصیلات بود که در سن 29 سالگی همچنان با والدینش زندگی می کرد و مرد دوم مدیر یک شرکت کارگزاری بورس بود ، بسیار موفق و بسیار پولدار اما با ظاهری بسیار بسیار متوسط !
آخر داستان احتمالا قابل حدس است ! خانم نسبتا زیبای ماجرا مرد خوش تیپ را انتخاب کرد اما آنچه این داستان را در ذهن من جاودانه کرد جمله ای بود که مرد انتخاب نشده گفت : من به کسی نه بهتر از خودم ، بلکه به کسی متفاوت از خودم باختم !
بنظرم اگر بپذیریم که همه ما تفاوت هایی داریم ، تفاوت هایی که در بازه هایی از زمان ما را پیشتاز می کند و در بازهایی دیگر دوستانمان را ؛ شاید کمتر به قضاوت خودمان و دیگران بپردازیم.
و اگر کمتر قضاوت کنیم دیگر چه اهمیتی دارد دوستانمان با ما وجه تشابه های زیادی داشته باشند یا کاملا از جنس دیگری باشند؟!
" بدون قضاوت های ناموثر" هر ارتباطی سالم تر ، عمیق تر ، طولانی تر و دوست داشتنی تر خواهد شد...
به امید آن روز برای همه ما ...