Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی (کلیک کنید)


مغز در نقش شیر فشارشکن | تام ولف


تام وولف - مغز به عنوان شیر فشارشکن

اگر به گزارش نویسی علاقه‌مند باشید و بخواهید گزارش‌های منحصربه‌فرد بنویسید، ناگزیرید تام ولف را به خوبی بشناسید و حتی مدتی با او زندگی کنید.

البته تام ولف (Tom Wolfe)، پیرمردِ شیکِ سفید و مشکی‌پوش، در میانه‌ی سال ۲۰۱۸ میلادی در سن ۸۸ سالگی درگذشت. اما خوبی کسانی که دست‌به‌قلم می‌برند و می‌نویسند این است که خود را با کلماتشان جاودانه می‌کنند و فرصت هم‌نشینی و هم‌کلامی با آن‌ها، حتی پس از مرگ‌شان از بین نمی‌رود.

تام ولف علاوه بر مقالات، کتابهای متعددی نیز نوشته است. از میان آن‌ها کتاب ژورنالیسم جدید یا روزنامه نگاری نوین (The New Journalism) با وجودی که این سال‌ها کمتر خوانده می‌شود، اما کتابی جریان‌ساز است.

تام ولف - ژورنالیست و روزنامه نگار

تام ولف – عکس از Dan Callister

او در این کتاب سبک متفاوتی از روزنامه نگاری را مطرح می‌کند و توضیح می‌دهد که روزنامه نگار، نباید صرفاً به ارائه‌ی اصل و عصاره‌ی خبر (یا توضیح جزئیات خبر) قانع شود.

روزنامه نگار می‌تواند لباسِ یک داستان‌سرا را بر تن کند و گزارش خود را با همه‌ی حواشی آن، مطرح کند. استفاده از همه‌ی المان‌های داستان‌نویسی در گزارش نگاری، ایده‌ی اصلی اوست (واقعاً نفس نفس زدن یک سیاستمدار هنگام اعلام موضعش درباره‌ی یک قرارداد، بخشی از خبر آن قرارداد نیست؟ نفس نفس زدن گزارشگری که در‌ آن‌جا حاضر است و صحنه را ثبت می‌کند چطور؟)

تام ولف در کتاب ژورنالیسم نو تعدادی گزارش از خودش و نویسندگان دیگر را که در دیدگاه او، ویژگی‌های این شیوه‌ی ژورنالیسم را دارند، گردآورده و به عنوان نمونه معرفی کرده است.

درباره‌ی تام ولف می‌توان بسیار صحبت کرد. خصوصاً در دوره‌ای که گزارش‌های کوتاه و مختصر شده در شبکه های اجتماعی فراوان شده‌اند، سبک تام ولف (اگر بتوان آن را به شیوه‌ای حرفه‌ای اجرا کرد) می‌تواند نقطه‌ی تمایز ارزشمندی محسوب شود.

اما فعلاً در حد پاراگراف فارسی، صرفاً می‌خواهیم چند سطر از یکی از نوشته‌های او را بخوانیم که اتفاقاً به ایده‌ی او در تجربه‌ی عمیق و همه‌جانبه‌ی او از رویدادها نیز نزدیک است.

این متن را از کتاب The Electric Kool-Aid Acid Test انتخاب کرده‌ایم که می‌توان آن را مشهورترین کتاب ولف دانست:

محدودیت در دسترسی کامل به این مطلب

نمایش کامل این مطلب برای کاربران آزاد متمم انجام می‌شود.

ثبت نام به عنوان کاربر آزاد متمم، سریع و رایگان است و کافی است برای خودتان نام کاربری و رمز عبور تعریف کنید.

شما با ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، به درس‌های مختلفی (از جمله: استعدادیابی، سبک زندگی، هوش کلامی، افعال پرکاربرد انگلیسی، مهارتهای ارتباطی و پاراگراف فارسی) دسترسی پیدا خواهید کرد.

در صورت تمایل می‌توانید تعدادی از درس‌های کاربر آزاد متمم را ببینید.

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     برخی از دوستان متممی که به این درس علاقه مندند:    امیررضا ریاحی ، سعید رمضانی ، محمد جواهری ، سید حمید رضا صحفی ، الهام صفری

 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۹ نظر برای مغز در نقش شیر فشارشکن | تام ولف

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : مریم رئیسی

    داشتم درس فرایند دوگانه اندیشیدن و تصمیم‌گیری رو مرور می‌کردم که به نظرم اومد با این درس مرتبط هست و نکاتی برام تداعی شد.

    همونطور که در اون درس توضیح داده شده, مغز ما برای اینکه با سرعت بیشتر و مصرف انرژی کمتر فعالیت کنه, بیشتر اوقات از سیستم یک استفاده می‌کنه.

    و وقتی که سیستم یک فعال هست, بیشتر کارهای ما از روی عادت انجام می‌گیره و همین عادت‌کردن به شرایط محیطی و انجام دادن ناآگاهانه ی فعالیت‌ها باعث میشه که مغز اطلاعات اضافی رو فیلتر کنه.

    و به قول تام ولف بخش مهمی از تجربه‌های بالقوه‌ی شگفت‌انگیز رو از دست می‌دیم.

    به طور مثال, در درس فرآیند دوگانه اندیشیدن اشاره شده که به خاطر عادت کردن ما به شرایط محیطی, گربه ی کنار خیابون, یا صدای موسیقی, وقتی که چندین ساعت پخش میشه, رو نمی‌بینیم و نمی‌شنویم و در واقع مغز اونها رو حذف می‌کنه.

    همین اتفاق برای گیاهان و درخت‌ها و ماه و آسمون هم میفته و مغز ما, چون براش عادی شده و هرروز اونها رو می‌بینه, توجهی بهشون نمی‌کنه. و ما مثلا فرصت شگفت‌انگیز لذت بردن از برگهای رنگارنگ پائیزی و دیدن و لمس کردنشون رو از دست می‌دیم.

    و خیلی مثال‌های دیگه در موضوعات مختلف میشه زد.

    همچنین درس گرسنگی برای محرک‌های حسی برام تداعی شد.

    در اون درس توضیح داده شده که چطور به حس‌های مختلف پنجگانه‌مون توجه کنیم و محرک‌های حسی مناسب رو وارد محیط زندگی‌مون کنیم.

    به نظرم محرک‌های حسی می‌تونه یکی از روش‌هایی باشه که با استفاده از اون می‌تونیم جلوی فیلترشدن اطلاعاتی که مارو از تجربه‌ی عمیق زندگی محروم می‌کنن تا حدی بگیریم.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .