Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


با خاطرات خوب و بد خود چه می‌کنید؟


خاطرات خوب و خاطرات بد

اتفاق‌ها و رویدادهای تلخ و نامطلوب، بخش اجتناب‌ناپذیر زندگی همه‌ی ما هستند: خواه از دست دادن یک رابطه؛ خواه اجبار به استعفا؛ و خواه شکست در پروژه‌ای که برایمان بسیار مهم بوده است.

اما چگونه باید از کنار این رویدادها عبور کنیم؟

بعضی از ما در این مواقع، به سراغ نوشتن می‌رویم و خودمان را با نوشتن خالی می‌کنیم.. برخی دیگر حرف زدن را ترجیح می‌دهند. عده‌ای هم، مدام آن خاطره‌ی تلخ را در ذهن خود مرور می‌کنند تا بالاخره رنگ ببازد و فراموش شود.

سونیا لیوبومیرسکی (Sonja Lyubomirsky) از محققان مطرح در زمینه‌ی شادمانی و زندگی شاد، مجموعه‌ای از مطالعات و تحقیقات را در این زمینه انجام داده و به این پرسش پرداخته است که: با خاطرات خوب و بد چه باید کرد؟

اگر بخواهیم این سوال را کمی بسط دهیم باید بگوییم: با خاطرات بد چه کنیم تا زودتر از ذهن‌مان خارج شوند و با خاطرات خوب چه می‌توان کرد تا حال خوش‌ آن‌ها برای مدت بیشتری باقی بماند؟

در این درس ابتدا به خاطرات بد می‌پردازیم و سپس درباره‌ی خاطرات و رویدادهای خوب حرف می‌زنیم (+).

نوشتن، حرف زدن یا فکر کردن؟ کدام بهتر است؟

فرض کنید چند برگ کاغذ سفید جلوی شما می‌گذارند و چنین می‌گویند:

یکی از رویدادهای تلخ و نامطلوب یا شکست‌های بزرگ زندگی‌ات را که هنوز به طور کامل از ذهنت بیرون نرفته در نظر بگیر.

طی سه روز آینده، هر روز پانزده دقیقه وقت بگذار و سعی کن درون خود را کند و کاو کنی. درونی‌ترین افکار و احساسات خود را در زمینه‌ی آن رویداد بد، استخراج کن و روی کاغذ بیاور.

اگر فکر می‌کنی این رویداد با رویدادهای دیگری در ارتباط است یا با زندگی دوستان و نزدیکان دیگری گره خورده، درباره‌ی آن‌ها هم بنویس.

اگر می‌خواهی علاوه بر گذشته، از حال یا آینده هم بنویس، بدون ملاحظه به آن‌ها هم اشاره کن.

بی هیچ محدودیتی از هر آن‌چه بوده‌ای، هستی، یا دوست داری باشی بنویس.

قرار نیست جمله‌هایت کامل باشد یا کاملاً بر پایه‌ی منطق بنا شوند.

حالا فرض کنید یک دستگاه ضبط صدا (یا Voice Recorder موبایل‌تان) را در برابرتان قرار می‌دهند و برای سه روز متوالی، می‌توانید هر بار ۱۵ دقیقه با آن حرف بزنید (درست مطابق دستور بالا. اما این‌بار به جای نوشتن، حرف می‌زنید).

حالت سوم هم این است که برای سه روز متوالی، هر روز پانزده دقیقه، با خود خلوت کنید و درباره‌ی آن رویداد تلخ و نامطلوب فکر کنید (دوباره مشابه همان دستورالعملی که برای نوشتن گفته شد).

شاید برایتان جالب باشد که بررسی‌ها نشان می‌دهند از بین سه فعالیتِ نوشتن و حرف زدن و فکر کردن، نوشتن و حرف زدن می‌توانند حال ما را بهتر کنند. اما فکر کردن به آن رویداد منفی، حال‌مان را بدتر خواهد کرد.

اصل مسئله (تأثیر مثبت نوشتن و حرف زدن و تأثیر منفی فکر کردن) با تحقیق اثبات شده است. اما علت آن، بیشتر بر حدس و گمان استوار است.

لیوبومیرسکی معتقد است که نوشتن و حرف زدن، با بخش جمله‌سازی مغز درگیر هستند و ناخودآگاه، ما را وادار می‌کنند به افکار و احساسات خود نظم دهیم. ضمن این‌که نوشتن و ضبط کردن، نوعی برون ریزی ذهنی هم محسوب می‌شود و بار سنگین مغز ما را کمی خالی می‌کنند.

این در حالی است که فکر کردن، فقط در قالب کلمات نیست. بلکه تصاویر و احساسات و هیجانات هم با آن همراه می‌شوند و ما با مرور خاطره‌ی بد، دوباره رنگ و بوی تازه‌ای به این احساسات و تصویرها می‌دهیم.

با چنین کاری، حتی انتظار می‌رود دوام و بقای افکار منفی در ذهن‌مان طولانی‌تر شود و مدت بیشتری ما را آزار دهند و مزاحم‌مان باقی بمانند.

با رویدادهای مثبت و پیروزی‌ها چه کنیم؟

در این‌جا ماجرا برعکس می‌شود.

وقتی درباره‌ی رویدادهای مثبت می‌نویسیم، یا از آن‌ها حرف می‌زنیم، آن‌ها را به زیر تیغ منطق می‌بریم و از یک تجربه‌ی گسترده و چند وجهی با مجموعه‌‌ای از تصاویر و احساسات خوب، به یک روایت خطی ساده و بی‌روح تبدیل می‌کنیم.

هر چقدر ما دوست داریم ذهن‌مان سریع‌تر از شرّ رویدادهای منفی و شکست‌ها خلاص شود، احتمالاً به همان اندازه دوست داریم خاطرات خوب و پیروزی‌ها و احساسات مثبت، در ذهن‌مان باقی بمانند.

پس بد نیست این بار بعد از اتفاق‌های خوب و پیروزی‌های بزرگ، روش مرور کردن مکرر در روزهای متوالی را امتحان کنید.

چند دقیقه را کاملاً خالی کنید و به هیچ کاری دیگری اختصاص ندهید.

با خودتان خلوت کنید و بنشینید و به آن اتفاق خوب یا پیروزی ارزشمند فکر کنید.

به گذشته، حال، آینده، به همه‌ی افرادی که با موفقیت شما گره خورده‌اند، به آن‌چه بوده‌اید و آن‌چه هستید و آن‌چه می‌خواهید باشید فکر کنید.

اجازه ندهید تصاویر و احساسات و هیجانات مربوط به آن تجربه‌ی خوب، به سرعت ذهن شما را ترک کنند و به دست فراموشی سپرده شوند.

محدودیت در دسترسی کامل به این مجموعه درس

دسترسی کامل به این درس و ۲۸ درس دیگر دربارهٔ زندگی شاد برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۶۴۱۳ نفر از متممی‌ها مجموعاً ۶۷۳۰ تمرین در درس‌های زندگی شاد ثبت کرده‌اند.

با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۲۸ درس به هزاران درس دیگر از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

 فهرست درس‌های متمم

البته اگر به بحث زندگی شاد علاقه دارید، بهتر است ابتدا به درس‌های زیر سر بزنید و مطالعه‌ی آن‌ها را در اولویت قرار دهید:

  شخصیت شناسی | حمایت اجتماعی

  خودشناسی | عزت نفس | هوش هیجانی

  تحلیل رفتار متقابل | پرورش تسلط کلامی

  استرس | مدیریت انگیزه | کوچینگ

  دوره MBA (مطالعه‌ی منظم درس‌ها)

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    شاهرخ راهبر ، سارا ، فرشته پریشانی ، باران باقری ، امین تقی پور رودسری

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارگاه زندگی شاد به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه کارگاه زندگی شاد
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۰۷ نظر برای با خاطرات خوب و بد خود چه می‌کنید؟

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : طاهره خباری

    من نوشتن از رویدادهای بد و اثرات این نوع نوشتن رو بارها تجربه کردم. یه فایل word دارم که اسمش رو «گزارش رویدادهای منفی» گذاشتم. توی اون فایل بدون در نظر گرفتن محدودیت خاصی، هر چی دلم بخواد درباره‌ی اتفاقات بد و ناخوشایند می‌نویسم.

    البته همیشه هم اینطوری نبوده که به محض روی‌دادن یه اتفاق بد بخوام اونو مکتوب و ثبت کنم. اگر نتونم به راحتی با اتفاق بد کنار بیام و درک و هضمش برام سخت باشه، درباره‌اش می‌نویسم.

    این نکته رو هم بارها تجربه کردم: «جمله‌سازی به افکار و احساسات نظم می‌دهد.» و دیدم که وقتی از رویداد ناخوشایندی نوشتم، از نظر ذهنی و هیجانی آروم‌تر شدم (البته بگذریم از اینکه بعضی از اوقات حین نوشتن بوده که اوج ناراحتی، خشم یا احساسی ناخوشایند رو تجربه کردم، ولی به هر حال بعدش آروم شدم).

     

    درباره‌ی فکر کردن به رویدادهای مثبت، به نظرم اومد که بشه انجام این کار رو نوعی فعالیت ثروت زمانی در نظر گرفت. به این شکل علاوه بر ماندگاری خاطره‌ی خوب، کاری هم انجام دادیم که ثروت زمانی‌مون رو افزایش داده.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .