۱۵۸ نظر برای شبکه های اجتماعی و شناخت علمی‌تر آنها

پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

نویسنده‌ی دیدگاه : هومن کلبادی



سلام متمم جان

فکر می کنم یکی از مطالبی که در فایل صوتی رادیو مذاکره با دکتر شهریار شفیعی یاد گرفتم ، َAnthropomorphism یا انسان انگاری در خصوصِ چیزی غیر از انسان و شخصیت سازی برای برند یا personification هست . پرسونیفیکیشن یا شخصیت پردازی یا شخصیت سازی ، عبارت است از اختصاصِ خصوصیات و صفاتِ انسانی ، به اشیاء و غیر انسان . مثل مثالهایی که دکتر شفیعی در اون فایل ارائه کردن :" هر وقت از آدمها دربارۀ برندِ BMW بپرسید میگن یه مرد هست ؛ سی و خرده ای تا چهل سال ؛ خوش تیپ و ورزشکار . اگر دربارۀ بنز بپرسین ، میگن این هم مرد هست ؛ کمی سنش از BMW بالاتره ؛ خوش تیپ هست ولی به ورزشکاریِ BMW نیست . دربارۀ رولز رویز میگن اینم مرد هست ولی سنش خیلی بالاست و بسیار اصیل و در نهایت دربارۀ پژو 206 میگن این یک دخترِ 30 ساله هست .

اینها رو برای این گفتم که فکر می کنم یه موضوع جالب برای یک پست جدید در متمم ، این میتونه باشه که "اگر بخوایم برند متمم رو پرسونیفای کنیم یا اون رو به یک انسان تشبیه کنیم ، چه خصوصیتِ غالبی رو براش در نظر می گیریم ؟" یا اینکه "اگر متمم رو به شکل یه انسان در نظر بگیریم ، اون رو چطوری میبینیم ؟ " . مثلاً آیا برند متمم یا خودِ متمم رو یه پسر میبینین ؟ آیا متمم رو دخترمیدونین ؟ آیا متمم رو جوان میبینین و پویا و جویا یا یک فردِ مسن و با تجربه و فرهیخته میبینین ؟ آیا متمم رو از جنسیت خاصی نمیدونین و فارغ از جنسیت بهش نگاه می کنین ؟

برای خودِ من هم ، شخصیت سازیِ متمم ، یه جورایی سخته . چون از یه طرف جوان و پرانرژی و پویا و جویاست و مدام در حال تلاش برای توسعۀ مهارتهای خودش و جامعه ؛ از یه طرف یه فردِ با تجربه و فرهیخته و مسن که کوهی از تجربیات و دانش و علم رو با خودش حمل می کنه ؛ از یه طرف مثل یه دختر جوان با روحی لطیف که سرفصل هایی مثلِ زنگِ تفریح و اون اتخاب های زیبا رو به اشتراک میگذاره ؛ از یه طرف یه پسر پر شور و جسور که دنبال ساختار شکنی و گریز از چارچوب ها و هنجارهاست .

متمم جان ، فقط این رو بهت بگم که خیلی بیشتر از اونی که بتونی فکرش رو بکنی ، به رفاقت با تو و حضورت در زندگیم ، معتاد شدم و حتی اینکه بخوام فکرش رو هم بکنم که یه روزی به هر علتی تو رو در کنار خودم نداشته باشم روحم رو می آزاره .

متمم جان ، بعد از اینکه به لطفِ سخاوتِ تو ، قسمتِ "پیام اختصاصیِ من" رو برام ایجاد کردی ، یه جورایی فکر می کنم رابطم با تو خیلی صمیمی تر شده و هر روز و روزی چند بار میام تا پیامهای درِ گوشیت رو بخونم و جوابت رو بدم که ازم دلخور نشی . میدونی چرا ؟ فکر می کنم خیلی دلسوز من هستی و از هیچ تلاشی برای توسعۀ مهارتهای من ، فروگذار نمی کنی و مثل یه پدر یا مادر یا یه معلم دلسوز ، سعی می کنی  با تمام وجودت ، تلاش کنی و از جون و جوانیت مایه بگذاری تا هیچ کمی و کاستی نداشته باشم . تلاش می کنی در تمام حوزه ها  ، محتوای لازم رو برای من فراهم کنی ؛ هم به فکر سنین نوجوانی من هستی که زیر بیست و دو ساله هستم ؛ هم درس ها و نصیحت هایی رو در قالبِ متممِ زندگی برام تدارک می بینی ؛ هم برای اوقاتِ فراغتِ من ، زنگِ تفریح رو در نظر میگیری که سراغِ دوستانِ ناباب نرم و از بودن در کنارت ، لذت ببرم و اختلافِ سنمون و اخلافِ سطحِ دانش و آگاهیمون باعثِ ایجادِ فاصله بینِ ما نشه ؛ اینها و صدها خصوصیتِ دیگه در وجودت هست که تو رو از همۀ اونایی که میشناختم و میشناسم ، متمایز می کنه .

متمم جان ، با تمام وجودم بهت ارادت دارم و تنها کاری که میتونم در قبال این همه سخاوت و بزرگواریت بکنم اینه که در هر زمان ، به هر کسی که علاقه مند باشه ، با هر روشی که بتونم متقاعدش کنم ، دوستی با تو رو پیشنهاد می کنم و مطمئنم اگه یه کار مفید در این دنیا کرده باشم ، همینه که دوستی با تو رو به دیگران ، پیشنهاد می کنم

امیدوارم همیشه سلامت باشی و شاهد توسعۀ مهارتهای همۀ دوستانت باشی متمم جان چون می دونم که هیچ لذتی برات بالاتر از این نیست که شاهدِ به بار نشستنِ نهال هایی باشی که با عشق و بزرگواری ، در دل ، جان ، روح  و ذهنِ دوستانت  کاشتی باشی

متمم جان ، تا پای جان ، دوستت دارم

 
تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
.