رید هافمن و مقاله در مورد شبکه های اجتماعی

رید هافمن همیشه در مورد شبکه سازی صحبت کرده و در نوشتههای خود، به شیوههای مختلف به آن پرداخته است.
هافمن کتابی به نام Start-up of You تالیف کرده و در بخشهایی از این کتاب هم، به مفهوم شبکه سازی به عنوان یکی از پیشنیازهای موفقیت در دنیای امروز پرداخته است.
با هم بخشهایی از ایدهها و نظرات او را مرور میکنیم.
حرفهای دیل کارنگی در مورد شبکه سازی را فراموش کنید! او یک مولفه مهم را فراموش کرد و آن اینکه صرفاً بزرگی یک شبکه مهم نیست. «اعتبار و عمق» رابطه ها در یک شبکه هم مهم هستند.
این روزها به محض اینکه از شبکه سازی و گسترش ارتباطات اجتماعی و شبکه های اجتماعی حرف میزنیم، حس مردم بد میشود. آنها احساس میکنند در مورد یک رابطهی سطحی غیرمعتبر و ضعیف صحبت میکنیم. شاید حق هم دارند. این «تازه به بازار رسیدهها» را در نظر بگیرید. انبوهی کارت ویزیت با خودشان به هر مجلس و مهمانی میبرند و از هر فرصتی استفاده میکنند تا هر چه میتوانند کارت ویزیت جمع کنند و باورشان بر این است که تعداد کارت ویزیتهایی که در آلبوم کارتهای خود دارند، میتواند شاخصی از موفقیت آینده آنها باشد.
شاید هم این دانشجویان و فارغ التحصیلان جوان را دیده باشید که هر آدرس ایمیلی در هر دانشگاهی پیدا میکنند، بلافاصله پیامی برایش ارسال میکنند. هر کسی از اعضای هیات علمی را که میبینند و هر جایی در هر شبکه اجتماعی کسی از اعضای بلندپایهی یک دانشگاه را میبینند، بلافاصله او را فالو میکنند و بر این باور هستند که به هر حال، با این شکل از گسترش ارتباط، دیر یا زود، گشایشی در زندگی یا تحصیل آنها ایجاد خواهد شد.
خوشبختانه، شبکه سازی واقعی چیزی به این بدی و نامطلوبی نیست. شاید باید بین تفکر «شبکه سازی» و «رابطه سازی» تفکیک قائل شویم. آنها که به مکتب شبکه سازی معتقدند، مدام در پی این هستند که کسی کاری برایشان بکند و آنها به جبران کاری برای او بکنند و در این معامله، شبکه هم بیشتر از پیش شکل بگیرد و تقویت شود. اینها همانهایی هستند که در شبکههای اجتماعی، حتی اگر در حد یک «لایک»، کاری برای کسی کردند و «لایک» نگرفتند، یا کسی را «فالو» کردند و فالو نشدند، احساس باخت میکنند و به سراغ کسان دیگری برای «شبکه سازی!» میٰروند.
هافمن به تحقیق انجام شده توسط روبین دانبار توجه خاصی نشان میدهد. روبین دانبار در دانشگاه آکسفورد بر روی میمونها تحقیقات گستردهای انجام داد و به نتیجه رسید که یک میمون، با توجه به ابعاد قسمت نئوکورتکس مغزش، سقفی برای مدیریت رابطههایش دارد و نمیتواند بیش از تعداد مشخصی رابطه را به شکل درست مدیریت و کنترل کند. دانبار بعدها عددی به نام عدد دانبار هم ارائه کرد و این مسئله را مطرح کرد که با توجه به ابعاد مغز انسان، انسانها نمیتوانند بیش از ۱۵۰ رابطه را به شکل درست و همزمان مدیریت کنند.
تمرین
بدون اینکه استراتژی شبکه سازی دیگر دوستان را نقد و تحلیل کنید، در صورت امکان وقت بگذارید و استراتژیهایی را که برای شبکه سازی استفاده میکنید در یک پاراگراف بنویسید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری شبکه های اجتماعی به شما پیشنهاد میکند:
- شبکه های اجتماعی و شناخت علمیتر آنها
- تعریف شبکه های اجتماعی چیست؟ (شبکه اجتماعی)
- شبکه اجتماعی انسانی (تعریف و تاریخچه)
- فهرست شبکه های اجتماعی بر اساس تعداد کاربران فعال
- تحلیل شبکه های اجتماعی چیست؟ (Social Network Analysis)
- کنترل و بازبینی محتوا در شبکه های اجتماعی
- هشتگ چیست | استراتژی هشتگ گذاری و استفاده از هشتگ در اینستاگرام
- هشتگ ربایی | هایجک کردن هشتگها
- شبکه های اجتماعی و اشتباههای سرنوشتساز در آنها
- اشتباهات کسب و کارها در شبکه های اجتماعی (۲)
- اشتباهات کسب و کارها در شبکه های اجتماعی (۱)
- اشتباهات کسب و کارها در شبکه های اجتماعی (۳)
- اشتباهات کسب و کارها در شبکه های اجتماعی (۴)
- روش درست انتخاب بهترین هشتگها برای اینستاگرام چیست؟(۳)
- رید هافمن (معرفی و بیوگرافی)
- رید هافمن و مقاله در مورد شبکه های اجتماعی
- رابطهی مدیران برتر جهان با شبکه های اجتماعی
- نظریه شش درجه جدایی
- ترند توییتر چیست و ترند در شبکه های اجتماعی به چه معناست؟
- شایعات و شایعه پراکنی در شبکه های اجتماعی
- شبکه اجتماعی ورو (Vero) – یک عضو جدید در اکوسیستم شبکه های اجتماعی
- شبکه های اجتماعی تخصصی
- آیا در شرکت خود خط مشی حضور در شبکه های اجتماعی را تعریف کردهاید؟
- خرید و فروش پیج اینستاگرام | فرصتها و تهدیدها
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : سامان عزیزی
سلام
من اون كتاب ديل كارنگي رو حداقل ده بار! خوندم(از15سال پيش)، و خيلي ازش ياد گرفتم.شايد راهكارهاي اين كتاب روابط عميق نسازه،ولي به كسي كه به دنبال ساختن روابط بهتر و عميق تره ،كمك ميكنه كه "راه بيفته".
نگاه من به شبكه سازي و روابط رو شايد نشه پيرو استراتژي خاصي در نظر گرفت.
فقط هميشه از يك چيز توي اين زمينه نفرت داشتم و دارم : از اينكه كسي به من نگاه ابزاري داشته باشه. و طبيعتاً خودمم هم تمام تلاشمو كردم كه به انسانها نگاه ابزاري نداشته باشم. همين!