کتاب شوکران شیرین | اسدالله امرایی | داستان سوزنبان
«شاید از قدیمالایام که حرف حق را تلخ میانگاشتند و حقیقتگویان را تلخک و مجنون نما، گریزگاهی میجستهاند که هر کس حرف حقی زد درازش نکنند؛ چرا که بر مجنون حرجی نبود!»
این جملهها، نخستین جملههای مقدمهی کتاب شوکران شیرین هستند. مجموعهای از آثار طنزپردازان جهان که هر کدام، به شیوهی خاص خود، شکل ویژهای از آثار طنز را خلق کردهاند.
مقدمه، توسط اسدالله امرایی نوشته شده. البته، هر داستان، مترجم خود را دارد و ایشان، زحمت گردآوری کتاب را برعهده داشتهاند.
کتاب شوکران شیرین به همت نشر مروارید، از ناشران قدیمی کشورمان منتشر شده و هماکنون چاپ پنجم آن در بازار موجود است (شهر کتاب آنلاین).
این بار، در پاراگراف فارسی متمم، به سراغ یکی از داستانهای این کتاب با عنوان سوزنبان، رفتهایم. این داستان، توسط خوان خوزه آرئولا (Juan Jose Arreola) نوشته شده و آقای عبدالله کوثری از مترجمان پرکار و نیز ویراستاران نامی کشورمان، آن را ترجمه کردهاند.
بخشهایی از داستان سوزنبان
در داستان کوتاه سوزنبان، روایت مردی را میشنویم که خود را به موقع به ایستگاه قطار میرساند تا به شهری که نویسنده آن را شهر T مینامد، سفر کند.
نام مرد را هم نمیدانیم؛ چون از او با عنوان غریبه یاد میشود.
پیرمرد ظاهری شبیه سوزنبانها دارد؛ با فانوسی کوچک. آنقدر کوچک که شبیه اسباببازی است.
وقتی پیرمرد میبیند که غریبه، واقعاً منتظر قطار است به او میگوید که انگار، خیلی وقت نیست که در این مملکتی. برو در مهمانخانه اتاقی بگیر تا قطار بیاید. یک ماهه بگیری ارزانتر در میآید.
داستان سوزنبان از اینجا وارد بخش عجیبتر خود میشود. تا این لحظه فکر میکردیم قطار آن روز، باید همانروز بیاید؛ اما ظاهراً چنین نیست.
بخشی از داستان را بخوانید:
مگر قطار از اینجا رد نمیشود؟
اگر بگویم رد میشود، خیلی دقیق نیست. همانطور که میبینی ریلها سرجاشان هستند، بگذریم که وضعشان زیاد روبهراه نیست. توی بعضی شهرها به جای ریل دوتا خط با گچ کشیدهاند. با وضعی که فعلاً داریم، هیچ قطاری موظف نیست از اینجا بگذرد، اما اگر بخواهد بگذرد هیچ چیز مانعش نمیشود.
کم کم، مسافر بلیط بهدست میفهمد که ماجرا به این سادگی نیست. مرد سوزنبان به او میگوید که خیلی از مسافرها، یک دسته بلیط به مقصد همهی ایستگاههای مملکت خریدهاند که از هر کدام به کارشان آمد استفاده کنند.
سوزنبان در جایی به غریبه میگوید:
مدیران راهآهن که آرزوشان خدمت به تکتک مردم است، ناچارند هر کاری که از دستشان برمیآید بکنند. قطارها را وامیدارند به جاهایی بروند که واقعاً غیرممکن است.
اینجور قطارها گاهی اوقات چند سال توی راه هستند و زندگی مسافرهاشان به کلی عوض میشود.
داستان ادامه پیدا میکند و سوزنبان حرفهای بیشتری دربارهی قطار میگوید:
یک دستگاههایی هست که کلیدش توی لوکوموتیو است، این دستگاهها جوری سر و صدا راه میاندازند و قطار را تکان میدهند که تو فکر کنی قطار حرکت میکند، اما ممکن است قطار هفتهها و هفتهها در همانجا ایستاده باشد و مسافرها که از پنجره نگاه میکنند، کلی منظرههای قشنگ را ببینند که از جلو چشمشان رد میشود.
… مدیریت تمام این کارها را میکند تا مسافرها کمتر دلشوره داشته باشند و احساس کنند که واقعاً دارند حرکت میکنند.
سوزنبان میگوید که مدیریت راهآهن، امیدوار است مسافران، بالاخره بحث مبداء و مقصد را رها کنند و از همین نکته که سوار قطار هستند لذت ببرند.
او حتی توضیح میدهد که خیلی جاها، لوکوموتیوران به مسافرها میگوید که جایی برای بازدید هست و مسافرها میتوانند پیاده شوند. وقتی مسافرها پیاده و دور شدند، قطار با تمام سرعت فرار میکند.
این مسافرها، مجبور میشوند همانجا بمانند و زندگی جدیدی آغاز کنند و به این شیوه، شهرها و روستاهای جدید ساخته میشود.
در این میان، میفهمیم که مرد، سوزنبانی بازنشسته است و خودش هرگز سوار قطار نشده. حتی آرزوی سوار قطار شدن هم ندارد.
پیرمرد وقتی دوباره مقصد غریبه را میپرسد، او میگوید که میخواهد به شهر X برود و ما متوجه نمیشویم که پیرمرد را سرکار گذاشته، یا واقعاً قانع شده که برای چنین قطاری، چنان مقصدی بهتر است.
داستان، با شنیدن سر و صدای قطار، به پایان میرسد.
بیآنکه بفهمیم، پیرمرد آن قصهها را صرفاً از سر فراموشی و خیالبافی پیری میگفت یا قطاری که میرسد، قرار است مسافر را به ناکجاآباد ببرد.
در کتاب شوکران شیرین، کارهایی از بسیاری نویسندگان دیگر، از جمله ساراماگو (نویسنده کتاب کوری) و #ایتالو کالوینو هم میبینیم و میخوانیم.
[ فایل مرتبط: فایل PDF نسخه انگلیسی داستان Switchman ]
کتابهای داستانی که تا کنون در پاراگراف فارسی معرفی شدهاند
- کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول | چند نکته درباره تحلیل و نقد کتاب ۱۹۸۴
- کتاب فرمین موش کتابخوان
- جملات زیبا از کتاب طاعون | آلبر کامو
- کتاب شوکران شیرین | اسدالله امرایی | داستان سوزنبان
- جملاتی از کتاب کوری | ژوزه ساراماگو
- مردی به نام اوه | کتابی نوشته فردریک بکمن
- پمپ بنزین (ایتالو کالوینو)
- روتا سپتیس – مثل نمک برای دریا
- کتاب درک یک پایان (جولین بارنز)
- کتاب یادداشتهای کشتیرانی (آنی پرو)
- جملاتی از کتاب خداحافظ گاری کوپر | نوشته رومن گاری
- چراغها را من خاموش میکنم | زویا پیرزاد
- وداع با اسلحه | نوشتهی ارنست همینگوی
- کتاب دنیای قشنگ نو | آلدوس هاکسلی
- کتاب سولاریس و چند پاراگراف از آن
- جملاتی از کتاب تبصره ۲۲ نوشته جوزف هلر
- جملاتی از کتاب جزء از کل – استیو تولتز (پاراگراف فارسی)
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : مهدی بابایی
"مدیران راهآهن که آرزوشان خدمت به تکتک مردم است، ناچارند هر کاری که از دستشان برمیآید بکنند. قطارها را وامیدارند به جاهایی بروند که واقعاً غیرممکن است.
اینجور قطارها گاهی اوقات چند سال توی راه هستند و زندگی مسافرهاشان به کلی عوض میشود."
با خواندن پاراگراف هایی از این داستان ، احساس هم ذات پنداری عجیبی با مسافر غریبه بهم دست داد.
حس می کنم سال های زیادی ست بلیط در دست در ایستگاهی که حالا متروکه تر از قبل هم شده است، منتظر رسیدن قطاری هستم برای سفر به مقصد بهتر!
گاهی اوقات حتی به یمن لفاظی های مدیران راه آهن احساس قشنگ سوار بودن و حرکت کردن به سوی مقصد را هم تجربه کرده ام،اما هر بار خیلی زود به سراب بودن این وهم قشنگ پی برده ام.
داستان سوزن بان ، قصه زندگی خیلی از آدم هاست ـ همه انهایی که به وعده های سر خرمن دل خوش می کنند ـ و تا ابدالآباد بلیط در دست منتظر قطار کذایی در ایستگاه متروکه می مانند.