Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


پاراگراف فارسی: بعضی ماجراها، همان بهتر که آغاز نشوند


داستان های مثنوی - زرگر و پیرمرد

تصمیم گرفتیم گاهی در پاراگراف فارسی متمم، به سراغ متون کهن ادبیات ایران و جهان هم برویم.

فقط با توجه به اینکه گاهی اوقات، واژه‌های دشوار یا منسوخ یا ساختار دشوار متن‌ها، باعث دشوار شدن مطالعه می‌شود، روایت ساده‌ شده‌ی متن‌ها یا اشعار را هم اضافه خواهیم کرد

آنچه این‌بار انتخاب کرده‌ایم، یکی از داستان‌های کوتاه مثنوی است که #مولوی عنوان آن را چنین انتخاب کرده است: زرگری که عاقبت کار را می‌دید.

در این داستان، مولوی به مردی اشاره می‌کند که نزد زرگر می‌رود و به او می‌گوید: ترازویت را در اختیار من قرار بده تا طلایی را که دارم وزن کنم.

زرگر می‌گوید: متاسفانه من اَلَک (غربال) ندارم.

مراجعه کننده می‌گوید: چرا من را مسخره می‌کنی؟ من که الک نخواستم. من ترازو می‌خواهم.

زرگر پاسخ می‌دهد: مشکل اینجاست که من جارو هم ندارم.

مراجعه کننده می‌گوید: تو خودت را به کری می‌زنی. وگرنه حرف من را می‌شنوی. من ترازو می‌خواهم.

زرگر پاسخ می‌دهد: بله. می‌فهمم. کر هم نیستم.

پس بگذار برایت توضیح دهم. تو، پیرمردی با دست‌های لرزان هستی که طلایی را که دارای خُرده‌های بسیار است آورده‌ای و از من انتظار داری که آن را برایت وزن کنم.

می‌دانم که هنگام وزن کردن این طلا‌ها، بخشی از آنها روی زمین خواهد ریخت.

سپس به من می‌گویی که جارو بیاور این‌ها را جارو کنم.

جارو هم بیاورم، خاک و طلا با هم جمع می‌شود.

پس می‌گویی که الک یا غربالی بیاور که طلاهایم را از خاک جدا کنم.

من که از اول، آخر ماجرا را می‌دانم، ترجیح می‌دهم کار تو را به فرد دیگری و زرگر دیگری واگذار کنم.

اصل شعر:

آن یکی آمد به پیش زَرگری / که ترازو دِه که بَر سَنجم زَری

گفت خواجه رو مرا غَربال نیست / گفت میزان دِه برین تسخر مَایست

گفت جاروبی ندارم در دکان / گفت بس بس این مضاحک را بِمان

من ترازویی که می‌خواهم بده / خویشتن را کر مکن هر سو مَجِه

گفت بشنیدم سخن کر نیستم / تا نپنداری که بی معنیستم

این شنیدم لیک پیری مرتعش / دست لرزان جسم تو نامُنتَعِش

وان زر تو هم قراضهٔ خُرد و مُرد / دست لرزد پس بریزد زرِّ خُرد

پس بگویی خواجه جاروبی بیار / تا بجویم زرّ خود را در غبار

چون بروبی خاک را جمع آوری / گویی‌ام غَلبیر خواهم ای جَری

من ز اول دیدم آخر را تمام / جای دیگر رو ازینجا والسلام

آیا مصداق‌های این داستان را در محیط کار یا زندگی تجربه کرده‌اید؟

برای شما چه خاطرات یا تجربیاتی را تداعی می‌کند؟

چند تذکر درباره بخش معرفی کتاب

متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب می‌پردازد.

صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنک‌تر از نقاط قوت‌شان باشد.

معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درس‌ها بوده است (مگر این که صریحاً به این نکته اشاره شده باشد). در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدفی مشخص (نقل یک مطلب از کتاب، نقد کتاب، آشنایی با نویسنده و ...) به کتاب اشاره شده باشد.

متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینه‌ای دریافت نمی‌کند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار می‌دهد.بنابراین اگر ناشر هستید و کتابی در متمم معرفی شده، کتاب مرتبط دیگری را که در آن حوزه ترجمه یا تألیف کرده‌اید (یا اگر ترجمه دیگری از همان کتاب را عرضه کرده‌اید) در کامنت‌ها معرفی کنید. متمم ممکن است بعد از بررسی کتاب را به متن بیفزاید یا معرفی آن را در قالب مطلبی مستقل منتشر کند.

دسته‌بندی موضوعی کتاب های مدیریت

دسته‌بندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی

مطالب، فایل‌ها و کتابهای مربوط به کتابخوانی

پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۵۴ نظر برای پاراگراف فارسی: بعضی ماجراها، همان بهتر که آغاز نشوند

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : علیرضا داداشی

    سلام.

    قرار بود بخش جدیدی در بانک راه اندازی شود.

    بسته به نوع الزامات بخش جدید، از اداره ی ما درخواست کردند که یکی از همکاران مان را به عنوان مامور به آنجا بفرستیم تا کارها را راه اندازی کند و بیاید. اما مدتی بعد، در خواست دادند که آن همکار ما همانجا بماند و حکم انتقالی برایش صادر شود.

    مدیرمان در جلسه ای در این خصوص به حکایتی اشاره کرد:

    مردی سوار بر الاغ از جاده ای می گذشت. کسی را دید که خسته  و نفس بریده با بار و بنه کنار جاده ایستاده. آن مرد از الاغ سوار خواست که او را تا جایی برساند. این طور گفت:

    «ای جوانمرد! مرا با  الاغت تا جایی برسان.» مرد او را سوار بر الاغ کرد. کمی که راه رفتند مسافر گفت: «راستی که الاغمان چه الاغ خوبی است!»

    مرد صاحب الاغ با غضب او را از الاغ به پایین پرت کرد. وقتی طرف علت را جویا شد، گفت:

    «وقتی پیاده بودی، می گفتی الاغت؛ حالا که سوارت کرده ام می گویی الاغمان، می ترسم آن سوی رودخانه بگویی الاغم.

    اکنون دور شو که مرا با این الاغ حاجت بسیار است.»

    برقرار باشید.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .