کتاب نقش دل در مدیریت: مجتبی کاشانی و مدیران فیلسوف
کتاب نقش دل در مدیریت نوشته مجتبی کاشانی است که به همت سازمان مدیریت صنعتی منتشر شده است.
مجتبی کاشانی، معلمی دلسوز بود که در دهه های گذشته و قبل از شکل گیری شیوه های مدرن آموزش مدیریت، برای توسعه فرهنگ مدیریت در کشور تمام توان خود را به کار گرفت و به دلیل آشنایی با سیستم مدیریت ژاپنی، بخش قابل توجهی از نوشته ها و تحلیلهایش، الهام گرفته از فرهنگ مدیریت ژاپنی است.
مجتبی کاشانی از خیرین مدرسه سازی بود که جدا از ترویج فرهنگ آموزش و مدیریت، برای توسعه زیرساختهای آموزشی هم تلاش میکرد.
در این قسمت از سلسله مطالب پاراگراف فارسی، بخشی از کتاب نقش دل در مدیریت را تحت عنوان مدیران فیلسوف با هم میخوانیم.
این مطلب بعد از بازدید از موسسه PHP در ژاپن نوشته شده است (PHP = کسب آرامش و شادی از مسیر توانگری).
البته در خواندن نوشتههای مجتبی کاشانی نباید ظرف زمانی و مکانی نگارش آنها را فراموش کرد.چرا که در گذر زمان قطعاً ادبیات مدیریت، شکلی پیچیدهتر و ساختاری رسمیتر پیدا کرده است.
اما سبک نگارش مجتبی کاشانی، همچنان میتواند برای جهانی اندیشی و ایرانی فهمی و ایرانی نویسی الهام بخش باشد.
مدیران فیلسوف، مدیرانی هستند که در کار و تجارت و اداره امور سازمانشان دارای آرمانهایی فراتر از سود و اهداف مادی هستند.
برای مدیران فیلسوف، مدیریت و محیط کار، سنگری برای تحقق اهداف و رسالتها و فلسفههای الهی، انسانی و اجتماعی آنهاست.
بدیهی و طبیعی است که موسسات اقتصادی و صنعتی برای مقاصدی مادی تشکیل میگردند و اصولاً باید سودآور باشند.
از طرفی، موسسات اقتصادی را نباید با موسسات خیریه اشتباه گرفت.
اما تاکید سرمایه داری بر سود و اولویت قراردادن سود و نادیده انگاشتن امور معنوی انسانی و اجتماعی موجب میشود تا نتیجه عملکرد سازمانهای اقتصادی چیزی باشد که من به آن، سود سوزآور میگویم.
تفاوت مدیران فیلسوف با دیگران آن است که به علت داشتن رسالتها و اهداف معنوی و اجتماعی، در کنار امور اقتصادی به اموری نظیر توجه به انسانیت، محیط زیست، رفاه جامعه، آموزش و تامین عدالت میپردازند که میتوان آنها را سوز سودآور تلقی کرد و همین امر را کلید راز موفقیت پایدار این مدیران برشمرد[…]
بین انسان خوب و مدیر خوب تفاوت بسیار اساسی وجود دارد.
بارها تجربه کردهایم که انسانهای خوب و الهی و متعهدی را که با آرمانهای انسانی – الهی مصدر کاری قرار دادهایم و آنان، ناموفق دریای سازمان را طوفانی رها کردهاند.
ناآشنایی با شیوههای مدیریت بخصوص در زمینه روابط انسانی در یک سازمان متوسط و بزرگ با روابط پیچیده صنعتی از یک مدیر واقعاً انسانگرا و نوعدوست میتواند یک مدیر بیلیاقت، تبعیضگرا و ناراضیتراش و بیعدالت بسازد.
انسان گرایی و نوعدوستی در مدیریت، لزوماً سهل انگاری، آسانگیری، تشویق بیمحابا، ملاحظات انسانی عمومی بیمورد، گذشت و چشمپوشی همیشگی عارفانه و مدارا و ملایمت نیست.
یکی از ملاکهای کوتاه مدت موفقیت مدیران در سازمانهای صنعتی و اقتصادی، سودآوری است و بخصوص در کشور ما به خاطر عدم نگرش بلندمدت و تاکید بر نتیجه مادی عملیات شرکتها، مدیران بر حسب سودآوری ارزیابی میگردند[…]
آیا حق داریم که این تعبیر را به کار ببریم که سود سازمانهای اقتصادی و صنعتی ما، سود سوزآور بوده است؟
مطالعه سازمانهای موفق و مدیران برنده دنیا و آنچه من امروز برخی از آنها را مدیران فیلسوف میخوانم نشان میدهد که آنان شیوه و روش دیگر، یعنی سوز سودآور را برای کامیابی بلندمدت برگزیدهاند.
سوز سودآور، یعنی سرمایه گذاری بر روی اموری که ثمره آن در بلندمدت به بار خواهد نشست.
لینک کتاب نقش دل در مدیریت در آدینه بوک
چند مطلب مرتبط | برای علاقهمندان به کتابخوانی
کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی (معرفی و خرید)
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتاب های مدیریت | کتاب های بازاریابی و فروش
کتاب های استراتژی | کتاب های بازاریابی دیجیتال
کتاب های روانشناسی | مرور، نقد و خلاصه کتاب
کتاب های توسعه فردی | کتاب های مدیریت زمان
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟ | کتاب درباره کتابخوانی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : علیرضا امیری
من هم بخشی از کتاب نقش دل در مدیریت رو از روی کتاب براتون اینجا میذارم. این کتاب خیلی وقت بود که توی کتابخونه م بود و الان فرصت خوبی شد تا بهش سر بزنم و با دوستانم بخشی از اون رو به اشتراک بذارم.
مجتبی کاشانی در بخشی از این کتاب خاطره ای رو تعریف میکنه که برای شما نقل میکنم:
[در سال 1368 روزی از نمایشگاه بین المللی تهران بازدید میکردم که در غرفه ی کشور چک و در قسمت شرکت اشکودا متوجه یه فرمول و معادله ی ظاهرا عاشقانه، اما تبلیغاتی شدم که هم در پیشانی غرفه و هم در زیر تمام صفحات کاتالوگ محصولات به چشم میخورد:
IQ+ ♥ =OSKUDA
وقتی تفسیر آنرا پرسیدم معلوم شد آلمانی ها از گروه صنعتی فولکس واگن پس از مشارکت با گروه اشکودا متوجه شده اند که در دوران کمونیسم، کارکنان این شرکت انگیزه ی کار با کیفیت، و خلاقیت را از دست داده اند. از این رو برای احیای مجدد انگیزه، که محصول دل انسان است و اندیشه که ظاهرا محصول مغز اوست این پیام را انتخاب کرده اند. در این معادله همچنین مدیریت جدید گروه بر این باور است که انسان همه ی سرمایه ی سازمان است و این پیام و توصیه، سرلوحه ی کار دوره ی جدید فعالیت های شرکت اشکودا قرار گرفته است:
IQ+ ♥ =OSKUDA كيفيت= عشق + علم سازمان = قلب + مغز
دوستان متممی من؛ جالب اینه که آقای کاشانی این خاطره رو از سال 1368 عنوان میکنن، یعنی سالی که دیوار برلین فرو ریخت (برابر با 1989)، و کشور آلمان حرکتش رو برای بازسازی آلمان شرقی و پیشرفت از همین سال شروع کرد و با این نگرش، در کمتر از بیست سال به قوی ترین کشور اقتصادی اروپا تبدیل شد.