دوستی با حیوانات | کتاب زندگی خوب مارک ورنون (۳۰ گام فلسفی)

پیش از این، یک بار در پاراگراف فارسی متمم به کتاب زندگی خوب (۳۰ گام فلسفی برای کمال بخشیدن به هنر زیستن) نوشتهی مارک ورنون اشاره کردهایم (درباره سوگواری و فقدان).
این بار هم، بخش کوتاه دیگری از همان کتاب ورنون را برایتان انتخاب کردهایم. البته اینبار، مطلبی که انتخاب شده، به اندازهی انتخاب پیشین، خاکستری و سرد نیست.
مارک ورنون در فصل ۱۶ کتاب خود، به دوستی با حیوانات و ارزش غریبهها [موجوداتی که با آنها بیگانهایم] پرداخته است.
این فصل از کتاب با جملهای از چرچیل آغاز شده: «من طرفدار خوکها هستم. نگاه سگها به ما از پایین به بالاست و نگاه گربهها از بالا به پایین. خوکها اما ما را مثل خودشان میبینند.»
ورنون در ادامه چنین مینویسد:
دلایل دوستی مردم با حیوانها زیاد است، همانقدر زیاد که تنوعِ خود حیوانات: مردم با سگها دوستی میکنند چون سگها همراهانی وفادارند، با طوطیها چون سرگرمکنندهاند، با ماهیها چون آرامشبخشاند، و با اسبها چون نجیبند و به سر بردن با آنها نوعی ورزش هم هست.
هر حیوانی را که نام ببرید، صاحبش به شما خواهد گفت که دقیقاً چرا آن حیوان مایهی خوشیاش است.
… آنچه در این میان از لحاظ فلسفی جالبتر است این است که چگونه دوستی با حیوانات چیزهای بیشتری در مورد خودمان به ما میآموزد.
بهگمان من، وقتی صحبت از هنر زیستن به میان میآید، حیوانها ارزش بسیار زیادی برای انسان دارند.
ورنون در ادامه به سراغ گربه ها میروند و از بازی کردن با گربه ها مینویسد و میگوید: «من با گربهها دوستی میکنم. بر خلاف سگها، که اغلب زیادی حالات انسانی دارند، گربهها مجبورمان میکنند که نگاهی متفاوت به زندگی پیدا کنیم.»
او در ادامه به سراغ مونتی میرود و جملاتی را از او نقل میکند:
گفته شده است که گربهها حیوانات فیلسوفمآبند، و شکی نیست که این موجودات، دستکم ذهن یک فیلسوف را به خود معطوف کردهاند: میشل دو مونتنی.
این مقالهنویس عصر رنسانس پرسش معروفی را در مورد گربهاش مطرح کرده است: این که آیا بیشتر گربهاش با او بازی میکند یا او با گربهاش؟
او مینویسد: «ما با حقههایی متقابل یکدیگر را سرگرم میکنیم. اگر من قِلِقهای خاص خودم را دارم، او هم قلقهای خاص خودش را دارد.»
… «ما درکی متوسط از قصد و نیت آنها در زندگی داریم، و آنها نیز همین درجه از شناخت را در مورد ما. آنها چاپلوسیمان را میکنند، تهدیدمان میکنند، و التماسمان، و ما هم همین کارها را در مورد آنها.»
اما در میان حرفهایی که ورنون دربارهی گربهها نقل میکند، تحلیلی زیبا و شگفت دربارهی از دست دادن هم وجود دارد. تحلیلی که میتواند دریچهی تازهای به فکر کردن دربارهی چیزهایی باشد که کمتر به آنها فکر میکنیم:
اعتراف میکنم که حتی گاهی بیش از حد، نگران مرگ گربههایم هستم…
اما از این نگرانی چه میآموزم؟
… به این نتیجه رسیدهام که نگرانی مفرطم از مرگ گربهام، ناشی از این حقیقت است که مرگ موجودی که دوستش دارم برایم اتفاقی کاملاً قابل تصور است. بر خلاف دیگر مرگهایی که باید با آنها روبرو شوم [مثل مرگ خودم یا مرگ شریک زندگیام].
مرگ گربهام مرگی است که میتوان در حاشیهی امنیت به آن اندیشید. وقتی نگاهش میکنم راحت میتوانم شکنندگی زندگی و موقتی بودن آن را در صورتش ببینم. و این موهبت دیگری است که حیوانات نصیبمان میکنند: حس کردنِ ارزشِ بسیار زیادی که زندگی دارد.
[ مطلب مرتبط: سوگواری و فقدان (بخشهایی از کتاب مارک ورنون) ]
[ لینک مرتبط: خرید کتاب زندگی خوب (۳۰ گام فلسفی) ]
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : محمد نصری
در اتاقم در محل کار یه آکواریوم با 14 ماهی گوشتخوار دارم. یکی از انگیزههایی که من رو هر روز صبح به اتاق کارم میکشونه بیشک ماهیهای توی آکواریومه... دستگاه هواساز و اکسیژن داخل آکواریوم صدای یکنواخت جریان آب رو ایجاد میکنه که حس اتاق رو بهتر میکنه.
تایم غذا دادن بهشون که میرسه و ماهیها یه گوشه جمع میشن و بالا و پایین میپرن تا غذا بخورن... البته هیچ وقت هم سیر نمیشن.
حس خوبی که عصرها روی صندلی کنار آکواریوم میشینی و چای مینوشی و به حرکت ماهیها دقت میکنی حس خوشآیندی رو ایجاد میکنه که از فشار و خستگی کار کم میکنه...
موقعی که در طول آکواریوم حرکت میکنی و رد میشی ماهیها ردِ حرکت تو رو میگیرن و دنبالت میان... اونجا حس میکنی نوح نبی هستی... البته این اتفاق بیشتر برای کسانی میافته که ماهیها در دوره زمانی منظم اونها رو دیدن و این تئوری حافظهی چند ثانیهی ماهیها رو نقض میکنه و نشون میده که اتفاقن حافظهی خوبی دارن و اتفاقات خیلی خوب به یادشون میمونه.
درنهایت شب موقعی که دارم دفتر رو ترک میکنم هر کدوم از این ماهیها یه گوشهی دنجی رو برای خودشون پیدا کردن و در پایینتر قسمت آکواریوم آماده خواب هستن تا فردا بیاد و روز از نو و روزی از نو.
بهشدت به همه توضیه میکنم اگه شرایطش فراهمه در اتاق کارتون یه آکواریوم بزارید و اثرات مثبتش رو ببینید.