چگونه یک ایده را نابود کنیم؟
میگویند: ایدههای بزرگ و کاربردی معمولاً با «منطق» آغاز نمیشوند. بلکه ابتدا انبوهی از ایدهها با «شوق و شور و هیجان» شکل میگیرند و در یک فرایند منطقی تعداد زیادی از آنها حذف میشوند تا در نهایت یکی از آنها زنده بماند…
خلاقیت، نوآوری، تغییر و بهتر شدن، میتواند در زندگی همهی ما و در بسیاری از سازمانهای ما به وجود بیاید. اگر چه واقعیت این است که در مقابل هر یک ایدهای که برای بهبود وجود دارد دهها بهانهی منطقی وجود خواهد داشت که امکانپذیر بودن آن را زیر سوال ببرد. برای بعضی از ما، «ضعف مالی» یک بهانهی خوب است. برای برخی دیگر «بینیازی مالی» باعث میشود که به سراغ ایدههایمان نرویم. برای گروهی از مدیران، اینکه «گرفتار بوروکراسی دولتی هستیم» یک بهانهی خوب است و برای گروهی دیگر اینکه: «ما که دولتی نیستیم» که بتوانیم چنین کارهایی بکنیم!
تمرین:
از میان عوامل فوق، یکی را که به نظر شما در مدل ذهنیتان بیشتر از سایرین وجود دارد و مانع پیشرفت شما شده و یا باعث شده رفتار و تصمیم و نظرات دیگران را به سرعت رد کنید، مشخص کنید. آن عامل را بنویسید و یکی از مواردی را که آن عامل مانع تغییر وضعیت موجود شما شده بنویسید.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : علی بابایی
یه داستانکی هست به این مضمون که 5 تا قورباغه در یک برکه زندگی میکردند. یکی از اونا تصمیم میگیره که بپره.
سؤال: چندتا قورباغه باقی میمونه؟
جواب: 5 تا!
چرا؟
چون تصمیم گرفتن انجام دادن نیست.
***
اکثراً میبینیم وقتی یه طرح تازهای موفق میشه، بعضی از اطرافیان میگن این تو ذهن منم بود.
تفاوت اینجا در میزان هوش نیست؛ تفاوت در عملگرایی و بیعملی است.
***
نقطهضعف بزرگ من در مبحث ایده اینه که یه ایدهای رو که به ذهنم میرسه خوب پخته میکنم اما موقع عمل اینقد تعلل میکنم تا اینکه شور و هیجان اون ایده میخوابه. اکثراً هم بهونهام بیپولی و نداشتن بودجه است.