جملاتی از اروین یالوم | نویسندهی کتاب وقتی نیچه گریست

«این خطایی دردناک و جدی است که آغاز روانکاوی و رواندرمانگری را صرفاً در کارهای فروید و یونگ بدانیم و جستجو کنیم.»
این نکتهای است که ایروین یالوم نویسنده کتاب وقتی نیچه گریست در گفتگو با نشریه Independent مطرح میکند.
او در ادامه توضیح میدهد که متفکران و فیلسوفان از آغاز تاریخ، در جستجوی پاسخ سوالاتی بودهاند که امروز در رواندرمانی به آنها پرداخته میشود.
به همین علت من بسیار فلسفه خواندهام: افلاطون و ارسطو و دیگران.
یالوم به تدریج به نود سالگی نزدیک میشود. اگر چه حجم فعالیتهایش نسبت به گذشته کاهش نیافته است.
او که سالها به عنوان استاد در دانشگاه استنفورد تدریس کرده است، همزمان هم تألیف کتابهای مرجع دانشگاهی را در رزومهی خود دارد و هم نگارش داستانهایی که در سطح جهان، مشهور و پرفروش و پرطرفدارند.
بسیاری از ما اروین یالوم را به خاطر کتاب وقتی نیچه گریست میشناسیم.
اما او کتابهای متعددی دارد و خوشبختانه بسیاری از نوشتههایش به فارسی نیز ترجمه شدهاند.
کتابهای خیره نگریستن به خورشید، رواندرمانی اگزیستانسیال، مامان و معنی زندگی، هنر درمان و درمان شوپنهاور از جمله آثار این نویسنده هستند که به زبان فارسی نیز ترجمه شده و در کشورمان عرضه شدهاند.
این بار در پاراگراف فارسی متمم، جملههایی از این نویسنده را میخوانیم و مرور میکنیم:
برای داشتنِ رابطهی درست با دیگران، نخست باید رابطه داشتن با خود را بیاموزیم.
اگر نتوانیم با تنهایی خودمان کنار بیاییم، دیگران را نیز در رابطهها صرفاً به سپری در برابر تنهایی خویش تبدیل میکنیم.
دوست ندارم با بیمارانی کار کنم که عاشق هستند.
شاید نوعی حسادت است؛ جون من هم خواهان تجربهی چنین معجزهای هستم.
شاید هم به این علت باشد که عشق و رواندرمانی اساساً ناسازگارند.
درمانگر خوب با تاریکیها میجنگد و در پی روشنی است؛ اما عشق رمانتیک در دل تاریکیها بالندگی را تجربه میکند و زیر سرانگشتان تحلیل، پژمرده میشود.
من از اینکه جلادِ عشق باشم متنفرم.
برای مشاهدهٔ متن کامل این مطلب کافی است (بدون پرداخت هرگونه هزینه) در سایت متمم ثبت نام کنید. پس از ثبتنام به تعداد قابلتوجهی از درسهای متمم دسترسی پیدا خواهید کرد نمونهٔ آنها را میتوانید از طریق لینک زیر ببینید:
نمونه درسهای کاربر آزاد متمم البته اگر بخواهید به همهٔ درسهای متمم دسترسی داشته باشید، لازم است حق اشتراک بپردازید.کدامیک از کتاب های اروین یالوم به فارسی ترجمه شدهاند؟
با توجه به استقبال خوانندگان فارسی زبان از کارهای اروین د یالوم، بسیاری از کتابهای یالوم به فارسی ترجمه شدهاند که از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- خیره به خورشید نگریستن (غلبه بر وحشت/هراس مرگ)
- دژخیم عشق (روایتهایی از روان درمانی)
- من چگونه اروین یالوم شدم؟
- درمان شوپنهاور
- هنر درمان (نامهای سرگشاده به نسل جدید رواندرمانگران و بیمارانشان)
- مامان و معنی زندگی
خوشحال میشویم اگر شما هم از اروین یالوم چیزی خواندهاید که برایتان دوستداشتنی بوده، آن را با ما و سایر دوستانتان در میان بگذارید.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : هیوا
من در این 6-7 سال اخیر، خیلی توی کتابهای یالوم غوطه ور بودم (یک سال اخیر خیلی کمتر). میتوانم بدون وقفه ده ها صفحه در مورد حس و تجربه م در مورد او و تاثیرش روی نگاهم به زندگی و انسان بنویسم. اما جلوی خودمو میگیرم که کامنت طولانی و بیربط نگذارم.
- همونطور که سامان گفت، اگر یکی از کتابهاش رو دکتر سپیده حبیب ترجمه کرده، حتماً اون ترجمه رو بگیرید.
- یالوم یک یا دو سال پیش در فیسبوکش گفته بود با اینکه ایران قانون کپی رایت ندارد اما از انتشار و محبوبیت کتابهایش در ایران خرسند و راضیست. بعد پذیرای سوالهای ایرانیان شده بود تا در یک مصاحبه (به مناسبت انتشار یکی از کتابهایش) آنها را جواب دهد.
همان روز در پست دیگری گفت که از دریافت این همه پاسخ از ایران حیرت زده است و برایش تکان دهنده است و اظهار خوش بینی کرده بود که کشورهایمان (ایران و آمریکا) بلاخره راهی را پیدا کنند تا راحت و آسوده همراه با احترام در کنار دیگران زندگی کنیم.
- یالوم کتاب آخرش رو نوشته و احتمالا به زودی در ایران ترجمه خواهد شد. آخرین کتاب درمانگر قصه گو: Becoming Myself ؛ قصه خودش از هشت سالگی که برای فرار از خیابانهای ناامن به کتابخانه پناه میبرد تا شش هفت دهه رواندرمانی و نوشتن و تبدیل شدنش به محبوبترین رواندرمانگر دنیا
- اهل توصیه نیستم اما پیشنهاد و خواهشم این است که اگر یالوم میخوانید به او اکتفا نکنید تا پیام او را برای بهتر زیستن در این دنیای پیچیده بهتر بفهمید. به سراغ افراد قبل از او هم بروید. کتابهای بزرگان دو قرن اخیر از جمله روانشناسان قرن 20 و به ویژه رولو می، آثار درخشان فلسفی یونان باستان و چند قرن اخیر، رمانهای کسانی مثل آلبرکامو و داستایوسکی را هم بخوانید.
شاید بزرگترین ظلم ما به یک نفر این است که در او متوقف شویم و مانند خود او نرویم سراغ هر کسی که حرف ارزشمندی برای گفتن داره از جمله کسهایی که خودش با تکریم و عظمت ازشون حرف میزنه.
(سالهاست دوست دارم در مورد محمدرضا و بعضی از ما دوست دارانش هم همین رو بگم). یاد جمله معروف آن بودیست افتادم که گفت اگر بودا را دیدی او را بکش.