کتاب تاجران توجه | اقتصاد توجه چگونه شکل گرفته است؟
میخواهید با WhatsApp یک پیام کوتاه برای دوستتان بفرستید. گوشی را برمیدارید. اما از روی عادت، آیکون Instagram را لمس میکنید.
برای چند لحظه با Timeline سرگرم میشوید. اما بعد هوس میکنید به بخش Explore هم سر بزنید. کمی میچرخید و یکی دو پست را هم برای دوستان خود فوروارد میکنید. یک برنامهی Live هم در حال پخش شدن است و چند دقیقه شما را سرگرم میکند.
ناگهان به خودتان میآیید و متوجه میشوید که یک ساعت گذشته و هنوز WhatsApp را باز نکردهاید.
این تجربه، یا تجربههای مشابه، برای بسیاری از ما آشناست. قدرت تمرکز ما بسیار کاهش یافته و اپلیکیشنها و برنامههای مختلف، هر یک سهمی از توجه و تمرکز ما را خواستارند.
این دغدغهای است که تیم وو (Tim Wu) استاد مدرسهی حقوق کلمبیا در کتاب تاجران توجه (Attention Merchants) به این دغدغه میپردازد.
حرفهای تیم وو برای بسیاری از ما تازه یا تکاندهنده نیست. اما اینکه سیصد صفحه دربارهی توجه کتاب نوشته، ارزشمند است و مرور گفتههای او میتواند روی تصمیمها و سبک زندگی ما تأثیر بگذارد.
روزنامهای با یکششم قیمت
تیم وو اهمیت توجه را با یک داستان ساده بیان میکند. او به سراغ سال ۱۸۳۳ میرود؛ زمانی که قیمت روزنامهها در نیویورک حدود شش سِنت بود و تیراژ روزنامهها در نیویورکی که ۳۰۰۰۰۰ نفر جمعیت داشت، از ۲۶۰۰ عدد فراتر نمیرفت.
در آن زمان، مردم عادی خوانندهی روزنامهها نبودند. هم به این علت که محتوای روزنامهها بیشتر مناسبِ افراد ثروتمند و صاحبمنصب بود و هم از این جهت که قیمت روزنامه آنقدر ارزان نبود که در سبد خرید خانوادهها قرار گیرد.
در این شرایط، جوانی به نام بنجامین دِی (Benjamin Day) که قبلاً در یک روزنامه کار میکرد و اتفاقاً یک چاپخانه را هم در تملک خود داشت، تصمیم میگیرد روزنامهای با یکششم قیمت، یعنی یک سِنت، عرضه کند.
تصور کنید در بازاری که کاملاً تثبیت شده و هنجارهای آن شکل گرفته، فردی بیاید و بخواهد محصول رایج فعلی را با یکششم قیمت (یعنی حتی کمتر از قیمت تمام شده) به بازار عرضه کند.
روزنامهی بنجامین دی، نه نمایندهی یک حزب سیاسی بود و نه رسانهی یک فرد ثروتمند. بنابراین نمیخواست و نمیتوانست روی کمک کسی حساب کند و باید مدل کسب و کار خود را بهگونهی دیگری طراحی میکرد.
او یک محصول قابل فروش در اختیار داشت و آن، توجهِ مخاطبان بود. این توجه را میشد به سمت کسب و کارهای مختلف هدایت کرد و از آنها پول گرفت. همان چیزی که ما امروز به عنوان صنعت تبلیغات میشناسیم.
بنجامین دی، در نخستین شمارههای روزنامهی خود (New York Sun) از مردم و برای مردم نوشت. خبرهای روزمره، صحبتهای کوچه و خیابان و اتفاقهای عادی زندگی مردم عادی، خمیرمایهی محتوای روزنامهی او شدند.
او خودش مطالب روزنامه را مینوشت. خودش ویراستاری میکرد. خودش چاپ میکرد و خودش میفروخت.
در روزهای اول، کسی نبود که به او تبلیغ بدهد. بنابراین بنجامین به صورت رایگان، تبلیغهایی را در روزنامه جا میداد. اما پس از مدتی، تیراژ روزنامه بالا رفت و کسب و کارها به او تبلیغ دادند و در پایان سال ۱۸۳۴، روزنامهی نیویورک سان توانست پرتیراژترین روزنامههای آن دوران را پشت سر بگذارد.
تیم وو، بنجامین دی را یکی از نخستین تاجران توجه در دنیای مدرن میداند. کسی که توجه مردم را به پول تبدیل کرد و توانست یک کسب و کار سودآور تأسیس کند.
تاجران توجه در رسانههای مختلف
تمرین و مشارکت در بحث
نمیتوان تجارت توجه را یک صنعت کاملاً سالم یا کاملاً ناسالم دانست. اما میتوان گفت که بعضی از معاملهها در این صنعت، منصفانه و برخی دیگر غیرمنصفانه هستند.
رابطهی شما با تجارت توجه چیست؟ در چه مواردی از معاملهی توجه خود راضی هستید؟ در چه جاهایی احساس میکنید که با معاملهی توجه خود، ضرر کردهاید یا ضرر میکنید؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدیریت رسانه به شما پیشنهاد میکند:
- مدیریت رسانه برای کسب و کارها
- تعریف رسانه چیست؟ | انواع رسانه | رسانه فردی، رسانه جمعی، رسانه اجتماعی
- همگرایی رسانه ای | چرا باید همگرایی رسانه ها را جدی بگیریم؟
- سواد رسانه ای چیست؟ | اهمیت سواد رسانه ای و آموزش آن
- زنگ خواب (Toddlers’ Truce) | روزگاری که BBC درگیر تربیت مردم بود!
- برخی از انواع رسانه های اجتماعی
- انواع رسانه | انتخاب رسانه مناسب (مدل POEM)
- اهمیت اندازه گیری در رسانه های جمعی و رسانه های اجتماعی
- آیا کسب و کار شما به رسانه نیاز دارد؟
- مخاطب شناسی چیست و مخاطب چگونه تعریف میشود؟
- رام کردن غولها – درباره تاثیر شبکه های اجتماعی بر جامعه
- اعتیاد به اخبار | مغز در جستجوی خبر
- سیستمی برای افزایش دقت خبرها و کاهش شایعه پراکنی و خبرهای دروغ
- ارزش خبرهای حذف شده | جیمز گلیک
- معرفی کتاب خبر (راهنمای کاربران) | آلن دو باتن
- دیگر اخبار نخوانید | رولف دوبلی
- کتاب سواد رسانه ای | جیمز پاتر
- مارشال مک لوهان و دنیای رسانه
- مصاحبه با مارشال مک لوهان | ویژگیهای دنیای جدید
- کتاب تاجران توجه | اقتصاد توجه چگونه شکل گرفته است؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
برای من یکی از قابلتحملترین نمونههای تجارت توجه، تبلیغات گوگل است. چون میتوانیم کاملاً آگاهانه، آنها را بررسی کرده یا کنار بگذاریم.
به نظرم روش گوگل آنقدر منصفانه و هوشمندانه بوده که حتی برای یک لحظه هم فکر نمیکنیم که ای کاش، یک موتور جستجوی پولی وجود داشت که در مقابل دریافت پول، تبلیغات را حذف میکرد. یا اینکه کاش، گوگل اکانت Premium داشت و به ازاء دریافت حق اشتراک، تبلیغات را حذف میکرد.
طی روزهای قرنطینه، برای اینکه در خانه سر و صدا باشد، گاهی تلویزیون را روشن میکنم. نمیدانم از قدیم هم اینطور بوده یا نه (چون دو دهه بود تلویزیون نمیدیدم). اما یکی از بدترین شکلهای تجارت توجه، به نظرم برنامههای فعلی صدا و سیماست. حجم تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم در آنها، آنقدر زیاد است که میشود گفت در مقابل دریافت توجه مخاطب، تقریباً هیچ چیزی تحویل داده نمیشود. بگذریم از تناقضها که مثلاً بعد از دعوت به ماندن در خانه، تبلیغ بازدید از فروشگاهها و شهرفرش و ... را پخش میکند (اگر پیامهای ایدئولوژیک را هم به عنوان آگهی در نظر بگیریم، که به نظرم میتوانیم چنین فرضی داشته باشیم، دیگر تقریباً هیچ چیز نمیماند).
اما جایی هست که تجارت توجه در آن بسیار رواج دارد و به نظرم میشود سرویس Paid برای آن تعریف کرد: سایتهای خبری.
بسیاری از سایتهای خبری چون درآمد خود را از تبلیغات به دست میآورند، هم از نظر ظاهری و هم از نظر اخلاقی، کثیف و زشت شدهاند.
بمباران بنرهای تبلیغاتی، خواندن یک خبر را دشوار کرده. ضمناً هر خبری که کلیک و بازدید بیاورد، منتشر میشود. چون نهایتاً این کلیکها و بازدیدها، تعرفهی تبلیغاتی سایت را بالا میبرند.
فکر میکنم اگر یک سایت خبری وجود داشت که تبلیغ نمیکرد و برای کسب درآمد، مبلغ کوچکی را به عنوان حق اشتراک از مخاطبان خود میگرفت، محتوای بهتری عرضه میکرد و مجبور نبود برای جذب مخاطب، هر نوع مطلب پوچ و پرتی را هم منتشر کند.
البته چنین سایتی، باید بخش تحلیلی هم داشته باشد و در اعتبارسنجی اخبار هم بسیار دقیق عمل کند. وگرنه در دورهی حضور شبکههای اجتماعی و نشر سریعِ خُردهخبرها، نمیتواند انتظار موفقیت داشته باشد.