مارتا نوسباوم – دنیای درونت را خوار نشمار
مارتا نوسباوم را بیشتر به خاطر انبوهی از مدارک و درجات افتخاری که از گوشه و کنار دنیا دریافت کرده است میشناسند (بیش از ۵۰ مدرک افتخاری).
اما جدای از این افتخارات مناسب برای رزومه دانشگاهی، ظرافت اندیشهی او و دقت و ظرافت و بیطرفی که در مرور تاریخ کهن دارد، ستودنی است.
جالب اینجاست که او بیشتر از اکثر همکارانش، از توجه مردم به نمادهای بیرونی گله میکند.
مارتا نوسباوم از هر فرصتی استفاده میکند تا به ما یادآوری کند که اگر مراقب نباشیم، دنیای درون زیر سایهی سنگین دنیای بیرونی رنگ میبازد و فراموش میشود.
این بار #پاراگراف فارسی را به او اختصاص دادهایم.
دنیای درونت را خوار نشمار.
این نخستین و مهمترین توصیهای است که میتوانم به تو بگویم.
جامعهی ما همهی نگاهش را به بیرون دوخته است:
به جدیدترین خبرها، جدیدترین شایعهها، به آخرین ابزارها و فرصتهای جدیدی که کمک کنند تا خودمان و موقعیتمان را بهتر و بیشتر به رخ دیگران بکشیم.
اما نباید فراموش کنیم که همهی ما زندگی را در قالب یک کودک آغاز کردهایم.
کودک ناتوانی که برای غذا، آسایش و زنده ماندن، به دیگران وابسته بوده است.
بزرگ شدهایم. بر محیط خود مسلطتر شدهایم. مستقل شدهایم.
اما نمیخواهیم بپذیریم که آن ضعفها و کامل نبودنها همچنان در وجودمان باقی مانده است.
شاید آنها را در تراکم نشانه های بیرونی گم کنیم، اما انواع احساساتی که از این ضعفها و ناتمامیها برمیخیزند، آمادهاند تا واقعیت ما را دوباره به ما یادآوری کنند:
ترس از اینکه اتفاق بدی بیفتد و نتوانیم از عهدهاش برآییم، عشق به کسانی که کمک ما هستند و از ما حمایت میکنند، رنج از دست دادن، امید بستن به اتفاقهای خوب آینده، خشمگین شدن وقتی کسی به چیزی که دوستش داریم آسیب میزند.
زندگی احساسی و هیجانی ما، کامل نبودن ما را به یادمان میآورد: موجود کامل، نه ترس را تجربه خواهد کرد و نه امید را. نه خشم را و نه اندوه را.
احساسی بودن بد نیست. هیجانی شدن بد نیست. کامل نبودن ایراد نیست. اما مسئله اینجاست که ما، عموماً نسبت به آنها احساس خوبی نداریم. حتی گاهی به خاطرشان احساس شرمساری میکنیم.
شاید علتش این باشد که جایی در درونمان، میدانیم که احساسات و هیجانات، بروز بیرونی کامل نبودنها و وابسته بودنهاست.
شاید همین است که مردان جامعه، میترسند وابسته بودن و کامل نبودن خود را آشکار کنند. چون ما تصویر مرد بودن را، با رنگی از کامل بودن و مستقل بودن ترسیم کردهایم.
شاید بخشی از خشمهای جامعه، ترسهایی است که جرات نکردهایم آنها را ابراز کنیم.
شاید بخشی از رو آوردن ما به نمادهای بیرونی، مجموعهی حرفهای درونی است که نخواستهایم و نتوانستهایم آنها را بیان کنیم.
ما بیشتر یاد گرفتهایم که احساسات شخصی هستند. مال خودمان هستند. درونی هستند.
فراموش کردهایم که بیمار شدن، از دست دادن، پیر و ضعیف شدن، رویدادهای گریزناپذیر زندگی همهی ما هستند. رویدادهایی که هر یک، ضعف و وابستگی دوران کودکی را دوباره برایمان زنده میکنند.
اما این بار بر خلاف کودکی، آموختهایم که نباید در مورد احساساتمان حرف بزنیم. یا نیاموختهایم که چگونه در مورد احساساتمان حرف بزنیم.
شاید یکی از نقشهای داستان و داستان گویی همین باشد: شخصیتهایی که میتوانند از حال درونی خود بگویند. بدون ملاحظهکاریها و پنهانکاریهایی که جامعه به ما آموخته است.
***
پیشنهادم این است که زیاد داستان بخوان. زیاد موسیقی گوش بده و مصداق آن داستانها و حرفها و نواها را در زندگی خودت و اطرافیانت جستجو کن.
نگذار درونت تهی بماند.
نگذار احساسات درونیات در انبوه نشانهها و تظاهرهای بیرونی گم شود.
خودت را با داستان و موسیقی غنی کن تا به این شیوه، بر آنچه در درونت میگذرد آگاهتر شوی و زبانت در بیان آنچه در درونت میگذرد، توانمندتر شود.
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : ایمان میرزائی
شاید از این آدم هایی که راحت در مورد احساساتشون با بقیه صحبت میکنن دیده باشین یا خودتون یکی از همینها باشین(در اینصورت بدونین که من خیلی دوستتون دارم)، منظورم کسانی هست که بدون ترس از اینکه الان بقیه در مورد من چی فکر میکنن حرفشون رو میزنن حتی اگر احمق بهنظر بیان!
این آدم ها به نظرم خیلی دوست داشتنی میان، شاید چون قابل پیشبینی هستن.
مثلا شنیدن این حرف ازشون که مثلا:گاهی حس میکنم یه قطار از داخلم رد شده! اتفاق نادری نیست و در موردش بیانش راحت هستن.
از این نمونه آدم ها من کم دیدم، برعکس اینها هم کسانی هستن که باوجود گذراندن وقت زیاد باهاشون باز هم گاهی رفتارها و حرف هایی ازشون میبینی که اول تعجب میکنی که این همون آدمه؟ و بعد از اون هم حس اندوه میکنی که شناخت این آدم چقدر سخته و من اون زمان توی دلم بهش میگم لعنتی(عذر میخوام) چرا اینقدر سخت هستی! چرا شناختن دغدغههات و فکرهات اینهمه سخته؟ و در کل انسانهای دوست نداشتنی هستن به نظرم.
نمیدونم دلیل این تفاوت چیه ولی به گفته محمود سریعالقلم پژوهشگر توسعه این میتونه به دلایل پیچیده تاریخی باشه که شناخت یک ژاپنی در نصف روز ممکن است ولی خاورمیانه ای ها نه.[یعنی میزان این پنهان کاری احساسی که تقریبا همه دارنش با جغرافیا هم تغییر میکنه و در جاهایی از دنیا مردم پنهانکار تر هستند]