پاراگراف فارسی: مسافر بیمقصد و بیسرزمین (رومن پین)
رومن پین (Roman Payne) نویسندهای آمریکایی است که در سال ۱۹۷۷ متولد شده و در بیستودو سالگی به فرانسه مهاجرت کرده است.
نویسندهای که اگر چه نامش را کمتر میشنویم و میشناسیم، اما به قول خودش، جملاتش از ناسا تا شرق دور، برای بیان احساسات برانگیخته در سفر (چه در بستر زمین و چه در طول زمان) مورد استفاده قرار میگیرند.
رومن پین خود را ساکن فرانسه میداند و البته انگلیسی مینویسد. اما جالب اینجاست که اگر برای تعیین سرزمین هر کس، مدت اقامتش در هر شهر یا منطقه را ملاک قرار دهیم، دیگر به سادگی نمیتوان او را به نقطهی مشخصی نسبت داد.
او بخش عمدهی زندگیاش را به سفر گذرانده و اکثر داستانهایش را هم در سفر نوشته است.
ویژگی جالب نوشتههای رومن پین این است که با وجود تفاوت داستانها و شخصیتهایشان، فضای کلی داستانها و نوشتهها مشابه و یکسان است. در حدی که اگر جملات کتابهای مختلفش را جدا کنیم و کنار هم قرار دهیم، کسی که تمام کتابها را نخوانده متوجه نخواهد شد که آن جملات و پاراگرافها، از داستانها و ماجراهای متفاوتی جدا شدهاند.
کلمهای که بیشترین تکرار را در نوشتههای رومن پین دارد، Wanderer است (آمار نگرفتیم. اما هر چه مرور کردیم قضاوتمان در این زمینه قطعیتر شد).
شاید ما فارسیزبانان، با دیدن این واژه، وسوسه شویم که بلافاصله معادلی مانند سرگردان یا خانه بهدوش را جستجوگر را برای آن به کار ببریم. اما اگر فضای فکری رومن پین را در نظر بگیریم، شاید ترجمهی مناسب این واژه مسافر بیمقصد و بیسرزمین باشد. تعبیری که نه بار منفی دارد و نه مثبت.
صرفاً یک توصیف است. او خودش را به هیچ جا متعلق نمیداند. هیچ جا را سرزمین خودش نمیداند. در سفرهایش هم مقصد مشخصی را جستجو نمیکند و حاصل این بیسرزمینی و بیمقصدی نوع نگاه خاصی است که حتی بدون اینکه نام گویندهاش را بدانیم، میتوانیم به سادگی یک امضا آن را در میان صدها جمله و نوشتهی دیگر تشخیص دهیم.
این بار در #پاراگراف فارسی، چند جملهی از حرفهای رومن پین را مرور میکنیم.
برای مشاهدهٔ متن کامل این مطلب کافی است (بدون پرداخت هرگونه هزینه) در سایت متمم ثبت نام کنید. پس از ثبتنام به تعداد قابلتوجهی از درسهای متمم دسترسی پیدا خواهید کرد نمونهٔ آنها را میتوانید از طریق لینک زیر ببینید:
البته اگر بخواهید به همهٔ درسهای متمم دسترسی داشته باشید، لازم است حق اشتراک بپردازید.
حتی اگر خود رومن پین تاکید نکند، رنگ و بوی نویسندگان یونان باستان را به خوبی میتوان در نوشتههایش دید. نویسندگانی که سفر و سفرنامه (چه واقعی و چه خیالی) بخش مهمی از ادبیاتشان بود و سرزمینها برایشان تشخص داشت. فیلسوفان و ادبیانی که زندگی انسان را هم در قالب استعارهی سفر میدیدند و میسرودند.
اگر چه رومن پین، رمانتیسیسم دوران جدید را هم به خوبی با آن سبک کهن همراه کرده است. چنانکه میگوید:
زمینها و سرزمینها، بزرگ و بیپایان به نظر میرسند. اما وقتی کسی را که دوست داری در آغوش میگیری، زمینها، آسمانها، خشکیها و دریاها، دورها و نزدیکها ناپدید و محو میشوند و آنچه میماند سرزمینی به وسعت دو پیکر است. تنها جایی که مسافر با تمام وجود حس میکند به مقصد رسیده است.
چند مطلب مرتبط | برای علاقهمندان به کتابخوانی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتاب های مدیریت | کتاب های بازاریابی و فروش
کتاب های استراتژی | کتاب های بازاریابی دیجیتال
کتاب های روانشناسی | مرور، نقد و خلاصه کتاب
کتاب های توسعه فردی | کتاب های مدیریت زمان
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : معصومه شیخ مرادی
فکر میکنم سرزمین ها محدودیت هایی است که برای خود ساخته ایم تا در زمان دلتنگی غم ناراحتی به آغوششان پناه ببریم من فکر میکنم روح مامتعلق به جایی نیست روح ماهزاران تکه دارد که هرتکه متعلق به جایی است. همین است که سفرروح ما را آرام میکند چون یک تکه از روح به مقصدش رسیده است ما فقط عادت کرده ایم متعلق به یکجا باشیم. و یک نقطه مرکز انرژی جهان برای ما شود.