پاراگراف فارسی: فقط یک بار در زندگی روی میدهد
عمیقاً باور دارم که فقط یک بار در زندگی روی میدهد.
کسی را پیدا میکنی که دنیا را برایت کاملاً دگرگون میکند.
چیزهایی را به او میگویی که به هیچکس نگفتهای و او هم همه آنها را میفهمد و هر لحظه احساس میکنی که منتظر است تا بیشتر بفهمد و بشنود.
آرزوهایی را که باور داری برآورده میشوند به او میگویی.
همچنین آرزوهایی که هرگز برآورده نشدند.
همچنین داستان همه شکستهایی را که زندگی به تو هدیه کرد.
هر چه روی میدهد، بیصبرانه در انتظاری تا او را بیابی و برایش بگویی
و میدانی که به اندازهی تو هیجان زده میشود، حتی اگر قبلاً هزار بار، همان ماجرا را برایش گفته باشی.
بدون اینکه دلیل خندهات را بپرسد، میتواند با تو بخندد و خوشحالی کند.
بدون اینکه دلیل گریه ات را بپرسد، میتواند با تو گریه کند و غم آلوده شود.
هرگز به تو احساس بد بودن یا کم بودن نمیدهد. حس میکنی که برایش کافی هستی.
چیزهای زیبایی را در تو پیدا میکند که قبلاً هرگز ندیده ای و مهربانیهایی که قبلاً هرگز نکردهای.
در کنارش هرگز حسادت و رقابت را تجربه نمیکنی. وقتی کنار توست، تنها چیزی که حس میکنی آرامش است.
تو را به خاطر خودت دوست دارد به این معنی که در مقابلش، مجبور نیستی که وانمود کنی فرد دیگری هستی.
تمام آن چیزهایی که برای دیگران بی معنی است، برای تو معنا پیدا میکند.
تکه کاغذی حتی بدون نوشته، پیاده روی حتی بدون مقصد و نتیجه و موسیقی حتی بدون آنکه واژه ای از آن را بفهمی!
خاطرات کودکانه دوباره برایت زنده میشوند. شفاف و روشن. درست مثل همان روزهای کودکی.
رنگها روشنتر میشوند و جذابتر.
خنده دوباره سهم خود را در زندگیات باز مییابد. جوری که گاه فکر میکنی قبلاً هرگز چنین نخندیده بودی.
وقتی هست، مجبور نیستی حرف بزنی و سکوت را بشکنی. همین که هست کافی است.
چیزهایی که برایت هرگز جذاب نبود، جذاب میشود. چون میدانی که برای او جذاب است.
و چیزهایی که اولویت تو بود، ناخواسته فراموش میشود. چون میدانی اولویت او نیست.
هر جا میروی یاد او میافتی و هر چه میشنوی او را تداعی میکند.
به خود میگویی که اگر او اینجا بود چه میکرد و چه میگفت.
حتی چیزهای بی ربط هم او را تداعی میکند. مثل آسمانی که زیبا نیست. یا ابری که هیچ ویژگی خاصی ندارد. یا نسیمی چنان آرام که از نوازش موهایت هم ناتوان است.
قلبت را به دستش میسپاری با آنکه میدانی فرصتی برای شکستن قلبت ایجاد کرده ای و میدانی که تنها اعتماد مطلق و حتی آسیب پذیر شدن، لذت مطلق را به ارمغان میآورد.
امنیت برایت معنای جدیدی مییابد: اینکه او بخشی از دنیای توست و برای همیشه، بخشی از دنیای تو خواهد ماند.
باب مارلی
چند تذکر درباره بخش معرفی کتاب
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنکتر از نقاط قوتشان باشد.
معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است (مگر این که صریحاً به این نکته اشاره شده باشد). در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدفی مشخص (نقل یک مطلب از کتاب، نقد کتاب، آشنایی با نویسنده و ...) به کتاب اشاره شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.بنابراین اگر ناشر هستید و کتابی در متمم معرفی شده، کتاب مرتبط دیگری را که در آن حوزه ترجمه یا تألیف کردهاید (یا اگر ترجمه دیگری از همان کتاب را عرضه کردهاید) در کامنتها معرفی کنید. متمم ممکن است بعد از بررسی کتاب را به متن بیفزاید یا معرفی آن را در قالب مطلبی مستقل منتشر کند.
دستهبندی موضوعی کتاب های مدیریت
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
فهرست کامل کتاب های روانشناسی | نقد و خلاصه کتاب
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : گروه متمم
محمدرضا جان.
متن بالا رو میفهمم. شاید به خاطر اینکه سالهاست شبکه های عصبی مصنوعی یکی از نکات جذاب بوده برام و به واسطه اون، اگر متنهایی میدیدم که راجع به مغز و نوروترنسمیترها و موارد مشابه حرف میزده و در حد درک و فهم من بوده حتماً مطالعه میکردم.
متنی که نقل کردی و متنهای مشابه رو، اگر بخواهیم شکل کامل علمی و دقیق و به دور از ساده سازیهاش رو بخونیم یک کتاب خیلی خوب وجود داره به نام Compass of Pleasure
که دیوید لیندن نوشته و تیتر دوم کتاب نشون میده که چقدر نویسنده هوشمنده:
چرا مغز ما غذاهای چرب، ارضاء ج.ن.س. ی و ورزش و ماریجوانا و بذل و بخشش و ودکا و یادگیری و ... را دوست دارد!
با وجودی که من هم همیشه در ذهنم هست که رفتار رقابتی ربطهایی به تستوسترون پیدا میکنه و اعتماد به سروتونین بی ربط نیست و نهایتاً دوپامین قراره به ما بگه که قراره لذتی را تجربه کنیم یا نه و ... اما احساس میکنم این نگاه، لایهی پایین تحلیل محسوب می شه.
بهتر از من میدانی که برنامه نویسهای کامپیوتر وقتی زبان های برنامه نویسی رو تقسیم میکنند اونها رو به زبانهای سطح پایین (مانند زبان ماشین و اسمبلی و ...) و زبانهای سطح بالا مثل زبانهای ویژوال این روزها با واسطهای کاربردی ساده تقسیم میکنند.
طبیعتاً وقتی من برمیگردم میگم خیلی پنجره باز کردم و ویندوزم هنگ کرده، کسی که به تازگی برنامه نویسی سطح پایین رو یاد گرفته باشه هیجان زده میگه:
میدونی ماجرا چیه؟ خیلی از این حافظههایی که توی برنامهها تخیصی میدی و Allocate میکنی بعداً که برنامه رو میبندی آزاد نمیشه و Release نمیشه و اینها باگ ویندوز محسوب میشه و ...
حرفش درسته. اما اون داره در لایه طراحی حرف میزنه.
قطعاً خودش هم یک سال از یادگیری برنامه نویسیاش بگذره، وقتی ویندورش هنگ میکنه احتمالاً با همون ادبیات عمومی توضیح میده که: برنامه زیاد باز کردم هنگ کرد!
بیان دوم غیر علمی تر از بیان اول نیست. بلکه بیان متفاوتی است برای شرایطی متفاوت. برای گفتگوی عمومی. ضمن اینکه از نظر مفید بودن هیچ تفاوتی با مدلهای قبلی ندارد و حتی شاید مفیدتر هم باشد.
اگر مثال مدیریتی بخواهم بزنم، همین الان اگر بگویم که دادن پاداش ثابت منظم به کارکنان در طول زمان موجب کاهش انگیزه آنها میشود، میتوان بیان دیگری هم برای آن پیدا کرد و آن اینکه:
تحریک دائمی مکانیزم پاداش و Reward مغز باعث میشود که دوپامین در اواخر ماه و در زمان مشاهده چک حقوق - به خاطر پیش بینی پذیر بودن محرک بیرونی یا External Trigger - کمتر ایجاد شده و در اثر آن، میزان لذتی که مغز ادراک میکند کاهش یابد. مگر اینکه کورتکس فرانتال با صرف زمان و انرژی بیشتر و انجام تحلیل از روند گذشته و آینده، دوباره متوجه شود که با وجود عدم تغییر پاداش، در کل اوضاع بهتر شده و البته این شادی دوم از نوع شادی Cognitive است و نه Affective. به همین دلیل با تاخیر ایجاد میشود و دوام آن هم عموماً بیشتر است. مگر اینکه فرد در شرایط استرس قرار بگیرد که...
احتمالاً احساس میکنم که بیان خیلی علمیتری از مکانیزم انگیزش مطرح کرده ام. اما معیار برای علمی بودن چیست؟ در نهایت ما به دنبال مدلی هستیم که پدیدههای اطرافمان را بهتر توضیح دهد.
همان چیزی که در درس مدل و مدلسازی متمم که به نظرم یکی از زیباترین درسهای دوره MBA متمم است، گفته شده:
http://www.motamem.org/?p=6281
قطعاً شناخت مکانیزمهای شیمیایی جذاب است و دانستن اینکه نهایتاً در لایهی پایین این ذهن پیچیده که شبیه همان زبان ماشین است، چه یونهایی آزاد و یا جذب میشوند میتواند درک ما را از مکانیزمهای حاکم بر رفتار انسان افزایش دهد.
اما اگر قرار باشد که یک عینک جدید، سایر عینکها را به کناری براند- لااقل به سلیقه شخصی من - چندان مفید نخواهد بود.
به شخصه هنوز هم دوست دارم سرخی غروب غمهای روزانه و عدم حضور دوستان قدیمیام را برایم تداعی کند تا شکسته شدن نور خورشید در تراکم اتمسفر را.
به شخصه هنوز هم دوست دارم وقتی لب فرد دیگری را میبوسم به این فکر نکنم که چند هزار باکتری جابجا میشود و چقدر برای عمر دندانم مفید است.
به شخصه میخواهم در روابط ج.ن .س . ی احساس نکنم که در حال استفاده از مکانیزمی طبیعی برای تنظیم هورمونهای بدنم هستم.
به شخصه دوست دارم احساس کنم خورشید طلوع کرده است تا اینکه فکر کنم زمین چرخید و دوباره خورشید در زاویه دید ما قرار گرفت.
به قول آندره ژید، زیبایی گل در زیر سرانگشتان تشریحگر، از بین میرود و پس از آن، جز گلبرگهایی پژمرده نخواهد ماند.
کدام نگاه درست است؟ کدام نگاه علمی است؟ کدام نگاه سطحی است؟ کدام نگاه عمیق است؟ کدام نگاه روشنفکرانه تر است؟
نمیدانیم!
فقط میتوانیم بگوییم کدام نگاه در کدام لحظه مفید است.
شاید به همین دلیل است که روانپزشکان و روانکاوان و روانشناسان، سالهاست در کنار یکدیگر در تنازع برای بقا باقی ماندهاند و به تدریج به همزیستی مسالمت آمیز رسیدهاند. آنها هر کدام با یک عینک به انسان نگاه میکنند.
یکی با شیمی. دیگری با متودولوژی علمی و دیگری با کنکاش گذشتهها و خاطرات.
و ظاهراً در هر مقطع و در هر شرایطی، یکی از آنها میتواند مفیدتر و اثربخشتر باشد که اگر نبود، این هر سه با هم باقی نمانده بودند.
شاد باشی و آرام
یا به قول دوستان، همیشه غلظت بالای سروتونین را و پرتاب شدید دوپامین در شبکههای سیناپتیک را تجربه کنی.
محمدرضا