ماجرای شام دُنگی
دن اریلی عزیز.
ما چالش مهمی داریم و گفتیم که شاید تو بتوانی به ما کمک کنی.
بارها میشود که با دوستانمان برای شام به رستوران میرویم. سوال کلیدی و مهم ما این است که: بهترین روش پرداخت هزینهی شام چیست؟
پاسخ دن اریلی: این سوال شما بسیار مهم است. به دلیل اینکه فاکتورهای بسیار زیادی مانند رفاقت، عدالت اجتماعی و طراحی بهینه تجربیات و خاطرهها در آن دخیل است.
من سعی میکنم با توجه به اهمیت بسیار زیربنایی این مسئله، راهکارهای آن را برای شما تحلیل کنم.
- اثر آیکیا | دلبستگی به آنچه خود ساختهایم
- حسابداری ذهنی چیست؟ | تعریف حسابداری ذهنی و چند مثال
- اقتصاد رفتاری چیست؟ | دانش مالی رفتاری چه میگوید؟
- کتاب پشت پرده ریاکاری | نکاتی صادقانه درباره عدم صداقت | دن اریلی
- کتاب نابخردی های پیش بینی پذیر | دن اریلی
- درد از دست دادن | مثالی از دن اریلی برای نظریه دورنما
- کدام توالت را انتخاب کنم؟ | دن اریلی
- حسابداری ذهنی و روشهای خلاقانهی خود فریبی | دن اریلی
- کتاب پاداش | کتابی دربارهی انگیزش از دن اریلی
- کتاب دلارها و منطق ما (دن اریلی)
- سوالهای خوب و جوابهایی که دوستشان نداریم (دن اریلی)
- دن اریلی (Dan Ariely)
- سوار بر ماشین لباسشویی تا مقصد!
- دن اریلی: عادت میکنیم، اما نه به همه چیز
- دن اریلی: درباره انتخاب شغل و محل زندگی
- دن اریلی عزیز! چرا دیگران منتظر جای پارک نمیمانند؟
- آقای اریلی؛ من از بازخورد گرفتن میترسم
- آیا طرفداری از یک تیم ورزشی منطقی است؟
- دن اریلی و بودجه بندی برای کارهای خیر
- من یک روح خریدهام. آیا ضرر کردهام؟
- دن اریلی: معلم خوب، درس بد، معلم بد، درس خوب
- پیشرفت شغلی و بازی با عنوانها در تردمیل شرکت
- دن اریلی و ماجرای خوردن در بوفه رستورانها
- دن اریلی و چالش ترافیک: بگذار خودم به تو راه بدهم
- هدیه تولد کودک: چرا به جای کادو، پولش را نمیدهند؟
- دن اریلی و بدبختی دانستن
- بدون توجیه – برای شما! (معرفی کتابی از دن اریلی)
- چرا زمان زود می گذرد؟
- آقای دن اریلی! ته ماندهی غذا مال من است!
- توصیه سال تحصیلی جدید: با مادربزرگ خود قطع رابطه کنید
- ماجرای شام دُنگی
- ماجرای جوراب گمشده
- دردسرهای احمقانه صبحانه خوردن!
- عامل خوش شانسی چیست؟ چرا من بدشانس هستم؟
- سفرهای کوتاه لعنتی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
برای من، مفهومی که دن اریلی به عنوان رفاه کل جمع یا Economic Welfare برای محاسبهی حاصلجمع (برایند) اتفاق دور میز شام حساب میکند، مفهومی است که من هم، تجربهی خوبی در آن دارم و فکر میکنم با استفاده از آن، میتوان تصمیمهای جالبی گرفت.
این شیوهی نگاه به تصمیم گیری، اگر خیلی مفید هم نباشد، لااقل تصمیم گیری را به تجربهای زیبا و لذتبخش و یک سرگرمی آموزنده تبدیل میکند.
اجازه بدهید با چند مثال، در حوزههای دیگر، آن را توصیف کنم:
چند روز پیش، برای خرید یک محصول غذایی، به فروشگاهی رفتم و مرد فروشنده گفت این محصول را به جای ۳۰ هزار تومان، ۲۰ هزار تومان میدهم چون از تاریخ مصرف آن، فقط یک ماه مانده است و اگر این روزها فروش نرود، متضرر میشوم (من ده عدد از آن محصول لازم داشتم).
من به او توضیح دادم که من قصد دارم در همین هفته، آنها را مصرف میکنم و بنابراین، تاریخ انقضای آنها برای من محدودیتی ایجاد نمیکند. ضمناً اگر شما این تخفیف را نمیدادید یا من جای دیگری رفته بودم، با رضایت ۳۰۰ هزار تومان برای ۱۰ واحد محصول پرداخت میکردم.
پس من همان ۳۰۰ هزارتومان را که آمادگی پرداختش را داشتهام و پولش را با خودم آوردهام پرداخت میکنم.
فروشنده، حاضر نمیشد این استدلال من را قبول کند و بعد از مدتی مذاکره، توانستیم سر مبلغ ۲۵۰ تومان، به توافق برسیم.
به این مسئله با عینکهای مختلف میتوان نگاه کرد:
من این فرصت را داشتم که خریدی ۲۰۰ تومانی انجام دهم، اما ۵۰ تومان بیشتر هزینه کردم و به اندازهی R دردم آمده.
او محال میدانسته که کسی بیش از مبلغ پیشنهادی بپردازد و الان به اندازهی S خوشحال و تعجب زده است و داستانی شگفت، برای خانوادهاش دارد. به نظرم S بسیار بسیار بزرگتر از R است (S>>R) و جنس این تجربه، فراتر از امتیاز دادن و گرفتن در یک معاملهی معمولی است. پس در کل، اثر این معامله بر خوشحالی (یا به قول دن: رفاه) جهان افزوده است.
البته اگر بتوانیم منطق خشک ریاضی را بر محاسباتمان حاکم کنیم، حتی اوضاع بهتر هم هست. چون:
من آمده بودم که ۳۰۰ تومان پول بدهم و او آمده بود که ۲۰۰ تومان بگیرد. الان من مثلاً X واحد خوشحالترم چون خرید ارزانتری انجام دادهام و او هم Y واحد خوشحالتر است، چون فروشی بیش از انتظار انجام داده است.
در کل، مجموع خوشحالی جهان، پس از معاملهی ما X+Y واحد بیشتر شده و دنیا به محل بهتری تبدیل شده.
فکر میکنم در پرداخت انعام یا کارهای مشابه هم میتوان به این منطق مراجعه کرد.
اگر عرف است که به کارگری ۵ هزار تومان انعام داده شود، دادن یک انعام ۱۰ هزار تومانی، شاید X واحد به ما فشار بیاورد. اما چون برای او تجربهای کم تکرار و نادر است (و به قول من، داستانی برای سفرهی شام آن خانواده میسازد) احتمالاً ۵X یا ۱۰X ذوق خواهد کرد و در آن لحظه، قدر مطلق خوشحالی در جهان بسیار بیشتر خواهد بود (تازه من در معادلات خودم، لذت گفتگوی شام و خوشحالی ایجاد شده برای خانواده را لحاظ نکردم و فقط هیجان و تعجب زدگی کارگر را حساب کردم).
البته این بازی، پیچیدگیهای دیگری هم دارد. از جمله اینکه به شکلی کمک نکنیم که انتظار دائمی برای طرف مقابل ایجاد شود و در طول عمرش، هر بار که پول کمتری میگیرد، احساس غبن کند.
راهکار پیشنهادی من این است که:
(در مثال انعام) به جای ۵ تومان، هفت تومان ندهیم. چون بیشتر احساس تورم را القا میکند و فرد باور میکند که به تدریج نرخ عمومی در حال افزایش است و هر کس به جای ۷ تومان، ۵ تومان بدهد، او کمی ناراحت خواهد شد.
پس بهتر است به جای ۵ تومان، ۲۵ تومان بدهیم اما این کار رابه صورت دائمی انجام ندهیم که خودمان دردمان نیاید (هر کس به وسع خودش).
طولانی شدن مثال را ببخشید. اما به نظرم به فکر کردن در موردش میارزد.
خصوصاً وقتی که به جنبههای منفی یا Down Side آن هم فکر کنیم:
این شیوه محاسبه را همکاران من هم میدانند. چون به عنوان پروتکل کاری، همیشه آن را مد نظر قرار میدهیم.
یادم هست چندسال پیش، یکبار در جلسهای، یکی از همکارانم را به صورت کامل، شستم و زمانی که از من گلایه میکرد و گفت روزش تلخ شده، توضیح دادم که:
ببین! تو ۱۰۰ واحد آزار دیدی. من ۱۰۰۰۰ واحد لذت بردم و تخلیه شدم (از تمام دردها و حرصهای این چند ماه). الان جهان جای خیلی بهتری است!